یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ایران میراث در خطر


پ. گ


• دولت احمدی نژاد خصومتی بچه گانه با میراث فرهنگی دارد. سبب این مهم پوشیده است اما می تواند در پیشینه خود او و مشاورانش باشد. آنچه امروز بصورت چندپاره شدن میراث فرهنگی و ارسال آن به استان ها مشاهده می شود، ریشه در همان خصومت بچه گانه دارد که دلایل ناشناخته ای دارد. البته خصومت حوزه های علوم دینی و علمایی که از احمدی نژاد حمایت می کنند را نمی توان نادیده گرفت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۰ تير ۱٣٨۹ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۱۰


در سال ۱٣٨۴ که دولت محمود احمدی نژاد روی کار آمد. تقریبا یکسال و نیم طول کشید تا تحولات به میراث فرهنگی برسد. هنگامیکه رسید فراگیر بود. تقریبا همه پست های کلیدی یعنی معاونت ها عوض شدند. در استان ها نیز نیروهای سیاسی غیر متخصص و حتی بدون سابقه سیاسی کسانی که در انتخاب محمود احمدی نژاد موثر بودند به ریاست سازمان های استان رسیدند. میراث فرهنگی از معدود معاونت های ریاست جمهوری است که در عرصه های اجتماع ایران مطرح نیست و نظارت قانونی مجلس نیز به آن نمی رسد. نظارت مجلس به معاونت هایی می رسد که در جامعه نمود و و طرفدار دارند و در جامعه جهانی طرح هستند. مانند تربیت بدنی و ورزش. معاونت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که به سبب ناهمگن بودن بخش های آن در فرآیندی تدریجی غیر تخصصی و فاقد ساختار و چارت اداری بود به اسفندیار رحیم مشایی سپرده شد. او کسی است که نفوذ زیادی روی احمدی نژاد دارد. سبب این نفوذ باور احمدی نژاد به او به عنوان رابط با جهان غیر مادی و خاصه امام زنده در نظر شیعیان است. مشایی در میراث فرهنگی تنها رابطی با سطوح بالا بود و همه انتساب ها را به رئیس کنونی یعنی حمید بقایی سپرده بود. رحیم مشایی به گردشگری اهمیت می داد. هزینه های زیادی از بخش های مختلف میراث فرهنگی را صرف ساختن توالت کرد. رویکردی که به نظر می رسد علاقه شخصی اوست.
ساختار سازمان میراث فرهنگی طی سال های پس از انقلاب همیشه دست خوش تغییرات بوده است. برای مثال این سازمان قبل از تبدیل شدن به معاونت رئیس جمهور بارها بین وزارت علوم و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی دست به دست شده است. دولت احمدی نژاد خصومتی بچه گانه با میراث فرهنگی دارد. سبب این مهم پوشیده است اما می تواند در پیشینه خود او و مشاورانش باشد. آنچه امروز بصورت چندپاره شدن میراث فرهنگی و ارسال آن به استان ها مشاهده می شود، ریشه در همان خصومت بچه گانه دارد که ریشه های ناشناخته ای دارد. البته خصومت حوزه های علوم دینی و علمایی که از احمدی نژاد حمایت می کنند را نمی توان نادیده گرفت.
در میراث فرهنگی و در فرآیندی پنج ساله ابتدا بودجه ها محدود و تنها در راستای اهداف خاص و غیرکارشناسی بکار گرفته شد. مانند دعوت از هنرپیشگان خارجی و کمک به هنرمندان داخلی. سپس طرح هایی مانند سفر کارت و امارگیری سفر هدف قرار گرفت. دولت احمدی نژاد در همه جنبه ها بی ثبات بوده است اما بی ثباتی آن در بخش میراث فرهنگی بیش از همه جا نمود داشته است. چراکه رویکردی تخصصی به این حوزه وجود نداشته و نظارت در کمترین سطح نسبت به بخش های دیگر بوده است. حمید بقایی که هیچ آشنایی با میراث فرهنگی نداشت ابتدا با تصورهای تندروان دینی به خصومت با میراث فرهنگی و خاصه با باستان شناسی پرداخت. حذف پژوهشگاه و بودجه هایش. اعلام استقلال از بدنه میراث فرهنگی بوسیله این بخش و مهم تر از همه به دیده غیر خودی دیدن آن در سال های اخر دولت اول محمود احمدی نژاد پدیدار شد.
یادآور می شود در مصوبات استان ها در مواردی حدود ٣ تا ۷% مصوباتی در مورد میراث فرهنگی مشاهده می شود که ناشی از عملکرد عوام فریبانه دولت احمدی نژاد است. اکثر این مصوبات در حد مصوبه و تنها دستاویزی برای تبلیغات باقی مانده اند. استفاده ابزاری از میراث فرهنگی و بدتر از آن برداشتی سطحی از ناسیونالیسم و دیدگاهی تاریخی – ملی بجای میراث فرهنگی از مشخصه های میراث فرهنگی در دولت اول احمدی نژاد است.
در مجلس شورای اسلامی هرگاه میراث فرهنگی مطرح شده تنها به سبب روسای آن خاصه کشاکش های مشائی با مجلس است نه به خاطر خود موضوع میراث فرهنگی. این در حالی است که خلاء قانونی در این بخش بیش از هر بخش دیگری است. قوانین موجود همه انحصارها در میراث فرهنگی را به دولت سپرده. قوانینی که اکثرشان بیش از یکصد سال سابقه دارند و بروز نشده اند.
در دولت دوم احمدی نژاد که حدود یکسال از عمر آن می گذرد. ریاست این سازمان به بقایی سپرده شد. او شخصیتی تند و تهدیدگر دارد. حذف بودجه های پژوهشی و استفاده ابزاری از میراث فرهنگی در راستای اهداف اقتصادی بویژه گردشگری از اهداف و سیاست های اوست. اما این اهداف پاردوکسی اساسی دارد. آن نبود گردشگر خارجی است. اکنون میراث فرهنگی باید درامد زا باشد و برای درامد زایی واگذاری ساختمان های تاریخی به اجاره مد نظر قرار گرفته است. خروج از تهران در عین حال توجیه های دیگری دارد. کاستن از طیف معترضان در پایتخت. آزمایش مصوبات در این بخش دور از نظارت مجلس و نظارت مردم. از بین بردن تدریجی بخشی دولتی که به نظر مشاوران احمدی نژاد خاصه مشایی با توسعه و رویکردهای اصول گرایانه اطراف احمدی نژاد از بنیاد تقابل دارد. از اهداف دیگر دولت برای انتقال میراث فرهنگی از مرکز است.
درآمدزایی در میراث فرهنگی هنگامی خطرناک است که با دید غیر کارشناسی مانند دوره قاجار به آثار فرهنگی به جنبه ارزش اقصادی آن نگریسته شود. جایی که نظارت نمایندگان مجلس را ندارد می تواند فاجعه ای فرهنگی را رقم زند. در شرایطی که فردی متخصص و تنها به سبب آشنایی و دوستی با حمید بقایی به ریاست موزه ملی رسیده است می تواند خواب آرام آثار در گنجینه ملی ایران را آشفته کند. وگرنه هیچ توجیهی برای انتساب کسی از نزدیکان و وابستگان رئیس سازمان در موزه ملی وجود ندارد.
آنچه این روزها اتفاق افتاده تصمیم یکباره در روز شنبه برای انتقال بخش های میراث فرهنگی به شهرهای اصفهان، شیراز و احتمالا شمال کشور است. برای عملی شدن این تصمیم حمید بقایی در پژوهشگاه با کارمندان و اعضای هئیت علمی جلسه ای گذاشته و اعلام نموده تا پایان هفته باید ساختمان تخلیه و تحویل گردد. کارمندان معترض در آن جلسه سخن گفته اند اما پاسخ رفتن به شهرهای یاد شده، بازخرید شدن یا از دست دادن کار در میراث فرهنگی بوده است. روز گذشته برای سومین روز متوالی تجمع جلو مجلس شورای اسلامی برگزار شده نماینده ای از معترضان با نماینده ریئس مجلس گفتگو کرده. اما بقایی در نظر دارد تصمیم بر انتقال تا قبل از مکاتبه و اقدام ریئس مجلس را عملی کند. گروهی از کارمندان با قول هایی مانند وام مسکن افزایش حقوق تطمیع شده اند. بدون اعلام چرایی روز شنبه آینده برای همه کارمندان بلیط به مقصد محل کارشان تهیه شده است. انها پس از این سفر یک روزه می توانند دو هفته مرخصی تشویقی با حقوق داشته باشند. یک ماه مرخصی استحقاقی استفاه خواهند کرد و یکماه پس از این زمان در هتل اقامت خواهند گزید.
آنچه در عمل از این طرح حاصل خواهد شد. فروپاشی میراث فرهنگی و از بین بردن کامل جایگاه آن در ساختار اداری – اجرایی حاکمیت است. از یاد نبریم که در شعارهایی که حاکمیتی تک حزبی پیشنهاد می شود. نبودن یک گروه از کسانیکه هرگز دولت را همراهی نکرده اند نیز غنیمت خواهد بود.
براساس اخبار رسیده اکثریت کارمندان میراث فرهنگی در دیوان عدالت اداری شکایتی دست جمعی را به ثبت رسانده اند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست