پاسخی به سم پاشی ناشیانه بیست و سی - علی افشاری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۱ خرداد ۱٣٨۹ -
۱۱ ژوئن ۲۰۱۰
...که گفت ار نه سلطان اشارت کند کرا زهره باشد که غارت کند؟( شیخ اجل سعدی)
برنامه بیست و سی در روز چهارشنبه مورخ ۱۹/۰٣/۱٣٨۹ فیلمی سراسر دروغ و جعل را بر علیه اینجانب پخش کرد. این فیلم ناشیانه و موهن تکرار اباطیل و رطب و یابس هایی است که در طول سالیان گذشته به کرات بر علیه من در تلوزیون و دیگر رسانه های حکومتی پخش شده است و بخوبی چهره سخیف و قد و قامت کوتوله مسئولین امنیتی و صدا وسیما را نشان می دهد . اما شدت دستپاچگی ، مونتاژ کودکانه و کارگردان های ناشی چنان ترکیب مسخره ای را پدید آورده بود که مرغ مرده را نیز به خنده می انداخت.
ابن نگون بختان حتی از هنر دروغ گفتن نیز بی بهره اند و علی رغم صرف هزینه های نجومی و سرازیر کردن اموال بیت المال بر حلقوم این جماعت تازه به دوران رسیده و حریص قدرت نتوانسته اند از حد مبتدی بگذرند و حداقل کاری کنند تا بخشی از مزد ها و مواجیب گرفته شده حلال گردد. اگر این جماعت خام به خود من می گفتند به مراتب فیلم بهتری برای شان می ساختم که اسباب خنده و تفریح همگان نگردد.
اما شوربختی از رهبری است که مجوز این کینه توزی ها و عقده گشایی ها را به جماعتی حقیر می دهد تا عطش خودکامه گی اش تسکین یابد و در خیالی خام ، اراده فردی اش را بر جامعه تحمیل نماید . او دن کیشوت وار می کوشد تا لباس آرزو ها و خیالات متوهمانه اش را بر اندام واقعیت بپوشاند. گویی دودی افیونی چون مه ای غلیظ بر دیده اش پرده کشیده است که غافلانه می پندارد می تواند مجاز را به جای واقعیت بنشاند. اما زهی خیال باطل که چنین خواست مالیخولیایی محقق گردد.
بی شک حاکمیت کنونی رکورد دروغ پردازی در حکمرانی را شکسته است و الحق و الانصاف امپراطوری دروغ برازنده ترین صفتی است که به آن می توان اطلاق کرد. البته امپراطوری که بر دروغ های آبکی و سست بنیاد استوار است و امپراطوریش ببری کاغذی بیش نیست.
سقوط و زوال ، سرنوشت محتوم حکومت ولایی است که به قول امیر المومنین علی (ع) جاهلان در آن جولان می دهند و عالمان زبان در کام کشیده اند. امروز دستگاه خامنه ای آئینه تمام نمای عرض اندام جاهلان و متنسکان است. از روحان نمایان دون پایه ای چون رسایی ،پناهیان، حیدر مصلحی ،سید احمد خاتمی ،صدیقی ،علم الهدی ، حسینیان گرفته که سواد همه آنها روی همدیگر به درجه سطح نمی رسد یا فقهای های نا متعادل ، خشونت طلب و سنگدلی چون شیخ محمد یزدی ، احمد جنتی و یا فرصت طلبانی چون مصباح یزدی و صادق لاریجانی که آرزو های بزرگی در سر می پرورند . مکلا هایش هم که شعبان بی مخ های امروز را به تصویر می کشند. کافی است تا اندکی حال و رفتار احمدی نژاد، نجار ،جوانمرد ،جعفری، احمدی مقدم ،رادان ،متکی و جلیلی را بررسی کرد.
تنها مرجعی که در پشت سرش قرار دارد شیخ نوری همدانی است که از بس چهره عوض کرده، آفتاب پرست را نیز رو سفید کرده است. زمانی مدافع بنی صدر بود و به این جرم سال ها خانه نشین شد. بعد اولین مرجعی شد که از خاتمی حمایت کرد. اما چون انتظاراتش برای گماردن سفارشی ها بر مناصب مورد نظر برآورده نشد ، ناگاه ساز مخالف زد و به اردوگاه طرف مقابل پیوست. الان نیز در خدمت دستگاه ولایی است تا شاید بالاخره بر کرسی اقتدار تکیه زند.
جعل های انجام شده آنقدر ناشیانه است که به طرفه العینی دم خروس آن بیرون می زند. اگر تا دیروز در بازجویی ها و در اطاق ها بسته روزنامه هایی را جعل می کردند و واقعیت را تحریف می نمودند. امروز در روز روشن وب سایت ها و مطالبی را در صفحات تلوزیون نشان می دهند که یا از اصل جعلی است و یا به جای بازگویی واقعیت مطالب ،سناریو های دلخواه شان را که از بیخ و بن واهی بوده و در جهان خارج رخ نداده است را از طرف آنان بیان می کنند.
این کوته فکران فکر می کنند همین که وب سایتی را با چند جمله انگلیسی نشان دهند و بر بالای آن بنویسند کمیته روابط خارجی سنای امریکا آن وقت می توانند هر سخن کذبی را به افراد نسبت دهند و به خیال خام خود مستند و مدرک نیز ارائه دهند!
در واقع همانگونه که با انواع واقسام فشار ها من را به ستوه آوردند تا کلملات و حرف های شیفتگان آستان ولایت را در جلوی دوربین تلوزیون بیان کنم . حال همان کار را به شیوه دیگری تکرار کرده اند تا با ساختن بریده رسانه ها و وب سایت های جعلی ، سخنان مطلوب خودشان را از زبان من جاری کنند! من در کل دوران حضورم در آمریکا هیچ جلسه ای با سناتور سنتروم و کمیته روابط خارجی سنای امریکا نداشته ام. تمامی مطالب ذکر شده از وب سایت جعلی کمیته روابط خارجی سنای آمریکا کذب محض است. همانگونه که بار ها توضیح داده ام به دعوت سازمان غیر انتفاعی و مردم نهاد اف دی دی در ساختمان کنگره امریکا شرکت کردم و سناتور سنتروم نیز در انتهای این جلسه عمومی وارد شد و هیچگونه گفتگویی هم بین ما صورت نگرفت.
اگر دست اندرکاران بیست و سی ذره ای شرف در وجود شان است لینک آن وب سایت کذایی را معرفی کنند.
عملکرد من و رفتارم گواه آن است که همواره به هویت مذهبی ام معتقد بوده و در ترویج قرائت رحمانی ،راستین و انسانی از اسلام کوشیده ام و در عین حال با تفاسیر کژتابانه وفرعون مآبانه از اسلام مبارزه کردم. ایمان من به اسلام علوی و حقیقت است و از اساس به اسلام اموی و دکانداری از دین کافر و بیگانه ام.
این افراد قیاس به نفس کرده اند که چون انگیزه خود شان از کار های سیاسی ،اجتماعی و مذهبی صرفا قدرت طلبی و منفعت طلبی است ، در ادعایی واهی عنوان کرده اند که من میل زیادی برای حضور در سمت های دولتی داشته ام. من در کل دوران زندگی ام در ایران حتی یک ساعت هم در سازمانی دولتی مشاور و مسئوول نبوده ام. من فردی مستقل بوده ام و سابقه ام نشان می دهد که دغدغه آرمان ها و اهداف اجتماعی وسیاسی ام را داشته ام و از این رهرو متحمل هرینه های زیادی نیز شدم. من اگر می خواستم بسیاری از در ها به رو من باز بود که جیره خواران کنونی دستگاه ولایت برای رسیدن به یک صدم آن از هیچ خواری و تباهی فروگذار نمی کنند.
این فیلم از یک جهت منحصر به فرد است که تمامی محتویات آن دروغ های شاخدار است. انگار تدوین کنندگان کاهل کمی به خود زحمت نداده اند قدری سخنان راست را هم با آن ترکیب کنند تا باآمیختن حق و باطل فتنه ای درست کنند که حداقل افشای آن چندی طول بکشد. حتی اندکی تلاش نکرده اند که بدانند من ۴ سال است تگزاس را ترک کرده ام وعقل ناقص شان قد نداده است تا بفهمند که چگونه فردی می تواند در تگزاس زندگی کند و در عین حال مرتب در استودیوی صدای امریکا در واشنگتن حضور یابد! البته شاید کسانی که مهارت در خوری در جابجایی مدافعان سینه چاک ولایت در اقصی نقاط کشور دارند فکر می کنند آمریکا نیز چنین است.
هر کسی اندک جستجویی در دنیای وب بکند متوجه می شود که ایکرمن رئیس بنیاد خانه آزادی نیست. من در طول دوران اقامتم در آمریکا هرگز وی را ندیده و با وی صحبتی نداشته ام . همچنین هیچگاه همکاری با بنیاد خانه آزادی نداشته ام . فقط یک بار در برنامه های آنان سخنرانی کرده ام و هر از چند گاهی در نشریه اینترنتی فارسی زبانشان نوشته ام که بدیهی است این اعمال به منزله همکاری و کار در آن نهاد منظور نمی شود.
اما خنده دار ترین بخش ماجرا این است که افراد مجهول الهویتی را آورده اند به نام اعضا پیشین دفتر تحکیم وحدت که هیپگاه عضو واقعی این مجموعه نبوده اند و از زبان آنان می گویند که من علی رغم ممنوع الخروجی از کشور خارج شده ام و بدون مصوبه شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت به کنفرانس برلین رفته ام! آخر حد اقل عزت الله ضرغامی که دستی در فعالیت های امنیتی و نظامی داشته است باید پاسخ دهد چگونه فردی می تواند به صورت قانونی از مرز فرودگاه بین امللی امام خمینی خارج شود و در عین حال ممنوع الخروج باشد؟ خیل عظیم نیروهای انتظامی و باجه های کنترل گذرنامه اگر مانع نشوند ،سربازان گمنام امام زمان اجاره نمی دهند و مثل اجل معلق سر می رسند و ممنوع الخروج ها را از هواپیمای آماده پرواز پایین می کشند!
دعوت از من برای کنفرانس برلین بر اساس شخصیت حقیقی ام بود و در اصل من را به صورت فردی دعوت کرده بودند نه به عنوان نماینده دفتر تحکیم وحدت . ولی با این وجود قبل از مسافرت موضوع را در جلسه شورای مرکزی وقت دفتر تحکیم وحدت مطرح کردم و شورا موافقت خودش را ابراز کرد و بحمدالله صورت جلسه این مصوبه هم وجود دارد. اما سئوال اینجا است که یاسین محمدی و نساجی کیستند؟ یا ممکن است از اعضا تشکیلات جعلی حکومت ساخته موسوم به تحکیم شیراز باشند که آنها باید وظیفه را به اجرا در بیاورند تا روزی شان قطع نشود و تهمت ها و افترا های آنان باعث افتخار است. اما شاید از قربانیان شکنجه ها و بارجویی های اجباری باشند که آنها را تحت فشار قرار داده اند تا این نقش ها را بازی کنند. در این صورت من کاملا آنها را درک می کنم و سر آخر ممکن است از خیل ریزه خواران دستگاه ولایت باشند که پای ثابت سخنرانی های ایشان را تشکیل می دهند . بر آنها حرجی نیست چون نون شان در هتاکی ، اتهام زنی بلا دلیل و غوغا سالاری است تا مراتب ولایت مداری به زعم آقایان را به خوبی پاس دارند.
در بخش دیگری یکی از این افراد می گوید من تا قبل از انتخابات نظر به تحریم داشتم و در آستانه انتخابات دعوت به شرکت در انتخابات و حمایت از یک کاندیدای خاص کرده ام! موضع من د رانتخابات دهیمن دوره ریاست جمهوری عدم شرکت در انتخابات بود و از ابتدا نظر منفی نسبت به دعوت به تحریم ویا شرکت داشتم و به این موضع هم وفادار ماندم. هیچگاه از هیچکدام از نامزد ها نیز حمایت و جانبداری نکردم . مطلب من در سایت بی بی سی روشنگرموضع من د رانتخابات ریاست جمهوری گذشته هست که لینک آن در زیر قابل دسترسی است:
www.bbc.co.uk
پس از خیزش جنبش سبز در اعتراض به تقلب بزرگ انتخاباتی من نیزچونان بسیاری از هموطنان خارج از کشور به دفاع از حقوق مردم و کاندیداهای معترض آقایان موسوی و کروبی پرداختم و به این کا رافتخار کرده و می کنم. این فعالیت ها را هم با علم و آگاهی به تبعات کار انجام دادم که می دانستم تا چه میزان این حمایت ها باعث بغض و کینه کسانی می شود که لقمه حرام تقلب را بلعیده اند.
من و امثال بنده در خارج از کشور نقشی در راه اندازی جنبش سبز نداشتیم و این جنبش محصول تحرکات خود جوش مردم و ایستادگی تحسین پذیر مهندس موسوی و مهدی کروبی بود که البته بر بستر مبارزات یک صد ساله مردم ایران بروز و ظهور یافت.
برخورد من با حوادث یک سال گذشته کاملا حمایتی بوده است و هیچگاه خود را در موضعی قرار نداده ام که مردم داخل کشور را دعوت به انجام کاری بکنم. همین موضوع باعث شده است که دست اندرکاران برنامه برای جبران دست های خالی شان به سراغ مصاحبه من با یکی ازشبکه های تلوزیونی محلی واشنگتن دی سی رفته اند تا القا کنند که من مردم را دعوت کرده ام تا در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت کنند.! همانگونه که لینک زیر نشان می دهد من جز برگزار کنندگان راهپیمایی در منطقه واشنگتن دی سی بودم و از مردم این منطقه دعوت کردم تا در راهپیمایی حمایتی فوق در پایتخت امریکا شرکت کنند.
www.youtube.com
قسمت دیگر فیلم تحریف مصاحبه ام با رویترز بود که من در پاسخ به سوال مجری با رد گزینه نظامی تاکید کردم که فشار های دیپلماتیک و تحریم های هدفمند اقتصادی می تواند منجر به تعییر رفتار منفی حکومت ایران شود.
www.blinkx.com
حال کجای این مصاحبه بر ضد مردم ایران است؟ وقایع اخیر کاملا نشان داد که برنامه هسته ای ابزاری برای بازی های سیاسی حکومت است تا با قربانی کردن منافع ملی و حقوق مردم، بده بستان های سیاسی خودش را انجام دهد و همچنین در پرتو سیاست خصمانه خارجی محدودیت های داخلی را توجیه کند.
من حکومت ایران را نه تنها معادل کشور و مردم ایران ندانسته بلکه ضد کشور ایران و ملت ایران می دانم. حاکمیت کنونی مطلوب ترین گزینه برای تمامی جریانات ضد ایرانی در دنیا است تا با علم کردن آن تضعیف جایگاه ایران در منطقه و دنیا را دنبال کنند. کسانی بر ضد منافع ملت و میهن فعالیت می کنند که در خفا و بر خلاف ژست های ظاهری تو خالی، دست گدایی به طرف قدرت های بزرگ دراز می کنند و چونان دروان قاجار در پی جلب حمایت قدرت های بزرگ از حکومت و ریاست جمهوری شان هستند. اسفندیار رحیم مشایی در قبل از انتخابات ریاست حمهوری در سفرش به آمریکا در بدر به دنبال جذب نظر مقامات وسیاست گذاران و تصمیم سازان آمریکایی بود تا آنان را اقناع کند که احمدی نژاد بهترین گزینه برای منافع آمریکا است ودر باغ های سبز زیادی نشان می داد.
چه کسانی شرط اصلی حل بحران هسته ای را دریافت تضمین امنیتی از دولت امریکا قرار دادند؟
به هر حال من با این ترفند ها به خوبی آشنا هستم و از تاریک اندیشان و منفعت پرستان انتظاری بیش از این نیز ندارم . از شیطنت های صدا و سیما و محافل امنیتی باکی ندارم و دست از روشنگری و دفاع از میهن و ملتم بر نخواهم داشت.
این چند سطر را نوشتم برای اتمام حجت و ثبت در تاریخ . از صدا و سیما نیز شکایت نخواهم کرد که امید عافیت به ویرانه قضایی نیست که خود بزرگترین مشوق بیدادگران و متجاوزان به حقوق ملت و حیثیت افراد است. اما دیر یا زود روز موعود فرا می رسد و خاطیان در برابر وجدان بیدار ملت باید پاسخگوی ظلم ها وستم های شان باشند.
فسیعلمون الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
|