• نگر در آذرخش و ُ تندر امشب
به توفانی که کوبد بر در امشب

همان فریاد خاموشم، که خواهد
بپاشد جان، بپاشد پیکر امشب ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۷ خرداد ۱٣٨۹ -  ۱۷ ژوئن ۲۰۱۰

 
از کودکی
هزاران سکّه جستم، از زر ناب
لب دریای آبی، خفته در آب

سحرگاهان گشودم چشم وُ دیدم،
که مشتم خالی است وُ بخت در خواب!
۲۱ مه ۲۰۱۰

در پارک
طلای آفتاب و ُ لرزه ی آب
درختان زیر باران زر ناب

نسیمی می وزد، جان با خیالت
کنار تکدرختی رفته در خواب
لندن ۲۱ مه ۲۰۱۰

بازیچه
مرا بازیچه ی خیزاب کردی
فرا بردی، فرو در آب کردی

نجاتم دادی از گرداب وُ خود نیز
رهایم در دل گرداب کردی!
۲۴ مه ۲۰۱۰

گلی در مه
گلی قد می کشد لحظه به لحظه
در آن باغی که پنهانست در مه

شکوفا می شود در مه، شگفتا
نفس های تو بر آن گل وزیده؟
٣۱ مه ۲۰۱۰

بگو راحت شوم
تو چشمانت، شبان پر ستاره
تو لبخندت، گل شاد بهاره

اگر جایی برایم در دلت هست،
بگو راحت شوم، با یک اشاره!
۲ ژوئن ۲۰۱۰

هنوز آغاز شعری بود
هنوز آغاز شعری بود، خوشرنگ
شروع آشتی، با رنگ وُ آهنگ

شبانه، زنگ پایانی شنیدم،
گل نوُرسته شد در من، گل سنگ!
۶ ژوئن ۲۰۱۰

ماتم
چرا آفاق شب را خون گرفته؟
شب، آهنگی چنین محزون گرفته؟

مگر هنگام بدرود است امشب؟
که لیلی ماتم مجنون گرفته؟
٨ ژوئن ۲۰۱۰

فریاد!
نگر در آذرخش و ُ تندر امشب
به توفانی که کوبد بر در امشب

همان فریاد خاموشم، که خواهد
بپاشد جان، بپاشد پیکر امشب
۱۰ ژوئن ۲۰۱۰

دیدار
تو بودی، شاخه ی گل، ایستگاهی
پس از آن بوسه ها بود وُ نگاهی

تو رفتی، بوسه و ُ گل با تو همراه
به جا من ماندم وُ، سیگار وُ، آهی!
۱۲ ژوئن ۲۰۱۰

سرودی چون گلی
من از عشق تو می سازم سرودی
سپارم چون گلی، در دست رودی

تو در ساحل بمان، تا گل به پایت
نشاند بوسه ام را، با درودی!
۱۴ ژوئن ۲۰۱۰