•
شب باز حادثه ساز، در راهِ پرتِ حواس
گمانی تاریک در خیابان ِ وحشت پا برهنه می دود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۹ -
۹ می ۲۰۱۰
چین چین ِ دامنم، دگمه های پیراهنم
رنگ آفتاب روی ِ خطهای دفترم
راز بوته های توت فرنگی
در لای لای شبهای ِ بسترم
تا صدای ِ غمزه ی ترانه ام
پشتِ بهانه های خنده ام
همه، همه، اینهمه در انتظار تو نشسته اند!
در بلورهای کبود ِ شب، گاه باد زوزه می کِشد
نه ه ه نمی کُـشد
بهتِ سنگین ِ تکرار در پرتگاه می میرد
وقتی که نام من آمیخته با چشم، به دستهای تو نوشته می شود
و
شب باز افسانه، باز جادو، باز نیمه هایی بی تاب
من بی تو با تو
تو بی من کجا؟
شب باز حادثه ساز، در راهِ پرتِ حواس
گمانی تاریک در خیابان ِ وحشت پا برهنه می دود
می دود، می رود، می دود
به معبدی می رسم
نشسته ای بر زانو در انتظار ِ من
خواب بودم، سرد
وقتی که لبت بر لبم، هرم ِ نفسهایت در گوشم
قلقلکهای انگشتانت روی ِ پوستم می دوید
بیدار شدم، گرم
چین چین ِ دامنم در باد، دگمه هایم همه باز
روی سینه ات اوّلین آیه از کتاب خدا
به زانو نشستم، بوسیدم، بوییدم
رسیدم، رسیدم
عاقبت به لطفِ میراثِ تو رسیدم.
هامبورگ، ۷ مای ۲۰۱۰
از مجموعه ی هوا سرش به هواست
www.bahardoost.org
|