روزی تمام ستارگان به زمین می آیند
پیشکش به جان جوان و ستم کشیده ی امیر جوادی فر
خسرو باقرپور
•
ابر های کولی و تیره
دستان آذرخشی ی خود را
بر چشم های روشن یکصد ستاره
آرام می نهند
و نَرم
پلک های نازکشان را
بر پلک می نهند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲ تير ۱٣٨۹ -
۲٣ ژوئن ۲۰۱۰
می میرد درون دلم چیزی
چونان خاموشی ی تنها ترین چراغ فروزان
در اوجِ برج
بر حاشیه ای سنگلاخ
در ساحلی سیاه
آه...
ای سفینه ی سرگردان!
دود اسف
چشم آبی ی مهتاب را
تنگ کرده ست
و ماهِ خسته و زخمی
ناز نگاهِ پریشان خویش را
از رخساره ی ساحل دریغ می کند.
دیری است نسیمِ حافظه
از دشت های خاطره،
خاموش گذشته ست
و در فرودی مشوش
بر متن نزاع آب و خاک
گم شده ست.
دست بلند صخره
به تسلیم بَر شده ست
صد ها هزار سنگ
بی آنکه کتیبه ای شوند
در فرود تیشه ی باد و زمان
آوارِ اندوه و انبوهِ شن گشته اند.
ابر های کولی و تیره
دستان آذرخشی ی خود را
بر چشم های روشن یکصد ستاره
آرام می نهند
و نَرم
پلک های نازکشان را
بر پلک می نهند.
آه...
ای ماه!
خاطر آسوده دار
و لختی طاقت بیار...
تا ساعتی دگر،
سپیده دمیده ست
و نزاع رعب آور خاک با آب
با مرگ صد ستاره ی روشن
به پایان رسیده ست.
|