سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

هیروشیما، چرا بمباران شد؟


عبداله باوی


• واقعیت این است که بمباران شهرهای ژاپن برای به تسلیم واداشتن این کشور نه ضروری بود و نه در در درجه اول اهمیت قرار داشت. این حقیقتی تاریخی است که علیرغم همه تبلیغات ریاکارانه امپریالیستها با ادله بسیار به اثبات رسیده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱٣ مرداد ۱٣٨۹ -  ۴ اوت ۲۰۱۰


     ۶۵ سال پیش، در ۶ اوت ۱۹۴۵، امپریالیسم آمریکا اولین بمب اتمی خود را بر شهر هیروشیمای ژاپن فرو ریخت. سه روز بعد از آن، نوبت شهر ناگازاکی بود که وحشیگری اتمی امپریالیسم آمریکا را تجربه کند. صدها هزار غیرنظامی درعرض یک چشم بهم زدن توسط بمباران اتمی آمریکا کشته و دهها هزار نفرمجروح شدند. اما نتایج این توحش امپریالیستی به همین ختم نشد و در طول ۶۵ سالی که از این جنایت میگذرد همواره ادامه داشته و هنوزهم علیرغم گذشت این همه سال، انسانهای بسیاری از بیماریهای ناشی از این بمباران زجر کشیده و با رنج درگذشته اند.
    جالب است بدانیم که حمله اتمی آمریکا به ژاپن از دید نظامی اصلا لزومی نداشت، زیرا ژاپن یک قدرت نظامی شکست خورده بود. ژاپن تقریبا همه نیروی دریایی و همه کشتی های جنگی خود را در نتیجه ۷۰۰۰ بار حملات هوایی آمریکا از دست داده بود، و در نتیجه امکانات ژاپن برای حمله به کشورهای دیگرشدیدا تضعیف شده بود. غیر از آن متحدین ژاپن یعنی ایتالیا و آلمان عملا از صحنه جنگ جهانی کنار رفته بودند. ایتالیا شکست خورده و آلمان سه ماه قبل از آن تسلیم شده بود. بنابراین ژاپن تنها مانده بود و دیگر متحدی نداشت.
   
   در روزگاری که هنوز همان امپریالیستهائی که جنگ جهانی دوم را راه انداختند بر جهان حکم میرانند، نباید هیروشیما را فراموش کرد. ریختن بمب بر شهرهای هیروشیما و ناگازاکی لزومی نداشت که بتوان با انجام آن به ادعای دروغ ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا، "زندگی ۲۵۰هزار آمریکایی" را نجات داد. طبق گفته ترومن و تمام مطبوعات خریده شده، حمله و تسخیر ژاپن باعث از دست دادن ۲۵۰ هزار سرباز آمریکایی میشد و بمباران اتمی شهرهای ژاپن از این تلفات جلوگیری کرده بود.
    ولی این بمباران باعث خشم مردم دنیا شده وآنها یکپارچه این عمل را محکوم کردند، و مردم آمریکا نیز از پشتیبانی از سیاستهای ترومن دست برداشتند. ولی ترومن که در پی سیاست های امپریالیست ها به این جنایت هولناک دست زده بود، برای اینکه بتواند این جنایت را توجیه کرده و دستهای ناپاک خود را بشوید به فریب ادامه داده و این بار تعداد کشته شدگان فرضی را به نیم میلیون افزایش داده، و به این هم بسنده نکرده و چون همچون دستگاه تبلیغاتی هیتلرفکر می کرد که دروغ هر چه بزرگتر باشد باورش آسان تر است، بعد از مدت زمانی این تعداد را به یک میلیون نفر افزایش داد. در این موقعیت چرچیل، نخست وزیر وقت انگلیس نیزبه کمک ترومن آمده و اینبار طبق گفته او با این بمباران اتمی که هزاران انسان را به هلاکت رساند ۱،۲ میلیون زندگی نجات یافته است. آرتور هاریس سرلشگر انگلیسی که شهر درسدن در آلمان را بمباران کرده و مسئول مرگ ۱۲۰ هزار غیرنظامی است نیز در این بازی تبلیغاتی دخالت کرده و ادعا کرد که بمباران هیروشیما و ناگازاکی زندگی "٣ تا ۶ میلیون" نفر را نجات داده است.
    همانطور که بمباران عراق و یوگسلاوی (سابق) بهیچوجه ربطی به "نجات زندگی" و "دموکراسی" نداشت، همینطور بمباران ۱۹۴۵ ژاپن نیز ربطی به ادعاهای امریکا درباره ضرورت این جنایت نداشته و ندارد. در سال ۱۹۴۵ مثل دهه ۲۰۰۰، بمبها فقط وسیله ای بودند که امپریالیسم قدرت خود را نشان داده و منافع اقتصادی خود را تضمین میکند. واقعیت این است که بمبهائی که بر هیروشیما و ناگازاکی انداخته شد و به هلاکت صدها هزار انسان انجامید فقط به یک دلیل و انگیزه بودکه امریکا می خواست با پایان جنگ جهانی سروری خود را بر جهان تحکیم کرده و به ویژه به اتحاد جماهیر شوروی (سابق) نشان دهد که امپریالیسم امریکا دارای "اسلحه"ای است چنان هولناک که می تواند شهرها و مراکز صنعتی شوروی را نیست و نابود کند. قتل صدها هزار انسان بیگناه در هیروشیما و ناگازاکی اولین تحریک برای آغاز دوره جنگ سرد بود. یک تحریک ناموفق از جانب امپریالیسم برای ترساندن شوروی و مجبور کردن این کشور به تغییر سیاستهای خود.
    وقتیکه تاریخ تجاوزگری های امپریالیسم امریکا را مرور می کنیم متوجه می شویم که دیدگاه های روسای جمهور آمریکا در مورد ارزش زندگی انسان ها، در طول همه این سال ها تغییرات بسیار جزئی داشته است. و آنچه از اهمیت درجه اول برخوردار بوده و می باشد منافع سرمایه داران امریکائی است. برای نمونه وقتی در مورد بمباران هیروشیما و ناگازاکی از بیل کلینتون در مورد این بمباران وحشیانه سوال شد، او جواب داد : "آیا آرزو میکنم که این هرگز اتفاق نمی افتاد؟ طبیعتا، ولی این به معنای آن نیست که ترومن تصمیم اشتباهی گرفت و یا ایالات متحده تقاضای بخشش کند". یعنی بعد سالها از این جنایت هولناک، هنوز هیئت حاکمه امریکا حاضر نیست تصمیم ترومن را اشتباه اعلام کند و این البته امر عجیبی نیست. مگرهمین بیل کلینتون در زمان ریاست جمهوری اش دستور بمباران عراق و یوگسلاوی و چند کشور دیگر را نداده است؟
    واقعیت این است که بمباران شهرهای ژاپن برای به تسلیم واداشتن این کشور نه ضروری بود و نه در در درجه اول اهمیت قرار داشت. این حقیقتی تاریخی است که علیرغم همه تبلیغات ریاکارانه امپریالیستها با ادله بسیار به اثبات رسیده است. در حقیقت در اوت ۱۹۴۵ طبقه حاکمه ژاپن که امپراطور این کشور در راس آن قرار داشت به ارتش آماده باش داده بودند که در صورت حمله سربازان آمریکا با آنها بجنگند. بمبهای اتمی بر سر هیروشیما و ناگازاکی بسیار کشنده بود و افراد بیشماری را کشت ولی خسارت چندانی به ارتش ژاپن وارد نیاورد و هیئت حاکمه به هیچوجه اهمیتی که ادعا می شود به این کشتار نداده و حتی حاضر بودند که برای حفظ موقعیت سیاسی و اقتصادی خود میلیونها کشته بدهند. بنابراین به دلیل بمباران نبود که طبقه حاکمه ژاپن نظر خود را در مورد مقابله با آمریکا تغییر داد. آنچه که باعث تغییر شرایط جنگی شد اعلان جنگ شوروی علیه ژاپن بود.
    در کنفرانس کرملین در فوریه ۱۹۴۵ متفقین از شوروی تقاضا کرده بودند که در جنگ در آسیا به آنها کمک کند و شوروی نیز قول داده بود که سه ماه بعد از تسلیم شدن آلمان، اینکار را انجام دهد. آلمان در هفتم ماه مه ۱۹۴۵ تسلیم شده و طبق قرارداد، هشتم اوت زمان آن بود که شوروی برای کمک به متفقین با ژاپن وارد جنگ شود. در چنین روزی کشورهای متفقین از کمک ارتشی بزرگ و با تجربه برخوردار میشدند که برای ژاپن قدرت بسیار مهیبی بود. استراتژی ژاپن در طول جنگ این بود که از نبرد با شوروی اجتناب کند و این امر دوباره در ماه مه ۱۹۴۵ در وزارت دفاع این کشور مورد تاکید قرار گرفته بود که "بدون در نظر گرفتن چگونگی پیشرفت جنگ با آمریکا و انگلیس، باید تا آنجا که امکان هست از جنگ با شوروی پرهیز کرد، زیرا جنگ با شوروی، مرگ امپراطوری ژاپن است". ژاپن برای نبرد زمینی با آمریکا و انگلیس خود را آماده کرده بود، ولی شوروی خطر بسیار بزرگتری بود که ژاپن قبلا جنگ با این کشور را تجربه کرده بود.
    در خلال سالهای جنگ که ژاپن متحد آلمان نازی بود، ژاپن هیچ وقت به شوروی حمله نکرد، حتی در زمانی که موقعیت جنگی برای شوروی بسیار فجیع بوده و همه دنیای سرمایه داری، شوروی را بازنده جنگ تصور می کردند، ژاپن به این کشورحمله نکرد، زیرا بخوبی میدانست و تجربه جنگ مغولستان در سال ۱۹٣۹ که شوروی به کمک مغولستان آمده و تلفات زیادی به ارتش ژاپن وارد نموده بود باعث شده بودکه دولت ژاپن شناخت کافی از رزم آوری ارتش شوروی کسب کند و خود را درگیر نبرد رودررو با ارتش این کشور نکند. با اعلام وارد شدن شوروی در جنگ مستقیم با ژاپن به کمک آمریکا و انگلیس باعث شد که ژاپن از ادامه جنگ دست برداشته و این مسئله توسط سوزوکی نخست وزیر ژاپن در اولین جلسه دولت اعلام شود. دراین جلسه که در نهم اوت با نمایندگان شورای دفاع تشکیل شده بود نخست وزیر ژاپن اعلام کرد که چون شوروی بجانبداری از آمریکا و انگلیس وارد جنگ علیه ژاپن شده است بنابراین ژاپن از جنگ دست برمیدارد. این جلسه بخاطر این تشکیل نشد تا عوارض و خسارات بمبهای اتمی را تجزیه و تحلیل کند بلکه اعلامیه جنگ شوروی علیه ژاپن در دستور کار قرار داشت. در این جلسه، نخست وزیر ژاپن در مورد پیشرفت و ادامه جنگ چنین گفت: "وقتیکه اتحاد شوروی صبح امروز وارد جنگ علیه ما شد، در موقعیتی قرار گرفتیم که دیگر ادامه جنگ ناممکن است". در این جلسه، هیچکدام از نمایندگان در این مورد مخالفتی نکردند.
    پنج روز بعد در ۱۴ اوت ۱۹۴۵ دولت ژاپن رسما اعلام تسلیم کرده و در دوم سپتامبر ۱۹۴۵ قرارداد تسلیم را امضاء کرد. اگر امپریالیسم آمریکا چند روز بعد از ۶ اوت صبر کرده بود آنوقت بمباران اتمی از نظر سیاسی غیرممکن می شد و بمب ها هرگز بر سر مردم بیدفاع ریخته نمیشدند. برای همین، اولین بمب در ۶ اوت بر هیروشیما ریخته شد تا امپریالیسم آمریکا پیامی به شوروی بدهد، فرستادن این پیام به شوروی بسیار مهمتر از زندگی صدها هزار انسان بود.
چنین است چهره خونین امپریالیسم که دشمن شماره یک بشریت است.

عبداله باوی
[email protected]
۴ اوت ۲۰۱۰


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست