مقاومت در برابر ظلم، عین عدالت است
مردم در برابر حاکمیت، مقاومت میکنند نقدی بر مصاحبه اخیر عباس عبدی
بهداد بردبار
•
دفاع مشروع استثنای قانونی ممنوعیت استفاده از زور در روابط بین الملل است. در ماده پنجاه و یک منشور ملل متحد حق دفاع مشروع حق ذاتی برای افراد و ملت ها دانسته شده. یعنی استفاده از زور در صورتی که در دفاع مشروع باشد از نظر قانون مجاز است. مقوله دفاع مشروع در قوانین ملی و بین مللی مصرح است و برابر با حق حیات است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۰ خرداد ۱٣٨۹ -
٣۱ می ۲۰۱۰
در این مقاله مصاحبه اخیر آقای عباس عبدی با عنوان "قدرت جنبش سبز در کتک خوردن است نه کتک زدن "را با نگاهی انتقادی مورد بررسی قرار می دهم. ابتدا داستانی را نقل می می کنم. منتظرالزیدی خبرنگار شبکه تلویزیونی بغدادیه در هنگام مصاحبه مطبوعاتی جرج بوش و المالکی در حالی که در ردیف اول نشسته بود، جفت لنگه کفش هایش را از پا در آورد و آنها را یکی پس از دیگری به سوی صورت رییس جمهور آمریکا پرتاب کرد او ضمن این اقدام دشنام گویان، رییس جمهور آمریکا را به سگ تشبیه کرد. هیچکدام از کفش ها به رییس جمهور آمریکا اصابت نکرد. محافظان حاضر در جلسه خبرنگار عراقی را مورد ضرب و شتم قرار دادند. او سپس توسط دادگاه به سه سال حبس محکوم شد و مدتی را در زندان بسر برد.
این اتفاق واکنشهای مختلفی را در پی داشت، برخی از روشنفکران دست راستی با نوشتن مقالات و انتشار نامه های سر گشاده این اقدام را محکوم کردند. آنها می گفتند خشونت محکوم است. اما آیا پرتاب دو لنگه کفش مصداق خشونت است؟ اگر در نظر بگیریم که از زمان آغاز جنگ عراق حداقل صد و پنج هزار جنازه شمارش شده و صدها هزار انسان جان خود را از دست داده اند، می توان مدعی وقوع خشونت در برابر رییس جمهور آمریکا شد؟ جرج بوش دادگاهی نخواهد شد، رنج و زجر هزاران شهروند عراقی هرگز جبران نخواهد شد و گروهی منتظر نشسته بودند تا خبرنگار عراقی را محکوم کنند. در مباحثه با یکی از همین قماش مدعیان عدم خشونت که الزبیدی را محکوم می کردند پرسیدم وقتی که موشکهای آمریکایی بر سر عراقی ها فرود می آمد هم خشونت را محکوم می کردید؟
شغل یک خبرنگار پرتاب کردن کفش نیست و من عمل او را تایید نمی کنم، اما در گوشه ایی کمین نکرده ام تا او را محکوم کنم.
در زمان کشتار شیعیان و کردها بدست صدام حسین هم گروهی از روشنفکران عراقی مدعی بودند ما مخالف رژیم صدام هستیم ولی خشونت کردها و شیعیان را که به امنیت ملی عراق ضربه می زنند محکوم می کنیم. آنها خواستار خلع سلاح پیشمرگ های کرد و غیرنظامیان شیعه بودند. آیا مقاومت مسلحانه کردها و شیعیان در برابر دیکتاتوری صدام مصداق عمل خشونت آمیز بود؟
آیا گفتمان عدم خشونت خود می تواند بازتولید خشونت کند؟ پاسخ مثبت است، اگر بدون در نظر گرفتن میزان خشونت متجاوز، خشونت مقطعی که قربانی در مقام مقاومت بکار گرفته است را محکوم کنیم. محکوم کردن خشونت قربانی تنها به تداوم ستم کمک می کند.
بنظر من وضع کسانیکه در نقد خشونت جنبش سبز سخن می گویند بسیار شبیه به کسانی است که منتظرالزیدی را محکوم می کردند. پرتاب کفش پلاستیکی را خشونت می دانستند و او را محکوم می کردند.
عبدی در مصاحبه با جرس در قامت یک اندیشمند مخالف خشونت ظاهر شده و در توضیح خشونت داد سخن می گوید. او اشاره می کند: "باید تاکید کرد که عمل خشونتآمیز شامل گفتار و رفتار میشود. همچنین میتواند کنش باشد، یا واکنش خشونتآمیزی باشد. بخشی از این اعمال دقیقاً عینی است، مثل ترور، آتش زدن و ضرب و جرح، و نیز کلمات و شعارهایی که واجد الفاظ تند و تیز یا تحقیر و تمسخر باشد، اما برخی دیگر از اعمال خشونتآمیز، عرفی و نسبی است و برحسب موقعیت، تعیین مصداق میشود."
در زبان عربی جمله ایی است که منسوب است به حضرت علی <<أنظر إلی ما قال و لاتنظر إلی من قال>> یعنی نگاه نکنید که چه کسی سخن را گفته، بلکه به اصل سخن بپردازید. اما در فضای سیاسی ما قال و من قال به یکدیگر ارتباط دارند. به بیان دیگر ارتباط مستقیمی بین بیان و عمل سیاسی وجود دارد و برای همین لازم میدانم که کنش سیاسی آقای عبدی را با آنچه در مصاحبه اخیر می گویند بسنجم تا ببینم با معیارهایی که طرح کرده، خود ایشان چه گونه رفتاری داشته است و سپس در مورد سخنان او به قضاوت بنشینم. عباس عبدی از رهبران دانشجویان حمله کننده به سفارت آمریکا است که اقدام آنها به یک بحران سیاسی گسترده منجر شد. گروگانها مدت چهارصد و چهل و چهار روز در ایران باقی ماندند و این عمل دولت آمریکا را تشویق کرد تا با اقدام نظامی - عملیات طبس - تلاش کند تا دیپلماتهای خود را آزاد کند. اشغال سفارت که در واقع کودتایی در انقلاب بود، برای دولت آمریکا امکان عمل وسیعی برای حرکت بر ضد انقلاب فراهم کرد که در نتیجه آن ایران در محاصره اقتصادی قرار گرفت، عراق را برای حمله به ایران تشویق کرد، در نهایت اصل ضددموکراتیک ولایت فقیه به قانون اساسی تحمیل شد. عبدی هرگز از اقدامات گدشته خود ابراز پشیمانی نکرده. آیا اقدام گروگان گرفتن دیپلماتهای خارجی یک عمل خشونت آمیز نیست؟
علاوه بر این عبدی به عنوان فعال سیاسی پیرو آیت الله خمینی حتما با شعار" جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان" موافق بوده، یا من ندیدم که در جایی بگوید شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" مصداق عمل خشونت آمیز بوده. پس چرا امروز خواستار نقد و نفی خشونت است؟
عبدی در سی سال گذشته مدام دچار افراط و تفریط بوده. او ماهیت شعار "مرگ بر دیکتاتور" را نفهمیده است .
زمانیکه مردم ما در برابر محمدرضا شاه که به قانون اساسی وفادار نبود و با کودتای آمریکایی بر سر قدرت آمده بود و مخالفان را زندان می کرد شعار" مرگ بر شاه" سر می دادند دست به خشونت نمی زدند، در اصل یک نظام و یک اندیشه سرکوبگر را نفی می کردند، کسی خواستار کشتن شاه نبود. یا وقتی که خود ایشان شعار "مرگ بر آمریکا" سر می دادند با مداخله آمریکا در امور داخلی ایران به مخالفت بر می خواستند، کسی خواستار کشتن کسی نبود. پس چطور است که اگر امروز مردم شعار مرگ بر دیکتاتور سر بدهند بقول ایشان خشونت کلامی وارد جنبش شده؟
خشونت نظام اسلامی بر کسی پوشیده نیست، اگر عباس عبدی پیش از آنکه اعدام و شکنجه فرزاد کمانگر را ذکر کند در مورد خشونت جنبش سخن بگوید لابد ریگی به کفش دارد. جنبش سبز یک جنبش مدنی غیرخشونت آمیز و خشونت گریز است. مردم فهیم ما با برگزاری راه پیمایی سکوت حتی از شعار دادن پرهیز کردند تا از وقوع خشونت جلوگیری کنند. آنچه که در روز عاشورا اتفاق افتاد به شهادت شاهدان عینی تنها واکنش دفاعی معترضان بود به خشونت ماموران اننظامی و امنیتی، اقدام شهروندان بی سلاح در دفاع از خود در برابر لباس شخصی های مهاجم با عنوان "حق دفاع مشروع" قابل دفاع است.
سپس عبدی در فراز دیگری از سخنان خود می گوید: "مقوله "دفاع مشروع در امر سیاست به کلی بیپایه و عجیب است و جز بازتولید خشونت نتیجه دیگری ندارد." عبدی کاملا به راه خطا رفته، حق دفاع مشروع یک اصل حقوق کیفری است که به روابط افراد اطلاق می شود و هم در حقوق بین الملل به روابط کشورها اطلاق می شود.
دفاع مشروع استثنای قانونی ممنوعیت استفاده از زور در روابط بین الملل است. در ماده پنجاه و یک منشور ملل متحد حق دفاع مشروع حق ذاتی برای افراد و ملت ها دانسته شده. یعنی استفاده از زور در صورتی که در دفاع مشروع باشد از نظر قانون مجاز است. مقوله دفاع مشروع در قوانین ملی و بین مللی مصرح است و برابر با حق حیات است. اگر دفاع مشروع بقول شما بی پایه است پس ملت ایران حق نداشت در برابر حمله عراق مقاومت کند؟ چگونه است که شما طرفدار شعار "راه قدس از کربلا می گذرد" بودید و امروز دفاع مشروع را هم بی پایه می دانید؟ آیا شما با این گفته با مقاومت فلسطینی ها در برابر اشغال مخالفید و آنرا بی پایه و باز تولید خشونت می دانید؟ یا تنها مقاومت ایرانی ها در برابر حاکمیت را محکوم می کنید؟
اعتراف و ناخرسندی عبدی به خشونت کلامی جنبش سبز دلالتی است بر انقلابی بودن جنبش. عبدی که خود را اصلاح طلب می داند معتقد است راه رسیدن به دمکراسی تنها صندوق رای است. اما مردم پس از تجربه هشت ساله اصلاحات تجربه گذشته را دوباره تکرار نمی کنند.
جنبش سبز که در دل خیابانهای تهران متولد شد ماهیتی غیرخشونت آمیز دارد، نه چریک دارد، نه شهروندان سلاح دارند. شهروندان در برابر حاکمیت مقاومت می کنند. مقاومت در برابر ظلم عین عدالت است، در آموزه های اسلامی ذکر شده که مومن حق ندارد اجازه دهد تا به او ظلم شود، چگونه است که عبدی می گوید: "قدرت جنبش سبز در کتک خوردن است نه کتک زدن".
در پاسخ به یک سوال عبدی چنین پاسخ می گوید: "این خطای تحلیلی از آنجا ناشی میشود که از یک سو ارزیابی درستی از آرایش نیروها ندارند و از سوی دیگر درک دقیقی از افراد حاضر در دو سوی جنبش ندارند. وقتی که خط دهی رسانهای از هزاران کیلومتر آن طرفتر است که هم به لحاظ جغرافیایی و هم به لحاظ ذهنی و هم به لحاظ ارتباطی و سیاسی از فضای ایران دور است، نتیجهای بهتر از این برداشتها حاصل نخواهد شد." عبدی خط دهی رسانه های خارجی را مشکل ساز می داند، او در نظر نمی گیرد که بسیاری از روشنفکران ایرانی و اهل قلم در تبعید بسر می برند و امکان بازگشت به کشور را ندارند، اما به مدد وسایل ارتباط جمعی و مطالعه و تماس های هر روزه از اوضاع کشور مطلع هستند. درستی و غلطی تحلیل ها منوت به حضور در داخل و خارج کشور نیست. اهل قلم در ماههای گذشته بسیاری از مدعاهای حکومت را زیر سوال برده اند و مباحثه نقد حاکمیت را بطور جدی دنبال کردند. شما و همکاران در داخل کشور زیر فشار سانسور و تهدید قرار دارید. اما هموطنان خارج از کشور فارغ البال به بیان نظرات خود می پردازند. عبدی پیش از این گفته بود خواست های جنبش رادیکال است و یک هموطن خارج از کشور به او یاد آور شده بود :"ایشان باید توضیح دهند که وقتی جنبش سبز در طلب حقوق انسانی خود است که به حرکت در آمده، چگونه میتواند رادیکال باشد؟ مگر میشود طلب به رسمیت شناختن و قانونیت بخشیدن به حقوق انسانی خود و استقرار ولایت جمهور مردم، در برابر ولایت مطلقه فقیه، در خواستی رادیکال باشد؟ مگر مبارزه برای استقرار نظامی که شهروندان از حقوق دموکراتیک برخوردار باشند. هدفی معتدل نیست؟ مگر نظامهایی که این حقوق به گونه ای نسبی در آن استقرار یافته نظامهایی رادیکال هستند؟" عبدی دیروز از رادیکال بودن شعارها ناراحت بود، امروز از خشونت کلامی ناراحت است و فردا هم بهانه ایی دیگر خواهد یافت تا جنبش را نقد کند.
در پایان متذکر می شوم هدف من تقدیس مقاومت بود در برابر استبداد، خشونت محکوم است، اما دفاع مشروع حق ذاتی هر انسانی است و مصداق خشونت نیست.
behdad.bordbar@gmail.com
رجوع شود به
عباس عبدی: قدرت جنبش سبز در کتک خوردن است نه کتک زدن
www.rahesabz.net
|