یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دیدار جمعی از مادران عزدار با یکی از مجروحان قیام مردم ایران



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۰ خرداد ۱٣٨۹ -  ۱۰ ژوئن ۲۰۱۰


همزمان با روز مادر جمعی از مادران عزادار به دیدار امید یکی از مجروهان ۲۵ خرداد ٨٨ رفتند.
مادران با استقبال گرم خانواده و امید روبرو شدند. امید با لبخند گفت ظاهرا جایمان عوض شده، حق بود که من به دیدارتان بیایم و مادران در جواب گفتند شما به گردن تمام ایران حق دارید و آمدیم تا بگوییم مادران هرگز فرزندان جراحت دیده این سرزمین را فراموش نمی کنند.
امید، ٣۵ ساله از دانشجویان اخراج شده ای است که در ۱٨ تیر سال ۷٨ درحالی از دانشگاه اخراج می شود که در ترم هشتم رشته متالو‍‍‍ژی در دانشگاه اصفهان تحصیل می کرد.
امید در رشته خود مشغول به کار بود و در روز ۲۵ خرداد در حالی که یکی از مهمانانشان را به فرودگاه رساند در برگشت حوالی ساعت ٨ شب وقتی با شلوغی بسیار خیابان ها مواجه شد ماشین را گوشه ای پارک کرد نرسیده به بهبودی ماشین های گارد را میبیند که گاردی ها به محض پیاده شدن شروع به ضرب و شتم مردم می کنند. گاردی ها با باتوم بی امان به جانش می افتند طوری که تصور می کنند مرده و با کلت سعی در زدن تیر خلاص دارند، ‌سه تیر شلیک می کنند که دو گلوله از پس سر او با خراش سطحی رد می شود ولی گلوله سوم از چانه وارد شده و بین مهره ها گیر می کند و حدود یکسال است که در همانجا ماندگار شده و پزشکان معتقدند با خارج کردن آن با احتمال خیلی زیاد می میرد. امید فقط توان حرکت دادن یک دست را دارد و بقیه بدنش قلج می باشد.
می گوید پس از شلیک به او، ‌او را که تصور می کردند در حال مرگ است همراه با ۵ یا ۶ نفر دیگر روی هم دیگر داخل یک آمبولانس انداختند و به نزدیکترین بیمارستان منتقل کردند.
از بین آنها امید خوش شانس ترینشان بود که زنده ماند و فکر می کردند او هم به زودی می میرد اما او نمرد. بعد از ۴ یا ۵ روز به بیمارستان دیگری منتقل شد. ماموران چندین بار سعی کردند او را از بیمارستان با خود ببرند که با مقاومت و سرسختی خانواده روبرو شدند و خوشبختانه نتوانستند.
به این ترتیب امید از مرگ نجات می یابد ولی بجای فارغ التحصیل شدن از یکی از بهترین دانشگاه ها و بهترین رشته ها و در دست گرفتن گوشه ای از کارها در دستان پرتوانش، اسیر رختخواب می شود.
درحالی که اتفاقات از این دست را اخیرا زیاد شنیدیم ولی هیچوقت نمی توانیم به شنیدن آن عادت کنیم و سخت متاثر نشویم.
با دلی پر درد از امید خداحافظی می کنیم و آرزو می کنیم تا راهی پیدا شود تا سلامتیش را بازیابد.


منبع: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست