یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دل باختگان تحریم و شیفتگان جنگ


رضا علوی


• اکنون که آقای اوباما مالک جایزه نوبل صلح شده است، از هر دو موقعیت خود می تواند کمال استفاده را بکند تا با تحریم سیاسی دولت کودتا و تحریم نفت و فرستادن گروههای طرفدار حقوق بشر به ایران، نه تنها حکومت اسلامی را بی اعتبار کند و فشار به روی مردم کاهش داده شود، بلکه امکانات برای رشد و اعتلای جنبش دمکراتیک و ملی و سکولار در ایران فراهم شود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۶ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۱۶ می ۲۰۱۰


سناریوی تحریم
ناصرالدین شاه و امین السطان، شش میلیون لیره رشوه دریافت کردند که امتیاز تنباکو را در اختیار شرکت "رژی" و آقای تالبوت قرار دهند. مردم به خشم آمدند و شور و هیجان آنان را فرا گرفت و در جامعه سنتی عقب افتاده سال ۱٣۰۷ قمری، تنها راه مبارزه را، به گونه ی مسالمت آمیز و مدنی یافتند و تنباکو را تحریم کردند و پیروز شدند.
۹۵ سال پیش در سال ۱۹۱۴، در جامعه مدرن شده اروپا، اولین تحریم در عصر معاصر به وقوع پیوست: دولت بریتانیای خشمگین، کشور آلمان را تحریم سیاسی و اقتصادی کرد و پی آمد آن، تاکنون، جهانیان با حدود ۲۴۰ تحریم درگیر بوده اند.
از سال ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۰۰ حدود ۱۱۰ تحریم (یعنی در عرض ٣۰ سال نیمی از تحریم های قرن اخیر) به وقوع پیوست که اکثر آنان (حدود ۷٣ تحریم) توسط کشور آمریکا صورت گرفت، در حالی که کلیه کشورهای اروپایی، جمعا ۲٨ مورد تحریم کننده بوده اند.
از کل تحریم های قرن اخیر، ٣ مورد به جنگ کشیده شد که اکثراً با شکست روبرو شد و آسیب پذیر اصلی مردم بودند. در تحریم عراق، علیرغم اینکه در نهایت به سرنگونی دولت صدام انجامید، اما تعداد کودکانی که از بی غذایی جان باختند ۴ برابر افزایش یافت و سهمیه مردم افغانستان در دوران تحریم، از طرف ملامحمد عمر، روزی تکه ای نان به اندازه کف دست و غارنشینی بود.
در بررسی تحریم های قرن اخیر؛ پژوهشگران بر این باورند که حکومتهای تحریم شده، مقبولیت بیشتری می یابند و مجاز می شوند که دیکتاتوری بیشتری بر مردم اعمال کنند و نهادینه های دمکراسی و آزادی را با توجیهات شارلاتانه، خرد کنند و از سوی دیگر، احساسات ناسیونالیستی و ملی مردم تحریم شده برانگیخته می شود و علیه کشور تحریم کننده ایستادگی می کنند و دشمن اصلی (یعنی حکومت دیکتاتوری) در حاشیه قرار می گیرد و حتی نابخردان جامعه، از حکومتهای دیکتاتوری حمایت هم می کنند.
بررسی دیگر پژوهشگران بر این باور است که: تحریم دولتهای دیکتاتور و قلدر، آنان را قلدرتر و زورگوتر می کند. در حالی که کشورهای دمکراتیک و نیمه دمکراتیک در مقابل تحریم های اقتصادی شکننده هستند و سریعاً عقب نشینی می کنند، در کشورهای غیردمکراتیک بار تحریم اقتصادی بر دوش زحمتکشان و اقشار متوسط جامعه می افتد و آنان یدک کش بحران تحریم می باشند نه حکومتها.

تحریم و حکومت اسلامی

اولین وزیر امور خارجه حکومت اسلامی، دکتر کریم سنجابی بود. او براساس آموزه هایی که از دکتر مصدق فرا گرفته بود، تلاش می کرد، در آن شرایط وانفسا، مناسبات ایران و جهان را به گونه ای دیپلماسی و اندیشمندانه به جلو ببرد، اما حتی دولت بازرگان و ابراهیم یزدی تاب و تحمل او را نداشتند و به نیم سال نکشیده، او عطای وزارت را به لقایش بخشید. پس از وی، ابراهیم یزدی، صادق قطب زاده، میرحسین موسوی، اکبر ولایتی و ... و بالاخره نخبه زمانه، ملیجک احمدی نژاد، منوچهر متکی وزارت امور خارجه را به مرکز قلدری و ادبیات زورگویی و نه گفتمان دیپلماسی تبدیل کردند. پس از ۱٣ آبان و جریان گروگان گیری، در سی سال اخیر، همواره وطن ما تحت تحریم های گوناگونی بوده است و تمام بار تحریم ها بر دوش مردم، بخصوص قشر متوسط به پایین بوده است. حکومت اسلامی برای استواری و ماندگاری اش، از تحریم ها بیشترین بهره ها را برد. دوران تحریم و جنگ با عراق و احتمال حمله آمریکا به ایران، توجیهات پوپولیستی برای کشتار آزادیخواهان (سالهای ۶۰ تا ۶۷) و مجوزی برای فاجعه ملی و پی آمد آن قتل های زنجیره ای بود. تاکید می کنم تحریم یکی از توجیهات اندک آن جنایات بود، وگرنه عامل اصلی پدیده فاشیسم در حکومت اسلامی و اعمال ایدئولوژی اسلامی در قدرت بوده است.
حکومت اسلامی، مظلوم نمایانه، در زیر پوشش تحریم، بی کفایتی دولتمردان و بحران های اقتصادی را توجیه می کرد و تئوریهای نخ نما شده را، فریبکارانه، به مردم حقنه می کرد.
با توجه به مضمون فاشیستی حکومت اسلامی، تحریم، رژیم تهران را ماجراجوتر، تروریست تر و دشمن سازتر می کند. در کلیه سخنرانی ها و رهنمودهایی که هر دو خلیفه تهران در ٣۰ سال پیش ارائه داده اند، چندین بار نام دشمن خیالی به گوش می رسد.
دولت نظامی ـ امنیتی احمدی نژاد، در ٣ سال اول موفق شد با بارز کردن آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی و فشارهای تحریم، خود را به عنوان سردمدار و صحنه گردان مبارزات ضد امپریالیستی جلوه دهد، هر چند که بعد از کودتای ۲۲ خرداد اخیر، و پس از کنار زدن سرپوش مرصع و پوشش تزئینی حکومت اسلامی، لاشه متعفن و بربریت آن، چشمان جوانان کشورهای منطقه را روشن کرد و شعارهای عوامفریبانه وی از رونق افتاد و بازارش کساد شد.
چه کسانی در تحریم آسیب دیدند؟ مردم. به عبارت دیگر، کسانی مورد فشار تحریم قرار گرفتند که علیه ماجراجویی ها و تروریست های رژیم تهران قرار داشتند، آیا سزاوار است مردم مجازات شوند؟ و چه کسانی از تحریم ها بهره برداری کردند؟ حکومت اسلامی ایران. و چه کسانی به تمسخر گرفته شدند؟ تحریم کنندگان بخصوص دولت آمریکا.
پس چه باید کرد؟ و دنیا چگونه باید در مقابل گردنکشی ها و دیکتاتوری های حاکمان اسلامی ایستادگی کند؟

تحریم هوشمندانه

٨۰ درصد درآمد حکومت اسلامی از کانال فروش نفت است.
٨۰ درصد نیاز نفتی چین از ایران تأمین می شود.
باید نفت ایران، در سطح جهانی مورد تحریم قرار گیرد و کشور خریدار نفت ایران مورد مجازات شدید سیاسی و مالی قرار گیرد.
باید سازمان ملل و گروه کشورهای ۲۰، حکومت ایران را تحریم سیاسی کنند و دولت کودتا را به رسمیت نشناسند، به همان گونه که مجامع بین المللی، دولت طالبان را به رسمیت نشناختند.
منافع حکومت اسلامی تهران و منافع مردم ایران، دو پدیده متضاد است. تحریم نابخردانه در ٣۰ سال اخیر توسط جهانیان، منافع مردم را به خطر انداخته است و حکومت اسلامی را خشن تر کرده است. تجربه های مستند ۹۵ سال اخیر نشان می دهد که تحریم های نابخردانه، حکومتهای دیکتاتوری را سفاک تر و متجاوزتر می کند.
حکومت اسلامی، جنگ را نعمت الهی می داند و شیفته تحریم های ساده لوحانه آمریکا و جهانیان است. آغاز جنگ و تحریم های کودکانه به بقای حکومت اسلامی یاری می رساند.
تحریم های اقتصادی عمومی باید برچیده شود و جایگزین آن از گزینه فشار نماینده کمیسیونر عالی حقوق بشر سازمان ملل در ایران استفاده شود. تحریم بنزین توسط آمریکا سیاست نابخردانه ای است، زیرا فشار بر مردم اعمال می شود.
اکنون که آقای اوباما مالک جایزه نوبل صلح شده است، از هر دو موقعیت خود می تواند کمال استفاده را بکند تا با تحریم سیاسی دولت کودتا و تحریم نفت و فرستادن گروههای طرفدار حقوق بشر به ایران، نه تنها حکومت اسلامی را بی اعتبار کند و فشار به روی مردم کاهش داده شود، بلکه امکانات برای رشد و اعتلای جنبش دمکراتیک و ملی و سکولار در ایران فراهم شود و در نهایت به فروپاشی حکومت نظامی ـ امنیتی ولایت فقیه بیانجامد.
رمانتیک ها و ایده آلیست های نظریه پرداز، بر این توهم هستند که براساس آرمانهای رمانتیک خود، آژانس توان آن را دارد، که به خواسته های میلیونها ایرانی پاسخ دهد و با یک حمله غافلگیرانه، به بهانه کشف پایگاه دوم، رژیم تهران را در تله انداخته و چشمان پر امید مردم را به نابودی تاریک اندیشان روشن سازد. که بدون تردید، این یک آرزوی رمانتیک بیشتر نیست، زیرا که قوانین آژانس و قواعد بین المللی در یک حوزه محدود توان مانور دارد.
دیدگاه واقع بینانه، این آموزه را به ما می دهد که از تحریم های هوشمندانه حمایت کنیم.

rezaalavim@yahoo.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست