یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

کرنای تحریم و کوس جنگ!


احمد فرهادی


• برخورد منصفانه ایجاب می‌کند اقرار کنیم سازمان‌ها و کوشندگان سیاسی تاکنون حساسیت مناسب در برابر تحریم و تهدید به جنگ نشان نداده‌اند. قطعا برخورد مناسب‌تر می‌توانست از طریق افکار عمومی کشورهای اروپا و آمریکا در روند تصمیم‌گیری در مورد تحریم‌ها تاثیرگذار باشد و می‌تواند در آینده در برابر هرگونه ماجراجویی فاجعه‌آمیز نقش بازدارنده ایفا کند. روی‌کرد نوینی در این باره لازم است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ٨ مرداد ۱٣٨۹ -  ٣۰ ژوئيه ۲۰۱۰


کشور در وضعیت بسیار بدی قرار گرفته است. از داخل اِعمال استبداد حکومت بر مردم و ناتوانی آن در اداره‌ی کشور، و از خارج تحریم‌های گسترده و تهدید به جنگ، به سان دو تیغه‌ی قیچی مردم را در میان گرفته و در تنگنا قرار داده‌اند.


حکومت ناتوان و در عین‌حال مستبد
هم‌اکنون حکومت در ضعیف‌ترین موقعیت پس از انقلاب قرار گرفته و با ناتوانی آشکار و به صورتی بسیار غیرمسئولانه زمام امور را در دست دارد. می‌گویم حکومت زیرا تنها دولت (قوه‌ی مجریه) نیست که چنین وضعی دارد، بل‌که کل حکومت به شمول هر سه قوه‌ی مجریه، مقننه و قضاییه چنین عمل می‌کند. گرچه تعداد چشم‌گیری از منتقدان وضع موجود در سه نهاد صاحب اختیار قانونی مجلس خبرگان رهبری، مجمع تشخیص مصلحت و مجلس شورای اسلامی، و هم‌چنین در دیگر موسسات هر سه قوه، حضور دارند ولی به دلایل مختلف امکان عرض اندام به مثابه‌ی بخشی از ارگان‌های حکومتی را ندارند. از این‌رو می‌توان به ضرس قاطع گفت که همه‌ی ارکان حکومت به مثابه‌ی یک کل واحد عمل می‌کنند، گرچه این امر به هیچ وجه به معنای وجود انسجام در درون آن کل واحد نیست و در آن، به قول معروف، هر کسی سازش را به دل‌خواه کوک می‌کند. این حکومت ناتوان و مستبد، و در عین حال از سرتاپا غرق فساد، زیر فرمان بلوک حاکمی قرار دارد که صاحب قدرت اصلی در آن نیروهای نظامی–امنیتی هستند. این نیروها کشور را تیول خود می‌دانند و با تبدیل "بیت رهبری" به ستاد فرماندهی خود و سازمان‌دهی و استفاده از حزب پادگانی، بر همه‌ی ارکان کشور تسلط دارند و بر آن‌ها فرمان می‌رانند.

چنین حکومت ناتوان و غیر مسئول در برابر مردم، در پنج سال گذشته درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت را ریخت و پاش کرده و بخش مهمی را به سوی جیب مدعیان امانت‌داری برای امام زمان هدایت نموده [پانویس ۱]، سرمایه‌های ملی را یا به حیل مختلف به نفع سرداران سرمایه‌دار تصاحب نموده یا به فرار از کشور سوق داده، زیرساخت‌های اقتصادی را بی‌صاحب گذاشته و به دست تخریب سپرده، ارگان‌ها و نهادهای برنامه‌ریزی و مدیریتی را از هم پاشانده یا از محتوا خالی کرده، سرمایه‌ی بی‌نظیر نیروی انسانی دانش‌آموخته و صاحب مهارت را یا در بند کرده یا به سمت مهاجرت سوق داده یا زیر ضرب گرفته و از حریم کار و تاثیرگذاری دور گردانده، هرچه در توان داشته برای محدود کردن آزادی‌های اجتماعی، سیاسی، عقیدتی، ... به کار گرفته، به آزادی و شرف و ناموس مردم تجاوز کرده، ... خلاصه به سان یک دشمن اشغال‌گر، مملکت را به دست غارت و ویرانی و مردم را به دست تجاوز و زور و ستم سپرده است.


تحریم‌های به اصطلاح هوشمند
بدیهی است چنین حاکمیت ناتوان و فاقد حمایت مردمی، در عرصه‌ی روابط بین‌المللی نیز، نه تنها قادر به دفاع از منافع ملی نیست بل‌که، به دلیل فقدان رویه‌ای معقول و اعتماد برانگیز، بهانه‌ساز و محرک برخوردهای نامناسب با کشور است. در چنین فضایی است که هنوز مرکب آخرین قطع‌نامه‌ی تحریمی شورای امنیت خشک نشده، ایالات متحده‌ی آمریکا، اتحادیه‌ی اروپا و کانادا، ظاهرا برای «پیدا کردن راه حل صلح‌آمیز و دیپلماتیک برای برنامه‌های هسته‌ای ایران و مذاکره با این کشور» [پانویس ۲]، دست به تحریم‌های فراگیر برعلیه کشور و ظاهرا برعلیه حکومت می‌زنند و آن را زیر نام تحریم‌های هوشمند بسته‌بندی و به مردم ایران هدیه می‌کنند. راست این است که دود این تحریم‌های به اصطلاح هوشمند تنها به چشم مردم خواهد رفت و زیان‌ها و آسیب‌های فراوانی به مردم و کشور وارد خواهد ساخت. مهم‌ترین آسیب قرار گرفتن زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی کشور در معرض تخریب و نابودی خواهد بود.

نکته‌ی جالب در این میان تفاوت آشکار ادعا و عمل دولت‌های اروپایی است. هم‌زمان با تصویب همین تحریم‌های به اصطلاح هوشمند، که مثلا باید حکومت را تحت فشار قرار دهد و زیان‌اش به مردم نرسد، کشورهای اروپایی میزبان مدیران ارشد همان حکومت مورد تحریم بودند. به عنوان نمونه می‌توان از دو سفر به آلمان یاد کرد. سفر دو هفته پیش سردار ضرغامی فرمانده صدا و سیمای کودتا به آلمان و استقبال رسمی مقامات آلمانی از او، و سفر هفته‌ی پیش سردار قالیباف، شهردار تهران و یکی از مهره‌های ذخیره‌ی سپاه برای پست ریاست جمهوری، به آلمان و استقبال شهردار هانوفر و صدراعظم پیشین آلمان آقای شرویدر از او. عکس‌های یادگاری بسیار شیک این دیدارها دیدنی هستند.


تهدید به جنگ
تحریم هنوز پایان کار نیست و ظاهرا برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران کافی به نظر نمی‌رسد و تبلیغ لزوم جنگ برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح اتمی و آماده‌سازی روانی جنگ در دستور قرار می‌گیرد. شیپور جنگ را اما تنها حکومت جنگ‌طلب و تجاوزگر اسراییل نمی‌نوازد، که خود دست‌کم ۲۰۰ کلاهک هسته‌ای در اختیار دارد و به هیچ کنترلی هم در این زمینه گردن نمی‌نهد، بل‌که بیش از ۴۰ عضو مجلس نمایندگان آمریکا نیز بر آن می‌دمند و پیش نویس قطعنامه ای را در حمایت از حمله نظامی اسرائیل به ایران، در صورت عدم تغییر موضع اتمی تهران، امضا می‌کنند. بعد مایکل هایدن، رییس سیا در زمان ریاست جمهوری جرج بوش، وارد گود می‌شود و در مصاحبه با رسانه‌ی پربیینده‌ی CNN می گوید با بی‌نتیجه ماندن همه‌ی تلاش‌های واشنگتن، گزینه‌ی نظامی علیه ایران محتمل‌تر شده است. و بالاخره ژنرال جیمز متیس، که همین سه‌شنبه‌ی گذشته از سوی اوباما به مسئولیت ستاد همآهنگی نظامی – اطلاعاتی در منطقه گمارده شده (یکی از وظائف این ستاد جلوگیری از ارسال سلاح از ایران برای نیروهای شورشی – طالبان و القاعده در منطقه اعلام گشته)، در اولین اظهار نظر خود پس از پذیرش مسئولیت ستاد می‌گوید «مهم ترین مسئله ای که من در نظر دارم، مسئله ایران است. ما اجازه نخواهیم داد ایران به سلاح اتمی دسترسی پیدا کند». به این صداهای ناخوش‌آهنگ، گسترش تبلیغات در مورد استفاده از حریم کشورهای همسایه برای عملیات نظامی علیه ایران نیز افزودنی است.



مقایسه این بوق و کرناها با بوق و کرناهای به راه افتاده پیش از حمله به عراق جالب است. در مورد عراق می‌گفتند صدام حسین سلاح‌های کشتار جمعی انبار کرده است. همه‌ی کاوش‌های هیئت‌های بین‌المللی بازدید کننده از عراق، و همه‌ی امکانات و تجهیزات فوق پیش‌رفته‌ی جاسوسی دولت‌های آمریکا و انگلیس و هم‌پیمانان‌شان، نتوانستند پیش از حمله به عراق هیچ مدرکی از وجود چنین سلاح‌هایی پیدا کنند. اما نیافتن مدرک مانع از حمله نشد و بدون وجود کوچک‌ترین و حتا سست‌ترین سندی، تنها بر مبنای این اعتقاد که بوش و شرکاء اطمینان دارند که چنین مدرکی باید جایی وجود داشته باشد، به عراق حمله کردند. پس از حمله و به خاک و خون کشیدن عراق، سال‌ها گشتند تا مدرک جرم را پیدا کنند و پیدا نکردند و مجبور شدند رسما اقرار کنند که این ادعا نادرست بوده است. هدف یافتن مدرک حقانیت حمله متحقق نشد اما یک هدف کاملا مطابق نقشه پیش رفت و متحقق شد، تسلط شرکت‌های نفتی آمریکایی و اروپایی بر چاه‌های نفت عراق تامین گشت. البته مردم عراق نیز از شر صدام حسین راحت شدند اما با پرداخت بهایی بسیار گزاف. این جنگ برای مردم عراق چنان مصایبی به ارمغان آورد که ده‌ها سال رفع آن‌ها طول خواهد کشید. به نظر می‌رسد خواب دیده شده، آن‌چه در عراق اتفاق افتاد در ایران نیز تکرار شود با این تفاوت که در مورد ایران پا را فراتر گذاشته‌ و در تدارک تراژدی هول‌انگیز جنگ با دلیل بسیار بسیار سست‌تری هستند. می‌گویند فعلا مدرک جرمی وجود ندارد چون هنوز جرمی اتفاق نیفتاده، بل‌که قرار است در آینده جرم اتفاق بیفتد و پس از آن مدرک ایجاد شود. به این دلیل باید به ایران حمله کرد. به این می‌گویند مکافات پیش از جنایت، آن هم مکافات یکی به خاطر جنایتی که پیشگویی می‌شود دیگری انجام خواهد داد. مکافات مردم یک کشور، به خاطر جنایت هنوز انجام نگرفته‌ی حکومت مورد نفرت همان مردم.


