کُشتار ۶۷، به بانگِ بلند
اسماعیل خویی
•
کُشتارِ ۶۷ پیوسته پیشِ چشمان ام می آید و پشت ام را به هم می لرزاند. این فرمانفرمایی ی آدمخوار ، در آماده کردنِ زمینه برای رویارو شدن با، و جان به در بردن از،سالروزِ ۲۲ ی خرداد،از هیچ جنایتِ هر اندازه بزرگی که در توان اش باشد رویگردان نخواهد بود.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣ خرداد ۱٣٨۹ -
۲۴ می ۲۰۱۰
بر من از آفتاب نیز روشن تر است که فرمانفرمایی ی آخوندی هرگز، هرگز، هرگز نه از برنامه ی هسته ای ی خویش دست بردار خواهد بود و نه به رفتارِ حقوق ِ بشری داشتن با مردمانِ به جان آمده ی ما تن در خواهد داد.
چرا؟
چرا که با پرهیز کردن از همین دو کار است، به گمانِ خود، که خواهد توانست هم بماند و هم پیش برود:
بماند در ایران و پیش برود در جهان:
بماند در ایرانی با آرامشِ گورستانی، که در آن از هیچ سو، از هیچ دهانی و بر سرِ هیچ چیزی هیچگاه آوای آخوند آزارِ"نه" برنخیزد؛
و پیش برود در جهانی که گسترشِ شتاب گیرنده ی "اسلامِ عزیز" در آن – "بی باوران چه بخواهند و چه نخواهند "- زمینه ساز شود برای رسیدن ِ"آخر الزمانِ" "دارالکفر"(که از اسراییل آغاز می شود و سراسرِ باختر و خاور، غرب وشرقِ نا مسلمان، را در بر می گیرد)و"دارالاسلام" شدنِ سراسرِ کره ی خاک و در کار آمدنِ خلافتِ جهانی ی اسلام، به رهبری ی آسمانی ی حضرت آیت الله سید علی خامنه ای، رهبرِ معظمِ انقلاب و ولی ی امرِ مسلمین ، " در هر کجای جهان که زندگی کنند و با هر باوره ی اسلامی که از مادر زاده و از پدر آموخته باشند!ان شاءالله، با تاییدِ امامِ غایب که در چاهِ جمکران خانه دارد و، از همان جا ،با بی سیم ِ الهی با "رهبر" و رییس جمهورِ برگزیده ی او در پیوند است.
خواب و خیال؟!
آری.
اما مگر از آخوند می توان چشم داشت که واقعیت گرا و حقیقت بین باشد؟!
باری.
و چنین است که بگیر و ببندهای وحشیانه تر، احکامِ روز افزون ِ زندان و تازیانه واعدام ، به ویژه اعدام های پنجگانه ، خانه گردی ها ی بی آزرمانه تر،زندانی کردنِ حتا وکیلانِ مدافعِ جوانانِ اعدام شده و مادرانِ عزادارشان، و نامردمی های باور نکردنی ی دیگر؛ و این همه، همه ی اینها،همراه با ترفندِ تقیه گرانه ی پیشنهادِ داد و ستاندنِ اورانیوم ِ کمتر و بیشتر غنی شده در ترکیه، از سوی فرمانفرمایی ی دروغگو و دروغکردارِ آخوندی ، مرا به جان هراسان کرده است.
کُشتارِ ۶۷ پیوسته پیشِ چشمان ام می آید و پشت ام را به هم می لرزاند. این فرمانفرمایی ی آدمخوار ، در آماده کردنِ زمینه برای رویارو شدن با، و جان به در بردن از،سالروزِ ۲۲ ی خرداد،از هیچ جنایتِ هر اندازه بزرگی که در توان اش باشد رویگردان نخواهد بود. جانِ هزاران جوانِ بی گناهِ ما، در سیاه چال های سیاسی ی این فرمانفرمایی، به جدّ در خطر است.
هر روز.
و هر روز بیش از روزِپیش.
هُشیار باشیم و به هُشدارو یاری خواهی فریاد بر آوریم.
به آزادگان و آزادیخواهان ِ جهان هشدار دهیم. و به سازمان ها و نهادهای حقوق بشری نیز. و از همگی شان بخواهیم تا با ما همفریاد شوند :و بکوشند تا نگذارند جنایتِ گسترده و هراس انگیز ِ دیگری به پرونده ی آدمکُشانِ فرمانفرما بر ایران افزوده شود.
من با تو نگویم که چه یا چون بنویس:
از حالِ درون یا که ز بیرون بنویس:
بنویس بدانچه ت آید از دل، یعنی
ای شاعرِ قتل ِ عام ! با خون بنویس!
زنده باد آزادی!
زنده باد مردم سالاری!
جدا باد دین از حکومت!
پیروز باد خیزشِ آزادیخواهانه ی مردمان ایران!
نابود باد جمهوری ی اسلامی!
اسماعیل خویی
هجدهم می ۲۰۱۰،
بیدرکجای لندن
|