دیگر زمین، زمین ِ خدا نیست
و یک سروده ی دیگر
ابراهیم هرندی
•
در نگاهِ تو سرِ بریدهایست
که لاله را جامِ خون میکند
و جان را جوانه اندوه
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲ خرداد ۱٣٨۹ -
۲٣ می ۲۰۱۰
در نگاهِ تو سرِ بریدهایست
که لاله را جامِ خون میکند
و جان را جوانه اندوه
دریا،
شورابِ اشکِ فرشتگان است
و فواره باژگونِ بید
تندیسِ جنون
عجوزه فریبکاریست جهان
"بیتوته کوتاهی
در فاصله گناه و دوزخ"
چه بیهوده پایانِ جهان را به ماتم نشستهای!
چه بیهوده!!
رویای مردگان است
بُغضی که در جانِ تو ترک میخورَد
و سایهای که تو را با خود به آغاز جهان میکشاند
چه بیهوده می پایند دستانِ تو
دیوارها و فاصله ها را!
چه بیهوده!!
دیگر زمین زمینِ خدا نیست
دیگر کسی نمی آید
و آسمانِ آبیِ آرام
رنگین کمانِ کودکیِ ما را
از یاد بردهاست
***
● روان درمـانی
چشمانت را ببند
و آرام.... و..... رام
خورشید را با فوتی خاموش کن
......
کردی؟
اکنون دریا را از نقشه جغرافیای جهان بردار
تا ریشه هر ترانه در تاریکی بخشکـد
......
بهتر شد؟
نــــگاه کن
اینک هردرخت عرعر ِ آوارگیست
و دیگر هیچ گیاهی
به هیچ گناهی راه نمیبرد
اینک آسمان،...
کدام آسمان؟ خورشید مرده است
دیگر هیچ انگیزه و رنگیزهای
دلی را هوایی نمیکند
کوهها درغربت غمناک خویش غنودهاند
و رودها در سیاهی گم میشوند
وباران،
ترانه بی ترنم تنهاییست
بهترنشد؟
چشمانات را ببند و تاری بتن
از آیه "اَمَن یجیب" برگرد خویش
چشمانت را ببند و بمیر
که اینجا خانه شعرو شور و شیداییست
ابراهیم هرندی
http://goob.blogspot.com
|