ایران بین دو تیغه‌ی قیچی
بر سر ما و کشورمان چه دارد می‌آید؟ حاکمان کشور، که قاعدتا باید مدافعان منافع ملت باشند، هستی مردم را تاراج می‌کنند و آزادی‌اش را زیر پا می‌گذارند، جوانان و زنان و پیران را بدون هیچ دلیل و مدرک قانونی دستگیر می‌کنند، حتا آن‌ها را می‌دزدند و بدون هیچ محاکمه‌ای ماه‌ها در زندان نگه می‌دارند، شکنجه‌‌شان می‌کنند و روح و روان‌شان را می‌آزارند، کسی را که جرات کند سخنی بر علیه‌شان بگوید و یا حتا از فکر خود بگذراند زیر مشت و لگد اراذل و اوباش می‌اندازند، ... و خلاصه این‌که مانند بیگانگان تجاوزگر اعصار و قرون جنگ‌سالاری دست به غارت و تجاوز و تطاول می‌زنند. از خارج هم دولت‌های ظاهرا مدافع حقوق بشر با تحریم‌های‌ ظاهرا هوشمند زمینه‌ی عقب‌ماندگی بیشتر کشور و در غلطیدن بیشتر مردم به ورطه‌ی فقر و فساد را فراهم می‌کنند و با این گمان که، حکومت منفور همین مردم، احتمالا نیت ساخت تسلیحات هسته‌ای دارد، تهدید به حمله می‌کنند و زمینه را برای جنگ فراهم می‌آورند. به حاکمان خودی رو می‌کنیم باتوم و شکنجه و زیر ماشین له شدن و کشته شدن در کهریزک نصیب‌مان می‌شود. روی از آنان بر می‌گردانیم گرفتار دولت‌های مدعی دفاع از حقوق بشر کشورهای دیگر می‌شویم، که خودمان را تحریم می‌کنند حاکمان شکنجه‌گرمان را مهمان، به خودمان چنگ و دندان جنگ نشان می‌دهند از حاکمان مستبدمان استقبال رسمی به عمل می‌آورند.

برخورد منصفانه ایجاب می‌کند اقرار کنیم سازمان‌ها و کوشندگان سیاسی تاکنون حساسیت مناسب در برابر تحریم و تهدید به جنگ نشان نداده‌اند. قطعا برخورد مناسب‌تر می‌توانست از طریق افکار عمومی کشورهای اروپا و آمریکا در روند تصمیم‌گیری در مورد تحریم‌ها تاثیرگذار باشد و می‌تواند در آینده در برابر هرگونه ماجراجویی فاجعه‌آمیز نقش بازدارنده ایفا کند. روی‌کرد نوینی در این باره لازم است. به گمان نگارنده همراه با تشدید مبارزه علیه حکومت مستبد و ستمگر حاکم بر کشورمان، ضروری است تیغه‌ی دیگر قیچی نیز به چالش کشیده شود. جنبش سرفراز و گسترده‌ی سبز سرمایه‌ی بسیار ارجمندی است که توان برآمد تاثیرگزار در این عرصه را نیز دارد.

پنجشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۹
احمد فرهادی

* * *
پانویس ۱]
آقای محصولی در پاسخ این پرسش که میلیاردها ثروت را از کجا آورده است گفته بود خداوند را شاکریم که این امانت را پیش ما نهاده تا هنگامی که آقا امام زمان تشریف آوردند تقدیمشان کنم.

[پانویس ۲]
رابرت کوپر، از دیپلمات‌های ارشد اتحادیه‌ی اروپا به بی بی سی فارسی گفت که هدف اتحادیه‌ی اروپا از وضع این تحریم‌ها پیدا کردن یک راه حل صلح‌آمیز و دیپلماتیک برای برنامه‌های هسته‌ای ایران و مذاکره با این کشور است. (نقل از سایت بی بی سی)


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست