علیه فراموشی ِ جنایت های "مرحوم خمینی"
بخش دوم و پایانی
مسعود نقره کار
•
شجره ی جنایت های "مرحوم خمینی" به کشتارهای دهه پنجاه و شصت ختم نمی شود. کشتار در خارج از کشور, قتل های زنجیره ای و کشتار آزادیخواهان جنبش سبز ادامه ی اندیشه و خط "امام خمینی" ست, اندیشه و خطی که به کشتار اقلیت های مذهبی و قومی, و کشتار قربانیان بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی نیز مزین است!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۵ مرداد ۱٣٨۹ -
۶ اوت ۲۰۱۰
۴- کشتار در خارج از کشور
طی سی و یک سال گذشته حکومت اسلامی حداقل ۷۰ تن از دگراندیشان, روشنفکران و مخالفان سیاسی و عقیدتی اش را در خارج از ایران ,به ویژه در اروپا به قتل رسانده است . این تعداد جدا از ده ها قربانی ترور حکومتی در کشور های همجوار ایران هستند.( در فاصله سال های ۱۹۹۱ تا۱۹۹۷ بیش از ۲۱۰ تن از افراد اپوزیسیون را حکومت اسلامی در خاک عراق ترور کرد).
سلسله جنایت های " مرحوم خمینی " در خارج از کشور با قتل علی اکبر طباطبایی به سال ۱۹٨۰ در واشنتگتن دی .سی آغاز شد. قاتل یک مسلمان امریکایی ست که به ایران گریخته و در آنجا به کار و زندگی مشغول است . شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی , رهبران حزب دموکرات کردستان , فریدون فرخزاد شاعر و شومن در میان قربانیان تروریسم خمینیسم در خارج از کشوربودند. برخی از این قربانیان با ضربات متعدد کارد به طرز فجیع " ذبح اسلامی " شدند.
آمران و سازماندهندگان این سلسله قتل های برنامه ریزی شده , رهبران طراز اول حکومت اسلامی بودند. اسناد انتشار یافته در دادگاه هایی که در اروپا برخی از این قتل ها را پیگیری کرده اند , نشان داده اند که رهبران حکومت اسلامی (به ویژه آقایان هاشمی رفسنجانی و فلاحیان) و سربازان گمنام " امام خمینی " و " امام زمان " به تاسی از فتاوی و رهنمود های " مرحوم خمینی" آمران و عاملان این کشتار ها بودند, فتاوی و رهنمود هایی که
ایت اله خمینی در همان آغاز حکومت اش از زبان حاکم شرع اش, آیت الله خلخالی صادر کرد:
"....محمد رضا پهلوی,شاه مخلوع, غلامرضا پهلوی, فرح , فریده دیبا( مادر فرح), اشرف, شریف امامی , ارتشبد ازهاری, شاپور بختیار,ارتشبد اویسی, سپهبد پالیزبان ,شعبان بی مخ( جعفری ), هوشنگ نهاوندی , اردشیر زاهدی و.......این ها محکوم به اعدام شدند. در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج , در کشوری , آن ها را ترور کند , هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند , زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است ...."( خاطرات آیت الله خلخالی , جلد اول, ص ٨۵, ۱٣٨۰)
بعد ها خود " مرحوم خمینی " با صدور فتوی ترور سلمان رشدی نقش خویش در پایه ریزی و سازماندهی کشتار ها و ترورهای خارج از کشوررا عیان تر کرد :
" به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم، مولف کتاب آیات شیطانی که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، هم چنین ناشرانِ مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاءاللّه . ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد، ولی خود قدرت اعدام آن را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد». (۲۵ بهمن ۱٣۶۷).
جهان شگفت زده شاهد ستایش حکومت اسلامی از تروریست ها و قاتلانی ست که عاملان فرمان های " مرحوم خمینی" بود ه اند. استقبال رسمی حکومت کنندگان از قاتل شرفکندی و یاران اش , و نیز از قاتل شاپور بختیار نوعی از در آمیزی جنایت و وقاحت را که تنها از خمینیسم بر می آید,نشان داده است.
۵- قتل های زنجیره ای
" مرحوم خمینی" و پیروان اش پس از کشتار بزرگ تابستان ۶۷ ,مرحله ی دیگری از کشتار های برنامه ریزی شده را آغاز کردند. حکومت اسلامی با کشتار تابستان سال ۱٣۶۷ پنداشته بود مرحله نخست سرکوب را با موفقیت به پایان رسانده وکار" معاندین" سازمان یافته را یکسره کرده است .به همین دلیل بکار گیری شیوه" تک زنی " یا کشتن دسته جمعی در جمع ها و نشست های روشنفکران و روشنگران و مخالفان , به عنوان روشی جدید برگزید ه شد. در این مرحله روشنفکران و روشنگران فرهنگی و سیاسی در داخل کشور قربانیان اصلی و در صف مقدم کشتار بودند.
قتل های زنجیره ای که در آن ها حداقل ۷۶ نفر به قتل رسیدند از آذر ماه سال ۱٣۶۷آغاز و آخرین آن در آذر ماه ۱٣۷۷ اتفاق افتاد. این سلسله قتل ها با قتل فجیع دکتر کاظم سامی وزیر بهداری کابینه مهندس بازرگان و از مخالفان سیاسی آیت اله خمینی آغاز شد . دکتر سامی را به ضرب کارد در مطب اش به قتل رساندند.
فعال شدن اهل قلم در این دوره و تلاش شجاعانه ی آنان برای آغاز فعالیت مجدد کانون نویسندگان سبب شد, حکومتیان تهدید ها و رهنمود های " مرحوم خمینی " را برای " شکستن قلم ها " وکشتار اهل قلم " در عمل به پاره ای از خط جنایت بدل کنند. تهدید هایی که نمونه اش در پاسخ اعتراض شاعران و نویسندگان به کتاب سوزان ها و سانسور کتاب و شکنجه اهل قلم، در سخنرانی " امام" در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۵۸ گفته شده بود.
«... اگر ما از اول قلم تمام مطبوعات مزدور را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم و روسای آن ها را به جزای خودشان رسانده بودیم و چوب های دار در میدان های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت ها پیش نمی آمد. من توبه می کنم از این اشتباهی که کرده ایم...» .
آن فرامین و رهنمود ها , و بحث " تهاجم فرهنگی ", که به سال ۱۳۶۴ نیزطرح شده بود , بهانه ای شد تا اهل قلم مورد تهاجمی وحشیانه قرار بگیرند, و آن تفکری که حجت الا سلام "پروازی" به عنوان تفکری خطرناک از آن پرده برداشت, اندک اندک ,شکل بگیرد , " تفکری که همه جا را ناامن و همه کس را ترسان و لرزان می خواست"، تفکری که «مقاصد نادرستی دارند و با وزارت خانه های ارشاد، کشور و اطلاعات مرتبط اند و دارند سازمان دهی می کنند....» .
مطرح ترین قربانی این دوره سعیدی سیرجانی شاعر، نویسنده و پژوهشگر بود که به " جرم" "جاسوسی، اهانت به اسلام، انجام عمل لواط، مصرف و فروش مواد مخدر" به زندان انداخته شد، و پس از شکنجه های فراوان سرانجام در زندان جان باخت . درهمین دوره جسد احمد میرعلایی، مترجم و پژوهشگر در پسکوچه های شهر اصفهان پیدا شد. حکومت اسلامی علت درگذشت غفار حسینی مترجم و نویسنده را نیز، که جسدش در خانه اش پیدا شد، سکته مغزی اعلام کرد. در این دوره کشتارها، برچسب های سکته قلبی و سکته مغزی می خوردند.
هنوز اندوه سوگ غفار حسینی در سینه اهل قلم بود که ابراهیم زال زاده، روزنامه نگار و ناشر و سردبیر مجله معیار، و مدیر انتشارات "بامداد" و "ابتکار" مفقودالاثر شد. پاسداران اسلام پس از مدتی به خانواده اش خبر دادند که جسد او را پیدا کرده اند. جسد احمد تفضلی معاون فرهنگ سرای زبان های ایران نیز در صندوق عقب اتومبیلش پیدا شد و..
حمید حاجی زاده شاعر کرمانی را همراه با پسرش کارون، به ضرب کارد به قتل رساندند.این جنایت در آخرین روزهای ماه شهریور رخ داد. قاتل یا قاتلان قصد قتل حاجی زاده را داشتند، اما پسر کوچک او که ابتدا توسط پدرش پنهان شده بود، به یاری پدر می آید، و حتا با قاتل یا قاتلان درگیر می شود، تا جایی که موی قاتل یا قاتلان در دست پسرک به قتل رسیده، دیده شده است. کارون نیز با ضربه های متعدد کارد به همراه پدرش به قتل می رسد .
پیروز دوانی، نویسنده و فعال سیاسی نیزکه از سوم شهریور ماه ۱۳۷۷ از خانه بیرون رفته بود دیگر به خانه بازنگشت . روز یکشنبه چهارم آذر ماه ۱۳۷۷(۲۹ نوامبر ۱۹۹۸) جسد مجید شریف مترجم و نویسنده از سوی خانواده اش به دنبال سه روز ناپدید شدن, پیدا شد. آذر ماه سال ۱۳۷۷ داریوش فروهر و پروانه فروهر، دو تن از آزادی خواهان میهن مان با ضربات متعدد کارد به قتل رسیدند.حدود دو هفته بعد محمد مختاری ، شاعر، نویسنده و منتقد ناپدید شد. یک هفته بعد جسد مختاری در بیابان های شهر ری پیدا شد. پس از پیدا شدن جسد مختاری , جسد پوینده که مانند محمد مختاری خفه اش کرده بودند، در بیابان های اطراف تهران پیدا شد.
۶- کشتار آزادیخواهان جنبش سبز
جنبش تحقیر شدگان میهنمان که انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری حکومت اسلامی سبب اوج گیری و گسترش نسبی آن شد بار دیگر ویژگی " خط امام " و سنگواره های نظام ولایت فقیه و حکومت اسلامی را به خیابان ها کشاند. این جنبش صلح جو و ضد خشونت به فرمان آیت الله خامنه ای جانشین " مرحوم خمینی" به خشونت کشانده شد . حکومت اسلامی در این کشتار جان بیش از ۷۰ تن از آزادیخواهان را در خیابان ها, شکنجه گاه ها و میادین اعدام ربود , و هنوز نیز در کمین جان های آزاده است. . آنچه حکومت اسلامی با آزادیخواهان جوان ِ این جنبش کرده است تازگی نداشته و ندارد .کهریزک و زندان ها و شکنجه گاه ها ی ولایت خامنه ای مینیاتور های اوین و گوهر دشت و قزل حصارو زندان های دیگر در دهه ی شصت اند.
در سرکوب جنبش سبز نیز جنایت راه خود , یعنی " خط امام" را ادامه داده است . تلاش برای جدا سازی خط کشتار آزادیخواهان این جنبش از " خط امام " فریبکارانه است . آیت الله خامنه ای پا جای پای پیشوای اش " مرحوم خمینی " گذاشته است. "مغزهای متفکر" اسلامی به درستی توضیح داده اند که : " ..... ولایت فقیه مورد نظر امام راحل رحمت الله علیه و مورد نظر مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی شعبه ای از ولایت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است که بر همگان تبعیت از آن واجب است..."( "رجانیوز" در باره استفتاء اخیر آیتالله خامنهای / مرداد ۱٣٨۹), یعنی حضرات! صاف و پوست کنده گفته شده است که خط همان خط امام و " آرمان امام" است و حداقل دست از فریب خود بشویید.
در این میانه آنچه ابعاد جنایت های اخیر را محدود کرده است نه تغییر در خط جنایت ِ " مرحوم خمینی", که عواملی چون حضور خودی ها در صفوف جنبش , پختگی و ویژگی خشونت پرهیزی ِ جنبش آزادیخواهانه و ضد دیکتاتوری , و انقلاب شگفت در خبر رسانی و فشارهای بین المللی ست.
شاخه های دیگری از شجره جنایت
۱- کشتار اقلیت های مذهبی ( دینی) و قومی
حکومت اسلامی بر بنا ی اندیشگی بنیانگذارش " که اگر چنانچه فقیه در کار نباشد طاغوت است , یا خدا یا طاغوت" و ویژگی تشیع به " زعامت مرحوم خمینی" , نه فقط ادیان و مذاهب دیگر, که حتی مسلمانانی که اعتقادی به ولی فقیه ندارند را " مرتد" خوانده و تحمل نکرده است. این حکومت هر آنجا که امکان یافته خون پیروان اقلیت های دینی و مذهبی را ریخته است . در میان اقلیت های مذهبی بهاییان بزرگترین قربانیان حکومت اسلامی در میان اقلیت های مذهبی اند.
به گزارش سازمان عفو بین الملل درفاصله ی سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۲ (۱۳۵۷ تا ۱۳۷۱) حداقل ۲۰۰ بهایی در ایران اعدام شدند. از آن تاریخ به این سو نیز تعداددیگری از بهاییان اعدام شده اند. در میان قربانیان بهایی در حکومت اسلامی از پروفسور حکیم ۷۱ ساله تا مونا محمود نژاد ۱۷ ساله به چشم می خورند
براساس همین گزارش، ماه مه ۱۹۹۲ (۱٣۷۲) فیض الله مخودباد یک عضو ۷۷ ساله ی جمعیت یهودیان به "اتهام جاسوسی برای امریکا" دستگیر و در روز ۲۵ فوریه ۱۹۹۴ (۱٣۷۷) اعدام شد.
« ....از قرار معلوم اتهامات وی بر مبنای تلفن هایی است که وی با دوستان وآشنایان خود در اسرائیل و امریکا داشته است. اما واقعیت امر آن است که بازداشت، زندانی شدن و بالاخره اعدام وی به واسطه فعالیت های مذهبی او در جمعیت یهودیان تهران بوده است. جسد وی بعد از اعدام دارای علامت های شکنجه بوده و همچنین چشمان وی را از کاسه بیرون آورده بودند. برمبنای اطلاعات دریافت شده توسط سازمان عفو بین الملل، فیض الله مخوباد در عرض ۶ ماه زندانی بودن قبل از اعدامش، بارها به شدت شلاق خورده، مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و چندین دندان خود را بر اثر ضربات مشت به دهان و صورت از دست داده بوده است....»
کشتار ٣ کشیش مسیحی، هایک هوسپیان مهر، تاتاووس میخائیلیان و مهدی دیباج در سال ۱۹۹۴ (۱٣۷٣) و نیز قتل حاج محمد ضیائی، رهبر اقلیت سنی در بندرعباس نمونه های دیگری از کشتار اقلیت های مذهبی در ایران است.
" ....حاج محمد ضیائی، ۵۵ ساله و یکی از رهبران اقلیت سنی در بندرعباس بود. جسد وی در تاریخ ژوئیه ۱۹۹۴ پیدا شد. او بارها برای بازجویی توسط مأموران امنیتی رژیم به لار آورده شده بود. آخرین بار در تاریخ ۱۵ ژوئیه ۱۹۹۴ برای بازجویی به لار خوانده شد؛ ۵ روز بعد یعنی روز ۲۰ ژوئیه ۱۹۹۴ جسد وی که آثار ضرب و شتم فراوان داشت و سر جسد از بدن جدا شده بود، در منطقه شاه مسلم در ۲۰۰ کیلومتری شهر لار پیدا شد؛ همچنین یک دست و یک پا از جسد وی نیز جدا شده بود.
حاج محمد ضیائی یکی از مخالفین شناخته شده سیاست های رژیم اسلامی ایران بوده است. وی در سال ۱۹٨۱ نیز به اتهام مصاحبه با یک روزنامه کویتی که در آن وی از مصائب و مشکلات اقلیت مسلمان سنی در ایران سخن گفته بود، و همچنین اعدام عده ای از افراد سنی در ایران را به شدت محکوم کرده بود، دستگیر شد و به زندان افتاد. او تحت نظر و بارها مورد آزار و اذیت مأمورین رژیم قرار گرفته بود. این آزار و اذیت ها به خصوص بعد از اعدام آقای دکتر علی مظفریان یکی از رهبران اقلیت سنی در شیرازدرسال ۱۹۹۲،شدیدتر شده بود......"
کشتاراقلیت های قومی کرد , ترکمن و بلوچ نیز از زمره کشتار های قومی ست که یا با رهنمود " مرحوم خمینی" انجام شده و یا مشمول سکوت رضایت مندانه او شدند. این کشتار ها فراتر از اعدام های فردی و گروهی , گاه قتل عام های دسته جمعی مردم این مناطق را نیز شامل شده است , که برای نمونه می توان به قتل عام های مردم روستاهای مختلف در کردستان اشاره داشت.
۲ - کشتار قربانیان ستمگری بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی
کشتار معتادان و روسپیان و دیگر قربانیان ناهنجاری های اجتماعی , فرهنگی و اخلاقی , و قربانیان بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی, نیز با فرمان و فتوی آیت الله خمینی آغاز شد , و حاکم شرع حکومت اش صادق خلخالی " حسب الامر امام " به قول خودش " درو" ی معتادان و خرده فروشان مواد مخدر و تن فروشان را آغاز کرد.
" مرحوم خمینی" رهنمود این کشتار ها را با فرمان " قطع دست دزدان و شلاق زدن فواحش" آغاز کرد. او در یکی از فتواهای اش فرمان داد: " این هائی که مواد مخدر می فروشند، شرعاً مستوجب اعدامند و باید بدون هیچ تاخیری اعدام شوند.هیچ ترحمی هم در مورد آنها جایز نیست»( ٣۰ اردیبهشت ۱٣۵۹), اما بیش از نیمی از صدها اعدامی بیماران " معتاد به مواد مخدر" بودند, و هستند.
حمله به " شهر نو" تهران و روسپی خانه های شهر های مختلف و ضرب و شتم و اعدام " اراذل و اوباش" نیز ازهمان روز های آغاز انقلاب شروع شد. بسیاری از روسپیان اعدام شدند و برخی از آنان را نیز سوزاندند و پیکر سوخته آنان را در شهر چرخاندند.
و امروز کار خط جنایت " مرحوم خمینی " در این عرصه به جایی کشیده شده است که مادر و فرزند را کنارهم حلق آویز می کند:
".....وحشت اندوهناک اعدام مادر و پسر در یک روز و در یک لحظه مرا رها نمی کند. معمایی است که به دلم چنگ می زند، اندوه غریبی موج می زند که شاید نمود آن هر بار با یادآوری خبر با اشکی نمایان می شود، و شاید روشن کردن شمعی به یاد هریک از آنان موج های اندوهی را که ذهنم را در هم می کوبد آرامتر سازد. اما غربت این اندوه با بیان اشک آلود تمام نمی شود... این اندوه ناهنجاری به دار کشیدن مادر و فرزند، همزمان، اندوهی است که با کشته شدن آن دو پایان نمی یابد و برای همه ی ما که پس از آنها به جا مانده ایم، به جا مانده است........ این مادر و پسر قربانی قانون خشن مجازاتی شدند که انسان را در پس جرم نمی بیند، مادر را نمی بیند، پسر را نمی بیند، فقط و فقط جرم را می بیند و گمان می برد که با کشتن انسان مجرم، جرم از بین خواهد رفت...." (مادر و پسری که اعدام شدند, سهیلا وحدتی , اخبار روز, دوم مرداد ۱٣٨۹).
***
نگاهی گذرا به جنایت های " مرحوم خمینی " و نیز فتاوی و رهنمود های او در باره کشتار دگراندیشان سیاسی و عقیدتی , روشنفکران و روشنگران , مخالفان سیاسی و عقیدتی, و قربانیان ستمگری های اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی , خبر از ماندگاری وتاریخی بودن جنایت ها می دهند. با این حال عواملی دست بکارند تا جنایت ها به فراموشی سپرده شوند. فراموشی ِ جنایت های آیت الله خمینی معنایی غیر از زمینه سازی برای تکرار جنایت های مشابه ندارد. مقاومت برابر فراموشی ِ جنایت های این موجود با یاد آوری مداوم این فجایع , وشناعت و سبعیت موجود در فتاوی و رهنمودهایی که راهنمای عمل پیروان اوست , امکان پذیر خواهد شد.
|