سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فرهنگ قساوت ِ قضا وعدالت در حکومت اسلامی
«از سنگسار و قصاص» تا جنون « تلذذ تماشای رقص مرگ بربالای دار» - بخش دوم


بهنام



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٨ مرداد ۱٣٨۹ -  ۹ اوت ۲۰۱۰


خیانت به تجربه ی مردم
چرا شکنندگی و وقفه به مبارزات وسیع توده ای سایه ی موقت انداخته است ؟ و چه کسانی در پشت پرده عاملین آن بودند؟عدم باور به اقدام جمع و ترس ازخیزش مردم به جان آمده برای چیست , که می خواستند و هنوزمی خواهند جنش بزرگ رنگین را زمین گیر کنند ؟ وهمچنین دلایل بازیافت مسخره والقا چاره ی رهائی , تنها در گرو بازگشت به قانون اساسی و روش آقای خمینی ؟ آیا ایان مردم را اصلن آدم حساب می کنند؟ تا کی باید توسط یک مشت شارلاتان ـ سیاسی ,مذهبی ,ودسایس یاران آنها از پا افتاد؟ نه گذشت آن دوران برای جریان بی شرمی که یکبارآنها با ورق های سوخته ی امروز توانستند ثمره ی مبارزات مردم را« سرقت وانقلاب ۵۷ » راشکست داده و برسرنوشت ما با نام "حکومت خدا" سوار شوند .
آن انقلاب شریف با اراده و اهداف جمعی برای تغیر بنیادهای فرسوده ی تاریخ ِ فردسالاری بود ,که اینان آرمان و ایده آل های آن ضرورت حیاتی را سوزاندند وبجای آن خون ها ریخته این خودکامگی از خود بیگانگی ها واین فقدان جدی روح ِ مهر وهمبستگی را که ناشی ازاین ظلم بی حد ومرز شده است را حاکم کردند .
امروز بدون علل درک شکست انقلاب کبیر ۵۷ , درمان کردن این بیماری کهنه ی عصر, ممکن نیست . بویژه با این اسلام سیاسی : مرامی تکرو و حکومتی بسیارمهیب و زشت که بی رحمانه برهستی همه شلاق و شمشیر می کشد و ازقوانین قضا ووحشیگری اش همه جا خون فوران میزند ,با این وجود هنوز و همزمان راه تداوم پیگیر حیات خود را با وجود این همه ناخوانی , ناسازگاری و مقابله و ستیز بیرحمانه با منویات اکثریت مردم و با بی آبروئی تمام و کمال هنوز سرشقانه سرپا می ایستد. آخرچگونه و چرا اینان میتوانند هنوز مثلن در(جنبش جوان سبز) نفوذ کنند ؟ جریان واشخاصی که خود قربانی این بساط جائر بوده و شگفتا بخشی از آنها امروز طرفدار ماندگاری رژیم شده و خود رادر مقابله با مبارزان آزادی ِ مردم به جان آمده قرار می دهند , دلیل اش چیست ؟
این رژیم ننگ بشری: با کدام حمایت ها و با پشتیبانی چه منابعی تداوم بقا را , عملن هر باربا همه تهدید های جدی مردمی , توانسته حیات خود راتا به امروزتجدید وتمدید کند ؟




بیگانگی مذهب بافرهنگ زمان
دریافت نزدیک به واقع از این فرهنگ ِ شمشیرو خون وحشت , فقط آنگاه بهتر ممکن خواهد شد که دیدی کوتاه به تربیت فرهنگی این رژیم , در عرصه ی قضا و جزا و دلایل جسارت بی محابای برگزاری نمایشات اعدام های علنی رژیم در میادین شهرها داشته واین استعداد تماشای مردم را, با نگرانی و تنها موقتی و محصول فرهنگ و تربیت اسلام و نمایندگان فعلی آن در طی این دوره ی قهقرائی بدانیم .

وتازه آنهم نه کشتار های مخفی : همچون جنایات علیه بشریت پنهانی (۶۰ ـ ۶۷ )که با"اعلان افتخارآمیز و رسمی ارگان های دولتی و غیر دولتی برای برپائی مراسم سبعیت وجنون ِ کشتن آدم ها, توسط مراکز و منابع ارتباط جمعی ,همچون تکایا , مساجد , رادیوـ تلویزیون و جراید ِ با تیراژ بالا"و دعوت از مردم برای تماشا وسرگرمی و لذت از اجرای جنایت اعدام" که بیایند و ببینند اسلام عزیزشان می تواند مفسدین ارض" یعنی آدم ها ئی که قربانی ضایعه ی فرهنگ رژیم و یا یک معترضین و مخالفین وزیم" را مثل گوسفند در راه خدا "جاه طلبی" قربانی کند. مراسمی مقدس و خدا پسند با هدف پاکی زمین از فساد و فاسد , واین مراسم ربانی چه زیبا , گرم , دلچسب وبا حال هوای آسمانی ِ تلاوت قران همراهی و ملعون "قربانی" آماده ی حد الهی و یا قصاص شده و اراده و مشیت خدای رحمان و رحیم او به اجرا در می آید .
گوئی درسر راه نزول بنده نوازی خدا , این مانع بزرگ بود که باید کنار برده می شد [ اعدام یا بوردیزل] تا رحمت الهی امکان عبور به جانب مخلوقات مطیع و مرید خودرا بیابد ! نه : دیوانه کننده است بیان وحتا شنیدن این اراجیف , چه رسد به تصور تماشای آن! بر مردم مهربان ما با عطوفت عالمگیر آنان چه رفته است؟

و دردا که ملاها توانستند :
فرهنگ عزا , نوحه ,سوگ , ماتم و...شیعه را طی سی و یکسال گذشته به میزان دردآوری بر روان و میل زیبائی شناسانه ی بخشی از مردم عامی و حتا میانی جامعه ,تسری داده وآنان را مسخ ِ تحمل خشونت حیوانی کنند . حالااین گرایش و نرمش بشدت پلید , چه از روی آگاهی یا ناآگاهانه ویااز سر کنجکاوی ودربخشی از روی رغبت باشد , چندان تفاوت کیفی به تلخی این تاثیر بردباری نمی کند. زودن و بهبود و ترمیم این زخم بر وجدان بیمارگشته ی این مردم به سادگی امکان ندارد . یک اصل اینجا وجود دارد و آن :هر آدم سالمی رااین تاثر آزار میدهد وآن موفقیت رژیم درچنگ انداختن به روح بی خشونت مردم و عادت آنها به دار وکشتار است . آسیب هائی عاطفی , انسانی که این رژیم ـ سنگدلی راو تحمل این قساوت را بر مردم ما وارد آورده است! آیا روز [اعدام کاوسی فرها وآن جمعیت تماشاچی را در خاطر دارید؟] که چه گسترده و متنوع بودند , آنانی که آن روز پا بر آن میدان جنون مرگ و آدم کشی نهاده ودل و چشم خود براین خباثت و وحشیگری قوانین قضا در اسلام, آلوده و شاهد رقص مرگ دو هم نوع خود بر بالای دار شدند.


باورش مشکل است:
چند روز پیش خبر قطع اعضا بدن چند نفر رسمن اعلام شد و این توحش یا[حد] سهم و حکم الهی است که انسان قادر نیست درآن دخل و تصرفی صورت دهد و حتا اگر شاکی از حق خود صرف نظر کند, سهم خدا در اعمال حد پا برجاست و بهر تقدیر اجرامی شود. البته این حد اشکال متنوع از زدن شلاق تا قطع اعضا بدن یک انسان سارق ویا طبق موازین قصاص, [مقابله به مثل] مثلن می تواند: از حدقه در آوردن چشم ـ تا... واز همه درد آورترچگونگی ایجاد رغبت و استعداد در شخص مضروب ومصدوم و یا اولیای دم است: در تقاص: اسید پاچیدن عمدی به روی فرد خاطی است! که این (جنایت عمد و برنامه ریزی شده ــ با ضارب که "عمل ناگهانی و احساساتی تحت تحریک یک جنون آنی اوکه اغلب ناشی ازتاثرات عاطفیست ) تفاوت و مقایسه ی کاه در مقابل کوه است. حالا جنایات واجرای قصاص , که نیاز به عملیات جراحی پزشکی می خواهد را , کدامین شرافت پزشکی خواب رفته ای را , که تقبل این رذالت را لبیک گوید ؟ هیچ انسان عادی وروان سالمی چنین آقایان طبیبی را که برای امرار معاش, عامل اجرای این بربریت می شود را نه می فهمد و نه هرگز بخشیده و فراموش می کند! آنهم پزشک : که سوگند یاد می کند برای درمان بیماران , حالا او هر که می خواهد باشد : هم وطن یا حتا یک دشمن خونی ـ بعنوان یک پزشک با آرمان شریف اش که درمان ِ " بیمار" سرلوحه آن است , با وابستگی این افراد به حقارتی چنین , چه کارمی شود کرد وگفت حالا این حضرات را چطور می شود توضیح داد؟ باورش ...

ادامه دارد
بهنام ــ هفتم اگوست ۱۰


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست