به یادِ بیژن مفید
همراه با اشاره ای از ناصر زراعتی
نصرت کریمی
•
دوستدارانِ هنرِ نمایش بیش از نیم قرن است که باخانوادهی مفید آشنایی دارند. غلامحسین خان مفید پدرِ این خانواده که سلامت، تحمل و طولِ عُمر برایش آرزو میکنم، از خدمتگزارانِ تئاتر در نیم قرنِ اخیر بوده است. اما بیژن... او از پدیدههایِ نادرِ هنرِ نمایشِ این مرز و بوم است.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۶ مرداد ۱٣٨۹ -
۲٨ ژوئيه ۲۰۱۰
اشاره
سال ۱٣۶٣، وقتی خبرِ مرگِ زودهنگامِ بیژن مفید در آمریکا به ما که در ایران بودیم رسید، تصمیم گرفتم یادنامهای برایش گردآوری، مهیا و چاپ کنم. در سال ۱٣۵۶، مصاحبهای با بیژن کرده بودم که قرار بود در آخرین شمارهی فصلنامهی «خط و ربط» که من سردبیرش بودم و نشریهی مراکزِ آموزشی کانونِ پرورشِ فکریِ کودکان و نوجوانان بود، دربیاید که دیگر درنیامد؛ چون مصادف شد با سالِ ۵۷ و اوجگیریِ اعتراضات و تظاهرات.
با دوستانِ نزدیک و قدیمی بیژن، جعفر والی و فهیمه راستکار گفتوگو کردم. از استاد نصرت کریمی خواهش کردم در مورد بیژن بنویسد و با دوستان و همکاران و همراهانِ دیگرِ بیژن در سراسرِ جهان مکاتبه کردم. بیشترین لطف را جمیله ندایی همسرِ پیشین و یار و همکارِ قدیمی بیژن نشان داد. از دیگران هم، از جمله پرویز دوایی نازنین، نامهها و مطالبی رسید. با خانوادهی بیژن هم تماس گرفتم و قرار شد کپیِ شعرهای زیبایش را بدهند تا در این یادنامه بگذاریم. متأسفانه این کار انجام نشد. ماجرایش مفصل است. همان زمان، تنها چاپ خبرِ درگذشتِ بیژن در مجلهی «نمایش» موجبِ تخته شدنِ درِ آن نشریه شد. بعد هم دیگر این مطالب سالها ماند و ماند تا این روزها که آنها را میان کاغذهایِ قدیمی یافتم. خانم راستکار تعدادی عکس در اختیارم گذاشته بود که در صفحهی فیس بوک من دارد درمیآید. چند عکس هم نجف دریابندری، همسرِ خانمِ راستکار، از آخرین روزهای زندگی بیژن در آمریکا گرفته بود که آنها را هم از سرِ لطف در اختیارم گذاشت. این عکسها هم در همان صفحه خواهد آمد.
و اینهم نوشتهی کوتاه و پُرمحتوای استاد نصرت کریمی، همراه با تصویرِ دستخطِ ایشان. با آرزویِ تندرستی و طولِ عمرِ با عزّت برای این هنرمندِ بزرگِ معاصر.
۲۷ ژوئیه ۲۰۱۰
ن.ز
به یادِ بیژن مفید
نصرت کریمی
دوستدارانِ هنرِ نمایش بیش از نیم قرن است که باخانوادهی مفید آشنایی دارند. غلامحسین خان مفید پدرِ این خانواده که سلامت، تحمل و طولِ عُمر برایش آرزو میکنم، از خدمتگزارانِ تئاتر در نیم قرنِ اخیر بوده است.
اما بیژن... او از پدیدههایِ نادرِ هنرِ نمایشِ این مرز و بوم است. گرچه برایِ تجلیِ تمامِ استعدادهایش هرگز فرصت و امکاناتِ کافی به دست نیاوَرد، ولی در همین زمانِ نسبتاً کوتاه و فقدانِ امکاناتِ مالی و فنّی، خوش درخشید.
در جامعهی ما هرکس که هنرِ نمایش را دوست دارد، بیژن مفید را هم دوست دارد. من نیز یکی از دوستدارانِ این هنرمندِ باقریحه و خودساخته بوده و هستم. گرچه هیچگاه افتخارِ همکاری با بیژن را نداشتهام، ولی همصدا با میلیونها نفر تماشاچی، همیشه او را تحسین کردهام.
بیژنِ دوستداشتنی ظاهراً از میانِ ما رفت. به این قیدِ «ظاهراً» اصرار میوَرزَم، زیرا معتقدم صاحبانِ آثارِ خلاقِ هنری که تار و پودِ وجودشان در آثارشان مُتبلور شده است، تا زمانی که این آثار بهعنوانِ غذایِ روحِ مردمان کاربُردِ عملی و سودمند دارد، همراهِ آثارشان، زنده و جاوید هستند. شعرایِ نامدارِ ما قرنهاست از میان رفتهاند، ولی ما بهوسیلهی آثارشان، با روحِ آنها، خصالِ آنها، معتقداتِ آنها، خصوصیاتِ اخلاقی، طبع و ذوقِ لطیفِ آنها همچنان زندگی میکنیم. آبِ حیات نوشیدگانی که در اذهانِ مردمان جاودانه به حیاتِ خویش ادامه میدهند، همانا هنرمندانِ خلاق هستند. بیژن یکی از آن رستگاران است؛ یکی از گُلهایِ سرسبدِ این مرز و بوم است که در اذهانِ ما، تا زندهایم، زنده است و پس از ما نیز در اذهانِ نسلهایِ آینده به حیاتِ جاودانه ادامه خواهد داد. او «زندهیاد» بهمعنایِ کامل است.
روحش شاد و یادش گرامی باد!
۱۱/۹/۱٣۶٣
|