یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دفینه
بمناسبت سالگشت قتل عا م رندانیان سیاسی سال ۶۷


سامان



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۷ مرداد ۱٣٨۹ -  ٨ اوت ۲۰۱۰


 می گویند ایران سرزمین باستانی است و در زیر این فلات بزرگ چه گنج ها و چه رازهایی که وجود ندارد؟ راست هم می گویند، ما ایرانیان که خود خبر نداشتیم چون در ازمنه قدیم باستان شناسی را نمیدانستیم و سواد آنرا نداشتیم، البته افسانه ها را خوب میدانستیم و با وجود بیسوادی آنها را سینه به سینه برای فرزندانمان نقل می کردیم تا هم هویت مان گم نشود و هم پایدار بمانیم. پس از ورود اسلام هم که تا دوران قاجار اکثریت غالب جامعه در بیسوادی و فقر مطلق فرهنگی بسر می برد، وبالاخره ندانستیم که این تمدن اسلامی چه گلی از سواد و علم اندوزی به سر ما ایرانیان زد جز کتاب سوزان و منبر سازی. تا اینکه اجنبی ها و بیگانگان و صد البته این بار از نوع فرنگی آن که دانش پژوه، فرهنگ شناس و علاقمند به تاریخ نیاکان ما بودند از مارکو پولو تا کنت دوگو بینو و....پا به این سرزمین گذاشتند تا به رازهای نهان پی ببرند که بردند و به تنعم آن نیز رسیدند. از دوران کودکی خوب به خاطر می آورم که یکی از این پژوهشگران شهیر پروفسور گیرشمن بود که فعالیتهای باستان شناسانه او در مجلات آن زمان مثل اطلاعات هفتگی و سپید وسیاه درج می شد، چه کشفیاتی که نکرد وچه آثار گرانبهایی که با خود نبرد و به گنجینه موزه لوور پاریس نیافزود. البته انگلیسی ها هم در این زمینه هیچگاه بیکار نبودند و اشیاء پربهایی را از زگورات های چقاء زنبیل در خوزستان و سایر نقاط ایران به غارت بردند و بر مفاخر دولت فخیمه افزودند. اگر اشتباه نکنم در جلد اول مجموعه شش جلدی "هزاره های گمشده" تآلیف دکتر پرویز رجبی ذکرشده است که حجم آثاز باستانی کشف شده آنقدر زیاد بوده که انگلیسی ها بدلیل نداشتن امکانات در آنزمان مجبور می شوند تا مجددا" اشیاء استخراج شده از زیر زمین را برای حفاظت و انتقال مرحله ای آنها دو باره دفن کرده و با نشانه گذاری دوازده سال بعد از طریق بندربوشهر به ممالک بریتانیای کبیر حمل کنند. و اینهمه چپاول فرهنگی نه تنها با نمونه ایلغار مغول و سایر اقوام وحشی همچون تاتار و تیمور و اعراب متفاوت بود ، بلکه بر عکس مقوله ای فکر شده و برنامه ریزی شده نیز به حساب می آمد. همزمان با استقرار رژیم جمهوری اسلامی نیز از همان اوان انقلاب سود جویان بی رگ و ریشه که از قضا خلخالی ملعون در رآس آنها بود بسان عقبای بیابانگرد خود به تاراج و تخریب موزه ها و سنگ قبر مشاهیری پرداختند که بخشی از تاریخ ایران زمین بود. البته بعدها پی بردند که اینها آثارذیقیمتی هستند و می توانند از طریق فروش و صدورشان بعنوان غنائم جنگی اسلام به مال ومنالی برسند تا از اینطریق هم بیماری و ناهنجاری های روانی ضد ایرانی شان ارضاء گردد وهم نو کیسه های غاصب به نوائی رسیده باشند. بهمین خاطردستگاه های فلزیاب زیادی بطور قاچاق به ایران وارد و رایج شد تا هر کس و ناکسی به غارت میراث های تاریخی این مملکت بپردازد. بعدها که دست زیاد شد و هر جوجه بسیجی و بازاری در زدو بند با نهادهایی چون جهاد سازندگی و بسیج مستضعفان وارد چنین معاملاتی گردید، دولت ممنوعیت هایی ایجاد کرد تا مثل همه موارد تنها نماینده انحصاری و بی رقیب واردات فلز یاب (نان دانی جدید) و چپاول اموال ملی باشد. بدینوسیله قاچاق هم جکومتی شد تا در سایه آن فقط دزدان خانوادگی و رانت خواران دربار حکومت و ولایت بتوانند سیمرغ این عرصه تاخت و تاز باشند. دست اندازی به دریاهای جنوب و تسلط بر آن در سالهای ۷۰ شمسی تحت نام مبارزه با تروریسم اقتصادی در دوره وزارت بشارتی از همین دیدگاه صورت گرفت تا در پرتو سرکوب مسلحانه و مسدود کردن ممر ارتزاق محدود مرزنشینان بینوای بندر دیلم ، گناوه و بندر عباس و...که از سالیان دور بر بستر طبیعی و بومی سکونت شان در جزایر دور افتاده خلیج فارس بیشتربا شیخ نشینان کرانه آبها مثل امارات، مسقط و عمان سروکار، ممارست، آشنائی و معامله داشتند تا سایر نقاط ایران همچون تبریز، اصفهان ، خراسان و کردستان، آنجا را به جولانگاه وزارت "فنی- اقتصادی" اطلاعات تبدیل کنند تا هم مآ منی برای انجام امورات قاچاقچی و مافیای بزرگ حکومتی یعنی خاندان هاشمی رفسنجانی در دوره ریاست جمهوری اش برای قاچاق لوازم یدکی اتومبیل و غیره (تحت نام امتیاز ساخت اتومبیل "دوو" در کرمان) از جزایر غیر مسکونی خریداری شده در دریای عمان به مقصد چاه بهار باشد، و هم بازاری برای فروش آزاد نفت ( قاچاق دولتی) با قیمت ارزان بر دریاها، و هم ایجاد نان دانی برای عوامل، باجگیران و باج خوران اطلاعاتی اش از لنج داران جنوب در آبادان و اروند رود که خوارو باربه عراق حمل می کردند. بنا بر این دفینه جویان و حفاران میراث ملی بیکباره تبدیل به دزدان و راهزنان دریایی نیز شدند. تاکنون که نیروی زمینی شان به نقب زنی و حفاری و نیروی دریائی شان به دزدی دریائی و سر گردنه گیری مشغول بوده اند، خدا به داد مرغان هوا برسد که نیروهای دیگر و عواملشان آسمان را هم قلمرو فساد و تجاوز خود کنند. منظوراز بیان این سیاست و شیوه عملکرد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی که از روز نخست در جمهوری اسلامی رایج بوده و هست، انستکه به افشای وضع فرهنگی و ضد ملی و ضد انسانی اسلام پناهان حاکم بر ایران که اتفاقا" امامشان و رهبرانشان در این زمینه دائم تآکید بر فرهنگی بودن انقلاب شان بعنوان وجه تمایز آن با سایر انقلابات دارند و در بوق و کرنا می کنند که " انقلاب ما انفجار نور بود" پپردازیم. امروزه دیگر همه واقفند که جمهوری اسلامی چگونه درست از روز اسقرار نامیمونش با هجوم وحشیانه و سیاه خود به کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا چه جنایتها که نکرد تا ازپس آنها در دهه ۶۰ با گسترش توحش وتروریسم خود زیرلوای اسلام به اقصاء نقاط ایران به هر انجمن و تشکلی که بوی آزادی می داد حمله ور شده وآن همه جوانان دانش اندوخته وشیدای آزادی ونواندیشی را که سرمایه های گران و منادیان آینده برای پایه گذاری ایرانی نو و دموکراتیک بودند در سایه شوم و تاریک افکار ارتجاعی اسلام پناهی و ضد انقلابی و ضد فرهنگی خود که امروزه شاهد اثرات مسموم و بوی عفن آن هستیم دسته دسته به گورستانهای دستجمعی گمنام به پهنه فلات ایران بسپارد به امید آنکه آرامش بگیرد و با گستردن چتر سیاه حکومت خود به غارت این سرزمین پرداخته و فریاد آزادی را دردریایی از خون خفه و خاموش کند. اما زهی خیال باطل که خورشید هیچگاه پشت ابر باقی نمی ماند و ندای رهروان آزادی بمانند عتیقه ها و دفینه های بی جان نیست که با کالبد آن بتوان همان معامله را کرد. به همین خاطر است که اینروزها تمام دستان آلوده به خون حکومتیان تلاش دارند با علنی شدن و افشای راز کشتار عام هزاران زندانیان سیاسی در سالهای ۶۰ و بویژه بیداد قتل عام سال ۶۷ که به دستور مستقیم خمینی جنایتکار تحقق پیدا کرد خود را به بی خبری زده ومبرا از این جنایت بزرگ جلوه داده و هر یک دیگری را مقصرنامیده ودر بهترین حالت اجرای این فاجعه را فقط به گردن خمینی جلاد که دیگر به او دسترسی نیست بیاندازند. غافل از آنکه مردم بخوبی می دانند که آنروزها همگی شان دست در یک کاسه داشتند و با فریادهای هیستریک و بیمارگونه "وای اگر خمینی حکم جهادم دهد" شبح وحشت و بوی مرگ را در تمام اقلیم ایران می پراکندند تا آزادیخواهان را خانه نشین کرده و در انفراد آنها را به دام انداخته و در اختفاء به مسلخ گاه بکشانند و هستی شان را بگیرند که کردند. همه پرت شدگان امروزین از دایره قدرت و نیز حاکمان لومپن و خونخوار حاضر بر سریر قدرت انروز رفیق دزد و شریک قافله بودند که اتفاقا" بدلیل شرکت سیاسی- اجرایی در حکومت و تعزیه گردانی برای رژیم سراپا ارتجاعی خمینی و جمهوری اسلامی انبان خود رااز فرصت بدست آمده نیز پر کردند و بر خون نشستند. در خبرها بود که حکومتیان به همت وزارت اطلاعات رشت تصمیم دارند تا محل گورستان دستجمعی انقلابیون و آزادیخواهان دهه ۶۰ را همچون جان های شیرین آنها قطعه قطعه کرده و به معرض فروش بگذارند و به سود برسند، یعنی همان نقشه ای که برای تخریب وفراموشی آرامگاه انقلابیون و آزادیخواهان جان باخته رژیم شاهنشاهی در قطعه ٣٣ بهشت زهرا کشیدند. توضیحی که بدوا" پیرامون کشف دفینه و قاچاق عتیقه جات و آثار باستانی آمد برای روشن ساختن عملی این قضیه بود که معنای "انقلاب فرهنگی" و" انفجار نور" از نوع اسلامی آن چه بود، چه هست وچه میتواند باشد. زیرا هنوز هم که هنوز است سوداگران جان انسان و جنایتکاران اسلامی می خواهند با ارزشهای معنوی و تاریخی این مرز و بوم ونشانه های فرهنگی ، انسان دوستی، عدالت طلبی و آزادیخواهی مبارزین سلحشور آن همان کاری را بکنند که اسلاف غاصب شان ۱۴۰۰ سال پیش روا داشتند و در درازنای تاریخ این کهن دیارهمواره با مقاومت روبرو شدندو مورد لعن و نفرین قرار گرفتند تا بلکه در این زمان پاسخ قطعی خود را دریافت کرده و برای همیشه به زباله دان تاریخ سپرده شوند.آری این سرزمین دفینه های گرانقدر و بزرگواری را در دل خود نهفته دارد که دسترسی به آن نه آسان است و نه بی خطراست چرا که گوهر فریاد آزادیخواهی این دفینه های جاودان درپس دیوارهای بیداد تا ابد و درهمه زمان جاریست. خروش آنها در طپش قلب ما و نسل جوان ایران زنده است و بار دیگر به حرکت در می آید تا در نهیب شعله های سوزان خود ستون ستم را فرو ریزد و به قعر دره هولناک نیستی بفرستد. مرتجعین ضد بشر حاکم و عمال مزدور آن که امروزه از ترس سرنوشت شوم خود لرزه به اندامشان افتاده باید بدانند دیری نمی پاید که خانمانشان درخشم ونفرت مردم آزادیخواه ایران و حسرت زنان و کودکان گرسنه و آرزوهای برباد رفته جوانان برومند این سرزمین خواهد سوخت، و هر چه پنداشته اند و انباشته اند بر باد فنا خواهد شد. باش تا صبح دولتت بدمد کین هنوز از نتایج سحر است .   
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما                               بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست