یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تبرئه تدریجی میرحسین


همن سیدی


• کم‌کم با سخت‌ترین معیارهای سرسخت‌ترین مخالفان رژیم هم میرحسین محکوم نمی‌شود. در یک سال اخیر نیز نشان داد به مانند رضائی برای رهبر کودتاچیان گردن‌کج نمی‌کند، به مانند رفسنجانی رسیدگی به تقلبات را به خدا نمی‌سپارد، به مانند خاتمی خلف وعده نمی‌کند. نقش او در انحراف انقلاب تنها شاید کمی بیش از مهندس بازرگان باشد که مردم او را تبرئه کردند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۹ تير ۱٣٨۹ -  ۲۰ ژوئيه ۲۰۱۰


 محسن رفیق دوست و محسن رضائی حملات جدیدی را علیه میرحسین موسوی اغاز کرده‌اند. به بهانه سالگرد پذیرش اتش‌بس، این دو از زاویه‌ای جدید برای تخریب موسوی تلاش کرده ولی در واقع نادانسته به تبرئه او کمک کرده‌اند! این دو کهنه سپاهی (یکی وزیر سابق سپاه و دیگری فرمانده سابق سپاه) در تابناک تقصیر شکست و ناکامی جنگ با عراق را به گردن میرحسین انداخته‌اند تا با شکستن کاسه کوزه ها بر سر وی، او را از اغاز، عنصری نامطلوب در درون باند رژیم نشان دهند، چهره‌ای که میرحسین شدیدا به ان نیاز دارد!
از یک سال پیش تاکنون با ایستادگی که مهندس موسوی بر سر خواسته هایش از خود نشان داد و مهمتر از ان، با تعمیق و توسعه خواسته‌ها، مرتب از شمار منتقدان سختگیر خود در میان اپوزسیون کاسته است .افکار عمومی نیز نشان داده است که متاثر ازاین ایستادگی، شعار "رای من کجاست" به خواسته "حق من کجاست" تغییر کرده و اکنون، هم رهبران جنبش سبز و هم حامیان اقشار جامعه که قبلا در خارج از حلقه تنگ سبزها قرار داشتند، روز به روز صریح‌تر و شفافتر درکنار هم، علیه دولت کودتا مقاومت می‌کنند. شاید تنها دوران نخست وزیری موسوی هنوز جای مناقشه دارد که البته شماری از اپوزسیون کلاسیک بدشان نمی‌اید ان را پاشنه اشیل موسوی بنمایند، انگار که خود روئین تنند! راجع به ان دوران باید کمی بیشتر تامل کرد که اکنون به ان نمی پردازم اما چند تصویر از تفاوت میرحسین با باند قدرت رژیم قابل تامل است:
محسن رفیق‌دوست ۲٨ تیرماه در تابناک گفته بود "در اکثر اوقات در دولت با پیشنهادهائی که برای جنگ می‌شد مخالفت می‌کردند و دائم می‌گفتند شما که می‌دانید نمی‌توانید بغداد را بگیرید چرا ول نمی‌کنید؟ چرا جنگ را تمام نمی‌کنید" (۱). درستی موضع دولت مهندس موسوی بعدها برای خودشان هم روشن شد پس از ازادسازی خرمشهر خود ایران به متجاوز تبدیل شده بود، رفیق دوست به تقویت روحیه عراقی ها در پی ورود نیروهای ایران به خال عراق اعتراف کرده‌است: "وقتی ما دشمن را از خاک خود بیرون کردیم انگیزه ما قوی‌تر از آنها بود و عراقی‌ها انگیزه‌ای برای ادامه جنگ نداشتند اما وقتی ما وارد خاک عراق شدیم انگیزه ما سرجایش بود ولی آنها هم انگیزه پیدا کردند. برای همین است که می‌بینیم بیشتر اسرای عراقی که ما گرفتیم مربوط به مقطع تا فتح خرمشهر است" (۲)
از همان اول معلوم بود که رویای فتح بغداد تنها بلندپروازی شماری سپاهی و روحانی جاه‌طلب بود، اما رویای میر‌حسین سر پا نگه‌داشتن ۴۰ میلیون ایرانی با نفت ۱۰ دلاری بود. رفیق‌دوست با ذکر خاطره‌ای، ناخواسته صحنه ای دیگر از تفاوتها را شرح می‌دهد: "اواسط جنگ اقای موسوی از من خواست کامیونهای سپاه را برای حمل گندم از بندرعباس به سیلو‌ها اعزام کنم تا نان مردم داده‌ شود، در واقع خیلی از وزرا هم روحیه جنگ نداشتند و مملکت هم امکانات انچنانی نداشت، یکی از دلایل عدم وجود این روحیه در دولت ان وقت این بود که انها واقعا می خواستند مملکت را اداره کنند" (٣)
خوب واقعیتی است که میرحسین می‌بایست به فکر نان مردم باشد تا فتح بغداد، بغداد را فتح می‌کردند که چی؟ تازه این بار می‌بایست به فکر نان مردم عراق هم باشد! اقای رفیق‌دوست بسیار طلبکارانه مردمی را که غم نان داشتند و از رویاهای جنگی او حمایت نمی‌کردند به باد انتقاد می‌گیرد "کل نیروهائی که در زمان پایان جنگ با جبهه ها در ارتباط بودند تعداد کمی را نسبت به کل جمعیت شامل می‌شد و بقیه مردم زندگی خودشان را می کردند"(۴). جناب رفیق‌دوست توقع داشت که ۴۰ میلیون به جبهه ها بریزند، شاید بخشی از ارزوهای او براورده ‌شود و بعد باید ۲۰ میلیون عراقی هم همراه ۴۰ میلیون قبلی تل اویو را فتح کنند! رفیق‌دوست این روحیه طلبکاری را از اقای رفسنجانی اموخته است. وی که فرمانده اول جنگ بود چندی پیش به کیهان گفته بود "داشتم می‌گفتم که چقدر انسان به جبهه فرستادیم؟ تکراری ها را حساب نکنید مثلا بیش از یک و نیم میلیون فرستادیم؟ پس بقیه جمعیت کجا بودند؟" (۵) اقای رفسنجانی در مورد دولت میرحسین موسوی هم گفته بود: "دولت شعار جنگ می‌دهد ولی تماما در خدمت جنگ نیست. باید تکلیف را روشن کنیم" (۶). و این تکلیف روشن کردن به کنار گذاشتن همیشگی موسوی و حذف نخست وزیری پس از جنگ ختم شد!
اما جالب این که محس رضائی هم سعی کرده از رفیق سپاهی‌اش محسن رفیق‌دوست عقب نماند. وی که انگار ۲۲ سال پس از جنگ تازه خواب‌نما شده است مدعی شد: "اگر دولت امکانات کشور را در اختیار رزمندگان می‌گذارد و همکاری‌های لازم را با فرماندهان جنگ می‌کرد، در همان سال پنجم جنگ بغداد را فتح می‌کردیم" (۷) صرف نظر از راست یا بلوف بودن این ادعا و این که زدن چنین اتهامی پس از ۲۲ سال و در شرایطی که بیش از یک سال است میرحسین زیر سخت‌ترین فشارهای کودتاچیان قرار دارد- فشاری که محسن رضائی چند روز هم تاب نیاورد و کودتا را تائید کرد- چقدراخلاقی ‌یا منصفانه است، اما بی‌خبری اقای رضائی را از افکار عمومی و رشد اگاهی مردم نشان می‌دهد. این که مردم بدانند میرحسین همه پول ملت را در اختیار جنگی بیهوده قرار نداده، این که تامین معاش مردم را از جلب خاطر سپاهیان مهمتر یافته و از همه مهمتر این که ایشان از همان اغاز از جنس رفیق‌دوست و رضائی و رفسنجانی ها نبوده، او را تبرئه می کند نه محکوم! کم‌کم با سخت‌ترین معیارهای سرسخت‌ترین مخالفان رژیم هم میرحسین محکوم نمی‌شود. در یک سال اخیر نیز نشان داد به مانند رضائی برای رهبر کودتاچیان گردن‌کج نمی‌کند، به مانند رفسنجانی رسیدگی به تقلبات را به خدا نمی‌سپارد، به مانند خاتمی خلف وعده نمی‌کند. نقش او در انحراف انقلاب تنها شاید کمی بیش از مهندس بازرگان باشد که مردم او را تبرئه کردند. موسوی نه تنها مجبور نیست جوابگوی همه عملکرد ٣۰ ساله جمهوری اسلامی باشد بلکه حق دارد به بخشی از دوران نخست وزیری خود نیز افتخار کند. هیچ شخص و جریانی بدون پاشنه اشیل نیست، اما در دادگاه مردم متهمانی ممکن است همزمان هم تبرئه و هم قهرمان‌شوند.

همن سیدی

منابع:
۶.۴.٣.۲.۱. محسن رفیق‌دوست ،تابناک ۲٨ تیر ۱٣٨۹ ، کد خبر:۱۰۹۷٨۷
۵. بی پرده با هاشمی رفسنجانی ، کیهان ، ۱٣٨۲ صحفه ۲٨۵
۷. محسن رضائی ، تابناک ۲٨ تیر ۱٣٨۹ ، کد خبر:۱۰۹۷٨٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست