نزاع دو رهبر تمامیت خواه بر سرتصرف یک ملک و ملت
و وظایف مشترک ما در قبال آنان
بهنام امیدوار
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۶ مرداد ۱٣٨۹ -
۲٨ ژوئيه ۲۰۱۰
همچنان که انتظارش می رفت ,دست در یک کاسگی دو جریان اصول گرای مدعی برای تسخیر هر چه بیشتر قدرت و سود ناشی از آن بلاخره به پایان رسید وهر دو طرف مجبور شدند که بی محابا شمشیر هایشان رابرای بریدن سهم بیشتر خود و"بخصوص در این شرایط مرگزا ", از بخش حیات مزاحم دیگری , از نیام پوشیده ی تا به امروزی ِ کذا "حفظ اسلام" بیرون بکشند. این حادثه ی بزرگ ِ تاریخی , سازش ناپذیر و سرنوشت ساز برای مردم ـ با نطق و تاکید آقای خامنه ای بر [اطاعت از او: اطاعت خدا , رسول خدا وفرمان قران] است , آغاز وبا واکنش و تایید سریع سرلشگر جعفری ازاو در مقابل مخالفان ولایت مطلق فقیه , که در نیروهای مسلح و دیگر قوا هستند , پرده استتار بین این دو موتلف را یکبار برای همیشه کنارزد و شیپور جنگ علنی بین این دو در برابر هم و هم زمان با دیگران توسط رئیس مجلس آقای لاریجانی نواخته شد.
پرواضح است: که این رویداد اساسی ناشی از یکدوران بلند رویاروئی مخفی بوده که امروز به بالاترین مرحله ی رشد تضاد و ناهمخوانی خود رسیده است و هیچ یک از طرفین , توان حمل , حل و کتمان بیش از این ِ این تناقض را نداشته ودر آینده نیز از تعمیق وتاثیر منفی آن در صف بندی نیرو های مدافع خود در عرصه های اجتماعی ـ سیاسی را ندارند و یا لااقل ازتاثیر تضعیف آن به نفع خوددر مقابل رقیب , تنها مگر اضمحلال خود و ریزش تتمه ی توان عوامفریبی و باقی توهم توده های عامی, بهره ای نخواهد داشت .در واقع این مبارزه " فقط یک پیروز بیرون از مسابقه " خواهد داشت و آن مردم هستند !
و اما روند این واقعه و سمت گیری آتی آن کمک به قطب بندی جناح های داخل حاکمیت به جانب تضعیف بیشتر و شاید هم نهائی آنان خواهد کرد. این بدین معنیست که هر طرف سعی جدی خواهد کرد که دیگری را درانظار شعور واعتراض عمومی مردم شاکی مسبب شکل گیری ایران تباه شده ی امروز ی تلقی کند و به همین دلیل همدیگر را مسئول تضییقات وآشفتگی ها ی همه جانبه و در نتیجه از خود دفاع در مقابل خود , دیگری را در چشم مردم , تضعیف و بتبع آن گناهکار خواهند ساخت! "همان تهدیدی که آقای موسوی چند روز پیش در مقابل تندی اصول گرایان اعلام کرد ـ " اگر وادارم سازید افشا خواهم کرد" حالا چه چیزی را فاش خواهد ساخت که تا این حد مهم است , هیچ کس نمی داند : ولی مسلم است که آن افشاگری حیاتی و اساسی و از راز های مگوئی است , که مردم تا امروز از حق شنیدن آن هر چه می خواهد باشد , باشد ـ محروم بوده اند ؟! و تازه این افشاگری نه بر سر اینکه دوره مخفی کاری سپری شده و باید با مردم رو راست و صادق بود , است ـ بلکه فقط برای رو کم کردن و حق سکوت از طرف مقابل می باشد ! خنده دار است نه ؟
و این روند رسواسازی دیگری , تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد و تا چه حد توان شفافت ترسازی مواضع مرتجع و کاملن شخصی آنها را در انظار عموم فاش خواهد نمود, از پیش قابل گمانه زنی نیست , اما خود این رودرروئی سبب خواهد شد تا آن بخش های پنهان از چشم ما و فجایع مترتب آن اعمال و خیانت ها و جنایات در این سالیان دراز و در عرصه های مختلف روز بروز رو شده و صراحت بیشتر یافته و در دید مردم باورمند به این رژیم , که هنوز ازدام فریب و دروغ او و کثافات اینان بی خبر هستند , آگاهی یافته و اینان خوداز این پس, طرف های مدعی و متضرر ِ مقابله جو و از نیرو های تازه ی نفس مخالفین این جانیان خواهند شد وخود این تشدید ریزش نیرو در اردوگاه ملایان دشمن, نتایج این سمت گیریها را به اعضا رهبری تسری داده و به رشد بحران سرکردگی حاکمان می انجاماند .
و در نتیجه به تحول و شتاب ِ عمیق ناسازگاری ها بین طرفین متنازع خود رای دامن می زند و از این طریق کمک لازم برای جاگیری و جابجائی بخش های متنوع نیرو وابزارهای اجتماعی آنان و دامنه ی وسیع تر حمایت آنها در صف مخالفین , وزن و دایره ی گسترده تری به جنبش همگانی ما خواهد بخشید وبی تردید نتایج این بازتاب مخالفین رژیم , حاکمان را هم ناچار خواهد کرد که به یارگیری بیاندیشند وبه نقد مصلحتی مواضع تاکنونی خود پاسخ نودهند و همچنین قطب بندی تازه تری در ساختار قدرت و چگونگی سیاست پیشبرد آنرا متناسب با شرایط ,تغیر و منعطف کنند .
البته نباید فراموش کرد که او برای جان سالم بدر بردن در دو جبهه که به آنها نیاز حیاتی دارد ,باید تلاش کند که از قبل شکست او تا حدود زیادی قطعی و یا لااقل امکان پیروزی در آنها را هرگز دو باره مثل گذشته نخواهد داشت : ۱ ـ تائید امت : که اکثریت مردم طی سی ویکسال متحمل کلاه گشاد آن تا سر پا را شدند و دیگر زیر بار آن نخواهند رفت. .۲ ـ حمایت اصلاح طلبان : که بخش آگاه آن بشدت ناراضی و خود آنان نیز مترصد چنین فرصتی مناسب بوده اند تا آب خود را با اینان یکبار برای همیشه آسیاب کنند و نا بودی خود در کنار آنها را به نظاره ننشینند.
آقای خامنه ای و ذوب شدگان در ولایت و نیروهای وابسته به او ا ز یکسو و آقای احمدی تژاد ویاران او وبخشی از نیرو های وابسته به دولت و سپاه وارگان های فعلی زیر فرمان دولت , عوامل این دو قطب بسیار نیرومند هستند که مبارزه این دو میرود که تمرکز هر چه بیشتر سرمایه و قدرت را در دستان بخشی در برابر دیگری به یگانه قله ی قدرت ممکن هدایت و متصرف گرداند.
در این روند ـ سیاست های ائتلافی , بستگی به شرایط فردای هر یک , میتواند هم قهری وخشک هم نرم و حتا گاهن شکننده و متغیر باشد و از حالا چگونگی و دامنه ی نیروهای داخلی و خارجی آن را نمیتوان به روشنی تخمین زد. اما هر دوی جناح های رژیم چنانچه خطر مرگ را در آینده سیاسی خود احساس کنند , استعداد شگرفی در بی پرنسیپی وسازش با دشمن برای بقای خود در قدرت و به قیمت نابودی و به حراج گذاشتن کشور به دشمن را دارند.
در این میانه گمان من بر این است که بین اصلاح طلبان و بخشی از جنبش سبز موئتلف او این امکان و نرمش بسمت ائتلاف با بازنده ی این قمار قدرت در صورت قطب بندی نهائی وجود دارد , و جنبش سبز ِ اصلاح طلبی که خود او نیز هم در اینچنین مبارزه ای , از حضور در قدرت بیرون و در موضع ضعف قرارگرفته است , امروز بدنبال چنین تغیر و تحولات و زمینه های جابجائی اصلاحی است , که هوشیاری همه ی ما را می طلبد که مانع این همراهی مذموم شده تا مانع تحریف مبارزه نشوند.
تردیدی نباید داشت که مردم برنده ی نهائی این جدال حکومتیان روسیاه هستند و نیروهای دمکرات و مترقی و چپ و کمونیست قوی ترین و سالم ترین تفکر و نیروی همراهی کننده ی مردم واقدام پیش برنده ی تاریخ آنان و آینده ی ایران می باشند, و اگر همه ی جریان ها دست از روش خودبینی , ذهن پردازی رومانتیک , بلندپروازی جاه طلبانه و خود رائی دشمن پرورانه برندارند , هیچ جریان دیگری کمکی جز تمدید حاکمیت جهل بر فرق سر عصرظلم ملا برنداشته ودر چشم اندار پیش رو هم در صورت تداوم ارادگرائی گذشته خود فقط یک جریان عوامفریب بیش نیست , وهیچ شخص و جریانی نباید فرصت امروزرا هم مثل گذشته ی تلخ , سوزانده و از بین ببرد .
همه مسئول هستیم برای باز سازی وایجاد فضا همبستگی سیاسی و فرهنگی و دوستی قرن های بسیار درخشان ِ قبل این حکومت دینی در این کشور ویران ِ ملا زده که در آ ن پذیرش ِ سازگاری وهمگامی و نوعدوستی و تنوع نژاد و قوم , زبان و مذهب که نسل ها در کنار هم بودند از آنان ربوده شده است , را دو باره اعتباربخشیم و به همگان اطمینان دهیم که کنار هم بودن را دوست داریم .آنهم در کشوری در حال اضمحلال و تجزیه که باید تا دیر نشده آنرا از مخاطراتی که او را تهدید می کند نجات داد و به تحدید روابط داخلی و خارجی او و مردم اش که به انزوا کشانیده شده اند پایان داد . و آرزوی تداوم حاکمیت خود کامگان و خودکامی را توسط همه ی نیرو های جامعه , بویژه بخش مظلوم و محرومتر آن زنان , کارگران و زحمتکشان , اقلیت های قومی , مذهبی , فرهنگیان و جریان های متنوع سکولار و همه ی نیرو هائی که به نحوی از انحا , زیر تبعیض و تضییقات و ظلم مضاعف این رژیم قرارداشته اند یاری رساند و با یاری و همبستگی و یک پارچگی و استقلال هویت هر کدام و احترام متقابل ,راه اقدام مشترک در شناخت , ساخت و باور یک جامعه متنوع , که سهم همه در آن بدون هیچ تفاوت , تضمین شده است اقدام عاجل نمود.
|