شرایط حاکم برمحیط های دانشجوئی در آستانه گشایش دانشگاه ها
تقی روزبه
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۰ شهريور ۱٣٨۹ -
۱ سپتامبر ۲۰۱۰
تحولات سال گذشته،هم چون صفیر تیری که ازبغل گوش کسی عبورکرده باشد، زنگ خطررا برای رژیم به صدا درآورد.اگرهیچ کس نداند،خود حکومت خوب میداند نظامی که حمایت و همراهی نسل جوان،بویژه دانشجویان ودانش آموزان را ازدست داده باشد،ولوآن که بتواند به زورسرنیزه وچنگ ودندان زمان حال را سپری کند،فاقد آینده است.ازهمین رو تمرکزروی دانشگاه ها و دانشجویان،مدارس ودانش آموزان ودرهمین رابطه گزینش معلمان ازاهمیت بسزائی درآن چه که محتوای باصطلاح یک انقلاب فرهنگی تازه ای را تشکیل می دهد، برخورداراست. عناصراین انقلاب ضدفرهنگی را تصفیه اساتید(وگزینش آنها ازطریق یک هیئت مرکزی)، بازنگری درمحتوای دروس آموزشی بویژه درعرصه علوم اجتماعی جهت پیوند تنگاتنگ دانش و مذهب(وازجمله بین حوزه ودانشگاه و مدرسه) وبالأخره تشدید فضای کنترل و سرکوب دانشگاه ها تشکیل می دهد. آن چه که این انقلاب ضدفرهنگی جدید را ازانقلاب ضدفرهنگی گذشته متمایزمی کند،آن است که آن پروژه بدلیل تسلط رژیم برجامعه وصورت گرفتنش درفضائی که هنوز دارای پایگاه کمابیش وسیعی درمیان مردم بود، درتمایزکیفی باشرایطی است که اکنون وجود دارد. چنان که امروزبه سبب ازدست دادن موقعیت عمومی درجامعه،دستورکاراین باصطلاح انقلاب فرهنگی، یک امر سراسری بوده و دربرگیرنده اکثریت جوانان و افراد جامعه ای است که تحت تأثیرفتنه داخلی وتوطئه دشمنان خارجی قرارگرفته اند، وازطریق بازآموزی،اجراء طرح هائی هم چون عفاف وحجاب وهدایت کنترل شده تر رسانه های عمومی والبته دررأس همه آن ها بگیروبه بند و شکنجه واعدام .... .علاوه براین، فرض براین بودکه نسل اول جوانان درنظامی غیراسلامی پرورش یافته بودند وحا ل آن که نسل های بعدی که دردامن خود جمهوری اسلامی متولدشده اند،آمادگی بیشتری برای جذب ارزش ها ودرواقع شستشوی مغزی وآموزشی دارند. وازهمین رو نیازمجدد رژیم به "انقلاب فرهنگی" تازه، قبل ازهرچیزعلیرغم فراافکنی های رژیم درمورد وعلل روی کرد جوانان به سکولاریسم ودوری ازارزشهای مذهبی، ونسبت دادن آن به عواملی هم چون دشمن خارجی ویا ناخالصی دولتمردان دیروزی،به معنی اذعان به شکست کامل برنامه ها و عملکرد خود رژیم درطی سه دهه اخیر است.ازسوی دیگر،اگردر"انقلاب فرهنگی" گذشته هدف مشخص و توجیه کننده ای وجود داشت و درکنارسرکوب، اهرم هژمونی بیرون ازدانشگاه ها برای اعمال اتوریته و تغییرفضای درونی دانشگاه ها ، متصوربود که درترکیب با زورعمل می کرد، امروزه تمایزی بین فضای درونی وبیرون دانشگاه ها وجود ندارد و بهمین دلیل اهرمی هم جز جزتوسل به مزدوران بسیجی و نیروهای سرکوب دراختیارآنان نیست. اهرمی که به هردردی بخورد بدرد انقلاب فرهنگی نمی خورد. واین البته بیانگرسترونی کامل سودای انقلاب فرهنگی دردوران انحطاط و فرتوتی نظامی است که عمرش به سرآمده است. بااین همه مساله مرگ وزندگی درمیان است و همین سبب می شود که رژیم تمامی توش وتوان خود را هم چون تلاش بی سرانجام سیزیف برای قراردادن یک کره سنگی غول پیکربرنوک قله ، بامرناممکنی هم چون بازآموزی نسل های جدیدی که حامل راستین ارزش های عهد عتیق اسلامی باشند،بکارگیرد.نسلی که ازطریق مشاهده نتایج آموزه های مذهبی پی به بطلان و غیرعقلانی بودن آنها برده اند والبته بهمین دلیل این نوع تلاش های مذبوحانه،نه فقط فاقد هیچج جنبه ایجابی که بتواند توهمی برانگیزد نیست، بلکه جنبه تخریبی و ویرانگری آن درکوبیدن مظاهرعقلانی و تمدن بشری و "طالبانی" شدن برجسته ترمی شود. بهمین دلیل آنها همدوش سپاه با تشبیه عرصه فرهنگی به صحنه جنگ ودراصل آمیزه ای ازجنگ نرم و سخت، گشودن جبهه جددیدی به نام جبهه جنگ نرم تاکتیک واستراتژی معطوف جنگ باصطلاح نرم را پیشه کرده اند.شب وروزهم چون اشباح نامرئی و یا هم چون آسیاب های بادی با اجراء حمله وضدحمله وامیزه ای ازجنگ نرم وگرم هجوم می برند.
درهمین راستاست که این روزها هذیان گوئی های وزیرعلوم وتحقیقات که مسول مستقیم ورسمی پیش برداین پروژه ضدفرهنگی دردانشگاه های کشور است باوج خود رسیده است. که او بااستفاده ازفرصت تعطیلات تابستان به تصفیه روسای بیست دانشگاه و پژوهشگاه پرداخته است وحدود ٣٨ دانشگاه دیگر را نیز بزودی دردستورکارخود قرارخواهد داد، می گوید:
ما عهد بسته ایم در دانشگاههایمان در مسیر ولایت حرکت کنیم یعنی وقتی حضرت آقا فرمایشی را مطرح کردند و صددرصد مخالف نظرمان بود سمعاً و طاعتاً در عمل بپذیریم. به زعم وی ماموریت دانشگاهها تربیت انسانهایی منطبق با معیارهای اسلامی است. جذب اساتید ازطریق هیأت مرکزی وبازنگری متون درسی به ویژه درعلوم انسانی وتدوین آنها براساس مبانی اسلامی وایجاد برنامه های فوق برنامه ای بازآموزی و....همه وهمه بخشی ازگام های اساسی این پروژه "انقلاب فرهنگی تازه" بشمارمی روند. البته اگرآنها پس ازسالها جستجو واتلاف انرژی دریافتن اقتصاد اسلامی موفق شدند ونشانه این موفقیت را نیز درپناه بردن به آزادسازی کامل قیمتها می توان مشاهده کرد،دردست یابی به سراب علوم اسلامی نیزموفق خواهند شد!.
مضحکه آمیزبودن این سودا را می توان در دیدارخامنه ای باصدها دانشجوی گزینشی ودست چین شده مشاهده کرد.اوطی سخنانی اظهارداشت: گفته می شود در دانشگاهها برخوردهای انضباطی و امنیتی صورت میگیرد. من نمیدانم چه جور برخورد تندی از لحاظ انضباطی و امنیتی در دانشگاه شده، اما این را میدانم که بالاخره در دانشگاه انضباط لازم است. حالا اگر یک وقت در یک جائی در باب انضباط و اِعمال انضباط یک خرده تندروی بشود، من نمیدانم - ممکن هم هست - لیکن بالاخره انضباط هم لازم است، امنیت هم لازم است. نمیشود محیط دانشگاه را رها کرد. آماج خیلی از توطئههای دشمن، اصلاً محیط دانشگاه است. خود شما دانشجویان بدانید که توی آن دائرهی قرمز قرار دارید. گاهی اوقات توی عکسها یا توی فیلمها وقتی می خواهند یک نقطهای را مشخص کنند، با دائرهی قرمز مشخص می کنند. دشمن، شما دانشجویان را توی دائرهی قرمز گذاشته، مشخصتان کرده؛ اصلاً خیلی از برنامهها برای شماست؛ برای لغزاندن شما، برای منحرف کردن شما، برای بیخیال کردن شما نسبت به سرنوشت کشور و مصالح انقلاب. چطور میشود دانشگاهها را از نظر دور داشت؟ خوب، بالاخره باید توجه باشد. بله، به نظر ما تندروی و زیادهروی در هیچ کاری خوب نیست(احتمالا حمله به کوی داشنگاه که خامنه ای درجائی شیادانه قول پیگیری آن را می دهد)ربطی به فضای امنبتی دانشگاه ندارد وتوسط موجودات سایرکرات آسمانی صورت گرفته است.
برای آنکه مفهوم دانشجو وفضای مورد نظرخامنه ای ازمنظررژیم آنهم دراوج انحطاط حکومتی روشن شود،نگاهی به شعارها و یاوه های این دلقکان دست آموز که به عنوان دانشجو جمع آوری شده اند بسیارگویاست: خبرگزاری های وابسته به رژیم (وازجمله خبرگذاری فارس)تصویرزیر را ازفضای این دیدارگزارش می دهند:
"یکی از اعضای یک اتحادیه دانشجویی شعری را که برای این دیدار آماده کرده، به همراه سایر دانشجویان حاضر در حسینیه همخوانی میکند. اینبار محمدرضایتی دانشجوی دانشگاه شاهد عهدهدار این موضوع شده بود. دانشجویی که مداح هم هست و البته نمیدانم شاعر شعرش هم خودش بود یا دیگری. اما هم شعر خوب بود و هم صوت: "ای، رهبر من/ بیقرار بیقرارم/ باز، آمدم تا
روی پایت سر گذارم/ دستی بکش روی سر ما/ هم رهبری هم دلبر ما/ ای عزیز مادر ما(۲) / یابن الزهرا(۲)// با، عشق مولا/ از همه عالم گسستیم/ ما،پیرو این مکتب اسلام هستیم/ ما آمدیم، دیدارت آقا/ از دور این، رخسارت آقا/ میشویم عمارت آقا(۲) /یابن الزهرا(۲)/ در، ماه رحمت/ بر لبم دارم دعایی/ کاش، با تو آقا/ من شوم کربوبلایی/ در سایه، اسلام و قرآن/ در هر کجا،از خاک ایران/ ذکر ما شد یا حسین جان(۲)/ یابن الزهرا(۲)/ یا حجتالله/ با زبان روزه دارم/ تو، خود دعا کن/ جان دهم من در کنارت/ یابن الحسن، هستی امیرم/ آقا بیا، تا جان بگیرم/ در رکاب تو بمیرم(۲)/ یابن الزهرا(۲)/ یابن الزهرا ، یابن الزهرا "(یاوه های یک "دانشجو-مداح" واقعی که دست منصورامانی ها وسعید حدادی ها را ازپشت بسته است.چنانکه پیداست "امام خامنه ای" جای "امامان معصوم" را گرفته است).
به توصیف خیرگزاری جیره خوارهمه به نحوی نشستهاند تا "حضرت ماه " را ببینند. روی حضرت آقا ۲ ثواب نهفته است. در احادیث نگاه کردن به چهره مومن نگاه مأجور ذکر شده و از همین سنخ است نگاه به چهره حاکم عادل. و این هر دو در حضرت ماه جمع است.
درواقع انگیزه جمع کردن این دلقکان وجان نثاران در دربارولایت که حسینیه می نامندش واین سربه پای آقا افتادگان،هدفی جزمجیزگوئی برای حضرت آقا وایجاد یک اقتدارکاذب برای ابهت بهم ریخته شده ای که مرگ برخامنه ای شاه بیت آن است وباهزاران جوک وفحش روزانه همراه است، نیست.ازاین روست که بادیدن چهره تابان سردارخراسان اشک برچهره این نواله خواران درجستجوی بهره گرفتن ازرانت قدرت جاری می شود ودستهایشان به هنگام خواندن متن می لرزد وزبانشان بهنگام ادای کرنش واحترام دچارلکنت می شود.برطبق گزارش ها آنها یک ضرب حدود ۴۵ دقیقه به دادن شعارها و همنوائی ها ونثارصلوات برای آقا ادامه داده اند که با احتساب بقیه دم تکان دادن ها به بیش ازیکسوم زمان کل ملاقات می رسد.عنوان پرطمقراق ودهان پرکن مأموریت آنها درفضای جدید افسران جنگ نرم است ، که خامنه ای لوح آن را بوسید و اعلام داشت که تابن دندان ازاین تعبیرخرسندبوده وازتکرارآن توسط مجریان لذت می برد!
رهنمودهای مشعشانه!
البته نگاهی ازجانب مقابل به رهنمودها و افاضات "مقتدا" درپاسخ به سوالهای ازقبل طراحی شده نیز خالی ازلطف نیست:او که گویا هنرش را در حل تناقضات لاینحل ازطریق آمیختن مفاهیم متصاد به یکدیگرخلاصه کرده است، درمورد سوالی پیرامون مشی اخیرش پیرامون وحدت ازسوئی وضرورت خلوص وخالص شدن ازسوی دیگر می گوید هردوباید انجام شودواین دو مغایرهم نیستند. مثلا تنشی که اخیرا حول صف آرائی پیرامون سخنان صدیقی امام جمعه تهران که برای گفتگو با مخالفین جهت جذب حداکثری رهبری مطرح شد که درسوی مقابل با انتقاد وهشدارکیهان مواجه گردیدکه این حکم رهبری شامل وحدت با سران فتنه نمی شود وبلکه بیشتربرای جمع وجورکردن صفوف خودی های پراکنده است؛لابد با این راهبرد جدید "حضرت آقا" دیگربلاموضوع است.
ازدیگرراه گشائی های رهبری گشودن معمای تناقض بین ضرورت پویا بودن "دانشجویان" ودفاع ازارزش ها و موازین "انقلاب" ومساله انتقاد از مسولین است به نحوی که موجب شائبه جلوتردویدن ازرهبری پیش نیاید. که البته این هم با روشن کردن فرق بین سوال و معارضه واینکه دانشجویان وظیفه معارضه با دستگاه ها را ندارند،بالکل حل شد. براین اساس آنها تنها می توانند سوال بکند و خواهان پاسخ بشوند.طبق تبعات این رهنمود مناظره ها نیزباید نه دررادیووتلویزیون و درانظارعمومی بلکه درمیان خبرگان و محیط های دربسته صورت گیرد.
علنی کاری رهبری
با داغ شدن نزاع جناحها و دامنه خرج کردن از"حیثیت" رهبری توسط هرکدام، خامنه ای لازم دانست درپاسخ یکی ازسوالها ادعا کندکه گویا وی اصلا مواضع پنهان ندارد واستناد هرسخنی به غیزازمواضع علنی او درحکم گناه کبیره است.درهمین رابطه با تعیین نرخ درمیان دعوا و درارتباط با قتلهای زنچیره ای سال ۷٨ اظهارداشت چند سال پیش قتلی اتفاق افتاده بود. دشمنان گفتند که این قتلها با یک فتوا انجام شده تا از این طریق پای رهبری را وسط بکشند. من همان موقع در نماز جمعه گفتم اگر احساس کنم کسی لازم القتل است، من در نماز جمعه علنی خواهم گفت(وچه جسارت عظیمی!). بگذریم ازاینکه که مصلحت حفظ نظام که بقول وی ازاوجب واجبات است،هرحکمی را تجویزمی کند.
البته این همان تاکتیک بی سرانجامی بودکه برای تبرئه شاه ازجنایت واشکالات بوجود آمده می گفت شاه خودش خوب است واطرافیانش بدهستند. خامنه ای هم که با ارتکاب جنایت های به مراتب بیشتروبا اینهمه دم ودستگاه امنیتی تحت کنترل خود تلویحا مدعی است که روحش ازاین گونه جنایتها بی اطلاع است. باین ترتیب معلوم نیست که آنها درزیرفرمان کدام رهبرجنایتکار عمل می کنند وچرا معلوم نیست که هرگاه هواپس می شود چندنفری را به عنوان مسبب و عامل وآمر به روی صحنه می آورند باهدف مشغول کردن افکارعمومی به عنوان مسبین واقعی جنایت ها. البته درمورد قتل های زنجیره ای بانگرانی ازافشاء شدن راز سربه مهرقتلها دیدیم که سعید امامی را چگونه سربه نیست کردند تا فتوادهندگان اصلی مصون بمانند..غافل ازآنکه برای برخ کشیدن اقتدارولایت مطلقه اش، درهمین سخنان نیزاصل لازم القتل بودن را به رسمیت می شناسد وخود را محق می داند که حتی جداازنهادها وقوانینی که بنام اووبدستوروی عمل می کنند،دستورمستقیم واجب القتل بودن را هرموقع لازم باشد صادرخواهد کرد.
بازتاب تضادهای درونی رژیم درمیان تشکل ها و نهادی وابسته به ژیم درمحیط های دانشگاهی:
درپی دیدارخامنه ای با دانشجویان، احمدی نژاد هم به نوبه خود برای سروسامان دادن به حامیان خود درمیان دانشجویان بسیجی و حزب الهی، .پس ازسه سال یک ضیافت افطار والبته به شیوه ای کاملا گزینشی مبادرت کرد. دراین رابطه وی با مشکل اخصی هم مواجه بود: نه فقط سالهاست که درنزد قاطبه دانشجویان منزوی ومنفوراست و بارها ناچارشده که ازصحن دانشگاه به گریزد،بلکه علاوه برآن پیرو دسته بندی های درونی اصول گرایان تنش او باشماری ازاین تشکل های رسمی باوج تازه ای رسیده است. همان مشکلی که درحین برگزاری مراسم بیت خامنه ای نیزانعکاس علنی یافت و شماری ازنمایندگان این تشکل های وابسته به حاکمیت با بیان اینکه دلمان ازراست وچپ دولت خون است لب به شکایت وانتقاد گشودند. البته سیاست خامنه ای دراین رابطه عدم ورود آشکاربه این حوزه ها وبسنده کردن به اشارات تلویحی وگذرا بود. ازیکسو بطورضمنی اشکالاتی را دراین رابطه می پذیرفت وازسوی دیگر می گفت که باید مساله را اصل وفرع کرد. بااین همه بطورآشکارحمایت وی ازدولت نسبت به روال تاکنونی ضعیف ترو کمرنگ تربود.
درچنین وضعیتی شکاف موجود بین احمدی نژاد و تشکل های وابسته به حاکمیت با برگزاری این مراسم آشکارترازهرزمانی خود را نشان داد. چنان که این تشکل ها، دولت را متهم به دورزدن خود و برخورد گزینشی ومهندسی شده کردند.
مثلازعیم زاده دبیر سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی مستقل سراسری با اشاره به اینکه برخی عناصر مشکوک در دولت همان نگاهی را به جنش دانشجویی دارند که دولت اصلاحات داشت، تاکید کرد: این افراد به دنبال بهرهگیری از جنبش دانشجویی هستند و قصد دارند همچون دولت اصلاحات از جریان دانشجویی به عنوان پیاده نظام خود استفاده کنند، اما جنبش دانشجویی با حفظ استقلال خود هرگز اجازه نخواهد داد که این عناصر مشکوک در بدنه جنبش دانشجویی نفوذ پیدا کنند.
از رئیسجمهور انتظار داریم که این حرکتهای نامطلوب را در نطفه خفه کند و اگر قرار است این رویکردها ادامه پیدا کند آسیبهای جدی میان ریاستجمهوری و دانشجویان پیش خواهد آمد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در این خصوص صریحا به شخص رئیسجمهور هشدار میدهیم که اگر اینگونه اقدامات از سوی دفترش صورت گیرد، آقای احمدینژاد پشتوانه تشکلهای دانشجویی را از دست خواهد داد.
دبیر تشکیلات اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل با اعلام این که تشکل متبوعش به همراه دیگر اتحادیههای بزرگ دانشجویی کشور شامل دفتر تحکیم وحدت، جنبش عدالتخواه دانشجویی و بسیج دانشجویی از سوی دفتر ریاست جمهوری برای حضور در این جلسه دعوت نشدهاند،حضوری دراین مراسم نخواهند داشت.
دبیر سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل سراسر کشور با بیان اینکه رای به احمدینژاد رای به یک شخص نبود بلکه رای به گفتمان عدالت بود، اظهار داشت: جنبش دانشجویی در زنده نگه داشتن و تشریح عدالتخواهی نقش موثری داشت و همین جریان دانشجویی یکی از عوامل روی کار آمدن دولت نهم و دهم بود
شرایط حاکم برمحیط دانشگاهی و جامعه درآستانه گشایش داشنگاه ها چیست؟
مهمترین مولفه ها عبارتند از:
الف-حاکمیت بیش ازهرزمانی درگیرودار تلاش برای یک انقلاب ضدفرهنگی دوم است. این " ضدانقلاب" توأمان وجهه دانشگاهی وبیرون دانشگاهی دارد وعلیرغم برخی خود ویژگی ها بخشی از یک اقدام وسرکوب سراسری محسوب می شود.تلاشی است سترون و فاقدعنصراثباتی ولاجرم شکست خورده؛ بااین وجود دارای جنبه های تخریبی متعدد وویرانگرانه است. بنابه سرشت سراسری آن، مقابله با آن نیزسراسری ودارای وجوه درون وبیرون دانشگاهی است. بدون ترکیب یک استراتژی معطوف به هردوعرصه، جنبش دانشجوئی قادربه عبورازآن نخواهد شد.
ب-شکاف های درونی وفزاینده رژیم درمیان پایگاه دانشجوئی اش بازتاب داشته وآنها را به رقابت و مقابله با یکدیگر می کشاند و همین جدالها به نوبه خود فرصت مناسبی برای بهره گیری ازاین شکاف ها بسود حرکت وحضور مستقل دانشجوئی فراهم می سازد که بدیهی است که خود دانشجویان درصحنه عمل بهترازهرکسی قادربه تشخیص و بهره برداری ازآن بسود تحکیم صفوف خود و آشفتن صفوف حریف هستند.ماهیت این تضادها البته تصرف انحصاری فضاهای دانشگاهی درراستای پیش برد سیاست واحد انقلاب ضدفرهنگی وواپسگرایانه توسط هرکدام ازآنها است. درکنارفرصت فوق، تشدید شکاف بین رژیم ومردم وهم چنین تنش های بین المللی نیزبه نوبه خود فرصت های تازه ای را برای نفس کشیدن جنبش دانشجوئی درزیرسرکوب مستمروسختی که با آن مواجه است می گردد.
ج-ویژگی مهم جنبش تعمیق خصلت ضداستبدادی –مطالباتی آن است. درچنین شرایطی مطالبات بنیادی آزادی و عدالت وبرابری اجتماعی به مثابه گفتمان درحال تعمیق بیش ازپیش میدان وزمنیه عمل پیدا می کند. جراحی اقتصادی آزادسازی قیمت ها ورها کردن حمایت های اجتماعی،به مثابه یک بمب انفجاری ساعت شمار،بیش ازپپش توجه به پیوند جدانشدنی این دورا دردستورجنبش قرارداده است. رابطه گفتمان باصطلاح عدالت محوررژیم ودولت حاکم و تشکل های دانشجوئی وابسته به آنها اکنون بیش ازهرزمانی دروغین وبی اعبتاربودن خود را عیان کرده است؛ هم چنان که گفتمان صرفا "آزادی" محوروبدون پیوند عمیق با مطالبات بنبادی و عدالت خواهانه نیز آنگونه که تجریه ۱۴ ماه اخیرنشان داده است ،قادربه بسیج و تأمین حضورفعال نیروهای اجتماعی گوناگون که موجب گسترش پایگاه اجتماعی جنبش وتغییرموازنه قوا بسود جنبش می گردد،نیست. تأکید برپیوند بین آنها بویژه درشرایطی که رژیم درمواجهه با فروریزی بقایای پایگاه اجتماعی خودوخطرشورشهای اجتماعی به انواع واقسام ترفندها وعوام فریبی ها ومانورها روی خواهد آورد،اهمیت زیادی دارد وهشیاری بیشتری را می طلبد.
د-جنبش دانشجوئی به مثابه یک جنبش گسترده میلیونی و بالقوه سراسری ودرعین حال متکثر دارای پتانسیل هائی است که درصورت آزاد کردن نیروی همبسته خود پیرامون اشتراکات ودرجهت تعمیق پیوندهای متقابل خود با سایرجنبشهای اجتماعی بویژه جنبش کارگری وسایراقشار مزدوحقوق بگیر،و پیوند با افکارعمومی و جنبش های جهانی(وبرخورداری از یک نگاه جهانی)، می تواند نقش برجسته وخلاقانه خود را ایفاکند. نباید فراموش کرد که داشتن آرمان های انسانی وبی شماربودن وهم چنین سنت و تجربه های مبارزاتی، بزرگترین نقطه قوت جنبش دانشجوئی درمقابله با نیروهائی است که دراقلیت بودن،دفاع ازواپسگرائی و سلطه طلبی از مهمترین ویژگی های آنهاست.
|