روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۴ خرداد ۱٣٨۹ -
۲۵ می ۲۰۱۰
خرمشهر را خدا آزاد کرد عنوان سرمقاله روزنامه شرق است به قلم سیدمحمدصادق خرازی که در پی آمده است: «تاریخ جنگهای کلاسیک جهان در قرن بیستم، شاهد عملیاتهای متفاوت و گوناگونی بوده است که هر کدام به لحاظ مسائل استراتژیک نظامی، نیازمند بازخوانی و قرائتهای تخصصی از جنس و نوع جنگ، دفاع، عملیات و ماهیت آن جنگ کلاسیک یا پارتیزانی است. در قرن بیستم جنگهای بزرگی در تاریخ بشریت رخ داد که جنگ ویرانگر اول و دوم جهانی، جنگهای اروپا، جنگهای اعراب و اسرائیل، جنگ دو کره و... نمونههای آن است. ماجرای هشت ساله جنگ تحمیلی یا بهتر بگویم دفاع مقدس ملت ایران، حکایتی دیگراز واقعیتی است که در بستر ایمان و ارزشهای دینی و هویت ملی نسلی غیرتمند پرتو افکنده است که خود در استیلای استقلال ملت ایران نقش ممتازی ایفا کردهاند. خرمشهر نماد است؛ نمادی از شرف و شرافت و غرور یک ملت اگرچه فتح خرمشهر به لحاظ نظامی و استراتژیک خود قابل توجه و درخور تحقیق است، ولی به عنوان نماد پیروزی و مقاومت ملت ایران همواره بر شبستان مجاهدتهای ملت ایران درخشیده و خواهد درخشید. در واقعه سوم خرداد که فتح خرمشهر را به همراه داشت دو حدیث ارزشمند متجلی شد؛ مقاومت و آزادی. مقاومت خرمشهر و آزادی این سرزمین پس از ۵۷٨ روزاشغال نقطه عطف حماسه دفاع مقدس تعریف میشود. فتح خرمشهر پیوند واقعی باورهای مردم در سرشت و سرنوشت جنگ تحمیلی است. حماسههای پرصلابت و استواری که اعتماد به نفس ملی را تقویت و ثبات و امنیت ایران را برای همیشه تضمین کرد. گذر زمان از اهمیت این قطعه پر راز و رمز تاریخ مجاهدتهای مردم ایران نخواهد کاست. ماندگاری هویت ملی، ایمان و باور به چنین مجاهدتها و حماسههایی است که در بستر انقلاب شکوهمند و حماسه دفاع مقدس، تجلی یافته است. فتح خرمشهر پدیدهای واقعی در تاریخ مردم ایران است. قبلاً هم در جایی نوشتهام رمز اعلای پدیدهها در مسیر تاریخ اجتماعی اسلام و ایران نیازمند دقت بیشتری است. زمزمه پیامبر بزرگ رحمت و عدالت نبی مکرم اسلام که همواره میفرمودند: «اللهم ارنا الاشیاء کماهی» (خداوندا پدیدهها را همانگونه که هستند به ما نشان ده) را در این فتح عظیم و مجاهدت و پایداری میتوان جستوجو کرد. باید بپذیریم که جنگها و ستیزها همزاد انسان و جهانند. تقریباً تمامی تحولات در تمدنهای بشری با جنگ، دفاع و حماسه همراه بودهاند و پدیدهها و حماسهها در مسیر فرود و فراز تمدن بشری در یک چنین واقعیتهایی خودنمایی کردهاند. فرضیه تاریخی که جنگهای سرنوشتساز، مسیر تاریخ انسان و جهان را تغییر دادهاند. حماسه دفاع مقدس مردم ایران، به عنوان نمونهای از هویت و ماهیت پاسداری مردم ایران از باورهایشان نقشآفرینی کردهاند. آزادی خرمشهر چه از حیث معادلات سیاسی و چه از نظرگاه تاکتیک و تکنیک نظامی، واقعیت برگرفته از ایمان و خرد مردم و امام است. کیفیت حضور مردم در صحنههای ملی، منطقهای و بینالمللی مرهون همین نوع باورها است. اگر به تاریخ آن روزگار بازگردیم به آگاهیها و داناییهای خود افزون خواهیم کرد که فرزندان ایران زمین چگونه باتلاش و ایثار توانستند سرچشمه وحدت و محبت و همدلی شوند و آن فضیلتها و افتخارهای بیبدیل و بینظیر را به نام خود در تاریخ ثبت کنند.
علاوه بر ایمان و اخلاق و ایثار میتوان گفت تکنیک و کیفیت عملیات نظامی رزمندگان اسلام هنگام آزادی خرمشهر، همه را غافلگیر و مبهوت کرد. آزادی خرمشهر و نتایج ناشی از آن در بعد ملی، منطقهای و بینالمللی بسیار تأثیرگذار شد. سلسله عملیاتهای فتحالمبین، طریقالقدس و ثامنالائمه نه تنها ماشین نظامی رژیم عراق را از کار انداخت بلکه معادله جدیدی در مناسبات منطقه و جهان به همراه آورد. ۲۴ روز عملیات بیتالمقدس و ۶۰ ساعت نبرد جانانه و مردانه، گرفتن بیش از ۱۹ هزار اسیر از دشمن، کشته و زخمی شدن ۱۶۵۰۰ نفر از عراقیها، آزادسازی بندر استراتژیک خرمشهر، انهدام روحیه نظامی عراق، آزادسازی دو جاده استراتژیک اهواز و خرمشهر و آزادسازی ۵۷۰۰ کیلومتر از سرزمینهای مقدس ایران، دستاورد این واقعه بزرگ بود. به یاد داریم در همان ایام، مردم ایران تنها و مظلوم و گرفتار درتحریم کشورهای غربی و دو قطب جهان قدرت در جنگ سرد، آمریکا و شوروی بودند، صفبندیهای آن روز و امروز علیه مردم ایران شکل خودش را تغییر داده است ولی ماهیت این تضاد یکی است. آزادی خرمشهر، امید دشمنان ایران را به یأس تبدیل کرد و در مقابل تواضع و کرنش در برابر اقتدار جمهوری اسلامی را به همراه آورد. علاوه بر اینکه فتح خرمشهر در باز شدن فضاها، حضور مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقهای و بینالمللی و ثبات و امنیت ایران و تغییر موازنه سیاسی ـ نظامی به سود ایران و پیدایش موقعیت جدید از نتایج این پیروزی بود و در ارتقای سطح بینش و آگاهی عمومی در باور به فرهنگ ایثار و گذشت بینهایت موثر بود. احیای مجدد توان نظامی ایران اعم از نقش سپاه پاسداران و ارتش و برتری استراتژیک نظامی وکاربردهای تاکتیکی ایران از دیگر دستاوردهای آزادی خرمشهر است. در واقع عنصر اصلی و تعیینکننده در این مرحله که منجر به تغییر ماهیت جنگ نیز شد تجلی حضور آگاهانه مردم و کارآمدی توان نظامی رزمندگان اسلام بود. اگرچه آرزوی دشمنان در شکست ملت ایران به تغییر تاکتیک آنان در برقراری صلح و آتشبس رویکرد دیگری شد، اما با در نظر گرفتن واقعیتها در آن مقطع و توجه به منافع و حقوق حقه مردم ایران، خود نیازمند واکاوی دیگری است که البته باید به داوری تاریخ سپرده شود. و اما مسئولیت ما در قبال این ملت چیست؟ نباید فضیلتهای ملی و تاریخی این مردم فراموش شود. اگر دنیای اسلام به تکاپوی تجدید حیات و احراز هویت خود گراییده است نتیجه همین ایثار و گذشتهاست. اگر ایران امروز، اندیشه تکوین تمدن و فرهنگ شگرف اسلام را در سر میپروراند برای تحقق آیندهای است که اینگونه مشحون از امیدها و آرزوها است. بیگمان باید مسیری مملو از سختیها و دشواریها را پیمود؛ همان راهی که نیاکانمان بیش ازیک قرن و نیم برای تحقق آزادی، توسعه و عدالت، تلاش و مجاهدت کردند. ما باید یاد شهیدان و ایثارگران و آزادگان و همه پیشگامان استقلال ایران را گرامی بداریم. به میراث ماندگار و فضیلتهای درخشان آنان افتخار و اذعان کنیم که آن همه ایثار فراموش نخواهد شد و با صدای بلند میگوییم شما حق هستید. دفاع از حق یعنی تجلی و تشخص حماسه و پیوند انسان ـ تاریخ ـ حماسه با حق در همین جهاد و تلاش و ایثار معنی مییابد.»
زنگ خطر کاهش رشد
روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله خود را اختصاص داده است به مطلبی با عنوان زنگ خطر کاهش رشد به قلم محمدصادق الحسینی که در آن نوشته است: «هفته گذشته، معاون بانک مرکزی در مهمترین همایش اقتصادی کشور، رشد اقتصادی سال ٨۷ را معادل نیم درصد اعلام کرد؛ هر چند رشد اقتصادی کشور طی چند دهه گذشته، چندین بار نرخهایی نزدیک به این را تجربه کرده است، اما آنچه این نرخ رشد را قابل تأمل مینماید، حجم درآمدهای نفتی در سال ۱٣٨۷ است. در سال ۱٣٨۷ درآمدهای نفتی ایران بیش از ٨۱ میلیارد دلار بوده است که تقریباً در تاریخ اقتصاد ایران بیسابقه است؛ اما با وجود این درآمدهای سرشار، نرخ رشد اقتصادی نه تنها افزایش نیافته، بلکه با کاهش شدید آن از ۶,۷ درصد در سال ٨۶ به نیم درصد در سال ٨۷ مواجه بودهایم. اگر نگاهی به برنامه چهارم بیندازیم، رشد اقتصادی مورد انتظار برای سال ٨۷ معادل ۴,٨ درصد پیشبینی شده بود که نرخ نیم درصدی اعلام شده، فاصله زیادی از این نرخ انتظاری دارد که دستکم به معنای نرسیدن به اهداف برنامه و اهداف بالادستی سند چشمانداز است.
اما اتفاق مهم دیگری که افتاده و نادرتر از نرخ رشد نیمدرصدی است، کاهش ۴ درصدی مصرف بخش خصوصی (با احتساب نرخ رشد جمعیت) در سال ٨۷ است. بر اساس تئوریهای اقتصادی، مصرف بخش خصوصی مقاومترین جزء از اجزای درآمد ملی در برابر کاهش است. به این معنا که مردم مصرف خود را به سختی کاهش میدهند و در صورت کاهش درآمدها سعی در تبدیل پساندازهای خود به مصرف کرده و عملا اقتصاد، توان چندانی در کاهش مصرف از خود نشان نمیدهد، مگر در وضعیتهای منحصر به فرد. همانطور که در ادامه توضیح داده خواهد شد، رشد منفی مصرف بخش خصوصی یکی از عواملی است که میتواند رشد اقتصادی سالهای آینده را نیز تحتشعاع قرار دهد.به هر حال، رشد اقتصادی سال ۱٣٨۷ معادل نیم درصد بوده است. هرچند پایین بودن رشد اقتصادی حتی برای یک سال میتواند آسیبزا و فرصتسوز باشد، اما آنچه بیشتر اهمیت دارد، احتمال پایداری و ماندگاری این نرخ رشد پایین در اقتصاد کشور است.
باید پرسید که آیا این نرخ رشد فقط در سال ٨۷ در این سطح قرار داشته یا در سالهای پس از آن نیز این روند نزولی ادامه دارد؟ بهعبارت دیگر، آیا این نرخ بهصورت موقت و بر مبنای یک حادثه و شوک اقتصادی در سال ٨۷ ایجاد شده یا ریشهدار بوده و نشان از وجود معضلی در اقتصاد دارد که پس از سال ٨۷ نیز همچنان پابرجا است و رشدهای اقتصادی سالهای بعدی را نیز تحت تاثیر خود قرار خواهد داد؟
به نظر میرسد پاسخ به این سوال چندان خوشایند نیست؛ چرا که افزایش مداخلههای اداری در اقتصاد، بیثباتیهای سیاست گذاری، سختتر شدن فضای کسب و کار و کاهش سرمایه اجتماعی که بر رشد اقتصادی یک کشور اثرات مخربی دارند، معضلاتی ریشه دار بوده و عزمی جدی در پرداختن به آنها مشاهده نمیشود. با این شرایط و از آنجایی که پیشبینی میشود نرخ رشد اقتصادی در سال ٨٨ هم نتواند انتظارات برنامهای و توسعهای کشور را پاسخ گوید و نیز با توجه به دیدهنشدن چشماندازی روشن مبنی بر افزایش سرمایهگذاری، افزایش صادرات، افزایش مصرف بخش خصوصی یا مخارج دولت (بدون استقراض از بانک مرکزی یا با مکانیسم کسری بودجه) در سالهای آتی، به نظر میرسد که باید منتظر نرخهای رشد اقتصادی
زیر سه درصد در سالهای آینده در اقتصاد ایران باشیم. این چشماندازی است که توسعه کشور در افق ۱۴۰۴ را با مشکلات قابلملاحظه مواجه میسازد.»
اروپا در برابر آمریکا استقلال رای ندارد
روزنامه آفتاب یزد یادداشت صفحه اول خود را اختصاص داده است به مطلبی با عنوان اروپا در برابر آمریکا استقلال رأی ندارد به قلم حسین شیخالاسلام که در پی آمده است: «دو موضوع در مسأله هستهای ایران مطرح است؛ کشورهای بزرگ و دارای حق وتو خواهان کنترل جهان از مسیر کنترل انرژی هستند. این روند تا زمانی که نفت در ایران ملی شد، ادامه داشت. زمانی که مشخص شد بخش اعظم انرژی جهان در خاورمیانه قرار دارد، این کشورها تصمیم گرفتند با تشکیل اسرائیل یکی از جنس خود را در خاورمیانه ایجاد کرده و با گسترش آن از نیل تا فرات منابع انرژی و آبراههای انتقال انرژی یعنی تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز را در اختیار داشته باشند. این روند بر طبق خواست کشورهای قدرتمند پیش نرفت و ابتدا با ملی شدن صنعت نفت ایران و سپس با انقلاب اسلامی منابع انرژی زیر زمینی از اختیار کشورهای خارجی خارج شد.نفت و انرژیهای زیرزمینی دیگر تمام شدنی است و جایگزین مناسب برای آن انرژی اتمی است؛ هدف از تمامی بازیهای کشورها غربی این است که سوخت اتمی در اختیار صرف این کشورها قرار داشته باشد و همچنان که تا قبل از انقلاب با اداره نفت خلیج فارس دنیا را کنترل میکردند، اکنون نیز با در اختیار داشتن انرژی اتمی جهان را تحت کنترل خود داشته باشند.
در همین راستا بانک سوخت را ایجاد کردند و پیشنهاد همکاری ایران، روسیه و فرانسه را برای تامین سوخت هستهای ارائه دادند. مسأله دیگر این است که با تأسیس اسرائیل کلیه کشورهای منطقه مورد تهدید سلاح این رژیم بودند اما پس از انقلاب دیگر اسرائیل است که مورد تهدید قرار دارد و دیگر سلاح متعارف این رژیم نمیتواند نقش گذشته را بازی کند. آنها اسرائیل را برای کنترل مسیرهای انرژی جهان غرب ایجاد کردند اما اکنون این رژیم خود از جهات مختلف مورد تهدید قرار دارد.
اکنون که سلاحهای متعارف اسرائیل برای منطقه تهدیدی به حساب نمیآید کشورهای غربی بر این باورند که چنانچه در ایران میزانی از دانش اتمی و موادی که برای ساخت بمب اتمی کفایت کند وجود داشته باشد دیگر سلاحهای استراتژیک اسرائیل نیز معنا نخواهد داشت و دیگر دلیلی برای وجود اسرائیل نخواهد بود. اصرار کشورهای غربی بر محدودسازی برنامه اتمی ایران را باید از این دو دیدگاه مورد تحلیل قرار داد.
اگر مقصود از اروپا انگلیس باشد، این کشور تابع سیاستهای آمریکاست و چنانچه مقصود فرانسه باشد، فرانسه امروز هم با فرانسه گذشته متفاوت است و سارکوزی بر خلاف گذشتگان خود بر استقلال رای فرانسه در مقابل آمریکا اعتباری قائل نیست. سایر کشورهای اروپایی نیز نقش تعیینکننده زیادی ندارند.
اروپا تلاش داشت موقعیت و جایگاه مستقلی در برابر آمریکا برای خود ایجاد کند اما در مسأله هستهای ایران انگلیسها به دلیل مسائل خاص روابط دوجانبه با ایران، سیاست مستقلانه اروپا را گروگان گرفتند. خانم کاترین اشتون انگلیسی به عنوان مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و آقای کوپر انگلیسی بهعنوان معاون خانم اشتون در بحث هستهای ایران انتخاب شدند. بر این اساس نمیتوان برای اروپا در مسأله هستهای ایران استقلال رای در برابر آمریکا را متصور بود.
در آرزوی خرمی «خرمشهر»
در آرزوی خرمی «خرمشهر» عنوان یادداشت اول روزنامه تهران امروز است به قلم امیر دبیری مهر که بشرح زیر است: «در سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر درباره خیلی موضوعات میتوان نوشت؛ از رشادتهای مردم دلیر و غیور این خطه میتوان گفت، از شهید محمد جهانآرا میتوان نوشت، از مظلومیت یک ملت و ظلم یک جهان میتوان گفت که در اشغال خرمشهر ظهور یافت، از جنایتهای بعثیها علیه مردم خونین شهر میتوان روایت کرد و از خوندلهایی که برای آزادسازی آن خورده شد و از همه بالاتر از ارزش خون شهیدانی که جان خود را برای نجات این خطه پاک میهن از تجاوز دشمن، نثار اسلام، میهن، امام و تاریخرشادتها و ایثارگریها کردند. همه اینها گفتنی است ولی آنچه امروز باید گفت دردهای درمان نشده خرمشهر است. در تاریخ ایران شهرهای زیادی بهواسطه رویدادهای حماسی جاویدان شدهاند مثل نیشابور، تبریز، مشهد، قم و تهران ولی هیچیک مانند خرمشهر نماد «مقاومت» از یکسو و «مظلومیت» از سوی دیگر نبودهاند آن «مظلومیت» نهیبی بود برای آیندگان که همواره هوشیار باشند دشمنانی برای تعدی به این خاک پاک دندان تیز کردهاند و اگر فرصتی یابند دریغ نخواهند کرد و آن «مقاومت» سندی شد بر غیرت و تعصب ایرانیان در دفاع از دین و آیین و ناموس کشور. اما آیا بعد از گذر زمان و قریب به سه دهه، آن شور و همت نخستین بازتولید شده است؟ تا هم مظلومیت از چهره خرمشهر زدوده شود و هم نمادی برای زایش و رویش مداوم مقاومت در ایران پابرجا بماند؟ عدالت و مصلحت این بود که خرمشهر در این سالها دهها برابر میزانی که خونین و ویران شده بود آباد و خرم شود و تمام غیرت و تعصب و باور ایرانی در قالب آبادانی، پیشرفت و رفاه این شهر تجلی یابد به گونهای که همه ایرانیان بهویژه نسلی که فقط نام خرمشهر را شنیده شوق دیداری از این نماد اسطوره و مقاومت داشته باشند و ببیند چگونه نسل پس از جهانآرا، راه آن بزرگوار و دیگر شهیدان را در قالبی دیگر ادامه دادهاند.
متأسفانه چنین نشده است و هنوز خرمشهر فرسنگها با مقام و جایگاهی که باید داشته باشد فاصله دارد و این واقعیت هم مایه شرمساری است و هم استمرار آن غیرقابل قبول. به نظر میرسد در این واقعیت روز عزیز شایسته است عزمی جزم شود و در سال کار و همت مضاعف همتهای بلندی سر بر افراشته و طرحی و برنامهای را برای زدودن رنگ محرومیت و ویرانی از شهری که «خدا آن را آزاد کرد» تهیه و اجرای آن در دوره زمانی معینی آغاز شود تا بتوانیم روزی نهچندان دور افتخار کنیم که خرمشهر را دشمن خونین کرد، «خدا آن را آزاد کرد» و ما آن را آباد کردیم تا همیشه تاریخ دشمنان این ملت روسیاه باشند و شکرگزاری از نعمتهای خداوند فرهنگ مستمر یک ملت و آبادانی خرمشهر افتخار آیندگانی باشد که وارث خونینشهر بودهاند. آیا دولت محترم و مجلس شورای اسلامی و بنیاد مستضعفان که رئیس آن فرزند خرمشهر است، این توفیق را دارند که در سال کار و همت مضاعف پیشقدم شده و سال ۱٣٨۹ را به عنوان سالی ماندگار در تاریخ خرمشهر در تاریخ کشور ثبت کنند چنانچه سال ۱٣۶۱ را شهدای عظیمالشأن سوم خرداد، بهعنوان سالی افتخارآمیز در تاریخ ایران ثبت کردند.»
ایجاد اشتغال و بهرهوری
روزنامه آرمان سرمقاله خود را اختصاص داده است به مطلبی از محمدباقر نوبخت معاون اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با عنوان ایجاد اشتغال و بهرهوری که بشرح زیر است: «در رابطه با ارتقای بهرهوری باید به سیاستهای کلی برنامه پنج ساله پنجم که سال ٨۷ توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد اشاره کرد. طبق این سیاستها برای رسیدن به جایگاه نخست علمی، فنآوری و اقتصادی در منطقه باید سالانه رشد اقتصادی ٨ درصد محقق شود که یک سوم این رقم از مسیر بهرهوری به دست خواهد آمد. این مهم باید از طریق تلفیق سرمایه و بهرهوری انجام شود به طوریکه یک سوم این ارتقا از مسیر بهرهوری به وجود آید. این موضوع در حالی است که در چهار سال اول برنامه پنجم بیش از ۶دهم واحد درصد سهم بهرهوری در رشد اقتصادی نبوده است که این میزان تحقق تنها ۲۷ درصد برنامه را رقم زده است. در برنامه چهارم توسعه هم از ٨ درصد ۵,۲درصد مربوط به رشد بهرهوری و ۵,۵ درصد نرخ رشد از محل تشکیل سرمایه ثابت نیز توفیق چندانی نداشته است و حداکثر نرخ رشد اقتصادی به کمتر از ۵,۲درصد رسیده است.در این چهار سال که البته گزارش آن هم موجود است نه آن ۵,۵ درصد سرمایه گذاری و نه این ۵,۲ درصد بهرهوری محقق نشد. در عین حال فضای عمومی اقتصاد داخلی و اقتصاد جهانی افق روشنی به دست نمیدهد؛ هر چند که اخبار امیدبخشی در این زمینه به گوش میرسد که سرمایهگذاری خارجی ٣۰۰ برابر شد.ابتدا فکر میکردیم که منظور این است که ٣۰۰ درصد رشد کرده است یعنی سه برابر شده اما بعد متوجه شدیم که نه منظور همین است که ٣۰۰ برابر شده است که امیدواریم همین طور باشد. این موضوع را هم باید در نظر داشت که این رشد سرمایهگذاری باید در جایی خود را نشان دهد.گفتنی است که رشد سرمایهگذاری در طول برنامه چهارم توسعه که ۲,۱۲ درصد تعیین شده بود محقق نشد و رقم محقق شده نصف برنامه است.در این شرایط باید امید بیشتری به بهرهوری داشته باشیم تا از طریق ارتقای بهرهوری به رشد اقتصادی مورد نظر که از الزامات اهداف ملی است دست یابیم.در اینجا باید بدانیم که برای رسیدن به بهرهوری باید به کدام مولفهها توجه داشته باشیم مولفههایی همچون، کاهش هزینه، کاهش زمان و نیز افزایش کیفیت باید مد نظر قرار گیرد. بر همین اساس یکی از مشکلات اینجاست که شاخص تعریف شدهای برای اینکه بدانیم در چه بخشی از اهداف بهرهوری عقب ماندهایم نداریم تا با نگاه به آن شاخصها بفهمیم که در چه وضعیتی قرار گرفتهایم. نتایج مطالعات صورت گرفته حکایت از این دارد که ساختار جمعیتی کشور جوان است اگر حاضر شویم برای این جمعیت جوان به هر قیمتی شغل ایجاد کرده و برای ایجاد شغل سرمایهگذاری کنیم، بهرهوری زیر چرخه ایجاد این اشتغال له خواهد شد. این در حالیست که فقدان یک سازمان نظارهگر نیز حس میشود در عین حال که ما انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی را نیز داشتهایم که اگر میخواستیم دستگاهی نظارتی داشته باشیم تا مصوبات با سلام و صلوات به تصویب نرسد باید با انحلال آن مخالفت میشد. ارتباط دستمزد و بهرهوری، افزایش دستمزدی که بیانگر بهرهوری نیروی کار باشد، هزینههای تحقیق و توسعه بر پایه اقتصاد دانش بنیان و نظام آموزش فنی و حرفهای و آموزش عالی برپایه تقاضای جامعه را چهار پیشنهادی است که باید در این شرایط مورد توجه قرار گیرد. دولت باید موظف باشد در سه ماه پس از تصویب قانون برنامه پنجم، سند اجرایی توسعه ملی را مدون کند و گزارش سالانه در خصوص بهرهوری بدهد تا مشکلات و دلایل محقق نشدن نرخ بهرهوری مشخص شود چرا که اگر عدد بزرگی برای اهداف تعیین کنیم و در نهایت تحقق هدف تنها ۶ دهم واحد باشد برنامه پنجم هم جا پای برنامه چهارم میگذارد.»
رمز ماندگاری
روزنامه شرق یادداشتی دارد با عنوان رمز ماندگاری به قلم بیژن منطقی که در آن نوشته است: «در خبرها آمده بود نمایشگاه «فاطمه زهرا(س) از منظر طراحان گرافیک معاصر ایران» همزمان با شام غریبان آن حضرت، به همت احمد مسجدجامعی برپا شده و مورد بازدید سیدمحمد خاتمی نیز قرار گرفته است. این نمایشگاه که سال گذشته در محل موزه ملی قرآن کریم قبل از تغییرات مدیریتی موزه برپا شد، مجموعهای از آثار جمعی گرافیستهای کشور از جمله سیدمحمد احصایی، قباد شیوا، سیدمحمد فدوی، مهنوش مشیری، فرزاد ادیبی، صداقت جباری و تعدادی دیگر از هنرمندان کشور است که با موضوع حضرت زهرا(س) به خلق اثر پرداختهاند و گنجینهای در این سطح، در نوع خود بینظیر محسوب میشود. در خبر فوق چهار نکته عمیق وجود دارد که تدقیق در آنها با مدد گرفتن از مستندات فرهنگی، بصیرت، اخلاق، انصاف و دوری از سطحینگری و لفاظیهای سیاسی، کلید قفل بسیاری از نارساییهای فرهنگی در کشور و گشاینده رمز ماندگاری در سیاستها و فعالیتهای فرهنگی است. نکته اول، برپایی یک نمایشگاه هنری درباره حضرت فاطمه صدیقه(س) در سطح کیفی بالا به همت وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در شکلی غیردولتی است. نکته دوم، عدم توقف و استمرار این حرکت اصیل هنری و دینی به رغم تغییر مدیریت موزه ملی قرآن کریم طی سال اخیر است.
نکته سوم، تداوم برپایی مجلس بزرگداشت اهالی فرهنگ، هنر و رسانه برای حضرت زهرا(س) است که همه ساله با مشارکت مادی و معنوی هنرمندان و سخنرانی سیدمحمد خاتمی برپا میشد اما نکته چهارم در واقع نمود و تداوم یک سیاست کلان موثر فرهنگی برای ترویج فرهنگ اهل بیت(ع) است که ریشه در عمق فعالیتهای موزه ملی قرآن کریم طی سالهای پس از افتتاح (۱٣٨۴) تا تعطیلی فعالیتهای آن (۱٣٨٨) داشت و این سیاست پیش از آن البته در ابعادی کلانتر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات دنبال میشد و احمد مسجدجامعی طی سالیان اخیر به رغم موانع و نارساییهای بسیار، نه در کسوت یک وزیر که در قامت رئیس هیأت امنای موزه ملی قرآن کریم و پس از برکناری نیز به عنوان یکی از اعضای جامعه دلسوز فرهنگی کشور برای گسترش این سیاست فرهنگی کوشیده است سال ۱٣۷۹ آقای خاتمی برای دیدار با مراجع عظام و علمای اعلام سفری به قم رفته بودند. در جریان دیدار ایشان با حضرت آیتالله وحید خراسانی که علاقه خاصی هم بین این دو بزرگوار وجود دارد، آقای وحید چند دقیقهای ایشان را به اندرونی بیت خود دعوت کردند. زمانی که بیرون آمدند هر دو، چهرهای محزون و چشمانی اشکبار داشتند! گویی ذکر مصیبتی عظیم میان آن دو رفته بود که اینچنین حال و احوالشان را دگرگون کرده بود و مگر مصیبتی بالاتر از مصیبتهایی که بر اهل بیت سلامالله علیهم اجمعین هست که اینچنین حال و احوال یک مرجع مسلم و یک عالم از سلاله پیغمبر(ص) را منقلب کند؟ بعدها معلوم شد این مرجع عالیقدر از ایشان خواسته بود این روز را تعطیل رسمی اعلام کند و آقای خاتمی هم با خلوص نیت و تدبیر تمام مقدمات کار را فراهم کرده و مراحل حقوقی و قانونی کار را به انجام رساندند. به عنوان یک مثال دیگر، طی همین سالهای اواخر دهه هفتاد بود که برخی از علما، بزرگان و مراجع عظام بزرگداشت ایام فاطمیه، گسترش پژوهشهای بنیادی و تألیفات در حوزه فرهنگ فاطمی و رواج میراث علمی و معنوی حضرت زهرا (سلامالله علیها) را به عنوان یک سیاست فرهنگی در سراسر کشور پیگیری میکردند. در همین راستا ستادی با نظارت مراجع عظام و پشتیبانی همه جانبه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل شد و برنامهریزی و اهتمام برای نهادینه کردن این سیاست را بر عهده گرفت. چنین بود که از همان سالها حمایتهای وسیع این وزارتخانه از فعالیتهای فراگیر و متنوع فرهنگی، هنری، پژوهشی و تبلیغی برای گسترش و تعمیق فرهنگ فاطمی، شکلی هدفمند و جدیتر به خود گرفت. هرچند پرداختن به آثار و نتایج این سیاست فرهنگی، مجالی وسیعتر را میطلبد اما ذکر برخی از دستاوردهای حاصله هم تنها به عنوان شاهد مدعاً در این مجال خالی از لطف نیست.
۱ـ برپایی نخستین کنگره میراث علمی و معنوی حضرت زهرا(س)
این کنگره در سال ۱٣٨۲ با پشتوانه مراجع عظام و هدف پژوهش درباره زندگانی حضرت زهرا سلامالله علیها به لحاظ علمی، فرهنگی و تاریخی در مشهد با حضور برخی از مراجع عظام تقلید قم و مشهد توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد.
۲ـ رشد عناوین کتب منتشره درباره حضرت زهرا(س)
جالب است بدانید که براساس کتابشناسی انجام شده، از ابتدای قرن اول هجری تا سالهای بعد از انقلاب یعنی در طول بیش از ۱٣۰۰ سال ۱۱۱۵ عنوان کتاب درباره حضرت زهرا(س) نوشته و منتشر شده است، اما از سالهای بعد به ویژه از سال ۷۵ تا ٨۴ این تعداد به ۲۴۰۰ عنوان یعنی بیش از دو برابر رسید که نشان از پایهگذاری سیاستهای ترویج آثار و فرهنگ مرتبط با بانوی اول اسلام و توفیق آنها طی نزدیک به یک دهه دارد.
همچنین تحقیق، گردآوری، تألیف و پیریزی آثار گرانسنگ و دانشنامههای ارزشمند مشتمل بر مجموعه روایات و نصوص درباره آن حضرت که از حدود ۲۰ سال پیش آغاز شده بود در راستای همین سیاست و با هدایتهای انجام شده، از سال ۱٣۷۶ شتاب فزایندهای به خود گرفت.
٣ـ برگزاری نشست بانوان قرآنپژوه و جشنواره هنرهای قرآنی بانوان
حدود ۱۷ سال پیش در سالهای آغازین دهه ۷۰ زمانی که کنگره شخصیتهای قرآنی در شهرهای اصفهان و قم برگزار شد، بانوان سهم کمی دراین کنگره و در میان شخصیتهای برگزیده داشتند. همین موضوع، سیاستگذاران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را که در آن سالها با خلاقیت و دوراندیشی نخستین نمایشگاه قرآن کریم را طراحی و برگزار کردند و موفق شده بودند با این ابتکار، نگاه بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر و شخصیتهای قرآنی و پژوهشگران حوزه دین را به این حرکت ملی معطوف کنند بر آن داشت تا برای حضور بانوان در عرصه فعالیتهای قرآنی تدابیر جدی بیندیشند. ایجاد تشکل بانوان قرآنپژوه و حمایت از فعالیتهای هنری و پژوهشی آن، تنها یکی از همین دست اقداماتی بود که مجموعه آنها موجب شد تا امروزه تعداد آثار هنری تولید شده و پژوهشهای قرآنی انجام شده توسط بانوان از صدها اثر و هزاران پایاننامه و رساله نیز بگذرد. شاید نتیجه همین رویکردهای موثر که در سالهای دور پایهگذاری شد و در سال ٨۴ هنوز مدت زیادی از ثمردهی آن نمیگذشت سبب شد همزمان با سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) در این سال، بانوان قرآنپژوه در دومین روز همایش خود میهمان موزه ملی قرآن کریم شوند تا هم برای آینده برنامهریزی کنند و هم آثار برگزیده هنری ایشان که دستاوردی از همان سیاستگذاریها و حمایتهای سالیان گذشته بود برای یک هفته در محل موزه به نمایش عموم گذاشته بود. با نگاهی دقیق به این مصادیق به خوبی میتوان رمز ماندگاری فعالیتهای فرهنگی را به ویژه آنگاه که در ارتباط با اهلبیت(ع) و مفاهیم دینی قرار میگیرند، دریافت.»
تذکر مسجدجامعی به صدا و سیما
روزنامه آرمان در صفحه اول خود مطلبی دارد از احمد مسجدجامعی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو شورای شهر تهران با عنوان تذکر مسجدجامعی به صدا و سیما در خصوص امام(ره) که بشرح زیر است: «عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران به مناسبت سالروز آزادی خرمشهر در تذکری به صدا و سیما خواستار پرهیز جدی رسانه ملی از برخورد گزینشی با افکار و اندیشههای امام خمینی(ره) شد.
احمد مسجدجامعی گفت: «در فیلمها و سریالهای تلویزیونی که درباره دفاع مقدس پخش میشودتقریبا نقش و جایگاه امام در پیروزیها فراموش شده است. این در حالی است که در عموم یادداشت و گفتارهای رزمندگان و وصیتنامههای شهدا عموماً پیامی به امام یا درباره امام وجود دارد. در عکس مشهور مسجد جامع خرمشهر که در سالروز پیروزی خرمشهر توسط شهرداری در سطح تهران نصب شده است به خوبی این تعلق خاطر نمود دارد. این اظهار علاقه و ارادت به ایشان در ایام آزادسازی خرمشهر به قدری اوج گرفت که مرحوم امام(ره) با همان نگاه عارفانه و متواضعانه آن تعبیر ماندگار را به کار بردند که خرمشهر را خدا آزاد کرد. حیف است به اندیشه و جایگاه ایشان به ویژه از منظر هنری و آن چنان که شایسته است نپردازیم. به هر حال خرداد بیش از هر ماه دیگری ماه امام است و خوب است برنامههای این ایام از سازمان فرهنگی هنری و سازمان زیباسازی و گروه نشریات همشهری و به ویژه صدا و سیما بیش از هرچیز پیرامون بیعت مجدد و همه جانبه و نه گزینشی با افکار و اندیشههای امام باشد.»
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|