یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نامه به آقای احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۲ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۱۲ می ۲۰۰۶


لابد با خود فکر می کنید که چگونه است که جواب نامهء شما را به جرج بوش، بنده می دهم. علت این است که فکر کردم جرج بوش بیچاره، زبان یأجوج و مأجوج شما را احتمالاً نمی فهمد و یا اگر بفهمد نمی تواند به آن زبان به شما پاسخ دهد. به همین دلیل تصمیم گرفتم که این بار را بر دوش خود گرفته، با شما بقول معروف دهن به دهن بگذارم.
در ابتدا فرموده بودید که در گردهمآئی های سیاسی و در میان دانشجویان دانشگاه ها، بسیاری از پرسش ها بی پاسخ مانده اند. اولاً ممکن است بفرمائید کدام " گردهمآئی سیاسی" در دانشگاه های ایران مجاز است که این سوالات را در آنجا مطرح کرده باشند. حتا اگر فرض محال را هم بر این بگیریم   که در دانشگاه ها این گونه گردهمآئی های سیاسی هم صورت می گیرد، آیا سوالات راجع به جنگ دوم جهانی و تعداد کشته شدگان یهودی خواهد بود یا در مورد کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی ایران در سال ۶۷؟ آیا سوالات در مورد فلسطین خواهد بود و یا کردستان و بلوچستان؟ آقای احمدی نژاد دروغگو ، آیا تاکنون هیچ دانشجوئی در این گردهمآئی های سیاسی از شما راجع به باطبی، دانشجوئی که درست هشت سال است بخاطر در دست گرفتن پیراهن خون آلود دانشجوئی دیگر، در زندان بسر می برد، سوال نکرده است؟ آیا هیچ وقت از شما پرسش شده که چرا قاضی مرتضوی بخاطر قتل خانم زهرا کاظمی خبرنگار، ترفیع گرفته است؟
بشیوهء آخوندهای پنج تومانی گفته اید که دانشجویان نقشه ها و کُره های قدیمی را نشان می دهند و در مورد وجود کشور اسرائیل در ۶۰ سال پیش سوال می کنند، اولاً معلوم می شود که این دانشجویان خیالی شما هم مثل خود سرکار، تشریف دارند، چرا که معلوم است که کشور اسرائیل بعد از جنگ دوم جهانی تأسیس شده است و قبل از آن وجود نداشته است و برای اثبات آن احتیاجی به آوردن نقشه و کُره و رمل و اسطرلاب نیست و تازه چگونه است که دانشجویان جنابعالی، نقشه ها و کره های شصت سال پیش را در اختیار دارند ولی تاریخ معاصر جهان را نمی دانند؟   ضمناً حالا که دانشجویان شما اینقدر سوالات قشنگ از شما می کنند لطفاً به   این سوال بنده، دانشجوی سابق محروم از تحصیل هم جواب بدهید که چرا هر چقدر بنده نقشه و کرهء قدیمی از ۲۷ سال به پیش را نگاه می کنم اثری از کشوری بنام "جمهوری اسلامی ایران"   نمی بینم ولی متأسفانه در حال حاضر کشوری به این نام وجود دارد؟
آقای احمدی نژاد! در نامهء خود گفته اید که: " می دانید که من یک آموزگارم"، بله همه می دانند که شما بقول خودتان آموزگارید و در دانشگاه تدریس می کنید یا می کرده اید، مشکل ما هم همین است که استادان و آموزگاران فرهیخته و باسواد ما یا اخراج شده اند یا اعدام شده اند یا در مهاجرت بسر می برند و آخوندها و مأموران سپاه و وزارت اطلاعات، آموزگار و استاد شده اند و به تدریس مهملات و بلاهت مشغول اند. دانشجویان نیز در پرسش و پاسخ های خیالی از این آموزگاران و استادان در مورد تعداد کشته شدگان یهودی در جنگ دوم جهانی سوال می کنند، اما در مورد تعداد کشته شدگان   ایرانی در پنج سال جنگ بعد از   آزادی خرمشهر سوال نمی کنند.
آقای رئیس جمهوری، در نامه گفته اید که: "من در میان مردم زندگی می کنم"، باز هم دروغ گفتی، نه شما در میان مردم زندگی نمی کنید. شما دائماً در حال شرفیابی و دستبوسی آیت الله مصباح یزدی و آیت الله خامنه ای و دیگر آیت الله ها هستید و دستورات آنان را در ویران کردن هرچه بیشتر ایران اجرا می کنید. گفته اید که مردم به سیاست های دوگانه اعتماد ندارند،   آقای رئیس جمهوری! این کشف را تنها فرمودید یا کمک هم داشتید؟! و در همین مورد سیاست های دوگانه ممکن است عجالتاً بفرمائید جریان حضور بانوان در ورزشگاه ها به کجا رسید؟ خواهران، چادر و چاقچور کرده مانده اند که بروند یا نروند. آقای رئیس جمهوری! در این نامه آنقدر گاف کرده اید که مانده ام بر بخت وارون مردم بخندم یا بگریم!       
در سرتاسر نامهء رویابافانهء سرکار، حتا برای حفظ ظاهر هم که شده نه تنها از حقوق لائیک ها سخنی به میان نیاورده اید بلکه در مورد دیگر ادیان بغیر از سه دین اسلام، مسیحیت و یهودیت حرفی نزده اید. در دُرفشانی ها خود فرموده اید که: "لیبرالیسم و دموکراسی غربی قادر نبوده است که به تحقق آرمان های انسانی کمک کند و اضافه کرده اید که افراد با بصیرت اکنون صدای فروپاشی و سقوط ایدئولوژی و اندیشه های نظام لیبرال دمکراسی را می شنوند!! چقدر خوب!! لابد این افراد با بصیرت در کنار شنیدن صدای سقوط دمکراسی و لیبرالیسم، رایحهء دل انگیز استبداد و اختناق به مشامشان می رسد!
 
آقای رئیس جمهوری! زیاد وقت شما را نمی گیرم چون می دانم که "محمد وار" مشغول نوشتن نامه به سران دیگر کشورها هستید تا سوالات دانشجویان خیالی را برای آنان مطرح کنید. راستی حالا که صحبت از نوشتن شد، آیا شما هنگام نوشتن نامه ها از هالهء نوری که در پشت سرتان شکل می گیرد استفاده می کنید یا چراغ مطالعه دارید؟
بهر حال جناب رئیس جمهوری، چه ما خوشمان بیاید یا نه، سال هاست افرادی مثل جنابعالی مصدر امور در مملکت ما هستند و تا وقتی که مردم بجای طلب حقوق انسانی خود، در خیابان ها فریاد بزنند : " انرژی هسته ای حق مسلم ماست"، مصدر کار خواهید بود و از خدا هم کاری ساخته نیست!
 
والسلام، دانشجوی محروم از تحصیل


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست