یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در برابر آلبوم عکس های قدیمی!


نامی شاکری


• این حکایت شکل و شمایل ماست. حکایت اعتقادات، باورها و جهان بینی هایمان چیز دیگری ست. چون آلبومی در دسترس نیست که نمایانگر تصویر اندیشه های گذشته مان باشد، جر زدن در این قلمرو رایج تر است. بسیاری از ما چنان به فهم و درک امروزی امان غره ایم که گویی مادرزاد همین بوده ایم که هستیم! دیگران را بازخواست می کنیم که چرا در دو یا یک دهه قبل چنان بوده اند، چنان اندیشیده یا چنان کرده اند! بالنده به خود که مثلا در این سی سال تکان نخورده ایم و همان مانده ایم که بوده ایم. ملامت گر دیگران ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۲۰ مرداد ۱٣٨۹ -  ۱۱ اوت ۲۰۱۰


...اینو... کت شلوارشو... این یکیو... موهاشو ببین.... سبیل اینو.. ِاِاِ... این تویی... ببین چه شکلی بودی... وای... خودت چی؟ قیافتو ببین...
   
چنین "سروصدایی" در مقابل آلبوم عکس های قدیمی خانواده و فامیل چندان ناآشنا نیست. مخصوصا اگر تفاوت شکل و شمایل امروز با تصاویر قدیمی، خیلی زیاد باشد! تغییرات سن، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی معمولا چندان نامنتظر نیستند و اثرات خوش و ناخوش خود را بر شکل و شمایل ما به جا می گذارند و ما هم یک جوری با موضوع کنار می آئیم اما آنها که در شکل و شمایل از آن تصویرها خیلی فاصله گرفته اند، دشوارتر موضوع را می پذیرند. در این میان، معمولا تغییرات شکل و شمایل دیگران بیشتر به چشم می آید تا تغییرات شکل و شمایل خود! گاهی هم آلبوم ها، پس از عبور از ممیزی ادواری به نمایش در می آیند. در این ممیزی، خودی ها پیراسته و نزدیک به امروزشان دیده می شوند و دیگران همان می مانند که بودند...
این حکایت شکل و شمایل ماست. حکایت اعتقادات، باورها و جهان بینی هایمان چیز دیگری ست. چون آلبومی در دسترس نیست که نمایانگر تصویر اندیشه های گذشته مان باشد، جر زدن در این قلمرو رایج تر است. بسیاری از ما چنان به فهم و درک امروزی امان غره ایم که گویی مادرزاد همین بوده ایم که هستیم! دیگران را بازخواست می کنیم که چرا در دو یا یک دهه قبل چنان بوده اند، چنان اندیشیده یا چنان کرده اند! بالنده به خود که مثلا در این سی سال تکان نخورده ایم و همان مانده ایم که بوده ایم. ملامت گر دیگران که... نگفتم فلان... نگفتم بهمان...
در این ماه ها و سال اخیر حیات اجتماعی ما، تامل در آلبوم اندیشگی مان بی مناسبت نیست که ضرورت هم دارد. بسیاری از ما شیرینی فهم جدید از جهان را به تلخی دروغ می آمیزیم. اگر امروز انقلاب را به لحاظ نظری نفی می کنیم، حضوردر خیابان های انقلاب ۵۷ را هم انکار می کنی . به حساب کارنامه منفی بسیاری از مدیران نالایق نظام برآمده از انقلاب، در کارنامه مدیران نالایق تر نظام پیش از انقلاب دست برده و نمره ها را جا به جا می کنیم. اشتباهات و خطاهای آنها را که در مقام "قدرت"، موجب کندی فرایند توسعه کشور شده اند، "خیانت " می خوانیم اما اشتباهات و خطاهای خود را در مقام فعالان "ضد قدرت"، ناچیز جلوه می دهیم. از "شرایط عینی" سخن می گوییم اما به تحمیل ذهنیت خویش بر جهان می کوشیم. از اعتبار "تجربه" در شناخت سخن می گوییم اما این حق را از دیگران می ستانیم که به "تجربه" دریافته باشند! تغییر و بالندگی را می ستاییم اما آنها را که تغییر کرده اند، سرزنش می کنیم. مدارا، پرهیز از خشونت، حقوق بشر و آزادی را در مقام مفاهیمی فاخر در رویکرد امروزی مان به جهان ترویج می کنیم بی آنکه در آلبوم اندیشه های دیروز بسیاری از ما، اثر چندانی از این مفاهیم فاخر دیده شود.
حقیقت این است که بسیاری از ما تغییر کرده ایم. بسیار هم تغییر کرده ایم. در مقیاس ملی هم تغییر کرده ایم. باید هم تغییر می کردیم. چرا که "انقلاب" از آنرو در نگرفته بود که فقط گروهی فاسد که ملت را می چاپیدند به زباله دان تاریخ سپرده شوند! انقلاب از آنرو هم ضرورت یافته بود که در مقیاس ملی در برابر "تغییر و اصلاح مستمر" مقاومت کرده بودیم ما. "بالایی" ها به نوعی و "پائینی ها" به نوعی دیگر! انقلاب در گرفته بود، چرا که برداشتن موانع عمده رشد و توسعه از پیش پای مردم ایران، با حضور و مشارکت مردم، با گفت و گو، اقناع و تجربه مردم و اصلاح مستمر نظام ممکن نشده بود! نظام پادشاهی برای سقوط و فروپاشی نیازمند انقلابی به آن سهمگینی نبود. آن نظام، قربانی فرصت سوزی تاریخی خود شد و انقلاب برای مردم ایران فرصتی فراهم آورد تا به قیمتی گزاف، با خودانتقادی و اصلاح مستمر، تغییر کند و جامعه ای نو بسازد.
بسیاری از جریان ها، نهادها و شخصیت هایی که به دلایل تاریخی شانس بیشتری برای قبضه "قدرت" پس از انقلاب داشتند، با تنزل مفهوم انقلاب به جا به جایی حاکمان بد با حاکمان خوب، کوشیدند تا این فرصت تاریخی برای "تجربه و تغییر" را از مردم ایران بگیرند. در میان آنان کم نبودند مردان و زنان درستکاری که در حاشیه قدرت، به راستی گمان می بردند در راه هدایت مردم به سوی بهشت زمینی اند! نکوهش آنها که به نام هدایت مردم به بهشت، غارت ها و تجاوزها به حقوق مردم کرده اند به جای خود! اما امروز در ادامه حرکت تاریخی مردم ایران به سوی رشد و توسعه دمکراتیک، بسیاری از آن مردان و زنان درستکار با تجارب گرانقیمت، همراه مردم اند!
آنها که با انکار، نکوهش و عدم پذیرش تغییر دیگران، این گستره حضور در جنبش سبز را تحدید می کنند، شریک جرم آن اقتدارگرایانی نیستند که تغییریافتگان را مجازات می کنند؟ نگاهی به آلبوم اندیشه های دیروزی مان بکنیم. گذشته را فراموش نکنیم اما "به اکنون از سکوی آینده بنگریم"!

نامی شاکری – تهران - ۲۰/۵/٨۹


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست