چرا رژیم اوباش سالار ملایان در ایران از صلح و امنیت بین الملل وحشت دارد
رضا غریب
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣ تير ۱٣٨۹ -
۲۴ ژوئن ۲۰۱۰
ایدئولوژی در سیاست خارجی دولتهای توتالیتر نقش مهمی را بازی می کند, زیرا رژیم های تمام خواه مشروعییت خود را اساسا از ایدئولوژی می گیرند. جمهوری اسلامی یک رژیم اوباش سالاری است که از دیپلماسی و روابط بین الملل کمترین اطلاع را دارد. زیرا سران این حکومت فکر می کنند در سیاست خارجی باید با قدرت نظامی و دیپلماسی تهاجمی سیاست خود را به پیش برند. این سیاست حمایت از سازمانهای ترور مانند حماس, جهاد اسلامی و حزب الله را باید بعنوان سیاست باجگیری حکومت تعریف نمود. جمهوری اسلامی سیاست داخلی و خارجی خود را بر اساس منافع شخصی سران و منافع رژیم خود اجرا می کند و مسلما این سیاست داخلی و خارجی ملایان با منافع کشور و مردم ایران هیچ ارتباطی ندارد. تکیه این رژیم به نیروهای سرکوبگر و فشار است, زیرا در میان جامعه مدنی ایران هیچ پایگاهی ندارد و اقتدار و مقتدر بودن را در داخل و خارج با ایجاد رعب و وحشت تعریف می کند و به خیال سران حکومت با بدست اوردن بمب اتم از سقوطشان جلوگیری می شود. حال اینکه سقوط حکومت بدست مردم ایران در داخل کشور انجام خواهد گرفت و ارتباط مستقیمی با خارج نخواهد داشت.
دیگر ویژگی رژیم های توتالیتر نگرانی صوری رهبرانشان از دشمنان خارجی و داخلی است. از دید خامنه ای اوضاع و احوال کشور را هیچگاه نباید ارام و عادی تلقی کرد و همیشه وضعیت اضطراری بر جامعه حاکم است. در واقع چنین رژیمهای به عمد اوضاع را به گونه ای جلوه می دهند که گویی همواره با تهدید های بزرگ رو به رو هستند و مستلزم تحرک و امادگی است. از همین رو تصمیم و رفتارهای خود را ناشی از شرایط استثنایی قلمداد می کنند و درست به همین دلیل است که نیاز به تولید یا ادامه بحران دارند. ادامه جنگ با عراق موضع یکسره خصمانه جمهوری اسلامی علیه اسرائیل را می توان بر پایه نیاز این حکومت به بحران زایی و حادثه افرینی تعلیل کرد. اصرار رژیم بر ادامه فعالیت هایش در زمینه انرژی اتمی نیز از دیگر نمونه های دشمن طلبی سران این حکومت است.
سیاست خارجی رژیم بطور مستقیم از طرف خامنه ای تعیین می شود و او تنها روش ماندن در قدرت را تهاجم, خشونت, عدم گفتگو و عدم مدارا می داند. از اینرو حکومت راز سیاست خارجی و داخلی خود را در سرکوب مردم ایران جنگ در منطقه خاورمیانه و حمایت مالی و تسلیحاتی از سازمانهای تروریسم می داند.
رژیم سعی دارد که برای ایجاد هر چه بیشتر نفوذ خود در کشورهای افریقایی و امریکای لاتین بخصوص در نیکاراگوا, ونزوئلا, کوبا و بلووی سرمایه گذاریهای اقتصادی کند. جمهوری اسلامی برای نفوذ در مناطق مختلف جهان دو شیوه را در سیاست خارجی خود بکار می گیرد, اول با دادن پولهای هنگفت به دولتهای فقیر و سرمایه گذاری در اقتصاد ورشکسته و ضعیف این کشورها مانند کشورهای فقیر افریقا و امریکای لاتین و دوم حمایت از گروهها و سازمانهای افراطی که بر علیه دولتهای مرکزی خود جنگ مسلحانه انجام می دهند, مانند طالبان در افغانستان گروههای مختلف افراطی در عراق و حزب الله و حماس که در واقع این دو گروه تروریسم دست پرورده حکومت ضد انسانی جمهوری اسلامی هستند. تمام این کمکهای بظاهر دوستانه با پول نفت ایران انجام میگیرد بدون رضایت مردم ایران این پولها از طرف ملایان پرداخت می شود. جالب اینجاست که بجز حزب الله همه این سازمانهای افراطی حتی کشورهای فقیر افریقا و امریکای لاتین از نظر ایدئولوژی هیچ وابستگی و تمایلی به حکومت و سران رژیم در ایران ندارند.
تجدید نظر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی اما بدون تجدید نظر در بنیاد ایدئولوژیک ان ممکن نیست. مواضع ستیزه جویانه رژیم در عرصه بین المللی و خشونت روزافزون ان در برابر مخالفان و منتقدان, به ویژه گسترش و تعمیق نارضایتی در پی انتخابات تقلبی ۱٣٨٨ ریاست جمهوری که به پیدایش و گسترش جنبش سبز انجامید اختلافات سیاسی درون حکومت را بیشتر کرد. البته که حکومت هرگز از نظر سیاسی یگانه و هماهنگ نبوده و نیست زیرا در درون رژیم صداها گرایشهایی وجود دارند که برای سهیم شدن در قدرت با یکدیگر در رقابت و کشمکش اند. دو گروه عمده که در مطبوعات داخلی و خارجی شناخت شده هستند و کشمکش های زیادی بین این دو گروه جریان دارد اصولگرایان وبه اصطلاح اصلاح طلبان هستند. مهمترین اختلاف این گروهها در واقع شیوه های اعمال قدرت است. این واقعیتی است که همه این گروها که از متن جمهوری اسلامی برخواسته اند, پایگاه اجتماعی در جامعه ایران ندارند زیرا مردم خواهان جدایی دین از دولت هستند.
بعضی از کشورهای عربی در خلیج فارس عدم کارایی سیاست خارجی حکومت را در دفاع از منافع ملی ایران در منطقه خلیج فارس, وسیله ای قرار داده اند تا جزایر ایرانی در خلیج فارس را بخشی از خاک خود بحساب بیاورند در صورتی که تمام اسناد و شواهد تاریخی و بین المللی نشان می دهند که این سه جزیره همیشه بخشی از خاک ایران بوده اند. از یک چنین حکومت نالایق و ضد ایرانی نمی توان بیشتر از اینها انتظار داشت که بتوانند از منافع ملی ایران و ایرانیان دفاع کند.
سیاستهای غلط رژیم باعث سوظن و دشمنی بسیاری از کشورهای جهان و بویژه بسیاری از همسایگان ایران شده است. حکومت جمهوری اسلامی بوسیله سپاه پاسداران و یا سازمانهای ترور حامی خود درامور کشورهای عربی دخالت کرده و باعث تحریک گروههای افراطی و ترور بر علیه دولتهای عربی می شود. از جمله در تلاش سیاسی و تبلیغاتی ان برای تضعیف دولتهای متمایل به اروپا و امریکا بویژه عربستان سعودی, فعالیتهای مستمر برای جلوگیری از تحقق صلح بین اسرائیل و فلسطین, سازمان دهی یک بازوی نظامی با عنوان سپاه قدس برای کمک به اجرای برنامه های دخالت جویانه رژیم در کانونهای بحران خاورمیانه از جمله لبنان, فلسطین, عراق, افغانستان و مهمتر از همه پشتیبانی اشکار از جناحهای تندرو و اسلام گرا همراه با عرضه کمکهای مالی و نظامی به انها.
کمک مالی و تسلیحاتی سران حکومت به گروههای افراطی شیعه و سنی در کشورهای عربی و افغانستان یک مسئله روشن و اشکار است و سران حکومت این امر را در بعضی موارد تکذیب نمی کنند. رژیم با احداث مدارس و بیمارستانها در مناطق فقیر کشورهای عربی و همسایه سعی در نفوذ میانه طبقه فقیر و کم سواد این کشورها دارد. چون رهبر و رییس جمهور و بطور کلی رژیم از طرف مردم ایران انتخاب نشده است و نماینده مردم خود نمی باشد نمی توان دلیل موجهی برای این کمکهای مالی و تسلیحاتی به گروههای ترور همچون حزب الله و حماس یافت. دشمنی با اسرائیل فقط و فقط برای حفظ منافع رژیم در کوته مدت است و هیچ ارتباطی در تامین منافع ملی ایران در بر ندارد و فقط تهدیدها و خطرهای جدی متوجه این منافع می سازد. جمهوری اسلامی با ایجاد جنگ و اختلاف میان اسرائیل و همسایگانش نفوذ خود را در منطقه گسترش می دهد و
مطمئنا جان کودکان فلسطینی و اسرائیلی برای رژیم خونخوارملایان در ایران هیچ ارزشی ندارد.
نشانه های زیادی از دخالت جمهوری اسلامی در ناارامیهای افغانستان و عراق وجود دارد. برای رژیم ملایان مهمترین مسئله دامن زدن به ناارامیها در افغانستان و عراق است. یک نمونه واضح ان تله های انفجاری معروف به EFP است. این نوع بمب ها که قبلا در عراق مورد استفاده شورشیان قرار می گرفت اکنون در دسترس طالبان در افغانستان قرار گرفته است.
رژیم ملایان در ایران خواهان دولتی در عراق هست که مانع حضور نظامی سپاه پاسداران یا سپاه قدس درعراق نباشد زیرا با کمک شاخه سپاه قدس در عراق می توانند کمکهای مالی و نظامی خود را در جنوب عراق به شورشیان برسانند و برای نیروهای غربی در عراق هر چه بیشتر مشکل افرینی کنند یا حداقل جلوی صلح و امنیت را در عراق بگیرند. زیرا حکومت ملایان در ایران موجودیت خود را با ایجاد جنگ و نامنی در خاورمیانه تضمین می کند.
رژیم در روابط خود با افغانستان دو چهره متفاوت از خود نشان می دهد. از یک سو با دولت افغانستان برای بازسازی ان کشور همکاری می کند و از طرف دیگر با اموزش و انتقال سلاح به طا لبان سعی در بر هم زدن امنیت داخلی افغانستان دارد. فرماندهان طالبان خود تایید می کنند که سپاه پاسداران رژیم ملا یان در ایران, طالبان را در عرصه تاکتیکهای جنگ چریکی اموزش می دهند. حکومت خواهان شکست نیروهای ناتو در افغانستان می باشد زیرا یک افغانستان یا عراق دمکرات را برای حکومت خود تهدید بزرگی میداند.
در مورد مبارزه با مواد مخدر از افغانستان هم با دو چهره متفاوت عمل می کند. از یک سو با قاچاقچیان در مرز ایران با افغانستان مبارزه می کند و از طرف دیگر سپاه پاسداران حکومت در انتقال مواد مخدر از افغانستان به ایران و انتقال ان به کشورهای خاورمیانه و اروپا همکاری فعال دارد. نشانه روشن این سیاست حکومت را می توان در جنوب عراق مشاهده کرد. از زمانی که سپاه پاسداران رژیم در جنوب عراق فعال شده است می توان انواع و اقسام مواد مخدررا در جنوب عراق یافت.
مبنای حکومت توتالیتر جمهوری اسلامی نه سیاست قومیت یا اب و خاک بلکه ایدئولوژی و حفظ منافع شخصی سران رژیم است. وظیفه سپاه پاسداران که در حال حاضر به یک سازمان اقتصادی نظامی فاسد و غارتگر بیت المال مردم ایران تبدیل شده است, حفظ منافع رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی است. سپاه پاسداران کنترل واقعی درامد نفت, صنایع نظامی و نیز برنامه هسته ای رژیم را در دست دارد.
تمام افراد حکومت و فرماندهان فاسد سپاه پاسداران که به احتمال زیاد در گذشته تنگدست بوده اند امروز در خانه های کاخ مانند زندگی می کنند. نقش پاسداران سپاه در سیاست خارجی رژیم به ویژه در تعیین ابعاد ارتباط با حزب الله لبنان و حماس در غزه در سالهای اخیر افزایش قابل توجه یافته است. علاوه بر ان تاسیسات هسته ای حکومت و نیز طراحی برنامه های مربوط به روابط مالی و نظامی با گروههای تندرو در منطقه, در حوزه مسئولیتهای سپاه قرار دارد. سپاه پاسداران به یک سازمان نظامی اقتصادی تبدیل شده که با بیشتر شدن نفوذش در ایران نقش کلیدی در اشفتگی سیاسی اقتصادی و سیاست داخلی حکومت ایفا می کند.
در حال حاضر ثروتمندترین بخش جامعه ایران را فرماندهان سپاه پاسداران, بسیجیان و شماری از اخوندهای حکومتی تشکیل می دهند. از انجا که این دو گروه ثروت خویش را به خارج از ایران و در بانکهای کشورهای مختلف و احتمالا با نامهای مستعار منتقل کرده اند به شدت در برابر تحریم همه جانبه سیاسی و اقتصادی اسیب پذیرند.
رژیم برای حفظ خود در ایران و منطقه بعنوان قدرت اول خواهان ساخت بمب اتم است. بمب اتم داشتن ولی فاقد مشروعیت در میان مردم خود بودن نخواهد توانست این حکومت ملایان را از سوغوت نجات دهد. واقعیت این است که بمب اتم در دست سران رژیم برای مردم ایران و کل جهان خطرناک است.
حکومت از ایجاد روابط سیاسی دیپلماتیک و فرهنگی اجتماعی با امریکا هراس دارد. زیرا از علاقه جامعه ایران به کشور و مردم امریکا اطلاع دارد و هرگونه رابطه سیاسی با دولت امریکا و حتی روابط اجتماعی فرهنگی را برای موجودیت خود خطر بزرگی می پندارد. خیلی از کارشناسان در امور خاورمیانه در پی راه حلی برای ایجاد روابط دیپلماتیک میان حکومت ملایان و دولت امریکا هستند, ولی غافل از اینکه اصلا جمهوری اسلامی علاقه ای برای داشتن رابطه با امریکا ندارد. چون رابطه دوستانه با امریکا را برای موجودیت خود مناسب نمی داند. مشکل رژیم برقراری روابط سیاسی با امریکا نمیباشد بلکه حفظ خود برای جلوگیری از سقوط در داخل است.
بعد از ٣۱ سال که از بقدرت رسیدن ملایان در ایران می گذرد, رژیم از امریکا بعنوان شیطان بزرگ یاد می کند ولی علاقه جامعه ایران به رابطه با کشور و مردم امریکا نه تنها کمتر نشده است بلکه بیشتر هم شده. رژیم در مطبوعات دولتی و کنترل شده خود شب و روز بر علیه فرهنگ غرب تبلیغات منفی انجام می دهد و جالب اینجاست که علاقه مردم ایران به فرهنگ,تمدن,موسقیی و فلسفه غرب هر روز بیشتر می شود. نه تنها بخاطر حضور بیش از ۴ میلیون ایرانی در امریکا و اروپا بعد از بقدرت رسیدن جمهوری توتالیتر ملایان بلکه چون فرهنگ غربی بخشی از فرهنگ فارسی را تشکیل می دهد.
پرسش اینجاست که ایا حکومت جمهوری اسلامی برای تبدیل شدن به یک عضو متعارف و مسئول جامعه بین الملل خواهد توانست در سیاست خشن و ماجراجویانه خود تجدید نظر کند. جواب روشن است این حکومت قابل اعتماد نیست رژیم اصلاح ناپذیر بوده و خواهد ماند. زیرا حتی در زمان ریاست جمهوری خاتمی جمهوری اسلامی به حمایت از گروههای افراطی و ضد صلح در خاورمیانه به ویژه حماس و حزب الله و برنامه های سری هسته ای خود ادامه می داد و در داخل ایران از شدت سرکوبها بر علیه مردم کاسته نشد. قتل فعالان حقوق بشر نویسندگان و روزنامه نگاران مخالف رژیم و سرکوب دانشجویان بر ادامه سیاستهای خشن رژیم در مقابله با منتقدان و مخالفانش دلالت می کرد
تجربه های گذشته نشان داده است که جمهوری اسلامی قابل اعتماد نیست و تمام معاهدات و قراردادهای اتمی بین المللی را به نحوی زیر پا گذاشته است. این حکومت احتیاج به دشمن و تفرق دارد تا بتواند بر تخت قدرت باقی بماند. ولی حال که سیاستهای سران رژیم در داخل و خارج از ایران
برملا شده, دیگر نمی توانند مردم ایران و کشورهای جهان را فریب دهد.
چون ضعف رژیم حقوق بشر است و در اعدام مردم بی گناه رکوردار در جهان می باشد, به همین دلیل برای به وحشت کشاندن مردم ایران اقدام به اعدام فعالان مدنی و سیاسی میکند با این امید که شاید بتواند جلوی سوغوت خود را بگیرد و در صحنه بین الملل سعی در مانع تراشی در مورد دفاع از حقوق بشر در ایران دارد.
رژیم جمهوری اسلامی اصلا نمی تواند از استفاده وسایل تروریستی برای رسیدن به اهداف خود چشم پوشی کند. این امری است که هم به ماهیت این نظام بسته است و هم به موقعیت سیاسی ان. ترور را وسیله ای میداند کارساز و در استفاده از ان هیچ تردیدی نمی کند. فقط وقتی از بکار بردن این روش خشونت امیز صرفه نظر می کند که ببیند به نفعش نیست. به هر صورت تا بر جا باشد در این کارها تردیدی نخواهد کرد.
سیاست جدید حکومت در قبال مشکلات خارجی حال به گروگانگیری و معامله بر سر اتباه کشورهای اروپایی و امریکا کشیده شده است. رژیم با گروگانگیری شهروندان غربی سعی دارد از دولتهای اروپا و امریکا باجخواهی کند. متاسفانه دولت فرانسه با ازاد کردن قاتل اخرین نخست وزیر ایران قبل از انقلاب در مبادله با شهروند فرانسوی تسلیم این سیاست گروگانگیری رژیم ملایان در ایران شد. از اینرو می توان احتمال قوی داد که در اینده شهروندان اروپا و امریکا دوباره از طرف جمهوری اسلامی در هر کجا که ممکن باشد به گروگان گرفته شوند.
دشمن واقعی صلح در خاور میانه سران جمهوری اسلامی هستند زیرا رژیم سعی در بر هم زدن صلح و امنیت ملتها در خاورمیانه دارد. البته که این وظیفه مردم ایران است که نظام توتالیتر جمهوری اسلامی را هر چه زودتر سرنگون کنند. ولی به احتمال قوی حل بحران اسرائیل / فلسطین و استقرار دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل می تواند حمایت حکومت جمهوری اسلامی را از گروههای تندرو و ترور را بی اثر سازد. از سوی دیگر تحریمهای هوشمند می توانند رژیم را در داخل و خارج ایران هر چه بیشتر ضعیف کنند و بر گسترش ناارامیهای مردمی در داخل ایران بانجامد. چون رژیم در میان مردم ایران دارای مشروعیت نیست جز خشونت نظامی در خیابانها هرگز نخواهد توانست جامعه را کنترل کند و این خشونت اثر کوتاه مدت دارد و رژیم را هر چه بیشتر به سقوط نزدیکتر می کند زیرا مردم ایران می دانند که چه می خواهند و چه نمی خواهند.
|