سنگسار و ادعای اسلامی بودن نظام ولایت فقیه
هادی قدسی
•
از ابتدای شکل گرفتن نظام ولایت فقیه، سنگسار به عنوان مجازات زنا کار یکی از معضلاتی بوده که با پشتیبانی مراجع شیعه از این عمل، گریبان اسلام را گرفته و آن را به عنوان دینی خشن و بی رحم معرفی کرده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۴ مرداد ۱٣٨۹ -
۵ اوت ۲۰۱۰
از ابتدای شکل گرفتن نظام ولایت فقیه، سنگسار به عنوان مجازات زنا کار یکی از معضلاتی بوده که با پشتیبانی مراجع شیعه از این عمل، گریبان اسلام را گرفته و آن را به عنوان دینی خشن و بی رحم معرفی کرده است.
عمل سنگسار از گذشته های دور برای به عمل درآوردن قتل گروهی همواره مورد استفادهی جوامع بشری قرار می گرفته است. تورات به صورتی صریح حکم بر کشتن مرد و زن زناکارمی دهد :
"اگر فردی با همسر شخص دیگر زنا کند، مرد و زن هردو باید کشته شوند. اگر مردی با زن پدر خود همبستر شود به پدر خود بی احترامی کرده است، پس آن مرد و زن باید کشته شوند، و خونشان به گردن خودشان میباشد. اگر مردی با عروس خود همبستر شود، باید هردو کشته بشوند، زیرا زنا کرده اند، و خونشان به گردن خودشان میباشد، اگر دو مرد با هم نزدیکی کنند باید کشته شوند، و خونشان به گردن خودشان میباشد، اگر مردی با زنی و با مادر آن نزدیکی کند، گناه بزرگی کرده است و هر سه باید زنده زنده سوزانده شوند تا این لکه ننگ از دامن شما پاک شود" (۱).
"اگر مردی در حال ارتکاب زنا با زن شوهرداری دیده شود، هم آن مرد و هم آن زن باید کشته شوند. به این ترتیب، شرارت از اسرائیل پاک خواهد شد. اگر دختری که نامزد شده است، در داخل دیوارهای شهر توسط مردی اغوا گردد، باید هم دختر و هم مرد را از دروازه شهر بیرون برده، سنگسار کنند تا بمیرند. دختر را بخاطر اینک فریاد نزده و کمک نخواسته است و مرد را بجهت اینکه نامزد مرد دیگری را بی حرمت کرده است. چنین شرارتی باید از میان پاک شود اما اگر چنین عملی خارج از شهر اتفاق بیافتد تنها مرد باید کشته شود، چون دختر گناهی که مستحق مرگ باشد مرتکب نشده است. این مثل آن است که کسی بر شخصی حمله ور شده او را بکشد، زیرا دختر فریاد زده و چون در خارج از شهر بوده کسی به کمکش نرفته است تا اورا نجات دهد" (۲)..
هنگام ظهور اسلام، درشبه جزیره عربستان ودرجوامع غیر یهودی هم، به دلیل اینکه زن، هم جنبه ناموسی داشت و هم جنبه مالکیت وجزء اموال محسوب می شد، زنای بااو تجاوز به ناموس و مال به حساب می آمد و گاهی دو قبیله را به جان یکدیگر می انداخت و قتل های متعددی را درپی خود می آورد.
درجامعه پیش رفته و امروزی بشر، یعنی در اروپا و آمریکای قرن بیست ویکم میلادی هرچند محدود، هنوز انسان شاهد قتل های از این گونه می باشد بااین فرق مهم که این قتل ها توسط جامعه ویا حکومت ها صورت نمی گیرند و جنبه فردی دارند.
درایران مجازات سنگساربرای عمل زنا، برابر متن تورات، با تصویب قانون مجازات اسلامی که در ۸ مرداد ۱۳۷۰ توسط کمیسیون امور قضائی مجلس شورای اسلامی تصویب و برخلاف متن روشن قرآن در ۷ آذر ۱۳۷۰ از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام تأیید شده است، وارد نظام قضائی کشورشد (٣).
قرآن در آیه ۴٨ از سوره مائده پیامبر ص را ازپیروی کردن از سنت های وحشی گری و بی پایه واساس مرسوم درجامعه آن روز عربستان، از جمله سنگسار، منع می کند و خطاب به او می فرماید: "این کتاب را هم که به حق بر تو نازل کردهایم مصدق آن چه باقیمانده از کتاب و مسلط بر حفظ آنها است، پس در بین مسلمانان طبق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و پیروی هوا و هوس آنان تو را از دین حقی که نزدت آمده باز ندارد، برای هر ملتی از شما انسانها، شریعتی قرار دادیم و اگر خدا میخواست همه شما را امتی واحد میکرد و لیکن خواست تا شما امتها را با دینی که برای هر فرد فردتان فرستاده بیازماید، به سوی خیرات از یکدیگر سبقت بگیرید، که باز گشت همه شما به سوی خدا است، در آن هنگامه، شما را بدانچه در آن اختلاف میکردید خبر میدهد".
پس از رحلت پیامبرص، علمای اسلامی بدون توجه به فرمان خداوند، قرآن را رها کرده و سنت های خشنی از جمله سنگسارکه زائیده هوای نفس انسان می باشد را به نام فقه وارد اسلام کردند و ازآن دینی دیگر خلق کردند. وبا وجود این که آیه بالا انسان ها را به مسابقه در"خیرات" نسبت به یک دیگر تشویق می کند، که درواقع وبا توجه به ابتدای آیه، منع از مسابقه در خشونت به موقع حکم کردن است، ازسوی علمای اسلام جز خشونت تبلیغ نمی شود. بی دلیل نیست که علمای مذاهب گوناگون اسلامی، با همه اختلافاتی که با یکدیگر دارند، در مورد به کاربردن خشونت و تکلیف مداری به جای حقوق مداری بایکدیگر توافق دارند.
به این ترتیب، قبل از آن که نظر قرآن درمورد مجازات عمل زنا را بررسی کنیم، آن چه باید مورد توجه و تأمل قرار گیرد این سئوال است که به چه دلیلی علمای اسلام برای ارتکاب مجازات های سنگین و خشن، قرآن را که تنها کلامی است از سوی خدا دردست مسلمانان وعقل و منطق حکم می کنند که برای اجرای احکام الهی به آن رجوع کنند را رها کرده و به گفته های دست چندمی اشخاص مجهول الحال و حتی به کتب آسمانی ادیانی که برحق هم نمی دانند عمل می کنند؟ این امر البته تازه گی ندارد و همان طور که از آیه بالا استنباط می شود، درحیات خود پیامبرص هم انسان ها با آن گرگ درنده خوئی که در ذهنیت خود ساخته بودند قادر به تخفیف خشم و انتقام جوئی در خود نبودند وبرای اجرای مجازات های خارج از حدود، اورا تحت فشار قرار می دادند.
اما حکم زنا دراسلام که درقرآن به صورتی روشن و شفاف بیان شده است:
در ابتدای امر، در آیهی ۱۵ از سورهی نساء درمورد زنی که مرتکب فحشاء می شود می فرماید: " و از زنان شما آنان که مرتکب فحشا می شوند ، از چهار تن از خودتان بر ضد آنها شهادت بخواهید اگر شهادت دادند زنان را در خانه نگاه داریدتا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی پیش پایشان نهد". و در آیهی ۱۶ ادامه می دهد: " آن دو را که مرتکب عمل زشت شدهاند بیازارید. اگر توبه کردند و به کار پسندیده روی آوردند از آنها درگذرید زیرا خداوند توبه پذیر مهربان است".
درابتدا لازم به یادآوری است که اغلب مفسران "فحشاء" را زنا ترجمه کرده اند در صورتی که این دوواژه تفاوتی عمده بایکدیگر دارند. زنا یک عمل فاحش است که معنای روشنی دارد و فحشاء واژه ای است که عموم اعمال زشت و خارج از حدود و نهی شده را دربر می گیرد (۴). درصورتی قرآن را کلام خدای عالم دانای حکیم بدانیم، لازم نمی شود که مفسران درپی تصحیح و تکمیل آن برآیند. به این ترتیب و با توجه به آیهی ۱۶، چنین برمی آید که عمل فحشاء مجموعهی زنا، هم جنس گرائی بین زنان و مردان را دربر می گیرد، چنان چه بعضی مفسران هم چنین استنباطی کرده اند.
درجامعه ای که کشتن و اذیت و آزار کردن زنان و مردان زانی، و به خصوص زنان وهم جنس گرایان امری عادی و جاری تلقی می شده، در آیهی ۱۵، پس از تجمیع گواهی ها ومحرز شدن جرم، امر به نگه داری زنان در منازل می کند. با کمی تآمل در می یابیم که این حبس در واقع به جهت حفاظت آنان از تعرض جامعه است، زیرا فقط به نگه داری زنان در خانه هایشان توصیه می کند و از مردان سخن نمی گوید، واین درحالی است که در آیهی بعدی مردان را هم مورد شماتت قرار می دهد. در ادامه، خبر می دهد که راه چاره ای برای آنان اعلام خواهدشد ومی فرماید: " خدا راهی را پیش پایشان قراردهد". و در آیهی بعدی به گذشت و عفو تشویق می کند.
اما درسورهی نورکه بعداز آیات بالا نازل شده و قریب به اتفاق مفسران آن را همان وعده ای می دانند که در آیهی ۱۵ سورهی نساء داده شده بود، از آیات ۱ تا ۱۰ چنین مقرر کرده است:
سورهای است که آن را نازل کردهایم و واجبش ساختهایم و در آن آیاتی روشن فرستادهایم، باشد که پند گیرید (۱).
باید شما مومنان هر یک از زنان و مردان زناکار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید و هرگز در باره آنان در دین خدا رأفت روا مدارید اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید و باید مراسم را جمعی از مومنان مشاهده کنند (۲).
مرد زناکار جز با زن زناکار و مشرک نکاح نکند و زن زناکار هم جز با مرد زانی و مشرک نکاح نخواهد کرد و این کار بر مردان مومن حرام است (٣).
و آنان که به زنان با عفت نسبت زنا بدهند آن گاه چهار شاهد عادل بر ادعای خود نیاورند آنان را به هشتاد تازیانه کیفر دهید و دیگر هرگز شهادت آنها را نپذیرید که مردمی فاسق و نادرستند (۴ ).
مگر آنهایی که بعد از آن فسق و بهتان به درگاه خدا توبه کردند و در مقام اصلاح خود بر آمدند در این صورت خدا آمرزنده و مهربان است (۵ ).
و آنان که به زنان خود نسبت زنا دهند و جز خود بر آن شاهد نداشته باشند باید هر یک از آنها چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد که او در این ادعای زنا از راستگویان است (۶ ).
و بار پنجم قسم یاد کند که لعن خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد (۷ ).
پس برای رفع عذاب حد آن زن اونیز نخست چهار مرتبه شهادت و قسم به نام خدا یاد کند که البته شوهرش دروغ میگوید (٨ ).
و بار پنجم قسم یاد کند که غضب خدا بر او اگر این مرد در این ادعا از راستگویان باشد (۹ ).
و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما مومنان نبود و اگر نه این بود که خدای مهربان البته توبه پذیر و درستکار است حدود و تکلیف را چنین آسان نمیگرفت و با توبه از شما رفع عذاب نمیکرد (۱۰ ).
همان طور که در آیهی نخست می فرماید، آیات روشن و شفاف هستند واجرای آن را برهمکی واجب گردانیده است. این تأکید بر وجوب، موید آن است که انسان مشکل می تواند در این موارد بر ذهنیات انتقام جویانه وخشن و درنده خوئی خود فائق آید. دلیل آن هم وضعیتی است که امروزه، بعداز چهارده قرن، مدعیان پیروی از آن قرآن، به نام آن به دنبال ارضای حس انتقام جوئی خویش، از امیال و هوای ذهنی خود پیروی می کنند.
با وجود روشنی و شفافیت آیات، شاید لازم باشد به چند نکته اشاره ای دوباره بشود. یکی این که در آیهی سوم از ازدواج زنان و مردان زناکار سخن می گوید. بنابراین از دیدگاه قرآن، زنان و مردان زناکار در جامعهی اسلامی پذیرفته شده اند. در آیهی چهارم، مقرر می دارد که تهمت زنا باید باحضور چهار شاهد انجام شود، درغیر این صورت جرم تهمت زننده درحدود خود زنا، یعنی هشتاد ضربه شلاق می باشد. در آیهی هشتم، اثبات زنا را به زنی محول می کند که شوهرش شاهدی برادعای خود نداشته باشد.
خوانندهی گرامی به آسانی می تواند آیات بالا را با قانون مجازات جمهوری اسلامی در این مورد که در زیرنویس (٣) آمده است مقایسه کند و رابطهی اسلامی بودن این نظام را با قرآن بررسی نماید. به سادگی می توان دریافت این اسلام فقاهتی که برکشور حاکم است، ربط چندانی با آن "اسلام ناب محمدی" که آقای خمینی ادعا می کرد ندارد و در بیشتر موارد با آن درتضاد قرار دارد به شکلی که می توان آن را دینی دیگر تلقی نمود.
۱- تورات، کتاب لاویان ۲۰، از ۱۰ تا ۱۴
۲- تورات تثنیه ۲۲، از ۲۲ تا ۲۷
٣- سنگسار در قانون مجازات اسلامی
ماده ۹۹: هرگاه زنای شخصی که دارای شرایط احصان است، با قدار او ثابت شده باشد، هنگام رجم؛ اول حاکم شرع سنگ میزند بعدا دیگران و اگر زنای او به شهادت شهود ثابت شده باشد اول شهود سنگ میزنند، بعدا حاکم و سپس دیگران.
ماده ۱۰۱: مناسب است حاکم شرع مردم را از زمان اجرای حد آگاه سازد و لازم است عدهای از مومنان که از سه نفر کمتر نباشند در حال اجرای حد حضور یابند.
ماده ۱۰۲: مرد را هنگام رجم تا نزدیکی کمر و زن را تا نزدیکی سینه در گودال دفن میکنند آنگاه رجم انجام میشود.
ماده ۱۰٣: هرگاه کسی که محکوم به رجم است از گودالی که در آن قرار گرفته فرار کند در صورتی که زنای او به شهادت ثابت شده باشد برای اجرای حد برگردانده میشود، اما اگر به اقرار خود ثابت شده باشد برگردانده نمیشود.
ماده ۱۰۴: بزرگی سنگ در رجم نباید به حدی باشد که با اصابت یک یا دو عدد شخص کشته شود. همچنین کوچکی آن نباید به اندازهای باشد که نام سنگ بر آن صدق نکند.
۴- در آیهی ٣۲ از سورهی اسراء آمده است: وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ کانَ فاحِشَهً وَ ساءَ سَبِیلًا یعنی به زنا نزدیک نشوید آن کار بسیار زشت و راه و رسم بدی است.
http://bayaneroshan.blogfa.com
|