تهدید به مرگ جدی است
نامه ی جمعی از اعضای تحریریه ماهنامه توقیف شده نامه
•
رساندن صدای مظلومیت اعتصاب کنندگان وظیفه ای همگانی است. غفلت، ارمغان آورنده ی مرگ بی صدای این آزادگان سر افراز خواهد بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۷ مرداد ۱٣٨۹ -
٨ اوت ۲۰۱۰
هم میهنان شریف و آزاده،
آزادی خواهان و کوشندگان را ه عدالت و دموکراسی،
مجامع بین المللی حقوق بشری و تلاشگران عرصه ی مطالبه واستیفا ی حقوق شهروندی، درنگ جایز نیست، تهدید به مرگ جدی است،
وخامت حال اعتصاب غذا کنندگان بند ٣۵۰ اوین به ویژه
"کیوان صمیمی ، بهمن احمدی عموئی و مجید توکلی " را در یابید
اکنون ۲ هفته است که هفده تن از زندانیان سیاسی بند ٣۵۰ اوین در اعتصاب غذا به سر می برند و سه تن از ایشان بیش از یک هفته است که اعتصاب خود را به اعتصاب غذای خشک تبدیل کرده اند.
فرزندان آزاده این مرز و بوم تنها برای دستیابی به ابتدایی ترین حقوق انسانی که حتی توسط ارکان خود نظام برای زندانیان شناخته شده و در آیین نامه زندان ها منعکس است، به ملاقات مرگی چنین جان گداز می روند.
این سه تن به نمایندگی از سه نسل مبارزان عدالت و آزادی و حاکمیت قانون در این سرزمین، اینک در سلول های انفرادی با تسلیم ناپذیری، عدالت جویی، آزادی خواهی و در مصاف با بی رحمی و قانون گریزی زندان بان ها و متولیان و زمام به دستان دستگاه های امنیتی – قضایی جمهوری اسلامی مرگ را فریاد می کنند.
مجید توکلی دانشجوی جوان، پرشور و آرمان خواهی که به نمایندگی از نسل سوم میهنمان که علیرغم چند بار دستگیری و زندانی شدنش، سر تسلیم به درگاه قدرت بی محابای خشونت طلبان آزادی کش فرود نیاورد و علیرغم تمامی شکنجه ها، فشار ها و انفرادی رفتن های پیایی با درج مقالاتی از درون زندان، به جمع بندی تجارب دهه ها دستاورد جنبش دانشجوئی این کشور پرداخت و با مقاومت بی نظیرش ظهور نسل جدیدی از گلسرخی ها،پاک نژاد ها و مهدی رضائی ها را بشارت داد. او با دفاع جانانه اش در پستو های ظلم و بی عدالتی بی دریغی که "دادگاه انقلابی" می خوانند، هیمنه ی آستان قدسی قدرت بی حد و مرز را به چالش کشید.
بهمن احمدی عموئی روزنامه نگاری برآمده از خیل جوانان سر برآورده از نسل دوم انقلاب سال ۵۷ ،انسانی متواضع، محبوب و آرمان گرا که برای ترسیم شرایط مصیبت بار اقتصادی کشور و بی توجه بودن صاحبان قدرت مسلط بر گنجینه های این سرزمین، به توسعه اقتصادی کشور، سوء مدیریت و بی تدبیری و بی کفایتی آنان را در مصاف با عقب ماندگی و گسترش فقر و بی عدالتی و اتلاف منابع ملی، قلم خود را به چرخش در می آورد.
انسان فروتنی که به هنگامه افزایش فشار ها بر زندانیان جوان و تلاش زندانبانان برای تحقیر و خرد کردن شخصیت انسانی آزادگان سر افراز دربند، پیشاپیش زندانیان، سینه به سینه ماموران امنیتی زندان،حقوق قانونی و انسانی زندانیان را مطالبه می کرد و با مقاومتش جوان تر ها را به حفظ روحیه و پا فشاری بر حقوق قانونی خود دعوت می کرد.
کیوان صمیمی دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف که اینک پا بر جا و سر فراز بر تارک پیشتازان نسل اول انقلاب بهمن ۵۷ می درخشد، ششمین دهه زندگی پر بار و سراسر مبارزه خویش را می گذراند. او از اواخر دهه ۱٣۴۰ شمسی تا کنون بارها در هر دو رژیم طعم شکنجه و زندان را چشیده است، اعدام دو برادر مبارز و سر افراز خود پیش و پس از انقلاب را تجربه کرده است و اینک سر سختانه ایستاده بر ایمان خود و تا پای جان بر مطالبه آرمان های دیرین عدالت و آزادی پای می فشارد و خواهان ستاندن حقوق قانونی شهروندی خویش از دست غاصبان آن است.
کیوان صمیمی که در دوران جوانی شکنجه های دژخیمان ساواک در کمیته مشترک ضد خرابکاری را به دفعات از سر گذرانده و به دست مردم و با اوج گیری انقلاب از زندان شاه به در آمده ،هرگز از آرمان های بلند و انسانی اش کوتاه نیامد و با وجود برخورداری از هر گونه امکان بهره جویی وکام ورزی شخصی از مواهب و رانت خواری های ناشی از حضور در نظام مدیریتی و تصمیم گیری کشور، به عافیت طلبی و آستان بوسی بارگاه قدرت ،تن در نداد.
او از موسسین حزب آزادی مردم ایران، از فعالان ملی مذهبی، از بنیان گزاران نهاد حمایت از دانشجویان محروم از تحصیل، از کوشندگان کانون صلح، کمیته دفاع از آزادی مطبوعات، حلقه پیش برنده جریان مطالبه محور در انتخابات گذشته بوده است. وی همچنین همکار ماهنامه دریچه گفتگو ، ایران فردا و در اواخر دهه شصت بانی و مدیر مسئول نشریه نامه در سالهای اصلاحات و بنیانگذار سایت سیاسی و اجتماعی "خرابات" بود و با هر تشکل مدنی و جریان قانونی و کوشنده ی راه آزادی و حقوق مدنی مردم این سرزمین، فعالانه همکاری می کرد.
هم وطنان بیدار و آگاه،
کیوان صبور و پاک باخته ما ، طی سال های گذشته بارها توسط ماموران امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی احضار شده و بار ها صاحبان قدرت به او هشدار داده اند که کوچکترین پی آمد فعالیت های قانونی و مدنی او ، زندان و بازداشگاه است. اما پاسخ کیوان تنها یک کلام بود: " از حقوق شهروندی خود ذره ای کوتاه نخواهم آمد". چنین بود که در نیمه شب همان روز اعلام نتایج انتخابات بازداشتش کردند و چون هرگز از خواسته های قانونی خود کوتاه نیامد بار ها و بارها وی را به انفرادی برده و حتی از زندانی کردنش در مستراح زندان نیز خودداری نکردند.
اما کیوان، آشتی ناپذیر بر سر معامله با به یغما برندگان حقوق و عرض و آبروی مردم، بر حقوق قانونی و انسانی و شهروندی خود پای فشرد و سر تسلیم بر درگاه قدرت بی محابای قانون گریز، فرود نیاورد. او ضمن سر سختی و پایداری بر ایمان خلل ناپذیرش به بر حقی مطالبات قانونی و یقین ورزی بر درستی مسیر مبارزه مدنی اش، در عین حال صحنه ی بازجویی پس دادن به ماموران اطلاعاتی را به صحنه ی طرح مجدد مطالبات بر حق خویش و بیهودگی و عبث بودن تلاش های آنان برای بازداشتن وی از مسیر مردم و منافع ملی کشور بهره جست.
همه آنان که کیوان شکیبا و بیداردل و عارف مسلک ما را می شناسند نیک می دانند که او ضمن بی همتایی و یگانه بودنش در ستبری دل و مرزشکنی در دلیری و بی باکی و داشتن سری نترس در هزینه پردازی و آمادگی بی شائبه و تمام عیارش برای از خود گذشتگی و پاکبازی در راه آرمان های آزادی خواهانه، عدالت جویانه و میهن پرستانه اش، درعین حال به گفتگو و به تعبیر خودش" معجزه گفتگو" فارغ از مرز بندی های ایدئولوژیک و سیاسی باوری عمیق داشت.
کیوان بر پایه ی همین باور حتی در فرصت کوتاهی که برای شرکت در مراسم جشن عروسی یگانه دخترش به مرخصی چند روزه آمده بود با هدف دستیابی احتمالی به روزنه های امیدوار کننده ای برای خروج از وضعیت امنیتی سیاسی میهن بر باد ده کنونی، اوقات و ساعات زیادی را به دیدار و گفتگو با زعما و سر کرده گان و چهره های شاخص موسوم به اصول گرا ،صرف کرد. چهره های شاخصی که بازجویان و صحنه گردانان دستگاه های امنیتی- اطلاعاتی کشور افتخار شاگردی در محضر ایشان را برای خود به ثبت رسانده اندو همین بازجویان اینک باید در کسوت بازجو در برابر منطق روشن و مستحکم کسی باز جویی پس دهند که در موضع یک میهن پرست راستین، با استادانشان به بحث و گفتگو و تحلیل ورزی نقادانه می نشینند.
عزیزان هم وطن.
اینک این هر سه انسان آزاده، تنها برای حفظ حقوق و حرمت انسانی زندانیان عقیدتی سیاسی و ضرورت تمکین مسولان و مدیران زندان به همان قوانین ناقص و محدودی که بر حسب وظیفه باید ملزم به اجرای آن باشند، به استقبال مرگی ناخواسته می روند.
معمولاً اعتصای غذای خشک پس از چند روز اول به خونریزی معده می انجامد و سپس فعالیت مغز به شدت آسیب دیده و با تحلیل قوای جسمی و روانی فرد می تواند به کما بیانجامد و زندانی را با مرگ هم آغوش نماید.
از این رو اعتصاب خشک در زندان انفرادی که اعتصاب کننده حتی از مراقبت سایر زندانیان بی بهره است می تواند مرگ را بسیار سریع تر به ارمغان آورد. شاید بردن این سه تن به انفرادی و نگه داشتن این سه مبارز نستوه تحت شرایط اعتصاب خشک در انفرادی نیز عمداً برای راحت شدن زندانبانان از جسارت و مقاومت مدنی این سه آزاده در بند صورت گرفته باشد. چه بسا که حتی پیام آزادگان سر افراز زندان رجائی شهر، برخی چهره های روحانی و رهبران جنبش سبز و فعالان مدنی و اجتماعی برای خاتمه ی اعتصاب از این سه تن دریغ کنند تا با مرگ این سه آذرخش ،بی پروائی زندانبانان و متولیان امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی در اعمال قدرت لجام گسیخته و به دور از هر گونه ضابطه برای سایر زندانیان به نمایش بگذارند .مقامات نظام با بی اعتنایی به خواسته های حداقلی و قانونی اعتصاب کنندگان و درگیر شدگان در بازی رو کم کنی نامسولانه با این نمایندگان جنبش مدنی ایران، می خواهند به صراحت بیان کنند که قانون تنها ابزاری برای سرکوب وانقیاد است و آن بخش از قوانین جمهوری اسلامی که اعمال قدرت را ضابطه مند میسازد و یا در هر سطحی به حقوق شهروندان اشاره دارد، تنها نقش تزئینی داشته و برای مشروعیت بخشی صوری و ظاهری به اعمال قدرت بی پروا و انقیادطلبی بی چون و چرای شهروندان است. شهروندانی که صاحبان قدرت آن ها را رعیتی بیش نمی بینند، آن هم رعیتی که تنها موظف به اطاعت کورکورانه از این نایبان خدا در زمینیند.
از این روست که رساندن صدای مظلومیت این آزادگان در بند، امروز وظیفه ای همگانی است. غفلت، تعلل و بازی با زمان به هر شکل و هر بهانه تنها ارمغان آورنده ی مرگ بی صدای این آزادگان سر افراز خواهد بود. همتی گستره لازم است تا از وقوع تلخ این رویداد پیش گیری شود.
آری، ای همه انسانهای با وجدان و دردمندی که قلب تان برای انسان و حقوق بدیهی اش می تپد، درنگ جایز نیست.
یک نفر در آب دارد می سپارد جان، یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید.
جمعی از اعضای تحریریه ماهنامه توقیف شده نامه
|