سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

چرا رهبران راهپیمایی را لغو کردند؟


• جنبش در مرحله کنونی که شکاف‌های حاکمیت با دینامیسم داخلی ان زیر فشار وجود جنبش هر روز عمیق‌تر می‌شود باید به اعتراض ادامه دهد و در عین حال جلوی گلوله هم نرود. آن بخش از اپوزیسیون هم که از هر فرصتی برای تخطئه هر عملی از سوی موسوی و کروبی استفاده می‌کنند، بهتر است ببینند که آنها در چه شرایطی تصمیم می‌گیرند و نسبت به کلیت حرکت مردم مسئولانه‌تر برخورد کنند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۲ خرداد ۱٣٨۹ -  ۱۲ ژوئن ۲۰۱۰


۱- در تمام یک سال پس از کودتا، میر حسین موسوی بر این تاکید داشت که اگر بخواهیم به خواسته خود برسیم، باید «هزینه» بدهیم؛ از همان زمان که در نخستین دیدارها با خانواده شهدا به دیدن مادر سهراب اعرابی رفت، تا آخرین بیاینه‌ها و مصاحبه‌هایش. رویه مهدی کروبی نیز در این میان مشخص بوده است. حال این دو تن با مطرح کردن احتمال کشتار، تظاهراتی که خود به آن دعوت کرده بودند را لغو کرده‌اند.
همچنین، تاکنون تظاهرات و تجمعات بسیاری بوده که یا اصلاً رهبران در دعوت به آن نقشی نداشته‌اند، یا به‌رغم تاکید نیروهای امنیتی بر نداشتن مجوز، برگزار شده است و پیش و پس از آن هم رهبران از مردم حمایت کرده‌اند و خشونت‌ها و توحش نیروهای کودتا را محکوم کرده‌اند.
این‌بار پس از اعلام اولیه مهدی کروبی مبنی بر تظاهرات در ۲۲ خرداد، چند بار گرفتن «مجوز» از سوی رهبران و احزاب اصلاح‌طلب، اقدام شد. از سوی دیگر، وزارت کشور و استانداری تهران از اعلام این که به راهپیمایی برای ۲۲ خرداد مجوز نخواهد داد، طفره رفتند ولی در عوض حرف دیگری را مطرح کردند که ظاهرش آن‌قدر عجیب بود که یا مورد توجه اکتیویست‌های جوان جنبش قرار نگرفت، یا اگر گرفت آن را تمسخر کردند: وزارت کشور پس از این که یکبار فهرست شعارها و قظعنامه پایانی و معرفی نماینده را از سوی احزاب متقاضی مجوز درخواست کرد و البته همه این خواست‌ها از سوی احزاب برآورده شد، گفت که اهداف راهپیمایی مشخص نیست و دبیر کل احزابی که تقاضای مجوز کرده‌اند باید در وزارت کشور حضور یابند و «تعهد بدهند که تظاهرات مسلحانه نخواهد بود». باید یادآوری کرد که احزاب متقاضی مجوز، برای جلوگیری از هرگونه بهانه جویی مجدد وزارت کشور پس از درخواست فهرست شعارها، تعهد به همه بندهای قانونی مربوط به تظاهرات را بند به بند تکرار کرده بودند و از جمله این که تظاهرات مسلحانه نخواهد بود.
در این میان، وزارت کشور بدون در نظر گرفتن متن نامه، صرفاً روی همین مورد از موارد قانونی انگشت گذاشت و از دبیر کل احزاب خواست که تعهدی حضوری مبنی بر غیر مسلحانه بودن تظاهرات بدهند. این همان نکته اساسی بود که در تب و تاب دعوت‌ها و فعالیت‌های اکتیویست‌های جوان سبز چندان مورد توجه قرار نگرفت. در این مورد اگر جوانان حق داشتند که به این نکته توجه نکنند، از سن و سال‌دارهای سیاسی بعید بود که به کلیدواژه «تظاهرات مسلحانه» اعتنا نکنند.
۲- وزارت کشور زمانی برای غیرمسلحانه بودن تظاهرات تعهد خواست که تصویب قطعنامه تحریم جدید علیه برنامه هسته‌ای ایران قطعی شده بود، و تظاهرات مسلحانه البته همان چیزی است که در دهه ۱٣۶۰ حکومت ایران سازمان مجاهدین خلق را به بهانه آن به مسلخ برد. شبیه سازی‌های ماههای اخیر میان جنبش سبز و رهبران آن با سازمان مجاهدین دهه ۶۰، بر کسی پوشیده نیست؛ همچنین کسی نیست که نداند در صف اعدامی که ترتیب داده‌اند خانواده‌های بی‌گناه وابستگان اعضای مجاهدین خلق برای تکمیل این شبیه‌سازی هم اکنون در ردیف اول قرار گرفته‌اند تا در صورت لزوم به موقع قربانی شوند.
خطبه‌های ۱۴ خرداد که در آن بارها و بارها لفظ اعدام درش تکرار شد هم هنوز از یاد کسی نرفته است. همچنین از یادمان نرفته که ۵ شهید اخیر مبارزات مردم ایران را پیش پای اردوغان و لولا و برای نشان دادن اقتدار داخلی به دار کشیدند؛ یادمان نرفته آن افتضاح رد و بدل کردن گروگان‌ فرانسوی با قاتل بختیار را در همان روزها که تاکیدی بود از نوع تاکیدهای حکومت ایران بر توانایی‌اش در «سیاست» خارجی.
حکومتِ نظامیان، همه تلاشش را برای نجات سپاه از تحریم انجام داد، تحریمی که نهایتاً به تصویب رسید و دقیقاً قلب اقتصادی سپاه یعنی قرارگاه خاتم الانبیا و شرکت‌های تابعه را هدف گرفت. باخت این بازی برای سپاه بسیار گران است، اما سپاه که تا پای تبادل نیمی از ذخیره اورانیوم غنی شده با سوختی بی‌مصرف رفته است، حاضر نیست بازی را کاملاً باخته فرض کند.
گزینه آخر سپاه، همان است که ماهها برنامه‌ریزی تبلیغاتی را در پشتوانه خود دارد؛ همان است که مدام برای روز مبادا به تاخیر افتاده و چندبار هم تست شده است. این گزینه که تست آن در روز عاشورا صورت گرفت، چیزی نیست جز کشتار خیابانی مردم و سپس دستگیری و اعدام رهبران جنبش؛ همان چیزی که خطبه‌های ۱۴ خرداد بارها به آن اشاره کردند.
چنین سرکوبی در این شرایط با همان الگوی عاشورا انجام خواهد شد؛ سبعیت حاکمیتی که شهروندانش را با ماشین زیر گرفت، پشت نوعی تبلیغ که باز هم لایه‌های ناآگاه جامعه را بسیج خواهد کرد پوشیده خواهد شد. تبلیغی که اینبار از الگوی سرکوب نهایی در دهه شصت، یعنی مقابله با مبارزه مسلحانه این منافقین جدید، برگرفته شده است.
٣- سپاه با چنین سرکوب خونینی چند تیر به نشان خواهد زد: کشتار خیابانی مردم و دستگیری و اعدام رهبران فضایی را به وجود می‌آورد که با استفاده از آن شکاف رو به تزاید درون حاکمیت را جراحی خواهند کرد و همه کسانی که از خط مستقیم تبعیت از حکومت نظامی خارج هستند، از علی مطهری و هاشمی رفسنجانی و حسن خمینی گرفته تا ملی مذهبی‌ها و نهضت آزادی و تتمه بازماندگان جنبش‌های مدنی را به شدید‌ترین وجه به دلیل نسبت داشتن با فتنه سبز که خواهند گفت به فاز مسلحانه روی آورده و نمایشش را هم آماده دارند منکوب خواهند کرد. دستاورد دوم که با اتکای به همین اولی به دست می‌آید و برای خود سپاه مهم‌تر است پیغامی است که به آمریکا خواهند فرستاد. بعد از معاهده تهران، اوباما و کلینتون زیر بار این معاهده و بده بستان‌هایی که نزدیک‌ترین متحدان غربی‌شان هم واردش شده بودند، نرفتند. آشکار بود که چنین معاهده‌ای می‌تواند صرفا ترفندی بر ای خریدن زمان باشد که پس از آن ناگهان ابتکار عمل را به دست تندروترین نیروها در داخل ایران واسراییل بیندازد و خاورمیانه را به راهی ببرند که با وعده‌های اوباما ۱٨۰ درجه اختلاف دارد. پالس‌هایی که تندروهای اسراییلی با کشتار کشتی ترک برای سپاه فرستاده‌اند و جواب‌های خطرناکی که از این سو دریافت کرده‌اند در نوع خود تا این زمان بی‌نطیر بوده است. سپاه با کشتار تظاهر کنندگان به بهانه تظاهرات مسلحانه و سرکوب تام مخالفان و منتقدان به آمریکا این پیغام را خواهد داد که «هیچ آلترناتیوی در داخل ایران برای شما وجود ندارد و بدون وجود آلترناتیو سیاسی قظعنامه‌هاتان واقعاً جز کاغذ پاره نخواهد بود؛ یا باید با خود ما کنار بیایید یا باید تن به ناامنی خاورمیانه بدهید و این یعنی شکست آشکار اوباما و احتمالاً به محاق رفتن دموکرات‌ها تا چند دوره انتخاباتی دیگر.»
۴- در این شرایط تصمیم رهبران سبز خردمندانه‌ترین تصمیمی بود که می‌توانستند بگیرند. مسئله لغو تطاهرات نه فقط جلوگیری از کشتار مردم، که تلاش برای عقیم کردن طرح سرکوب گسترده جنبش و حرکت ضد استبدادی است. بیانیه مشترک موسوی و کروبی از برنامه‌ای برای کشتار خبر می‌دهد، بر لغو تظاهرات تاکید می‌کند، و در عین حال مردم را دعوت می‌کند که برای ابراز اعتراض خود راه های دیگری بجویند. برخلاف برخی که زد و خوردهای روز عاشورا را نشان از امکان مغلوب کردن نیروهای نظامی در خیابان می‌گیرند، باید گفت که هنوز نیروهای نظامی چنان که از روز ٣۰ خرداد ۱٣٨٨ تاکنون نشان داده‌اند می‌توانند با دادن تلفاتی سبک یا سنگین به مهار خونین جمعیت فراوان بپردازند. اخبار موثقی که در دست است نشان می‌دهد گروههای بزرگی از بسیجیان شهرستانی که ۱۴ خرداد به تهران آمدند قرار است دست کم تا سالگرد ٣۰ خرداد در شهر بمانند. توسل به تبلیغ رو آوردن جنبش به مبارزه مسلحانه از سوی حکومت می‌تواند موج کشتار خونینی را به راه بیندازد و البته حکومت هم با وقاحت تمام سعی خواهد کرد که کشتار را به همان «گروه مسلح تظاهر کننده» نسبت دهد. سر و صدای این کشتار در همهمه جام جهانی کم رنگ خواهد شد و حکومت برای آغاز ماجراجویی جدیدی پس از سرکوب همه اپوزیسیون داخل و مذاکره برای امتیازدهی خارجی فرصت خواهد یافت.
جنبش در مرحله کنونی که شکاف‌های حاکمیت با دینامیسم داخلی ان زیر فشار وجود جنبش هر روز عمیق‌تر می‌شود باید به اعتراض ادامه دهد و در عین حال جلوی گلوله هم نرود. آن بخش از اپوزیسیون هم که از هر فرصتی برای تخطئه هر عملی از سوی موسوی و کروبی استفاده می‌کنند، بهتر است ببینند که آنها در چه شرایطی تصمیم می‌گیرند و نسبت به کلیت حرکت مردم مسئولانه‌تر برخورد کنند؛ در صورت کشتار خونین و شکست جنبش در داخل، یک عمر دیگر برای بازماندگان فرصت خواهد بود که بر شهیدان بگریند. اما چه سود؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست