یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نامه ای که جورج بوش ننوشت
در پاسخ به نامه محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران


یوسف گلیجانی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۵ -  ۱۴ می ۲۰۰۶


آقای محمود احمدی نژاد
کاخ ریاست جمهوری
تهران – ایران
 
            تعجب نکنید که شما را "آقای رئیس جمهوری" خطاب نکرده ام. رئیس جمهوری کسیست که با رای آزادانه مردم یک کشور، به عنوان بالاترین مقام، برای اداره امور آن کشور برگزیده میشود. شما نه بالاترین مقام ایران را دارید و نه با رای آزاد ایرانیان برگزیده شده اید. در انتخاباتی که شما برنده آن اعلام شدید، ارگانهای انتصابی بیش از هزار کاندیدا را از امکان شرکت در رقابت محروم کردند. در میان این گروه، استادان ایرانی دانشگاههای درون و بیرون از کشور، فعالان سیاسی با پیشینه معتبر و حتی اصلاح طلبان وابسته به رژیم خود شما دیده میشدند .
            گذشته از رد صلاحیتهای گسترده، انتخابات ریاست جمهوری ژوئن ۲۰۰۵، حتی درباره آن چند نفری هم که از همه فیلترها عبورکرده بوند، عادلانه برگزار نشد. در آن هنگام از وجود برنامه ای با نام " طرح بصیر" به من گزارش دادند که نیروهای مسلح، و عمدتاً سپاه پاسداران و نیروی بسیج، را برای گردآوری رای برای شما و پرکردن صندوقها بسیج میکرد. رسوائی این تقلب تا آنجا رسید که در برخی از حوزه ها تعداد رایهائی که به نام شما خوانده شد از تعداد دارندگان رای در آن حوزه بیشتر بود. برای نمونه اطلاعاتی به من رسید که تعداد رایهای شمرده شده در حوزه شمیران را هشت برابر دارندگان حق رای در آن حوزه نشان میداد، جائی که شما برنده بودید .
            بیهوده کوشش نکنید افشای فقدان آزادی انتخابات در ایران بطور اعم، و انتخابات ریاست جمهوری ژوئن ۲۰۰۵ را بطور اخص، به توطئه بیگانگان نسبت دهید. از یاد برده اید که "عمود خیمه انقلاب" تان از این تقلبها به خدا شکایت برد؟
            شما نامه خود را با طرح، به گفته خودتان، پرسشهای مردم و دانشجویان شروع کرده اید. به دلایلی که ذکر شد، و بسیاری دلایل دیگر که ذکر آنها نامه را به درازا میکشاند، نمیتوانم بپذیرم که شما، آقای محمود احمدی نژاد، به خود اجازه دهید که از سوی ملت ایران، یا دانشجویان ایرانی، با من سخن بگوئید. کدام دانشجویان؟ دانشجویانی که به "جرم" کشیدن کاریکاتور شما از تحصیل محروم میشوند؟ دانشجویانی که به"جرم" اعتراض به قتل دانشجوئی دیگر زندانی و شکنجه میشوند و تا مرز مرگ میروند؟ یا شاید دانشجویانی که به دلیل اعتراض نسبت به تبدیل دانشگاهها به گورستان آنچنان زیر فشار ارگانهای سرکوبگر رژیم شما قرار میگیرند که در شکوفاترین سالهای جوانی مرگ را به زندگی زیر حکومت شما ترجیح میدهند و، متاسفانه، اقدام به خودکشی میکنند؟
            نامه ٨ مه ۲۰۰۶ شما، بیش و پیش از آن که گامی برای رفع تنش در روابط دو کشور، یا حاوی پیشنهادی برای برون رفت از بحران جاه طلبیهای اتمی شما باشد، آشکارا با هدف تحت تاثیر قرار دادن بنیادگرایان و دشمنان غرب نوشته شده بود. با اینحال و با این امید که شاید آنها نیز بتوانند لختی بی تعصب بیندیشند، به نکاتی که مطرح کرده اید اشاره میکنم :
            در این که رژیم بعثی عراق سلاح کشتار جمعی دراختیار داشت و از بکار بردن آن هم پروا نمیکرد، هر کس شک داشته باشد، شما ایرانیان که قربانی آن بودید، نمیتوانید کمترین تردیدی داشته باشید. بازرسیهائی که از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹٨ در عراق انجام شد، ابعاد گسترده تلاش رژیم بعثی برای دستیابی به سلاحهائی با توانائی ویرانگری بازهم بیشتر را آشکار کرد. اخراج بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹٨ دلیلی کاملاً جدی برای بدگمانی نسبت به نیات صدام حسین بود، نیاتی که شکل اجرائی بخشی از آن را در جریان جنگ ایران – عراق و همچنین تجاوز به کویت شاهد بودیم .
            درست است که پسانتر ثابت شد که بخش عمده ای از اطلاعاتی که ما درباره سلاحهای کشتار جمعی عراق دریافت کرده بودیم درست نبود اما در فقدان بازرسیهای معتبر بین المللی، از ۱۹۹٨ تا ۲۰۰٣ کدام رهبر مسئولی میتوانست امنیت منطقه حساسی چون خاورمیانه را به حسن نیت دیکتاتوری مانند صدام حسین واگذارد؟
            اگر امروز شما به رضایت مردم منطقه از سرنگونی آن دیکتاتور اعتراف میکنید، از یاد نبرید که این مهم با بذل جان و مال آمریکائیها بدست آمد. استقرار آرامش و دموکراسی در عراق امروز با دشواریهای فراوان روبروست. اما آقای احمدی نژاد، این دشواریها را چه کسانی ایجاد میکنند؟ چه کسانی در بازارها بمب میگذارند، زنان و کودکان و کارگران را میکشند؟ آیا آنها بنیادگرایان متعصبی مانند شما نیستند که دشمنی با غرب را از جان بیگناهان، از زندگانی و از هرچه در این جهان هست مهمتر میدانند؟
            شما غرب را متهم میکنید که در دوران جنگ با ایران در کنار عراق بود. آیا لازم است به یاد شما بیاورم که پشتیبان بزرگ امروزتان با رژیم صدام حسین پیمان دفاعی داشت و در تمام مدت جنگ نزدیک به هشتاد و پنج در صد از نیازهای تسلیحاتی عراق را تأمین میکرد؟
            حادثه سرنگون شدن هواپیمای مسافربری ایران در خلیج فارس اشتباه تأسفباری بود که همان هنگام بخاطر آن عذر خواهی، و برای پرداخت غرامت به بازماندگان قربانیان آن اعلام آمادگی کردیم. رژیم شما اصرار داشت که غرامت یکجا، به حکومت پرداخت شود در حالیکه ما علاقمند بودیم مبلغ غرامت را مستقیماً به دست بازماندگان برسانیم. البته اگر مسئولان هواپیمائی کشوری ایران مسیر هواپیمای مسافربری را طوری تغییر میدادند که از روی منطقه جنگی عبور نکند، شاید از این فاجعه جلوگیری میشد .
            تا آنجا که به ما مربوط میشود، ایالات متحده آمریکا در آن جنگ بیطرف بود. ولی اگر هم نمیبود، چه جای شگفتی داشت؟ وقتی انقلاب شما در سال ۱۹۷۹ به پیروزی رسید، دولت وقت ایالات متحده رژیم تازه را به رسمیت شناخت و صمیمانه سر آن داشت تا روابط دوستانه با ایران را ادامه دهد. برای اطلاع بیشتر در این زمینه خواندن خاطرات تقریباً همه دست اندرکاران ایرانی و خارجی انقلاب را به شما توصیه میکنم. (البته اگر متنهای سانسور نشده را بخوانید بهتر است ).
            نمیدانم ادعای مخالفت آمریکا با انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ را بر پایه کدام مدرک اینقدر تکرار میکنید. کم نیستند کسانی که، به نادرست، ایالات متحده را متهم میکردند، و هنوز هم میکنند، که با فلج کردن قدرت تصمیم گیری و واکنش رژیم شاه راه انقلاب شما را هموار کرد. اما شما پاسخ صمیمیت اولیه ایالات متحده را با حمله و اشغال سفارت و به گروگان گرفتن دیپلماتهای ما در تهران دادید. در این کار، رژیم شما ابتدائی ترین اصول و مقررات حاکم بر روابط بین المللی را زیر پا گذاشت و شما امروز از قانون و مقررات با من سخن میگوئید .
            شما این دشمنی آشکار را زیادی آسان و سریع نادیده میگیرید و نسبت به پیامدهای آن بی توجهید. از آن هنگام تا امروز، صرفنظر از دولتها و سیاستهای حاکم بر آمریکا، دشمنی با کشور مرا اصل ثابت سیاست خارجی (و حتی داخلی) خود قرار داده اید، در پرچم کشور من ذباله میپیچید و به آتشش میکشید، روی آن رژه میروید، در هر گردهمائی و تظاهرات دینی و دولتی دهها بار مرگ و نابودی کشور مرا با صدای بلند آرزو میکنید، به همه گروههای تروریستی ضد آمریکائی در سراسر جان آموزش میدهید و کمک میرسانید، دست دوستی دولتهای قبلی ایالات متحده را با تفرعن و خود بزرگ بینی رد کرده اید و در همان حال انتظار دارید که ما به شما احترام بگذاریم و هیچ عمل خصمانه علیه شما انجام ندهیم .   
 
آقای احمدی نژاد،
            شما به گونه ای از زندانیان گوانتانامو یاد کرده اید که گویا ما گروهی کودک بیگناه دبستانی را به بند کشیده و در سیاهچال افکنده ایم. اینها کسانی هستند که در بیش از سی اردوگاه در افغانستان، زیر نظر القاعده، آموزش نظری و عملی میدیدند تا علیه کشور من، و غرب بطور کلی، عملیات تروریستی انجام دهند. تروریست معروف ابو مصعب الزرقاوی یکی از آنان بود که به لطف همکاری سرویسهای اطلاعاتی شما توانست خود را به عراق برساند و در حمایت صدام حسین قرار گیرد. بقیه هم، کم و بیش، از همین قماشند .
            علت نگهداری آنها در گوانتانامو، خلائیست که در قوانین بین المللی مبارزه با تروریسم وجود دارد. دولتهائی، مانند حکومت شما، حتی نمیگذارند روی یک تعریف مشترک بین المللی از واژه تروریسم توافق شود زیرا هرجا غرب هدف حمله قرار میگیرد، آن را "نبرد آزادیبخش" مینامند .
            زندانیان گوانتانامو در جریان عملیات نظامی ارتش ایالات متحده علیه طالبان و القاعده در افغانستان دستگیر شده اند. محاکمه آنها در سیستم حقوقی ایالات متحده اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دشوار است زیرا در خاک آمریکا جرمی مرتکب نشده اند. تعدادی از آنها را به کشورهایشان پس فرستادیم، اما برخی از آنها فعالیتهای تروریستی را از سر گرفتند .
            اگر خیلی با زندانیان گوانتانامو احساس همدردی میکنید، میتوانید آنها را زندانی جنگی فرض کنید. زندانیانی که ناگزیرند تا عادی شدن وضعیت از آزادی محروم بمانند .
            نمیخواهم بگویم که این زندانیان در هتل نگهداری میشوند اما اینقدر هست که فرستادگان صلیب سرخ بین المللی مرتباً از آن زندان بازدید میکنند و شرایط زیست، بهداشت و نگهداری آنان را زیر نظر دارند. در حالیکه زندانیان سیاسی در کشور شما از همین هم محرومند. اما در مورد اتهام "ربودن افراد و نگهداری آنها در زندانهای مخفی" قدری به خود بنگرید و ببینید که در این زمینه بخصوص، رژیم شما اصلاً در موقعیتی قرار ندارد که بتواند از کسی ایرادبگیرد .
 
آقای محمود احمدی نژاد،
            شما و همفکرانتان دشمنی با یهودیان و با اسرائیل را سرمایه عوام فریبیهایتان قرار داده اید. در نامه خود یادآوری میکنید که این کشور ۶۰ سال پیش وجود نداشت. بسیاری کشورهای دیگر هم ۶۰ سال پیش وجود نداشتند. از میان همسایه های ایران تنها ترکیه و افغانستان بیش از ۲۵۰ سال پیشینه سیاسی دارند. بقیه، همه در قرن بیستم ایجاد شده اند. کشورهائی امروز وجود دارند که حتی ۱۵ یا ۱۰ سال پیش وجود نداشتند.        یهودستیزانی مانند شما که ماهیت خود را در پس صورتک مخالفت با صیونیسم پنهان میکنند تشکیل کشور اسرائیل را به گونه ای مطرح مینمایند که گویا گروهی از یهودیان اروپا که هیچگونه پیوندی با سرزمین فلستین نداشتند، آمدند صاحبان اصلی آن را قتل عام و آواره کردند و بر جایشان کشور اسرائیل را بنا نهادند .
            نمیخواهم تاریخ اسرائیل و ملت یهود را برایتان بازگو کنم اما بدنیست بدانید که یهودیان در فلستین ریشه تاریخی دارند. بحث این است که در صورت وقفه در اعمال حاکمیت، آیا حق حاکمیت هر ملت بر میهنش مشمول مرور زمان میشود یا نه. در سال ۱۹۶۱ وقتی دولت هند منطقه گوا را، پس از ۴۵۰ سال، از پرتغال پس گرفت جامعه بین المللی حق حاکمیت هند بر گوا را مشمول مرور زمان نشناخت .
            شما نیز امروز فلستینیانی را که از ٨۰ سال پیش، به میل یا به زور، این سرزمین را ترک کردند دارای حق حاکمیت میدانید. پرسش اینست که حد زمانی شمول مرور زمان بر حق حاکمیت ملی چقدر است ۶۰ سال، ۴۵۰ سال یا ۱۰۰۰ سال؟ و چه مرجعی آن را تعیین میکند .  
            درست است که مرزهای کهن، امپراتوریهای پیشین و کشورهای باستانی را نمیتوان دوباره زنده کرد زیرا همین صلح نیم بند جهانی نیز بر هم میخورد اما حق بازگشت ملتها به خاستگاه تاریخی شان را نیز نمیتوان به سادگی منکر شد. در چنین زمینه و شرایطی بهترین راه شاید پذیرفتن وضع موجود و تلاش برای جبران بیعدالتیها باشد .
            دوستان و همفکران شما، آقای احمدی نژاد، متأسفانه، حقایق را آنگونه که میپسندند میبینند. من وکیل مدافع دولت اسرائیل نیستم. آن دولت هرگاه که لازم باشد، میتواند از خود دفاع کند. در روشهای دولت اسرائیل نکات قابل انتقاد وجود دارد و دولت ایالات متحده در موارد متعدد این انتقادها را آشکارا بیان کرده است. اما وقتی از عملیات خشونت آمیز اسرائیل علیه پیکارجویان فلستینی سخن میگوئید، سوء قصدهای گروههای تروریستی فلستینی را هم از یاد نبرید. گروههائی که از پشتیبانی مالی، تبلیغاتی و آموزشی رژیم شما برخوردارند. اگر کشتن بیگناهان بد است، چرا شما بمبگذاری و سوء قصدهای انتحاری در اتوبوسها، رستورانها و بازارهای اسرائیل را ستایش و برای تکرار آنها تبلیغ و سرمایه گذاری میکنید؟
            در سال ۱۹۹٣ در آستانه برقراری صلحی عادلانه در این منطقه بودیم. چه کسانی با دست یازیدن به سوء قصدهای تروریستی در روند آن اخلال کردند و سرانجام آن را به بن بست کشاندند؟
 
آقای محمود احمدی نژاد،
            شما مرتباً کشتار جمعی یهودیان به دست نازیها در جریان جنگ دوم جهانی را انکار میکنید در حالیکه در اینباره اسناد غیر قابل انکاری وجود دارد. برای آگاهی بیشتر در این مورد، دیدار از موزه "یاد واشم" در اسرائیل را به شما توصیه میکنم. از اینها گذشته، حتی اگر بتوانید با کمک رویزیونسیتها ثابت کنید که تعداد قربانیان هولوکاست، به جای شش میلیون، پنج میلیون، یا مثلاً سه میلیون نفر بود، آیا از قبح جنایات نازیها کاسته میشود؟ نفس این که گروهی از مردم، صرفاً به دلیل هویت قومی یا دینی شان مورد آزار قرار گیرند، در اعتقاد شما مذموم نیست؟ اگر بود، شاید با بهائیان، غیر مسلمانان، یا حتی مسلمانان غیر شیعه رفتاری به از این میداشتید .
            از همه جالبتر اصرار شما برای برگزاری رفراندم برای تعیین نوع و ماهیت و نام دولت در اسرائیل و فلستین، با شرکت همه آوارگان فلستینی است. پیش شرط دیگر شما هم حتماً این است که هیچیک از یهودیانی که از چند نسل پیش در فلستین نزیسته اند، حق شرکت در این رفراندوم را نداشته باشند. به عبارت دیگر، راه حل شما برای برقراری صلح در خاورمیانه اینست که فلستینیها در یک رفراندم به انحلال اسرائیل رای بدهند و یهودیان نیز آن را بپذیرند. لابد هر بار این راه حل داهیانه را در سخنرانیهایتان مطرح میکنید با تشویق رهبرتان هم روبرو میشوید .
            شما که اینقدر به رفراندوم و رای مردم فلستین اهمیت میدهید چرا این حق را از مردم ایران دریغ کرده اید؟ سالهاست که ایرانیها از شما انتخابات آزاد و رفراندوم برای تغییر قانون اساسی را مطالبه میکنند ولی شما "لباس شخصیها" را به جان آنها میاندازید و پاسخشان را با زندان، شکنجه و اخراج از دانشگاه میدهید .
 
آقای احمدی نژاد،
            بسیار خوشوقتم که در نامه تان اعتراف کردید "تلاش علمی و تحقیقاتی از حقوق اولیه ملتهاست". امیدوارم به این اصل پایبند بمانید و سانسور کتاب و تحقیقات علمی، بویژه در عرصه های زیست شناسی، تاریخ، فلسفه و... را لغو کنید تا پژوهشگران ایرانی اجازه یابند درباره سرچشمه آفرینش، تکامل انسان، تاریخ ایران و اسلام و... آزادانه پژوهش کنند و نتایج پژوهشهایشان را به آگاهی مردم برسانند .
            در قرون وسطی برخی تاریک اندیشان دینی به بهانه اینکه "هرچه برای بندگان سودمند است، در کتاب مقدس وجود دارد"، با پژوهشهای علمی مخالفت میکردند. خوشبختانه اروپا توانست حدود پانسد سال پیش این بند را بشکند و راه پیشرفت دانش را بگشاید. در جوامع دیگر، تا کمتر از سد سال پیش، تاریک اندیشانی بودند که حتی با فیزیک، شیمی، ریاضیات، مهندسی و ... مخالفت میکردند و علم را علمان میدانستند: علم الادیان و علم الابدان. علاوه براین، آنها با همه هنرها، اعم از موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی، رقص، آواز و...دشمنی میورزیدند و هنرمندان را آزار میدادند. این تاریک اندیشان هر آنچه را که از غرب میآمد حرام میدانستند. رادیو، سینما، تلویزیون، داروهای غربی و حتی راه آهن. تعجب نکنید، در کشور خود شما برخی از رهبران مذهبی راه آهن را مخالف اسلام و حرام تشخیص میدادند. اگر نمیدانید، به بایگانیهایتان مراجعه کنید تا دریابید چرا ایستگاه راه آهن سبزوار ۵۰ کیلومتر دور از شهر ساخته شده است. بخاطر مخالفت پیشوایان دینی !
مخالفت با تکنولوژی نوین هنوز هم در برخی زمینه ها، تا چند سال پیش درمورد ویدئو و اکنون درمورد ارتباطات رادیو تلویزیونی از طریق ماهواره، در کشور شما و در جوامعی که مانند شما فکر میکنند، ادامه دارد .
           
            اما درباره برنامه های اتمی، که شما آن را "تحقیقات علمی" مینامید، آنچه باید به شما بگوئیم در نشستهای آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته ایم. در اینجا تنها برای آگاهی افکار عمومی یادآوری میکنم که رژیم شما نزدیک به ۱۹ سال است که برخلاف تعهداتش به آژانس بین المللی انرژی اتمی دروغ گفته و فعالیتهای به گفته شما صلح آمیز را پنهان نگهداشته است. شما نیک میدانید هر کشوری بتواند اورانیوم را تا ٣.۵ در سد غنی کند، به راحتی میتواند در سد غنای آن را به بالاتر از ۹۰ برساند و بمب اتمی بسازد. بنابر این زیاد سعی نکنید نیات واقعی خود را پشت چرخه سوخت پنهان نمائید. چرخه سوخت برای کدام نیروگاه؟ شما یک نیروگاه اتمی برق در دست ساختمان دارید که تأمین سوخت آن را روسیه برای مدت ده سال تعهد کرده است. نیروگاه دیگری هم وجود ندارد. خریداران هم در برابر شما صف نبسته اند. جز این است که به این بهانه میخواهید به ابزار و دانش ساختن سلاح اتمی دست یابید؟ از چین و روسیه تجهیزات غنی سازی خریدید، به آژانس اعلام نکردید. همان تجهیزات و نقشه هائی را که لیبی خرید شما هم خریدید اما از آژانس پنهان نگهداشتید. تجهیزاتی را که از پاکستان و کره شمالی خریده اید، "فناوری بومی" معرفی میکنید. دروغگوئیهای شما به آژانس بین المللی انرژی اتمی آنقدر کودکانه و ناشیانه بود که در چند مورد رئیس هیئت ایرانی را به شرمساری دچار کرد .
            امروز هم به این پنهانکاری ادامه میدهید. بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی هنوز اجازه نیافته اند از سایتهای مشکوک بازدید کنند. اجازه نمیدهید با برخی از دانشمندان اتمی مصاحبه شود. اسناد و نقشه های مورد درخواست آژانس را پنهان میکنید و باز تعجب میکنید چرا جامعه بین المللی به رژیم شما اعتماد نمیکند .
            در چنین شرایطی، با روابطی که با سازمانهای تروریستی دارید، با نفرتی که از غرب میپراکنید و با نابودی که به اسرائیل وعده میدهید، آزاد گذاشتنتان در راه دستیابی به سلاح هسته ای، عین بی احتیاطی نیست؟
            نامه شما، آقای احمدی نژاد، از برخی جهات جالب توجه است. مثلاً از این جهت که دروغگوئی را مذمت میکنید و درست یک سطر پائینتر، به ایالات متحده نسبت دروغ میدهید و ما رامتهم میکنید که نمیگذاریم مردم آمریکای لاتین آزادانه حکومتهایشان را انتخاب کنند. ظاهراً شما در جریان وضعیت این منطقه قرار ندارید و نمیدانید که، مگر در کشور دوست شما کوبا، بقیه حکومتهای آمریکای لاتین با انتخابات روی کار آمده اند و شماری از آنها نظر خوشی نسبت به ایالات متحده هم ندارند مانند دولتهای چپگرا در ونزوئلا، برزیل، ارژانتین، شیلی و اخیراً در بولیوی .
            درمورد آفریقا هم همان سخنان شعارگونه دهه شست قرن گذشته را تکرار کرده اید که گویا در آن قاره همه لوازم توسعه و پیشرفت مهیاست، فقط ما و اروپائیهای بدجنس هستیم که جلوی آفریقائیها را گرفته ایم و نمیگذاریم آنها پیشرفت کنند .
 
آقای احمدی نژاد،
            اگر توسعه یافتگی و پیشرفت، به داشتن کان و منابع زیرزمینی بود دانمارک که امروز پیشرفته ترین کشور جهان است، باید واپسمانده ترین میبود. قصد توهین به هیچ ملتی را ندارم اما ملتی را که جز منابع زیرزمینی چیزی برای عرضه در جامعه جهانی ندارد، چگونه میتوان پرتلاش، خلاق و با استعداد نامید. بخاطر خرید مواد کانی، از جمله نفت، اینقدر کشورهای پیشرفته را سرزنش نکنید. هیچ فکر کرده اید که اگر کشورهای پیشرفته مواد اولیه و فرآورده های کانی آفریقا، و حتی نفت خود شما را، نخرند چه اتفاقی خواهد افتاد و چه کسی بیشتر رنج خواهد کشید؟
 
آقای محمود احمدی نژاد،
            به چند نکته دیگر، که باز هم از سوی ملت ایران مطرح کرده اید، پاسخ میدهم تا جائی برای ابهام باقی نماند. البته نه برای شما که قصدتان تبلیغات است و نه دانستن حقیقت، بلکه برای دیگر خوانندگان این نامه .
           
            ما با ملی شدن نفت ایران در نخستین سالهای دهه پنجاه قرن گذشته کمترین مخالفتی نداشتیم. این را آقای محمد مصدق، نخست وزیر وقت ایران، بهتر از هر کسی میدانست. در آن زمان ایالات متحده برای حل اختلاف بین ایران و بریتانیا، به شکلی که منافع هر دو طرف رعایت شود، بسیار کوشش کرد. مأموریت آقای اورل هریمن در ماه ژوئیه ۱۹۵۱ به تهران و پیشنهادهائی که با خود آورد از آن جمله است. اما آقای مصدق، بسبب اخلاق و روش شخصی اش در اداره امور کشور، در موقعیتی قرار گرفته بود که دیگر نمیتوانست موجی را که برانگیخته بود، مهار کند. کمونیستها و کارگزاران اتحاد شوروی از اوضاع آن روز ایران حداکثر سوء استفاده را میکردند. از یاد نبرید که تا مارس ۱۹۵٣، تقریباً زمانی که طرح کنار زدن آقای مصدق در دستور قرار گرفت، استالین هنوز زنده بود. هدف اصلی ایالات متحده از شرکت در عملیاتی که به سرنگونی دولت آقای محمد مصدق در ۱۹ اوت ۱۹۵٣ (۲٨ مرداد ۱٣٣۲) انجامید، جلوگیری از افتادن ایران به دامان اتحاد شوروی بود و نه نفت. در آن روزگار هم، مانند امروز، تنها بخش ناچیزی از نفت مورد نیاز ایالات متحده از منابع خلیج فارس تأمین میشد. ما ناگزیر شده بودیم برای جلوگیری از پیشرفت امپراتوری توسعه طلب کمونیستی در امور داخلی ایران مداخله کنیم .
            در زمان سلف شما، پرزیدنت محمد خاتمی، خانم مادلن البرایت وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده از این بابت اظهار تأسف کرد و عذر خواست اما جمهوری اسلامی ایران آن عذر خواهی را نپذیرفت .
            اکنون که شما اینقدر به رویدادهای قرن گذشته توجه نشان میدهید آیا هرگز نقش ایالات متحده آمریکا در بازگرداندن استانهای آذربایجان و کردستان به ایران در سال ۱۹۴۶ را در نظر آورده و به خاطر آن از آمریکا تشکر کرده اید؟
 
            شگفت انگیز است که شما هم به دارائیهای توقیف شده ایران در آمریکا اشاره میکنید. بنظر میرسد که یا در رژیم شما اطلاعات درست منتقل نمیشود و یا مقامات مختلف علاقه دارند با ارائه اطلاعات نادرست افکار عمومی را منحرف کنند. با استفاده از این فرصت بار دیگر یادآوری میکنم که دارائیهای توقیف شده ایران در ایالات متحده جمعاً ده میلیارد و پانسد و بیست میلیون دلار بود که در اجرای موافقتنامه الجزیره، همراه با بهره آن، در دو نوبت به بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بازپرداخت شده است (بررسی کنید پول کجا رفته). تنها پولی که باقی مانده، چند میلیون دلار، و نه بیشتر، تنخواه گردان سفارت ایران در واشینگتن است که در زمان حمله شما به سفارت ایالات متحده در حساب سفارت ایران موجود بود. اگر پرونده اشغال سفارت ایالات متحده در تهران در نوامبر ۱۹۷۹ را مطالعه کنید، میبینید که در این زمینه بستانکار مائیم نه شما. از این پس هرگاه خواستید از "دارائیهای توقیف شده ایران در آمریکا" سخنی بگوئید، خواهش میکنم دقیقاً توضیح بدهید که منظورتان کدام دارائی و به چه مبلغ است تا ما هم بتوانیم پیگیری کنیم .
 
آقای احمدی نژاد،
            در نامه خود حمله های تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را تلویحاً به سرویسهای اطلاعاتی ما نسبت داده اید. ظاهراً از زمان آتش زدن سینما رکس آبادان در ۱۹ اوت ۱۹۷٨ بد عادت شده اید که ارتکاب جنایات غیر قابل دفاع و توجیه را به مخالفانتان نسبت بدهید و اصطلاح فارسی "کارخودشان است" را بکار ببرید. روشن است که در سرویسهای اطلاعاتی ما نواقص و ناهماهنگیهای فراوانی وجود داشت که به تروریستها امکان داد نقشه های شومشان را عملی کنند. گزارش کمیسیون مستقل مأمور رسیدگی به فاجعه ۱۱ سپتامبر در نزدیک به ۶۰۰ صفحه در ماه مه جاری برای آگاهی عموم منتشر شده است. اگر علاقمندید در این مورد اطلاعاتی بیش از شایعات قهوه خانه های خاورمیانه داشته باشید، از نمایندگانتان در آمریکا بخواهید نسخه ای از آن را برایتان بفرستند .
            سوء قصد های ۱۱ سپتامبر ضرورت و فوریت پایان دادن به فعالیتهای شبکه تروریستی القاعده و رژیم پشتیبان آن در افغانستان را در دستور قرار داد. طالبان، شما شیعیان را کافر میدانستند. دیپلماتهای شما را در شهر مزار شریف قتل عام کردند. زنان و دختران شیعیان را اسیر میکردند و به عنوان برده (کنیز) میفروختند یا به همدستان خود میبخشیدند. در آن زمان رژیم شما به مخالفان طالبان کمک میکرد اما اکنون از اینکه رژیم طالبان با دخالت نظامی ایالات متحده سرنگون شده است، اشک اندوه میریزید. آیا شما رژیم طالبان و وجود بیش از ٣۰ پایگاه آموزشی تروریستی القاعده در افغانستان را به استقرار دموکراسی در کشور همسایه تان ترجیح میدهید؟
 
آقای احمدی نژاد،
            حتماً انتظار دارید مالیات دهندگان آمریکائی از شما سپاسگزاری کنند که برای پول آنها دل سوزانده و گزافی هزینه های ما در عراق را مورد انتقاد قرار داده اید. شاید بد نباشد اگر بدانید که در ایالات متحده دولت بدون اجازه نمایندگان مردم در مجلس نمایندگان و همچنین در سنا، حق انجام تقریباً هیچ کاری را ندارد. من به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده حق ندارم حتی یک سنت از بودجه کشور را بدون تصویب قبلی نمایندگان ملت خرج کنم. بنابراین آنچه در عراق هزینه شده، با تأئید نمایندگان ملت بوده است .
            اما شما، رهبران جمهوری اسلامی ایران، آیا میتوانید همین ادعا را بکنید؟ آیا میتوانید به مردم ایران   
توضیح بدهید با نزدیک به ۲۴ میلیارد دلار اضافه درآمد نفت در سال مالی گذشته (از ۲۱ مارس ۲۰۰۵ تا ۲۰ مارس ۲۰۰۶)، و سدها میلیارد دلار در آمد نفت در سالهای حکومتتان، چه کرده اید؟ برای بیخانمانها خانه ساختید، نزدیک به ده در سد از جمعیت ایران را از بلای اعتیاد نجات دادید، برای بیکاران کار ایجاد کردید، بینوایان را به نوائی رساندید، مناطق جنگ زده را بازسازی کردید، زیر بنائی استوار برای توسعه اقتصادی، صنعتی و کشاورزی ایران بوجود آوردید، جنگلهائی را که در این ۲۷ سال از بین بردید احیاء نمودید، محیط زیست را پالودید؟ دست کم ویرانه های رودبار و بم را باز ساختید؟ چکار کردید؟
           
در ۲۷ سال که بر ایران حکومت میکنید، علیرغم همه وعده هائی که میدادید :
            - بجای رفاه، آسایش و امنیت، بیکاری و ناامنی برای ایرانیان به ارمغان آوردید. به خانه های پایتختتان           بنگرید که مردم همه بالکنها را مانند قفس نرده کشی کرده و بر پنجره های طبقات بالای ساختمان      نرده آهنی نصب کرده اند. اینهاست نشانه امنیتی که شما برای ایرانیان تأمین کرده اید .
            - بجای برقراری عدالت، از گروههای "خودی" حمایت کردید و به بهای بینوائی و تنگدستی اکثریت، آنها          را به قدرت و ثروت رساندید .
            - مواد مخدر را رواج دادید .
            - زنان و دختران ایرانی را به فحشا کشاندید. آیا اینها با آموزشهای دینی شما که بسیار از آن حرف              میزنید منطبق است؟
            - درباره حقوق مردم و محرومان بسیار حرف زدید ولی در عمل، آنان را نادیده گرفتید .
            - به بهانه گسترش انقلاب اسلامی، تاریک اندیشی و تروریسم را در کشورهای مختلف تشویق کردید .
            - با ایجاد زندانها مخوف آزادیخواهان، دانشجویان، کارگران، روزنامه نگاران و بیگناهان را به بند کشیدید،        شکنجه کردید و کشتید. به قاتلان و شکنجه گران مقام دادید و وکلای مدافع قربانیان را به زندان    افکندید .
            - حقایق را وارونه جلوه میدهید،
و انتظار دارید ما باور کنیم که دستیابی شما به سلاح هسته ای امنیت جهان را به خطر نمیاندازد .
 
بله، آقای محمود احمدی نژاد، هیچ حکومتی که برپایه دروغ و ستمگری بنا شده باشد، نمیتواند پایدار بماند و ملت ایران درباره شما و حکومتتان داوری خواهدکرد .
 
جورج دبلیو بوش
رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا
کاخ سفید – واشینگتن
۱۲ مه ۲۰۰۶


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست