بازی هسته ای و سکوت و خاموشی
فیروز نجومی
•
نباید انتظار داشت که رژیم ولایت در آینده ای نزدیک به بازی هسته ای پایان دهد. چرا که اساس آئین اسلامی کین خواهی است و انتقام جویی. اسلام ناب محمدی در پی جهاد است و شهادت و زندگی ابدی و حوری های بهشتی. بر خلاف مسلمانان مصلح، دین اسلام دین جنگ است و خونریزی که تنها نسخه ی اصیل است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱٨ ارديبهشت ۱٣٨۹ -
٨ می ۲۰۱۰
کارشناسان، متخصصین تسلیحات اتمی و سازمانهای جاسوسی، ازجمله سازمان سیا ( سی. آی. ای) تا کنون نتوانسته اند با اطمینان خاطر بگویند که جمهوری اسلامی در پی کسب اسلحه ی کشتار جمعی ست. بیش از ۲۰ سال پنهان کاری و خریداری طرح و تکنولوژی بمب اتمی در بازارهای سیاه، سوء ظن های بسیاری نسبت به قصد و هدف سران رژیم ولایت بوجود آورده و سبب تنش و خصومت بین ایران و قدرتهای جهانی، بویژه آمریکا و اسرائیل گردیده است که هنوز ادامه دارد. پیش از ظهور محمود احمدی نژاد، بازی هسته ای موضوع داغ و حساسی نبود. در تعیین استراتژی و تاکتیک آن از نفوذ شریعت- توحید و نبوت و امامت- در امان بود. بنظر میرسید که بازی هسته ای با محاسبه سود و زیان و در نتیجه در مسالمت و مذاکره به پیش رانده میشد. یعنی که دولت حجت الاسلام محمد خاتمی به تعامل با قدرتهای جهانی، تمایل داشت. بهمین دلیل است که اصولگرایان او را به "انفعال " اگر نه خیانت متهم میکنند.
اما با ظهور احمدی نژاد بر مسند ریاست جمهوری، بازی هسته ای داغ و هیجان انگیز گردید. چیزی بطول نکشید که از جنبش ملی شدن نفت هم پر اهمیت تر شد. کسب فن آوری هسته ای و غنی سازی اورانیوم یک وظیفه و تکلیف الهی بود که بر دوش رهبران رژیم، بویژه احمدی نژاد سنگینی میکرد. فرا خوانی جهانیان بسوی الله و انبیا با کسب تکنولوژی هسته ای و گفتمان نفرت و انزجار از اسرائیل گره خورد و بر نگرانی ها و سوء ظن قدرت های جهانی افزود.
احمدی نژاد در چهار سال دوره اول ریاست جمهوری خود، همه ی قول و قرار های انتخاباتی را بدست فراموشی سپرد و بجای آنکه در آمد ثروت ملی را به سر سفره های مردم ببرد، بازی هسته ای را مرکز گفتمان فرا زمینی خود، قرار داد. جهانیان را بسوی الله و انبیا، انتقام از دشمنان الله و برقراری نظم و عدالت الهی در سراسر زمین، فراخواند. به همه استانهای ایران سفر کرد و پرچم دفاع از حق و حقوق ملت ایران را بدوش کشید و قطعنامه های شورای امنیت مبنی بر تحریمات اقتصادی را کاغذها یی پاره و بی ارزش خواند. هم اکنون که قطعنامه دیگری با تحریمات جدی تر در شرف صدور است، کنفرانس رژیم ان.پی.تی که بمنظور همکاری و توافق کشوری های «ندارا» و «دارا» برپا میشد، فرصت مناسب دیگری را برای احمد نژاد فراهم آورد که خود را به وسط میدان بیاندازد، و نظر جهانیان را بسوی خود جلب نماید. اگرچه کنفرانس در سطح وزیران امور خارجه برگزار میشد، با این وجود، احمدی نژاد، بعنوان تنها رئیس جمهور در کنفرانس شرکت نمود که خود شخصا رسوا ساختن فرعونیان را در انظار جهانیان بعهده بگیرد. رو در رو قرار گرفتن با فرعونیان بار سنگینی بود که تنها میتوانست بر دوش "موسی زمان " حمل شود.
رئیس جمهور نظام اسلامی، با یک پیشنهاد ۱۱ ماده ای به سر زمین فرعونیان سفر نمود تا نظام جهانی را از سلطه ی فرعونیان خارج سازد. در خواست انحلال ان.پی.تی. و بوجود آوردن سازمانی جدید ی را به اذا ی آن به کنفرانس ارائه نمود. گویی که چنین سازمانی چون متشکل از کشورهای «ندار» است میتواند کشورهای «دارا» را خلع سلاح اتمی نماید.
در این کنفرانس البته احمدی نژاد بر حسب معمول تبلور اعتماد به نفس بود. چرا که تنها صدایی که در گوشش طنین افکن بود، صدای امام عج بود. به این دلیل او صدای هیچکس دیگر را نمی شنید. لبخندی همیشه دهان پر نشاط ش را می گشود. اما متوجه نیش خند های تمسخر انگیز دیگران نمی شد. در مصاحبه ها و نشست های مطبوعاتی بنا بر عادت، همه ی درد ها و مصائب اقتصادی و یا سیاسی و اجتماعی را انکار مینمود. آزادی مطلق است و رقیبان انتخاباتی در کمال آزادی بسر میبرند. نه تورم است و نه بیکار و فقر و محنت. همه هر چه هست در مدینه فاضله ولایت عشق است و دو ستی و انسان خواهی. سوال را با سوال پاسخ میداد، و تنها آنگاه پاسخگو بود. یعنی که او تنها پاسخگوی سوال خود بود. تبحر او در این امر البته که بی مثال است. مثل همیشه مصاحبه کننده گان را به عجز وا میداشت. چرا که با خود گفتگو نموده و گفتگو با دیگری را غیر ممکن میساخت. از این بابت بسیار احساس غرور میکرد. گویی که رهبری شورش کشورهای «ندار» را علیه کشوری های «دارا» به عهده گرفته است.
گفتمان احمدی نژاد تلخ و خصومت آمیز و تهدید کننده بود حاکی از آن بود که اینبار نیز رژیم ولایت به استقبال تحریمات اقتصادی شدیدتری میرود. البته تحریمات به معنای تشدید تنش و افزایش خصومت است. درست همان چیزی که رژیم ولایت میخواهد و بدان نیازمند است. شاید تکراری باشد اگر بگوییم که جمهوری اسلامی بر دوش بحران و ایجاد تنش و خصومت استقرار یافته است. اما واقعیت آنست که وجود دشمنی پر قدرت مثل آمریکا از همان آغاز یکی از ضرورت های بر قراری نظم و انضباط شریعت در جامعه بوده است. پس از انتخابات ۲۲ خرداد ٨٨ ظهور جنبشی خود جوش و اعتراضی، نیاز به تنش با دشمن را شدید تر نموده است. چرا که رژیم ولایت راحت تر و بدون دغدغه خاطر میتواند فضای امنیتی را تداوم بخشیده و به امری عادی در زندگی روزمره تبدیل نماید. مبادا بار دیگر سیل خروشان مردم کاخ ولایت را بلرزه در آورد.
این دشمن که هم اکنون در برابر پیشرفت و ترقی علمی و استقلال ایران قد علم نموده است، البته که دشمن دیرینه است: قدرت های استعماری غرب که پیوسته با ملت و دین اسلام در ستیز و خصومت بوده اند. دشمن، استعمار پیر و جوان است که سبب فقر و عقب ماندگی در ایران و سایر کشورهای اسلامی گردیده است. مخالفت قدرتهای بزرگ با ایران هسته ای، مخالفت با پیشرفت و ترقی کشوری است که هم اکنون مظهر اسلام است. اگر بد خواهی و کینه غرب نسبت به اسلام نبود اسلام تا کنون جهان را به مدینه فاضله ی ولایت تبدیل ساخته بود و بشر را از منجلاب ابتذال و بی بند و باری و فرو غلتیدن در سراشیب انحطاط و تباهی نجات میداد. بنابراین درگیری و مقاومت در برابر فرعونیان یک وظیفه و تکلیف الهی و در نتیجه ماورا مذاکره است و مصالحه.
اما احمدی نژاد قبل از هر چیزی بازی هسته ای را به ابزاری برای حفظ سلطه ی هژمونیک رژیم ولایت در درون مبدل ساخته است. از آن برای همرنگ و همگام ساختن جامعه: تسلیم و اطاعت از امر و اراده ولایت به مثابه امر و اراده ای غائی و نهایی، سود هنگفتی برده است:
سرکوب و خاموشی و برقراری سیاهی و تاریکی. مسلم است که رژیم در صورتی میتواند به هدف خود که نهادین ساختن شریعت در جامعه از جمله نجابت و حجاب و عفاف، برسد که احتمالات درگیری با قدرتهای جهانی افزایش یابد. چه باک دشمن هم اکنون خوار و ضعیف است و در افغانستان و عراق تا زانو در گل گرفتار آمده است. البته دیر زمانی است که رژیم ولایت،
قدرتها جهانی را متهم به "براندازی نرم " میکند که پس از آنکه از برانداختن نظامی مایوس گردیدند، برنامه ریزی و طراحی کرده اند. چون دریافته بودند که نمیتوانند با پاسداران دین روی در روی گردند. فرماندهان و سرداران ولایت بارها اعلام کرده اند که آماده جهاد و نوشیدن شربت شهادت اند. لذا دشمن از در عقب وارد و فتنه ۲۲ خرداد را با برپا کردند که به لطف الله شکست خورد.
سعی و کوشش عاجلانه رژیم ولایت برای کسب علم و دانش و تکنولوژی هسته ای ضمن آنکه همچون ابزاری برای بر قراری سکوت و خاموشی بکار گرفته میشود ، در پی بازگرداندن اعتبار و حیثیت به دین و شریعت اسلام نیز هست که پس از ۱۴۰۰ سال موجودیت در کشور ایران و دیگر کشورهای عربی و آفریقایی، چیزی جز استبداد و فقر و محنت و عقب ماندگی و زندگی پست و خرافی به بار نیاورده است. اشتیاق بزرگی که رژیم ولایت به کسب علم و دانش هسته ای از خود بروز میدهد از آنرو ی ست که نشان دهد که حکومت دین را نه تنها با اراده ی زمان دشمنی نیست بلکه بر دوش آن سوار میشود و به قله های رفیع علم و دانش صعود میکند. که این نکته را به اثبات برساند که قرآن منبع اصلی همه ی علوم است، از جمله علم هسته ای. شریعت اسلامی، راه و روش و قواعد و مقررات آن، نه تنها با علم و پیشرفت مادی سر ستیز و خصومتی ندارد، بلکه آنرا به پیش میراند. که اسلام مهد علم و دانش است. عقب ماندگی ها همه نتیجه انحراف شاهان ایران از راه اسلام بوده است. ضعف حاصل از این انحراف بوده است که سبب ساز هجوم کشورهای جهان خوار استعمار گر به ایران، گردیده است. که هم ثروت کشور را به غارت برده اند و هم زمینه های فساد و تباهی فرهنگی را فراهم آورده اند. اسلام از زمانی که به قدرت رسیده است با خود استقلال و افتخار آورده است. اسلام، ایران را در منطقه به یک ابر قدرت تبدیل نموده است. البته به قله ی رفیع علم و دانش زمانی میتوانیم صعود نماییم که دانشگاه های ایران همه تبدیل به حوزه های علمیه شوند. که همه ی دانشجویان طلبه شوند، همچون احمدی نژاد و تمام همردیفان و همدستان ش.
بنابراین نباید انتظار داشت که رژیم ولایت در آینده ای نزدیک به بازی هسته ای پایان دهد. چرا که اساس آئین اسلامی کین خواهی است و انتقام جویی. اسلام ناب محمدی در پی جهاد است و شهادت و زندگی ابدی و حوری های بهشتی. بر خلاف مسلمانان مصلح، دین اسلام دین جنگ است و خونریزی که تنها نسخه ی اصیل است. محمد ۱۰ سال حکومت کرد و بیش از ۶۰ بار به جنگ و خونریزی در راه خشنودی و خرسندی الله و نابودی کفر و باطل دست زد. رژیم ولایت از این بابت کمی دچار سهل انگاری شده است.اما بعید به نظر میرسد که در این بازی برنده بیرون آید. چه خوب میداند آنکه آخرین است که به اسلحه نهایی دست می یابد اولین است که نابود میشود. اما از طرف دیگر نیز، جامعه ایران، کره شمالی دیگری نیست که بتوان آنرا بست و به زندانی بزرگ تبدیل نمود. نمیتوان درون را به بهانه درگیری با دشمن خارجی، باسارت و بندگی کشاند و وادار به سکوت و خاموشی نمود. سی سال است که حکومت ولایت بر دوش دشمن توانسته است بر مردم ایران غلبه کند. بعید به نظر میرسد که بتواند سه دهه ی دیگر آنرا تکرار نماید.
فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
|