اصرار جنبش دانشجویی، تحقق آرمانهای تاریخی ملت ایران بود
گفتگوی عبدالله مومنی با ایسنا
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱ خرداد ۱٣٨۵ -
۲۲ می ۲۰۰۶
سخنگوی سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) با بیان اینکه واقعیتهای ساختار حقوقی موجود اجازه پیشبرد اصلاحات را به اصلاحطلبان نداد، گفت: «وزن بالای نهادهای انتصابی در ساختار حقوقی کشور عملا مسوولیت را بر عهده نهادهای انتخابی گذاشت و این در حالی بود که همین ساختار، قدرت و اقتدار را حق نهادهای انتصابی میدانست.»
عبدالله مومنی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) با بیان این مطلب افزود: «به نظر میرسد حضور اصلاحطلبان در حاکمیت، دستاورد ملموسی در راستای دموکراتیک کردن ساختار قدرت نداشت؛ همان طور که شاهد بودیم پس از هشت سال حضورشان در بخشهایی از ساختار حاکمیت، قدرت بدون تغییر پایدار و غیر قابل برگشتی در اختیار اقتدارطلبان و محافظهکاران قرار گرفت.»
وی در توضیح اینکه اصلاحات دستاورد پایداری در ساختار قدرت نداشت، گفت: «اصلاحات مخالفین سرسخت و قدرتمندی در داخل ساختار قدرت داشت که همواره به عنوان سدی در مقابل خواستههای اصلاحطلبانه مردم ایستادگی میکردند.»
دبیرسابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) جدی نبودن متولیان اصلاحات در حکومت رابرای پیشبرد مطالبات دموکراتیک مردم از دیگر عوامل عدم ایجاد دستاورد پایدار اصلاحطلبان دانست و تاکید کرد: «آقای خاتمی و اصلاحطلبان همراهشان در قدرت اراده جدی برای پیشبرد خواستههای مردمی از خود به نمایش نگذاشتند؛ آنان ضمن اینکه میخواستند اصلاحات اتفاق بیافتد حاضر نبودند هزینهای بپردازند.»
مومنی گفت: «نقش نهادهای در اختیار اصلاحطلبان بیشتر به عنوان سپر و ضربهگیر فشارهای اجتماعی و بینالمللی تعریف شده بود وهمانطور که شاهد بودیم پس از ایفای نقششان با اینکه هنوز دو قوه را در اختیار داشتندهسته مرکزی قدرت انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را بدون هیچ گونه توان مقاومت موثری از سوی جبهه اصلاحطلبان همان گونه که مطلوب حاکمیت بود برگزار کرد.»
وی افزود: «تناقضهای نظری و عملی اصلاحطلبان و اختلاف برداشتها از اصلاحات مورد نظر باعث شد که اصلاحطلبان از یک سو بخواهند به وعدههای داده شده عمل کنند و از طرفی بخشی از این مطالبات با ساختار حقوقی موجود در نظام سیاسی چالش ایجاد میکرد. از این رو اصلاحطلبان میان حفظ نظام و اصلاح آن در تناقض بودند.»
مومنی گفت: «اگر اصلاحطلبان تداوم اصلاحطلبی را بینیاز از تغییر قانون اساسی میدانستند، باید پاسخ دهند که به چه دلیل نتوانستند به مطالبات و خواستههای مردم جامه عمل بپوشانند و اصلاحطلبان را به داخل ساختار قدرت ببرند، اگر تغییر قانون و چهارچوب حقوقی ضروری بود،پس چرا به حرکت در چهارچوب قانون اساسی اصرار داشتند. از این جهت امکان ایجاد اصلاحات دموکراتیک از طریق اصلاحات درونزا ممکن نشد و ادامه مسیر اصلاحات از درون، تجربهای بی ثمر و شکست خورده شد.»
دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه)با بیان اینکه «ارزیابی من از اصلاحات در داخل ساختار قدرت، مثبت نیست واین نوع اصلاحات دستاورد ماندگاری در ساختار قدرت نداشت»، خاطرنشان کرد: «دوم خرداد در نتیجه فاصله و شکاف میان حاکمیت و مردم پدید آمد. مجموعه نظام در زمینههای مختلف سیاسی،اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کاستیهای فراوانی داشت. بسیاری از شعارها تا سال ۷۶ بعد از گذشت ۲۰ سال از انقلاب هنوز عملی نشده بود و وضعیت موجود در حاکمیت از مطالبات و خواستههای ملت فاصله زیادی داشت. حاکمیت، زمینه و بستر لازم برای گسترش مردمسالاری و دموکراسی در ساختار قدرت را از خود نشان نداده بود. در آن شرایط، مردم از طریق خوداصلاحی سیستم و از طریق ابزار انتخابات و رای به کاندیدایی که برنامه خود را به آن نزدیکتر میدانستند، با حمایت از آقای خاتمی، به اصلاحپذیر بودن ساختار موجود امیدوار شدند و در راستای دستیابی به شرایطی که به اعمال حاکمیت ملی و اراده مردم منجر میشود در انتخابات شرکت کردند.»
این فعال دانشجویی ادامه داد: «شعارهای اصلاحطلبان در قالب سه جریان متبلور شد؛ یک جریان، جریان« خط امام» بود که با توجه به اینکه از قدرت خارج شده بود با هدف بازگشت به قدرت، از خاتمی حمایت کرد. جریان «کارگزاران» نیز با هدف حفظ قدرت وهمینطور جریان« دانشجویی ، روشنفکری و منتقدان سیاسی» با هدف اصلاح ساختار قدرت وارد انتخابات شدند. زمینههای بروز دوم خرداد بیشتر در این سه جریان سیاسی ریشه داشت که طیفهای مختلف اجتماعی را نمایندگی میکردند.»
وی گفت: «مطالبات مردم در دوم خرداد و سوم تیر ازجنس اعتراض به وضع موجود بود. هر دو رویکرد یاعتراضی به وضعیت موجود داشتند. در دوم خرداد ۷۶ ، مردم با امیدواری نسبت به پذیرش اصلاحات توسط حاکمیت و در اعتراض به سیاستهای موجود، مخالفت خود را با قیممآبی و تمامیتخواهی بخشهایی از حاکمیت اعلام کردند و خواهان ایجاد امکان برابر و یکسان برای برخورداری از فرصتهای سیاسی عادلانه شدند.»
این فعال دانشجویی ادامه داد: «سوم تیر، گروههای سیاسی مرجع و قابل اعتماد و دارای اقتدار در داخل جامعه وجود نداشت، بخشهایی از جامعه روشنفکری گفتمان تحول را به خواست طبقه متوسط به بالا خلاصه کردند، در این شرایط بخشهایی از جریان روشنفکری عرصه انتخابات را به رویارویی طبقات پایینی و بالادست جامعه تبدیل کردند.»
سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت اظهار داشت: «تشکلهای دانشجویی و مشخصا دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) به عنوان سازمانیافتهترین و متشکلترین نهاد دانشجویی دموکراتیک در داخل دانشگاه، در نبود احزاب و نهادهای توسعهیافته سیاسی، اهرم ارتباطی با مردم و افکار عمومی بودند . با توجه به مرجعیت دانشگاهیان و وجود نگاه مثبت از طرف جامعه به دانشگاه، آنها توانستند پیام خود را در معرفی گزینه همسو با مردم به جامعه منتقل کنند.»
مومنی ادامه داد: «دانشجویان بعد از دوم خرداد از هواداران و حامیان اصلی حرکت اصلاحات بودند. دانشجویان امیدآفرینان سالهای اولیه دوم خرداد بودند. تا زمانی که دانشجویان، حامی اصلاحات و خاتمی بودند،اصلاحات مورد اعتماد مردم بود اما پس از ناتوانی اصلاحطلبان در پیگیری مطالبات مردمی و روشن شدن چهارچوبهای حقوقی حاکمیت دانشجویان - به عنوان پشتوانه اصلاحات- و دیگر طیفهای حامی اصلاحات از پشتوانگی اصلاحات کناره گرفتند و به نقد حاکمیت و انتقاد از آن پرداختند.»
وی افزود: «جریان سیاسی دانشجویان در طول دوران اصلاحات معطوف به تصاحب قدرت نبود بلکه با نگاه تعمیق و نهادینهسازی قواعد مشروع و دموکراتیک در رقابتهای سیاسی فعالیت میکرد. در طول دوران اصلاحات، پارادایم مسلط در جنبش دانشجویی، اصلاحات بود و عمده دانشجویان و دفتر تحکیم در جهت حمایت از اصلاحات و گسترش آزادیهای سیاسی اجتماعی فعالیت می کردند.اصرارجنبش دانشجویی تحقق آرمانهای تاریخی ملت ایران بود و از شکلگیری نهادهای اجتماعی در جامعه با هدف تعمیق جریان تحولخواهی حمایت می کرد.»
مومنی گفت: «فعالیتهای دانشجویان در دوم خرداد از کارکرد شبه حزبی و حمایت صرف از حکومت و هواداری از احزاب و گروههای سیاسی خارج شد. اتخاذ استراتژیهایی نظیر دوری از قدرت وعدم ورود به جناحبندیهای مرسوم گروههای سیاسی و نقد همهجانبه حاکمیت و تلاش برای تغییر گفتمان "اصلاحات از درون ساختار" به "اصلاحات متکی به خواستههای نهادهای مدنی" و جریانات متشکل اجتماعی و تلاش برای شکلگیری جبههها و ائتلافهای سیاسی با محوریت دموکراسی و حقوق بشر و طرح ایده دیدهبانی جامعه مدنی از اقدامات دانشجویان در این دوره بود.»
دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) خاطرنشان کرد: «در شرایط موجود، ناکامی پروژه اصلاحات با محوریت اصلاح از درون حکومت بر اجزای جنبش اجتماعی نظیر جنبش دانشجویی تاثیر گذاشته است . از طرفی برخوردهای محدودکننده و خشن برخی از نهادهای حکومت با دانشجویان منتقد با هدف ایجاد محدودیت برای فعالیت دموکراتیک دانشجویی، پویایی و نشاط جنبش دانشجویی راآسیبپذیر ساخته و انجمنهای اسلامی در حال حاضر برای فعالیتهای خود دچار مشکل شدهاند.»
مومنی ابراز عقیده کرد: «در دوران اصلاحات، تلاش کمی در راستای دفاع از اصول اساسی اصلاحات صورت گرفت. سستی و عدم پایبندی اصلاحطلبان به مفاهیم اصلاحی باعث روی کار آمدن دولتی محافظهکار شد. اصلاحطلبان بیتوجه به واقعیات عمل کردند و زمانی که خودشان تسلیم نظر نهادهای محافظهکار و ضد اصلاحی شدند به برگزاری انتخابات غیر آزاد، غیر قانونی و غیر عادلانه تن دادند و این در راستای بسط مفاهیم اصلاحات نبود. تضاد خواستهها و اهداف با روشها و تناقض در گفتار و کردار به عدم پیگیری اصلاحات در عمل منجر شد.»
وی ادامه داد: «گرچه اصلاحات در حوزههای دیگر دستاوردهایی داشت و بخشهایی از اصلاحطلبان در داخل ساختار قدرت صادقانه عمل کردند، اما در نهایت برونداد حضور اصلاحطلبان در قدرت به تغییر جدی و قابل درک به نفع جریان اصلاحطلب منجر نشد که می توان گفت دلیل اصلی آن، عدم پایبندی اصلاحطلبان به مفاهیم اصلاحی مورد نظر بود.»
مومنی خاطرنشان کرد: «دفتر تحکیم وحدت در سالهای اولیه پس از دوم خرداد با مجموعه دولت تعامل سازنده و مثبتی داشت. با توجه به اینکه دولت خاتمی برآمده از خواست دانشجویان بود و دانشجویان خود را هوادار و حامی آن میدانستند، طبیعی بود حمایت و هواداری جدی از دولت صورت گیرد. اما با گذشت چند سال از حضور آقای خاتمی در قدرت پس از اینکه دانشجویان نسبت به تحقق خواستههایشان ناامید شدند، حمایت دانشجویان جای خود را به انتقاد و اعتراض به رفتار دولت داد. در سالهای اولیه، با توجه به گفتمان حاکم در تحکیم که حمایت از اصلاحات بود، طبیعی بود که مجموعه دولت و دانشگاه از سر تقابل و تخطئه به دانشجویان و فعالان تشکلهای دانشجویی وارد نشوند.»
وی ابراز عقیده کرد: «پس از اینکه حمایت از خاتمی جای خود را به نقد خاتمی و نقد اصلاحات داد، دانشجویان با محدودیتهایی مواجه شدند. سر انجام بزرگترین تشکیلات سراسری در داخل دانشگاه حتی از حق فعالیت آزاد و علنی خود در داخل دانشگاه محروم شد و انجمنهای اسلامی برای انجام فعالیت های خود دچار دشواری و مشکلاتی شدند. از این جهت تا زمانی که تشکلهای دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت حمایت از خاتمی را به عنوان خط مشی خود انتخاب کرده بودند تعاملی وجود داشت و تحکیم میتوانست از امکانات خود استفاده کند. اما پس از آن شاهد برخوردهای نهادهای بیرون از دانشگاه با تشکلهای دانشجویی به دلیل اتخاذ رویکردهای منتقدانه وآرمان گرایانه بودیم.»
|