گزارشی از تهران در ۲۲ خرداد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۲ خرداد ۱٣٨۹ -
۱۲ ژوئن ۲۰۱۰
آنا مریمی: امروزعلیرغم این که رهبران جنبش سبز اعلام کرده بودند تظاهراتی در کار نیست وبرنامه ای برای این روز ندارند مردم از ساعت ۵ بعدازظهر به خیابان های منتهی به امام حسین و جهارراه ولی عصر وانقلاب سرازیر شدند و تا ساعت هفت شب تجمع مردم به اوج خود رسید. جمعیت دو سوی پیاده روها چشمگیر بود و با نزدیک شدن غروب این جمعیت رو به فزونی گذشت، به قدری که بالاخره صبر ماموران یکان ویژه ونیروهای انتظامی و لباس شخصی ها که از ساعت ۲ بعد از ظهر از خیابان ازادی به طرف خیابان های انقلاب تا امام حسین گسیل شده بودند، سرآمد. از این زمان، جمعیت به حدی زیاد شد که نیروهای موتور سوار که نقاب هم به صورت داشتند به مردم در پیاده روها حمله می کردند و حتی کسانی را که ازدست آنها فرار نمی کردند و به راه خود به ارامی ادامه می دادند با باتوم مورد حمله وحشیانه خود قرار می دادند و با سروصورت آنها می کوبیدند. در این میان حتی مردان و زنان میانسال نیز از کتک خوردن مستثنی نبودند. امروز حتی زنان نیروی انتظامی برای سرکوب مردم به میان امده بودند. در یک مورد که خودم ناظر بودم، آنها به اتوبوس بی ار تی حمله برده و دختر جوانی را که مشغول فیلم برداری بود، دستکیر کردند.
در این مسیر شاهد دستگیری چندین مرد میانسال و جوان در حوالی دانشگاه تهران و میدان انقلاب بودم. یکی از نکته های قابل تامل در این مورد که برای مردم تازگی داشت، درگیری نیروی انتظامی با نیروهای لباس شخصی بود که در یک مورد به درگیری فیزیکی شدیدی کشیده شد.
در مورد دیگر در چهار راه نواب آزادی چندین موتور سوار ماشین زن جوانی را محاصره کردند وگواهینامه اش را گرفتند بسرعت همراه با چند نفر به کمک او رفتیم. در این موقع بود که ما به کمک او رفتیم. آنها در حالیکه به ما فحش می دادند و فریاد می زدند، می گفتند که این زن روسری و کیف سبز داشته است.
همچنین وقتی که به ضلع شرقی دانشکاه شریف رسیدم، ساعت از هشت شب گذشته بود. نیروهای سرکوبگر در این موقع مردمی را که دستگیر کرده بودند سوار بر ون به درون دانشگاه شریف می بردند. اطراف دانشگاه شریف بسیار شلوغ بود و نیروهای لباس شخصی شدیدا به مردم حساس بودند و در بین مردم به طور وسیعی حضور داشتند و هر کسی را که حرفی در مورد آنها می زد و یا اعتراض می کرد، با علامت دادن خیلی سریع دستگیر می کردند. همینطور در بین نیروهای لباس شخصی مرد جوانی بود با جشمهای آبی و سر تراشیده که از مردم می خواست که درخیابان نایستند و بروند و فریاد می زداکر امروز کسی به دستم بیفتد زنده نمی ماند. در طول مسیر چندین بار شاهد پرتاب گاز اشک آور بودم یا اثر گاز را که در خیابان مانده بود، حس می کردم.
هنگام بازگشت به خانه، در حوالی میدان ولی عصر چند نیروی سرکوبگر زنی را دستگیر کرده و منتظر ماشین بودند که بیاید و او را ببرند. این زن در محاصره ماموران می گفت مرا دارند می برند به جرم این که در دست من سیگار بوده و سیگار می کشیدم.
به طور کلی از هنگام ظهر به بعد بیشتر مغازه های دور و بر انقلاب و دانشگاه تهران به ویژه کتابفروشی ها به دستور یکان های نیروهای انتظامی تعطیل کرده بودند. شاید به جرات بتوانم بگویم تعداد حضور نیروهای سرکوبگر در این روز را در یک سال گذشته ندیده بودم. بیشترین چیزی هم که به چشم می آمد، استفاده گسترده از نیروهای ارازل و اوباش در قالب نیروهای شخصی بود که دائم در حال ضرب و شتم مردم و هتک حرمت بودند.
|