یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ مرداد ۱٣٨۹ -  ۱۶ اوت ۲۰۱۰


 پس از نیروگاه بوشهر ـ مناظره، تاکتیک سیاسی یا وسیله دست‌یابی به حقیقت ـ آمار خوب، آمار بد ـ رمضان فرصتی برای خویشتن‌یابی ـ مسائل ما چیست؟ دستور کار کدام است؟
روزنامه جام جم در یادداشت صفحه اول خود مطلبی دارد با عنوان جهت اطلاع کاخ سفید به قلم مهدی فضائلی که در آن نوشته است: «انتشار خبر سوخت‌گذاری نیروگاه بوشهر طی روزهای آینده و راه‌اندازی این نیروگاه در نیمه دوم شهریور ماه جاری، مقامات کاخ سفید را به واکنش شتابزده واداشت و سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد: آمادگی ایران برای راه‌اندازی نخستین نیروگاه هسته‌ای خود با حمایت روسیه نشان می‌دهد که تهران نیازی به پیگیری طرح‌های جنجال‌برانگیز خود برای غنی‌سازی اورانیوم ندارد. در این باره نکات زیر شایسته توجه است:
۱ـ فعالیت‌های چرخه سوخت هسته‌ای از جمله غنی‌سازی اورانیوم نه در معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (‏NPT‏) و نه در اساسنامه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مادامی که انحراف به سمت مقاصد غیرصلح‌آمیز نداشته باشد مشمول هیچ گونه محدودیتی نیست.
مطابق مفاد معاهده ‏NPT، فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای نه‌تنها محدودیتی ندارد بلکه براساس برخی مواد این معاهده، آژانس و کشورهایی که دارای این فناوری هستند موظفند به کشورهای فاقد این فناوری کمک کنند.
بهره‌برداری از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای از جمله غنی‌سازی اورانیوم هیچ ارتباطی به داشتن نیروگاه ندارد و کشورها می‌توانند بدون داشتن نیروگاه و به دلیل داشتن مزیت‌های نسبی دیگر، اقدام به غنی‌سازی اورانیوم کنند.
بنابراین، اظهارنظر سخنگوی کاخ سفید فاقد وجاهت قانونی است.
۲ـ با توجه به مقررات بین‌المللی موجود، هیچ سند بین‌المللی الزام‌آور حقوقی برای تأمین سوخت نیروگاه‌های هسته‌ای وجود ندارد.
در دهه ٨۰ میلادی دو جریان مذاکره تقریباً بصورت موازی یکی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و دیگری در سازمان ملل پیگیری شد تا کشورها به تضمینی در این جهت دست یابند، ولی هر دو مذاکره پس از حدود یک دهه، به دلیل اعمال نظر کشورهای ذی‌نفوذ، بدون نتیجه پایان یافت. اتفاقاً همین مسأله موجب شد برخی کشورها و از جمله جمهوری اسلامی ایران برای تأمین سوخت نیروگاه‌های مورد نظر خود در زمینه غنی‌سازی اورانیوم به فکر سرمایه‌گذاری مستقیم بیفتند.
٣ـ موضوع غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران ارتباطی صرفا با نیروگاه بوشهر ندارد و با توجه به تکلیف مجلس شورای اسلامی به دولت برای دستیابی به ۲۰ هزار مگاوات برق هسته‌ای طی حدود ۱۵ سال آینده، دولت مکلف است مقدمات این مسأله، از جمله تأمین سوخت مورد نیاز را در دستور کار خود داشته باشد.
بدیهی است اطمینان از امکان غنی‌سازی اورانیوم و تأمین سوخت مورد نیاز، نیازمند دوره زمانی طولانی‌مدت است و نمی‌توان یک‌باره به آن دست یافت. ‏
به‌طور مثال یک نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی آب سبک مانند بوشهر برای راه‌اندازی، نیازمند جاگذاری حدود ۹۰تن (٨۲ تن) اورانیوم در قلب رآکتور آن است که سالانه ٣۰ تن آن مصرف و بقیه بتدریج جایگزین می‌شود و برای تولید فقط ٣۰ تن اورانیوم مورد نیاز سالانه نیروگاه بوشهر، ۵۴۰۰۰ سانتریفیوژ نسل ‏P۱‎‏ باید یک سال مداوم کار کند. حال اگر ۱۰۰۰ مگاوات به ۲۰۰۰۰ مگاوات افزایش یابد، میزان اورانیوم غنی‌شده مورد نیاز معلوم می‌شود. شایان ذکر است که جمهوری اسلامی ایران، صرفاً برای اطمینان از عدم توقف نیروگاه‌های هسته‌ای خود و برای تأمین بخشی از اورانیوم مورد نیاز خود برنامه‌ریزی کرده و بقیه را از بازار جهانی تأمین خواهد کرد.
۴ـ اگر سخنگوی کاخ سفید تأمین سوخت نیروگاه بوشهر از سوی روسیه را دلیلی برای توقف غنی‌سازی ایران می‌داند باید به این سوال‌ها پاسخ دهد که اولاً در طول چندین سال تأخیر روسیه از تحویل سوخت، چرا آمریکا ضمن کارشکنی در روابط روسیه و ایران با غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران مخالفت کرده است؟ علی‌القاعده این تأخیر باید مجوزی برای ایران محسوب می‌شد. ثانیاً چه تضمینی وجود دارد که روسیه همواره به تأمین سوخت نیروگاه بوشهر ادامه دهد و اگر به هر دلیلی ارسال سوخت از سوی روسیه متوقف شد، میلیاردها سرمایه‌گذاری ایران در نیروگاه بوشهر یا نیروگاه‌های مشابه چه سرانجامی خواهد داشت؟»

پس از نیروگاه بوشهر
پس از نیروگاه بوشهر عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد است به قلم محمود صدری که در آن آمده است: «خبر راه‌اندازی قریب‌الوقوع نیروگاه اتمی بوشهر در ایران موجب شادمانی شده است. شادمانی ایرانیان از این جهت است که نیروگاه بوشهر با تامین برق و گسترش دانش و تکنولوژی، صرفه اقتصادی و بهره‌های علمی دارد و باید از آن خرسند بود؛ اما بازتاب بیرونی این خبر موضوعی در حوزه سیاست خارجی و به‌ویژه تاثیر این رخداد بر روابط آینده ایران با بازیگران بین‌المللی است.
مهم‌ترین مدعی بین‌المللی ایران؛ یعنی ایالات‌متحده آمریکا اعلام کرده با فعالیت نیروگاه بوشهر مخالفت نخواهد کرد. موضع دیگر کشورها نیز کمابیش همین است و می‌توان نتیجه گرفت نیروگاه بوشهر پس از ٣۵ سال انتظار، در هفته‌های آینده به عنوان نخستین نیروگاه اتمی ایران وارد چرخه فعالیت‌های فنی و اقتصادی خواهد شد؛ اما این همه داستان نیست و حالا این پرسش مطرح است که آیا راه‌اندازی نیروگاه بوشهر به عنوان تسهیل‌کننده برنامه هسته‌ای ایران عمل خواهد کرد یا اینکه موجب افزایش فشار بین‌المللی بر این برنامه خواهد شد. آنچه از هم‌اکنون قطعی به نظر می‌رسد این است که ایران نیروگاه بوشهر را صرفا بخش کوچکی از برنامه هسته‌ای خود می‌داند و تکمیل سایر طرح‌ها را ادامه و مکمل آن به شمار می‌آورد و آمریکا در نقطه مقابل این نظر، به این نکته پای می‌فشارد که نیروگاه بوشهر نیازهای هسته‌ای ضروری ایـران را تامین می‌کند و ادامه طرح‌های دیگر موضوعیت ندارد.
بنابراین ادبیات و منطقی که از این پس، طرفین در برابر یکدیگر به کار می‌برند بر نتیجه کشمکش‌ها تاثیر زیادی خواهد گذاشت. آمریکایی‌ها بر موارد مصرف انرژی هسته‌ای انگشت خواهند گذاشت و از آن نتیجه خواهند گرفت که ایران فقط مجاز به اجرای طرح‌هایی است که مبدا و مقصد سوخت آن مانند نیروگاه بوشهر معلوم باشد؛ یعنی اینکه روسیه یا کشور دیگری سوخت نیروگاه را تامین کند و پسماندهای آن را از ایران خارج کند. حال آنکه ایران، موضوع را فراتر از رفع پاره‌ای حوائج فنی و اقتصادی می‌بیند و آن را مساله‌ای مربوط به حق حاکمیت ملی به شمار می‌آورد. ایران برای پیگیری این هدف خود باید مراقب دام سیاسی آمریکا؛ یعنی مسلط کردن بحث میزان نیاز ایران به انرژی هسته‌ای باشد؛ زیرا اگر چنین بحثی راه بیفتد و بر حق حاکمیت انحصاری ایران سایه بیندازد، بیم آن می‌رود که به ادبیات غالب در پرونده هسته‌ای ایران تبدیل شود. آنچه از این پس ایران به آن نیاز دارد تأکید بر این موضوع است که تاسیس نیروگاه‌های هسته‌ای به هر تعداد و تولید سوخت هسته‌ای به هر مقدار، مباحث حاکمیتی هستند که موضوع هیچ مذاکره‌ای قرار نمی‌گیرند.نکته دیگری که اعتنا به آن ضرورت دارد، نقش آتی روسیه در طرح‌های هسته‌ای ایران است. تجربه ٣۰سال گذشته نشان داده است که روسیه شریک مطمئنی نیست و در مقاطع حساس، ایران را وجه‌المصالحه کشمکش‌های خود با رقبای بین‌المللی می‌کند. شکستن انحصار علمی و فنی روسیه در طرح‌های هسته‌ای ایران کار دشواری است؛ اما از آنجا که در روابط بین‌الملل همواره امکان تغییر منافع و مواضع وجود دارد، ایران می‌تواند و باید بخت خود را در این حوزه بیازماید.
ورود کشورهای دیگر به طرح‌های هسته‌ای ایران، قدرت چانه‌‌زنی تهران را بالا می‌برد و به موازات آن قدرت معامله‌گری روسیه بر سر ایران را کاهش می‌دهد. این وضع مفروض، برای کشورهای دیگر نیز انگیزه کافی برای دفاع از برنامه‌ هسته‌ای ایران ایجاد می‌کند. با توجه به موضع‌گیری خصمانه آمریکا و اروپا در برابر ایران، شاید نتوان بر کشور خاصی به عنوان جایگزین یا رقیب روسیه در طرح‌های آتی انگشت گذاشت؛ اما طرح چنین پیشنهادی از سوی مقام‌های مسئول، به احتمال زیاد خواستاران چنین همکاری را به ابراز تمایل و نشان دادن خود وادار خواهد کرد. در روابط بین‌الملل معمولاً منافع کشورها، مواضع آنها را رقم می‌زند. با نشان دادن بسترها و راه‌های کسب منافع به کشورها می‌توان بر مواضع آنها تأثیر گذاشت. حفظ نیروگاه بوشهر و گسترش آن به تدابیری پیچیده‌تر از آنچه تاکنون در کار بوده، نیاز دارد و سرآغاز تدابیر تازه، ایجاد شرایطی است که دفاع از برنامه هسته‌ای ایران را برای کشورهای بیشتری توجیه کند. طبیعی است که این کشورهای تازه را باید در اردوگاه صنعتی جست‌وجو کرد نه در حامیانی که حداکثر رایی در مجمع عمومی سازمان ملل دارند.»

مناظره، تاکتیک سیاسی یا وسیله دست‌یابی به حقیقت
سرمقاله روزنامه مردم‌سالاری مطلبی است با عنوان مناظره، تاکتیک سیاسی یا وسیله دست‌یابی به حقیقت به قلم کوروش شرفشاهی که متن آن در پی آمده است: «امروزه پاسخگویی در قبال عملکردها از مهمترین نکاتی است که مسئولان باید به آن اهتمام ورزند اما فراموش نکنیم که هرچقدر عملکرد مناسب‌تر و قابل دفاع‌تر باشد پاسخگویی در برابر هر مقام و شخصیتی آسانتر است و هرچقدر عملکردها در سایه اما و اگرها، آزمون و خطاها یا بشود و نشودها گیر کرده باشد پاسخگویی نیز با شرط و شروط روبه‌رو می‌شود.‏
در این راستا هرکسی که اعتقاد دارد حق با اوست حاضر می‌شود در برابر انظار عمومی به گفت‌وگو بنشیند و از اعتقادات، عملکرد، اطلاعات و آگاهی‌هایی که دارد دفاع کند. بارزترین نمونه این واکنش را از محمود احمدی‌نژاد شاهد بوده‌ایم. وی بارها شخصیت‌های‏ جهانی را به مناظره دعوت کرده و حاضر شده در یک نشست زنده تلویزیونی بر سر اصول، بحث کند. دلیل زنده بودن این نشست‌ها آن بوده که طرفین مناظره توان اثبات نظریات را داشته باشند، نه آنکه در قالب یک برنامه ضبط شده، اما و اگرها، ویرایش و بازنگری شوند.‏
از فعالان سیاسی گرفته تا افراد عادی، همگان شیفته این قبیل مناظره‌ها هستند اما سوال اینجاست که چرا باید رئیس‌جمهور آمریکا به درخواست احمدی‌نژاد برای مناظره زنده تلویزیونی پاسخ دهد و اکنون که حاضر به این مناظره نشده حکایت از نقاط ضعف برجسته این سیاستمدار غربی دارد اما شخص احمدی‌نژاد یا اعضای کابینه‌اش حاضر نمی‌شوند در مناظره‌های زنده تلویزیونی با کارشناسان و فعالان عرصه‌های سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ در داخل کشور به مناظره بنشینند. اکنون که تمام رسانه‌های جهان به ویژه ایرانیان، پاسخ منفی اوباما به احمدی‌نژاد برای برگزاری یک مناظره زنده را نقطه ضعف رئیس‌جمهور آمریکا می‌دانند سکوت دولتمردان به درخواست مناظره با فعالان سیاسی داخل کشور را چگونه باید توجیه کرد؟ نکته دیگر که براهمیت مناظره‌ها می‌افزاید سابقه این مناظره‌ها در انتخابات ریاست جمهوری اخیر است که در آن برخی حرمتها شکست در هر صورت به نظر می‌رسد که امروزه درخواست مناظره علاوه برتاکتیک سیاسی وسیله‌ای برای دستیابی به حقیقت است که منتقدان و به ویژه آنهایی که دستهایشان از اطلا عات، آمار و ارقام پر است خطاب به صاحبان قدرت مطرح می‌کنند. البته به نظر می‌رسد که مدیریت کلان صدا و سیما نقش برجسته‌ای در این ماجرا دارد. اگر جناب ضرغامی همانگونه که در مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری برای برگزاری مناظره‌ها اعلا م آمادگی کرد برای مناظره‌های امروز نیز اعلا م آمادگی می‌کرد و اسامی دعوت‌کنندگان به مناظره ثبت می‌شد آنگاه بیشتر مشخص می‌شد که چه کسانی باید در مقابل یکدیگر بنشینند و در برابر نگاه مردم به صورت زنده به ابهامات پاسخ دهد. از سوی دیگر انتظار می‌رود آنان که برای مناظره اعلام آمادگی کرده‌اند پیگیر مناظره‌های درخواستی باشند تا شاید یک نفر پیدا شود که از حرف‌ها و نظریاتی که ارایه داده دفاع کند.»

آمار خوب، آمار بد
روزنامه جهان صنعت در یادداشت صفحه اول خود مطلبی با عنوان آمار خوب، آمار بد دارد که به قلم محمدحسین مهرزاد است و متن آن بشرح زیر می‌باشد: «وزیر کار نسبت به گزارش مرکز آمار ایران مبنی بر رشد نرخ بیکاری که با چشم غیرمسلح هم دیده می‌شود تردید می‌کند در حالی که چندی پیش رئیس مرکز آمار از اعلام شاخص‌های آماری چون تورم و بیکاری در این مرکز خبر داد.‏
بازی اعداد و آمار گویی تنها در ایران تا این اندازه عجیب دنبال می‌شود. کار به جایی رسیده که آمار اعلام شده هم با اقبال و اعتماد مردم مواجه نمی‌شود، وقتی وزیر دولت در آمار شک می‌کند چرا مردم کوچه و بازار که اتفاقاً واقعیت‌ها را بهتر از دیگران می‌فهمند، باور کنند؟
دیوارهای اعتماد مردم ابتدا نسبت به بانک مرکزی و حالا نسبت به مرکز آمار ایران در حال فرو ریختن است و احتمالاً از این به بعد باید هم مردم و هم وزرا چشمشان به وب‌سایت اکونومیست و بانک جهانی بماند.‏
اما سوالی که در میانه این بی‌اعتمادی نباید از آن غافل شویم این است که ایجاد شبهه در آمار رسمی مشکل را حل می‌کند؟ اصلاً تصور کنیم مرکز آمار نرخ بیکاری را با روندی کاهنده نشان می‌داد و حتی آن را به صفر می‌رساند، آیا مشکل بیکاری حل می‌شد؟ خیر. مشکل روی کاغذ و رقص اعداد نیست، مشکل دقیقاً اینجاست،
در بطن جامعه!»

رمضان فرصتی برای خویشتن‌یابی
یادداشت اول روزنامه تهران امروز اختصاص به مطلبی دارد با عنوان رمضان فرصتی برای خویشتن‌یابی به قلم دکتر عماد افروغ که متن آن در پی آمده است: «پیش از آنکه بخواهیم درباره دلالت‌ها و آثار ماه مبارک رمضان در حوزه‌های مختلف سیاسی- اجتماعی سخن بگوییم، بحث در خصوص جایگاه و منزلت این ماه ضروری است. در قرآن آمده که روزه برای تقوا پیشه گی است. این تقوا به معنای خویشتنداری، ورع، پرهیزگاری و اجتناب از انواع رجس‌ها و زشتی‌ها و بی‌اخلاقی‌هاست. مرحوم امام(ره) هم فرموده‌اند که در ماه رمضان شیاطین در غل و زنجیر هستند. پس اگر کسی کماکان در ماه رمضان اخلاق و رفتار شیطانی و نیمه شیطانی دارد، نمی‌شود آن اخلاق و رفتار را به شیطان نسبت داد. این به معنای آن است که ما در ماه پر برکت رمضان نتوانسته‌ایم از آن فیض ببریم. ماه رمضان ماهی است برای آزمودن خویش نسبت به اینکه اخلاق ما الهی است یا شیطانی. اگر به معنی واقعی تقوا پیشه کنیم و از گناه اجتناب نماییم و نشان دهیم که اخلاق الهی داریم، این برای خودمان مایه قوت و امیدواری است. رمضان علاوه بر اینکه ماه تقوا و اتصال و ارتباط با خداست، ماه خویشتن یابی هم هست. یعنی انسان باید خودش را بشناسد تا خدای خود را بشناسد. اگر ابتدا خود را نشناسیم مطمئناً خدای خود را هم نخواهیم شناخت. بر این اساس انسان اگر خود را فراموش کند، خدای خود را هم فراموش خواهد کرد. ماه رمضان آثار و دلالت‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد.
درباره دلالت‌ها و آثار اقتصادی می‌توان گفت که انسان باید یاد بگیرد که در معامله غش نکند. جانب انصاف را رعایت کند...
و از معاملاتی که با دروغ و نیرنگ همراه است، پرهیز نماید. آثار فرهنگی هم به این معناست که اخلاق و معنویت در جامعه نشر داده شود به گونه‌ای که شاهد گسترش صداقت و محبت در جامعه باشیم.
آثار سیاسی این ماه مبارک در این است که تقوای سیاسی را رعایت کنیم. از این فضای آلوده که همراه با نیرنگ و دروغ و حفظ قدرت یا دستیابی به قدرت، به هر قیمتی است پرهیز کنیم. برخی آگاهانه یا ناآگاهانه تصور می‌کنند در نظام اسلامی قدرت هدف است و بعضا قربه‌الی‌الله دست به کاری می‌زنند. ممکن است از سر ناآگاهی یک کار غیراخلاقی را قربه‌الی‌الله انجام دهند. این عمل مقبول خدا نیست و باید در نیت آن شک کرد. این نیت شیطانی است و به خاطر ناآگاهی به نام خدا است. باید این انسان‌ها را آگاه کرد که یا دست از اعمال خود بردارند یا اگر معتقدند که عملشان الهی است- با توجه به اینکه معیارهای ما گواهی می‌دهد که غیر الهی است- باید به آنها آموخت که چنین عملی را قربه‌الی‌الشیطان انجام دهند.
ما برای اعمالمان معیارهایی داریم و باید بین نیت و عمل ما یک سنخیتی برقرار باشد. برای برقراری این نسبت و سنخیت باید آگاه بود نسبت به اسلام و آموزه‌ها و معیارهای آن. در ماه رمضان انسان می‌تواند با ارتقای بینش و آگاهی خود و با توجه به سنخیت بین نیت و عمل یک رابطه استوار و منسجم برقرار کند.
در عالم سیاست امروز جامعه، شاهد بی‌اخلاقی‌های زیادی هستیم. بی‌اخلاقی‌هایی مثل رواج تهمت و افترا نسبت به دیگران، ریختن آبروی مومنان به بهانه‌های واهی سیاسی، دروغگویی و... این بی‌اخلاقی‌ها هیچ ربطی نه با رفتارهای اسلامی دارد و نه با نیات الهی. رفتاری شیطانی است که با نیت شیطانی سازگاری دارد. لذا پذیرفته نیست که به نام اسلام رفتارهای غیر اسلامی داشته باشیم. هیچ آموزه‌ای از اسلام اجازه نداده است که برای رسیدن به قدرت یا حفظ قدرت هر کاری را مباح بدانیم. آنچه جای تامل دارد اینکه وجه ممیزه نظام جمهوری اسلامی با نظام‌های سیاسی غیردینی در پیوند بین اخلاق مثبت و سیاست است. در صورتی می‌توان این پیوند را برقرار کرد که فعل سیاسی یا قدرت، فعل مشروط و ابزاری تلقی شود و فعل اخلاقی و دینی، فعل مطلق و هدف باشد. اما اگر این رابطه برعکس شود و فعل اخلاقی و دینی مشروط و فعل سیاسی مطلق و هدف شد، این همان ماکیاولیسم است که ما هم به گونه‌ای در جامعه اسیر آن شده ایم. در برخی رفتارهای سیاستمداران و صاحبان قدرت ما منش و خوی ماکیاولیستی آشکار است. یا باید آنها را آگاه و متنبه نمود که از این فرصت و ماه پر فضیلت استفاده وافی ببرند و از خوی و منش غیراخلاقی پرهیز کنند و یا مردم را نسبت به این نیات و رفتارهای غیراخلاقی و غیرشرعی آگاه کرد که فریب اغوائات و رفتارهای غیر اخلاقی و شیطانی این قبیل سیاستمداران را نخورند. هر چند لعاب و نقاب دینی داشته باشد. ماه رمضان ماه خویشتن یابی و ارتباط با خداست. بر ماست که از این ماه پربرکت بیشترین فیض را ببریم.»

مسائل ما چیست؟ دستور کار کدام است؟
روزنامه رسالت در سرمقاله خود به قلم محمدکاظم انبارلویی مطلبی دارد با عنوان مسائل ما چیست؟ دستور کار کدام است؟ که متن آن بشرح زیر است: «اصولگرایان با گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت پا به عرصه رقابت‌های انتخاباتی گذاشتند. اصولگرایان با احصای مطالبات حقیقی مردم و با رصد فضای سیاسی کشور و تهدیدات دشمن دردها و مشکلات مـردم و مسائل نظـام را در دستـور کـار حکـومت قـرار دادند.
توجه به چشم‌انداز بیست ساله، اجرای سیاست‌های اصل۴۴، برنامه پنج ساله پنجم، هدفمند کردن یارانه‌ها، پر کردن فاصله دولت و ملت، رسیدگی به وضعیت اقشارمستضعف جامعه، احیای گفتمان امام(ره) در ستیز با استکبار جهانی و.... بزرگترین دغدغه اصولگرایان در عرصه تئوری و عمل بود.
لذا دولتی در انتخابات نهم و دهم بر اساس این دغدغه‌ها شکل گرفت که مومن به ارزش‌ها و نیروی لایزال ملت بود. دولتی پا به عرصه خدمت گذاشت که کارآمد و با نشاط بود و خدماتش را به اعماق کشور برد. دولتی شکل گرفت که دغدغه اجرای عدالت و رفع تبعیض داشت و در عین حال مومن به استقلال و پیشرفت ملت بود.
چنین تصویر کارآمدی از دولت اصولگرایان بود که در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری توانست نزدیک به ۲۵میلیون رأی از ملت به خاطر کارآمدی خود دریافت کند.
صیانت از چنین تصویری نیاز به تقوا پیشگی و مراقبت دائمی دارد. ماه مبارک رمضان فرصتی است برای این مراقبت و تقوا پیشگی و باید همه لحظات و آنات آن را غنیمت شمرد.
کارآمدی دولت باعث شد رقیب در دهمین دوره ریاست جمهوری از روی حقد و حسد و نیز کینه و لجاجت از همه خط قرمزهای پذیرفته شده خود عبور کند و فتنه‌ای خطرناک را تدارک ببیند. فتنه‌ای که سال گذشته فقط دشمنان نظام را خوشحال کرد و رقیب را از مرتبت یک مخالف قانونی به مخالف غیر قانونی فروکاهید. آنها در تور نبرد نرم دشمن گرفتار آمدند و برخی حتی بی مزد و مواجب برای آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس سربازی کردند. کینه و لجاجت، حسد و عقده عقلانیت انسان را تعطیل می‌کند و قوای انسان را در بست در اختیار شیطان قرار می‌دهد. این گردنه خطرناک و بزرگی بود که‎ ‎رقیب نتوانست از آن به سلامت عبور کند. همین جنود شیطانی ممکن است به جان و ذهن اصولگرایان بیفتد و به بهانه نقد درون گفتمانی پرده‌ها را فرواندازند و آنچه را نباید عیان شود عریان نشان دهند.
رعایت انصاف و عدالت در نقد و درک مسائل اصلی کشور و نظام و التزام عملی به تحقق بسط ید ولایت فقیه در مدیریت کشور و نیز دغدغه وحدت و همگرایی اصولگرایان ما را از سقوط در پرتگاه و دره خودخواهی‌ها و جاه‌طلبی‌ها مصون نگه می‌دارد لذا با درک چنین واقعیتی می‌توان مسائل و دستور کار واقعی را فهمید و کار و همت مضاعف را در آن موضوع متمرکز کرد.
حال باید دید مسائل ما چیست و دستور کار در هر یک کدام است؟
۱- در حوزه سیاست، تداوم حضور در عرصه نبرد نرم و دفع فتنه فرقه سبز مهمترین اولویت ماست. هر خبر یا تحلیل یا گزاره‌ای که ما را از این مهم غافل کند، باید به دیده تردید نگریسته شود. اگر نقشه رقیب نباشد، حداقل باید گفت مسأله ما نیست.
۲- در عرصه اقتصاد ما کارهای بزرگ و انجام‌نشده‌ای داریم، به مطالبات اقتصادی مردم باید پاسخ شایسته داده شود. اجرای اصل۴۴ قانون اساسی به مثابه بروز یک انقلاب اقتصادی مهم است و باید بر اجرای آن همت گماشت.
برنامه پنج ساله پنجم می‌خواهد سرنوشت پنج ساله اقتصاد کشور را در چارچوب چشم‌انداز بیست ساله مشخص کند. بحث و چانه‌زنی علمی و کارشناسی در مورد آن خیلی مهم است که اکنون در یک فضای کاملاً ساکت و بدون مطرح‌شدن در منظر نخبگان اقتصادی در کمیسیون تلفیق با سرعت پیش می‌رود و اطلاع‌رسانی درستی از آن نمی‌شود. بودجه سال آینده بر اساس برنامه پنج‌ساله بسیار مهم است.
ما در زمینه بودجه سوالات بی‌پاسخی داشته‌ایم که هیچ گاه حاضر به واکاوی آن در صحن مجلس نبودیم. علت آن هم نداشتن وقت در دقیقه۹۰ تصمیم‌گیری بوده است. از همین الان باید به بودجه رسید که فردا خیلی دیر است. تفریغ بودجه سال٨۷ هنوز در مجلس خوانده نشده است. حال آنکه ما در حال اجرای بودجه سال٨۹ هستیم و دغدغه بودجه سال آینده را هم بر مبنای برنامه پنجم باید داشته باشیم.
٣- در عرصه فرهنگی، اسلامی کردن مناسبات اجتماعی و فرهنگی دغدغه اصلی ماست. اجرای قانون عفاف و حجاب را گامی برای رفع این دغدغه می‌دانیم. در این مورد باید به جای حرف فقط عمل کرد و نتایج عمل را به بحث و بررسی گذاشت.
۴- در عرصه امنیت ملی بحث تهدیدات و تحریم‌ها را داریم ما باید فضایی در کشور ایجاد کنیم که اجازه تکرار تجاوز به ایران اسلامی - به صورتی که در٣۱ شهریور سال۱٣۵۹ اتفاق افتاد - را ندهیم. این مهم هوشیاری و هوشمندی و نیز آمادگی کامل می‌خواهد. ما باید اقتدار ملی را به رخ دشمن بکشیم. گاهی بگومگوها در میان اصولگرایان دشمن را به طمع می‌اندازد از این کار باید به شدت پرهیز کرد. بسیاری از مباحث و مسائل و دلخوری‌ها را می‌توان زیر سقف گفتگو حل کرد و نیازی به رسانه‌ای کردن آن نیست. رسانه‌ای کردن برخی مباحث به معنای به حاشیه رفتن متن مسائل و مشکلات جدی کشور است و این کار درستی نیست.
۵- ما باید هر چه زودتر در خصوص ارائه یک مدل کارآمد از دولت اسلامی دست به کار شویم اصولگرایان چنین فرصتی را ممکن است دیگر به دست نیاورند ما از این مرحله باید عبور کنیم تا بتوانیم یک جامعه نمونه اسلامی بسازیم تا در جریان فرایند تکامل انقلاب اسلامی قرار گیریم. اگر از این مهم غفلت کنیم ممکن است سال‌ها در همین مرحله در جا بزنیم.»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست