یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

«فوگ مرگ»


پُل سلان - مترجم: سهراب مختاری


• شیر سیاه سپیده دم می نوشیمش در غروب
می نوشیمش در نیمروز و در صبحگاه می نوشیمش در شب
می نوشیم و می نوشیم
گوری میکنیم در هوا که تنگ نیست برای خوابیدن ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۶ شهريور ۱٣٨۹ -  ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰


 
● اشاره:
مطلب زیرین نمونه ای از آثار و پژوهش های سهراب مختاری است که توسط شاعر گرانقدر معاصر اسماعیل خویی همراه با نامه ای برای دبیر تحریریه ی اخبار روز ارسال شده است. متن نامه ی اسماعیل خویی همراه با نمونه هایی دیگر از آثار سهراب مختاری همزمان با درج مطلب زیر در اخبار روز آمده اند.


شیر سیاه سپیده دم مینوشیمش در غروب
می نوشیمش در نیمروز و در صبحگاه می نوشیمش در شب
می نوشیم و می نوشیم
گوری میکنیم در هوا که تنگ نیست برای خوابیدن
مردی در خانه می زید با مارها بازی می کند می نویسد
می نویسد وقتی تاریک می شود به آلمان گیسوی زرینت مارگارت
می نویسد و از خانه بیرون می آید ستاره ها برق می زنند سگانش را با سوت فرامی خواند
یهودیانش را با سوت فرامی خواند تا در زمین گوری بکنند
فرمانمان می دهد اکنون بنوازید و برقصید

شیر سیاه سپیده دم می نوشیمت در شب
می نوشیمت در صبحگاه و در نیمروز می نوشیمت در غروب
می نوشیم و می نوشیم
مردی در خانه می زید با مارها بازی میکند می نویسد
می نویسد وقتی تاریک می شود به آلمان گیسوی زرینت مارگارت
گیسوی خاکستریت شولامیت گوری می کنیم در هوا که تنگ نیست برای خوابیدن

فریاد میزند زمین را عمیق تر بکنید و شما دیگران بخوانید و بنوازید
دست به سلاح کمرش میبرد و می چرخاندش چشمانش آبی اند
بیل هاتان را عمیق تر فروکنید و شما دیگران بنوازید و برقصید

شیر سیاه سپیده دم می نوشیمت در شب
می نوشیمت در نیمروز و در صبحگاه می نوشیمت درغروب
می نوشیم و می نوشیم
مردی در خانه می زید گیسوی زرینت مارگارت
گیسوی خاکستریت شولامیت با مارها بازی می کند
فریاد می زند شیرین تر بنوازید مرگ را مرگ استادی ست از آلمان
فریاد می زند ویالون ها را تاریک تر بنوازید بعد چون دود به هوا برمی آیید
بعد گوری در ابرها دارید که تنگ نیست برای خوابیدن

شیر سیاه سپیده دم می نوشیمت در شب
می نوشیمت در نیمروز مرگ استادی ست از آلمان
می نوشیمت در غروب و در صبحگاه مینوشیم و مینوشیم
مرگ استادی ست از آلمان با چشمی آبی
تو را می زند دقیق می زند با گلوله‍ی سربی
مردی در خانه می زید گیسوی زرینت مارگارت
سگانش را به سوی مان می راند و به ما گوری می بخشد در هوا
با مارها بازی میکند و رویا می بیند مرگ استادی ست از آلمان

گیسوی زرینت مارگارت
گیسوی خاکستریت شولامیت


ترجمه ی سهراب مختاری

● کتاب "قتل شولامیت" اثر سهراب مختاری جستجویی در ورود به شعر "فوگ مرگ" از پل سلان است. ترجمه فوق در آغازه ی این کتاب درج شده است.

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست