سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بازی با حقوق برابر


مارال سعید



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۶ شهريور ۱٣٨۹ -  ۷ سپتامبر ۲۰۱۰


دکتر کرمی ، بسیار متأسفم که جریان حاکم شما را نیز وادار ساخت تا داوطلبانه جلای وطن نمائی. اما، از سلامت و حضور دوباره ی شما در دنیای مجازی بسیار خوشحالم. باشد که این فراق کوته افتد، و نمرده، مردمان ایران زمین آزاد بینیم.
بپردازم به آنچه شما در "سبز رویا بافتن را ثجربه کنید!" بر آن انگشت نهادید.
باید بگویم: هر چند که دین باوران تازه به این وادی درآمده اند، ولی دیگران کم و بیش سی سالی هست که به سر و کول هم میزنند. البته گوش شیطان کر! تازگیها یک شش و یک نُه تایی امضا زیر دو بیانیه دیدیم!
از این شهاب واره ها که بگذریم، دوست عزیز، یا شما خیلی خوش بینی و یا من خیلی بدبین. چون عینیّت پانزده ماهه ی گذشته به ما می نمایاند که این دین باوران سبزند که همچنان فاقد توانائی ی لازم برای پذیرش گفتگو با غیر هستند. و این عارضه هم ناشی از همان بیماری ی مزمن تاریخیست که می انگارد؛ "تمامی ی حقیقت نزد من است."
بدیهیست تا زمانیکه ما "بخوان ایرانیان متشکل در هر انجمن" نپذیریم که منافع ملی ایرانیان نه در حقیقت دینی-ایدئولوژیک، بلکه در واقعیّات سیاسی نهفته است. و این واقعیّات سیاسی، دست نایافتنی باقی خواهند ماند تا زمانی که سیاسیون ما آمادگی ی این نیابند تا ورای باورمندیهای دینی- ایدئولوژیک خویش، متمدنانه دور یک میز بنشینند و حول یک برنامه، بحث و جدل نمایند، و بر اساس منافع ملی ایرانیان به یک توافق دست یابند، و از این طریق، راه گشای برون رفت از برزخ حاکم شوند، در بر همین پاشنه خواهد گشت.
گفتم عینیّت پانزده ماهه ی گذشته، باید اذعان کنم که در سی و یک سال گذشته، این اولین بار بوده که در میان اپوزسیون غیر دینی ی ایران یک چنین همدلی و همزبانی ایجاد گردیده است. و ناگفته پیداست که این از اثرات جنبش سبز است که خود نیز در آن شریکند. اما، دین باوران درون این جنبش، نخواسته و هنوز نمی خواهند عملا ً بپذیرند که دیگرانی نیز در درون این جنبش هستند. و ورای باورمندیهایشان صاحب حقند. پس بپذیریم که بنشینیم و به حرفهای آنها گوش دهیم، و از این طریق متمدنانه نشان دهیم که هم را محترم می شمریم و حقوق هم را جدّی میگیریم.
شاید مرا به چند بیانیه ی مهندس موسوی حوالت کنی. در جواب، شما را به گفته های آیت الله خمینی در پیش و پس انقلاب سال پنجاه و هفت ارجاع خواهم داد. آن شفاهیاتی که بدون کوچکترین نمود عینی، اپوزسیون غیر دینی ی ایران را حتی تا پای چوبه های دار فاقد هرگونه حقوق شهروندی دانست.
البته نه شرایط، شرایط سال پنجاه و هفت است و نه موسوی، خمینی است و نه این مردم آن توده ی بی هوّیت. ولی این گفتم تا به این برسم: ما باید بکوشیم تا در فرهنگ سیاسی ی این سرزمین جا بیفتد که؛ ما همه بر اساس مندرجات منشور جهانی ی حقوق بشر، ایرانیانی هستیم برابر حقوق. و در مناسبات شهروندیمان که سیاست جزئی از آن است، برابر حقوقیم. لازمه ی این برابر حقوقی، پایبندی ی عملیست. این پایبندی در یک نمایش دمکراتیک و با به روی صحنه آمدن نحله های مختلف فکری و بر دور یک میز آغاز می گردد.
شما اینطور فکر نمی کنید؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست