سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دانشجویان سبز ایرانی در خارج و هدف‌مندی کنش سیاسی


• از آنجا که مقیم ایرانم اطلاعات دست اولی از فعالیتهای دانشجویان سبز ایرانی در خارج ندارم اما با مرور برخی از بیانیه های گذشته ایشان و گفتگو با برخی دانشجویان فعال در خارج کشور متوجه شده ام که برخی از این فعالیتها از ضعفی اساسی رنج می برند که می کوشم در این نوشتار به تبیین آن پرداخته به اندازه وسع خود راه حل ارائه دهم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱٨ خرداد ۱٣٨۹ -  ٨ ژوئن ۲۰۱۰


دانشجویان سبز ایرانی در خارج و هدف‌مندی کنش سیاسی (۱)

از آنجا که مقیم ایرانم اطلاعات دست اولی از فعالیتهای دانشجویان سبز ایرانی در خارج ندارم اما با مرور برخی از بیانیه های گذشته ایشان و گفتگو با برخی دانشجویان فعال در خارج کشور متوجه شده ام که برخی از این فعالیتها از ضعفی اساسی رنج می برند که می کوشم در این نوشتار به تبیین آن پرداخته به اندازه وسع خود راه حل ارائه دهم. این دانشجویان—به همراه شمار فراوانی هموطن دیگر-- به حق خود را رساننده صدای سرکوب شده مردم ایران به جهان می دانند اما نکته آنست که رساندن صدا صرفا ابزاری برای بیان خواسته و ناخواسته هایی است.

فرض کنیم که همه مردم اروپا، آمریکا و....از نقص فاحش حقوق بشر در ایران آگاه شوند. از وجود آپارتاید جنسی، مذهبی و.. آگاه شوند،آن وقت که چه؟ آیا کار ما تمام شده است؟ آیا آگاه کردن ایشان هدف نهایی بوده است یا اینکه صرفا وسیله ای برای هدفی دیگر بوده است؟ فرض کنیم مردم اروپا، آمریکا و شرق آسیا-- مالزی و...-- پس از آنکه کاملا آگاه شدند از شما بپرسند که از ایشان چه می خواهید. چه جوابی می دهید؟ اگر پاسخی نداشته باشیم آن وقت کنش سیاسی مان به چیزی شبیه مسابقه فوتبال و حمایت از تیم محبوبمان تنزل می یابد در حالیکه هر کنش سیاسی معطوف به هدفی بیرون از خود است چرا که سیاست در ذات خود هدفی بیرون از خود را جستجو می کند. (۲)


شاید در پاسخ به پرسش بالا همانند یکی از دوستان من پاسخ دهیم که فعلا آگاه می کنیم و بعدا خواسته مان را می گوییم اما مسئله آنست که خواسته ها باید نخست برای خودمان مشخص باشد تا به دیگران اعلامش کنیم و تازه چرا باید به بعد موکولش کنیم؟ مگر ما نمی خواهیم که آنان هم اکنون به کمک ما بیایند؟ اما ما چه کمکی می خواهیم؟ آیا خواهان حمله نظامی به کشورمان هستیم که خرد جمعی مان دست کم تا این لحظه آن را نفی کرده است. پس نخستین ناخواسته مان مشخص شد: خواهان حمله به کشورمان نیستیم. آیا خواهان تحریم اقتصادی مستقیم بر ضد مردم هستیم؟ که نیستیم. هیچ کس خواهان افزایش رنج مردمان کشوری سرکوب شده نیست. به عبارت دیگر به نظر نمی رسد خواهان تحریم هایی باشیم که مستقیما به مردم آسیب می زند و ضربه اصلی را مردم عادی باید تحمل کنند. تحریم هایی از نوع تحریم هواپیمای مسافربری و.... دودش ابتدا به چشم مردم ما می رود و نه حاکمیت سرکوب.

پس چه می خواهیم؟ آیا خواسته و ناخواسته هایی علاوه بر دو مورد بالا وجود دارند که خرد جمعی مان بر آن توافق کرده باشد؟ خواسته و ناخواسته هایی که در هر کنش سیاسی بدانها اشاره کنیم و هر مخاطب غیر ایرانی را با آنها مواجه سازیم چیستند؟ آیا اصلا به جز ناخواسته های پیشگفته، خواسته و ناخواسته های دیگری نیز وجود دارند که خرد جمعی سبزها بر آن توافق کرده باشد؟ به نظر می رسد که جواب مثبت است و برخی از این خواسته و ناخواسته ها حتی در شعارهای تظاهراتها بدانها اشاره نیز شده است:
مردم در تظاهرات خود فریادهای مرگ بر روسیه و چین سر دادند. این شعارها نکته ای را بر می گشاید و آن اینکه این دو کشور به گونه ای در سرکوب مردم ما نقش داشته اند. بر مبنای برخی گزارشها دولت چین، برخی تکنولوژی های سرکوب در اختیار حکومت ایران گذاشته است و شیوه موتور سوارهای گاردی، شیوه سرکوب روسی است. پس در هر کنش سیاسی باید کمک کنندگان به سرکوب را معرفی کنیم و از ایشان بخواهیم که از کمک به سرکوب دست بردارند.

اما آیا یاریگران سرکوب تنها روسیه و چین هستند؟ قطعا چنین نیست که متاسفانه حتی برخی از کشورهای دموکرات اروپایی نیز مستقیم و غیر مستقیم به سرکوب ما کمک کرده اند. شرکت نوکیا-زیمنس را به یاد بیاوریم که چگونه با فروش نرم افزار کنترل هوشمند تلفن همراه در دستگیری بسیاری و کاهش تحرک بسیاری دیگر کمک کرده است. پس شاید مناسب باشد که در هر کنش سیاسی، خواهان مجازات اینگونه شرکتها شویم یا دست کم از مردم بخواهیم که با رجوع به وجدانشان به تحریم کالاهای چنین شرکتهایی بپردازند. پس بسیاری ناخواسته هایمان مشخصند: تکنولوژی ها و ابزارهای گوناگون سرکوب را در اختیار حکومت ما نگذارند.

پس از ناخواسته هایمان، سری به برخی خواسته هایمان بزنیم: از کشورهای دیگر چه خواسته هایی داریم؟ اگر به وضعیت بد برخی پناهندگان سیاسی ایرانی در کشورهایی مثل ترکیه نگاهی بیندازیم یکی از خواسته هامان مشخص می شود:
چرا خواهان کمک و رسیدگی به وضع آنها نشویم.

اما مهم تر از همه شاید بد نباشد به کشورهای لیبرال دموکرات خاطرنشان کنیم که مهمترین عامل دوام حکومت ایران، فریب خوردن گروهی از مردمان ساده دل از طریق پروپاگاندای دائمی است. پس تکنولوژی زداینده فریب را در اختیار ما بگذارند تا بدون جنگ و تحریم و.. خودمان راهمان را باز کنیم. ما بدون تعارف نیازمند اینترنت پر سرعت مجانی هستیم. اینترنتی که کنترلش در دست دولت مان نباشد و نتواند فیلترمان کند. اگر غربیان به جای آن همه تحریم ها که مردم ما را پیش و بیش از دولتمان هدف می گیرد در چنین اموری به ما کمک می کردند هم به نفع ما بود و هم آنها. (۳)

تاثیر علوم انسانی در آگاهی بخشی از یک سو و در زنجیر کردن مردم از سوی دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست. طبیعی است که حکومت سرکوب در اغلب اوقات با گذاشتن انواع گزینش ها و... تنها طرفداران خود را در چنین رشته هایی به خارج گسیل می کند تا بتواند به انواع نظریات سرکوب روانی دست یابد. کشورهای دیگر نیز متاسفانه آن قدر که بورسهای تحصیلی در رشته های فنی می دهند در رشته های علوم انسانی به ایرانیان اهمیتی نمی دهند. ما در نبرد خود با سرکوب نیازمند کارشناسان بیشتر و خبره تری در این رشته هاییم پس از غربیان بخواهیم در رشته های علوم انسانی دانشجویان بیشتری از ایران جذب کنند و به اصطلاح اولویت قائل شوند.

سفر کردن و آشنایی با جوامع آزاد از بهترین راه های شناخت فرهنگ دموکراتیک است. هر چقدر که افراد بیشتری از هموطنان ما با واقعیت جهان مدرن آشنا شوند کمتر تحت تاثیر پروپاگاندای فریبگر رژیم قرار می گیرند. در این راستا به یاد بیاورید سخنرانی آقای خامنه ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی را. آقای خامنه ای در آن سخنرانی به آقای معین اعتراض کرده بود که چرا برای دانشجویان سفر علمی به خارج از کشور گذاشته اند. او در آن سخنرانی می گوید "دانشجو به خارج برود که چه کند؟" او دقیقا از توان عظیم سفرهایی که ما به سادگی از آن می گذریم آگاه است. پس کاهش موانع سفر ایرانیان می تواند در دراز مدت به کاهش توان حکومت فریب بینجامد.

بکوشیم با اقناع روشنفکران از یک سو و یافتن وکلای توانمند فعال در زمینه حقوق بشر، خواهان گشودن پرونده های قضایی در دادگاههای ملی کشورها و نیز دادگاههای جهانی بر ضد مقامات سرکوب در ایران باشیم تا همه جهان را برایشان نا امن کنیم.

البته همه این کارها تنها یک راه دارد و آن مخاطب قرار دادن مردم و بیان این خواسته ها در هر کنش سیاسی است. بیان این خواسته و ناخواسته ها نباید تنها به صدور بیانیه های پایانی محدود شود بلکه در هر کنش هدفمند سیاسی راه هایی برای بیان آنها وجود دارد. به عنوان مثال فرض کنید می خواهیم نمایشگاه عکسی در بزرگداشت و یاد آوری زندانیان سیاسی برگزار کنیم. آیا گذاشتن چند کار گرافیگی، کاریکاتور و.. که نمایانگر نقش نوکیا-زیمنس در دستگیریها بوده و جمع آوری امضا برای مجازات یا دست کم اعتراض به این شرکتها کار سختی است؟ هیچ نمایشگاه عکس زندانیان سیاسی نباید صرفا آگاهی بخشی در باب زندانیان باشد بلکه شاید بهتر باشد که هر نمایشگاه عکسی همراه با خواست محاکمه شرکت-نوکیا زیمنس یا تحریم آن به دست مردم باشد و...

نکته آخر آنکه به گفته برخی دوستان خارج نشین و نیز مقالات و...متاسفانه هنوز برخی مردم کشورهای دیگر همه ما را با حکومتمان یکی می گیرند و یک کاسه می کنند. این موضوع از جهات مختلفی خسرانی عظیم برای ماست و حتی ممکن است با ماجراجوییهای دولتمان زمینه ساز جنگ شود پس شاید بد نباشد درهر کنش سیاسی بر تفاوت مردم مان با حکومتمان تاکید شود. (۴)

پاورقی:
۱- چند ماه پس از انتخابات به واسطه سفرهای کوتاه به یکی دو کشور اروپایی، از نزدیک با برخی فعالیتهای دانشجویان سبز—از قبیل تظاهرات، طومارنویسی
و...-- آشنایی مختصری یافتم. در پی این آشنایی، برخی نقطه های قوت و ضعف حرکت یک گروه کوچک دانشجویی سبز بهانه ای شد تا در گفتگو با ایشان نظراتی با یکدیگر رد و بدل کنیم. از این سفرها و گفتگوها چندی گذشت تا اینکه یک ماه پیش یکی از دوستان دانشجوی سبز خارج از کشور با اینجانب درباره
سالگرد انتخابات مشورت کرد و نظرات و پیشنهاداتم را خواست. پیامد آن سفرها، گفتگوها، مشورت، خواندن خبرها بر روی اینترنت و مرور برخی بیانیه های سیاسی دانشجویی که به دستم رسیده بود در این مقاله خلاصه شده است. طبیعی است با توجه به کمی اطلاعاتم در باب فعالیتهای دانشجویان سبز خارج
و به اصطلاح کمی دست اولی آن، قطعا این مقاله نمی تواند نوشتاری جامع باشد و بدان تنها به چشم یک پیشنهاد برای اندیشیدن در باب موضوع می توان نگاه کرد. از سوی دیگر بحث شیوه های کار و تبلیغ برای اهدافمان است که هر کشوری شیوه های مناسب خود را می طلبد و هر گروه می کوشد شیوه مناسب محل
فعالیت خود را بیابد. تنها نکته ای که به ذهنم می رسد عدم استفاده از روشهایی است که ممکن است به ضرر ما تمام شود. به عنوان مثال خواندن و ترجمه سرود ای ایران که در کشور خودمان طنینی مثبت و ضد ایدئولوژی حاکم دارد ممکن است در کشوری با سابقه نازیستی-فاشیستی طنینی ضد دموکراتیک یابد و مناسب نباشد. طبیعی است که به این جزئیات کار که در کشورهای مختلف فرق و معمولا به ابزار مربوطند هیچ اشاره ای نکرده ام و تنها هدفمندی کنش و نه ابزار آن مد نظر این نوشتار است.
۲- البته این فعالیتها در هر صورت و حتی بدون توجه به هر هدف دیگر باز هم برای روحیه بخشیدن به فعالان داخل بسیار مفیدند و لذا بحث این مقاله صرفا اثربخشی بیشتر و ملموس تر این فعالیتها است. نکته دیگر اینکه بسیاری گروه های دانشجویی سبز خارج از کشور خود بهتر و دقیق تر از نویسنده این سطور
متوجه هدف مندی کار خودند . بنابراین هدف این مقاله صرفا پیشنهادی به برخی گروه های دانشجویی سبز است که ممکن است از سابقه سیاسی کمتری برخوردار باشند. به ویژه در کشورهایی که محل تمرکز فعالیت ایرانیان نیست و شاید تعداد کمی ایرانی زندگی می کنند.
۳- در نگاهی گذرا می توان سرچشمه ماندگاری حکومتها را در چهار عامل خلاصه کرد: کارایی حکومت که منجر به رضایت مردم و دوام سیستم حکومتی می شود. زور عریان که می کوشد صدای هر معترضی را خفه کند. خریدن عده ای هوادار به واسطه شغل،رانت، مقام و.... چهارم فریب مردم بر مبنای پروپاگاندا. حکومت ایران از عامل نخست یعنی کارایی و رضایت اکثریت مردم تقریبا بی بهره است اما به وفور از سه تای دیگر استفاده می کند. با وجود استفاده حکومت از هر سه عامل بالا، به نظر می رسد نقش فریبکاری برای کشور ما از دو تای دیگر مهم تر است. بنابراین هر کنشی که به بسط آگاهی و فریب زدایی بینجامد تاثیر شگرفی خواهد داشت. به طور طبیعی امروزه اینترنت پرسرعت بی فیلتر از مهم ترین ابزارهای فریب زدایی برای جنبش اند.
۴- این نوشتار صرفا پیشنهادی بود به برخی دانشجویان سبز که ممکن است از تجربه سیاسی بالایی برخوردار نباشند تا با ادامه دقیقتر کوشششان، ثمراتی بیش از پیشی نصیب جنبشمان کنند و صرفا دعوتی است برای کارهای دقیق تر در این باب.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست