کانون نویسندگان ایران
صمد، چهرهی حیرتانگیز تعهد!
•
کانون نویسندگان ایران به مناسبت چهل و دومین سالگرد مرگ صمد بهرنگی بیانیه ای منتشر کرده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۷ شهريور ۱٣٨۹ -
۱٨ سپتامبر ۲۰۱۰
صمد بهرنگی، داستاننویس، منتقد، مترجم، پژوهشگر و معلم کودکان، هنگام مرگ در شهریور سال ۱۳۴۷ تنها ۲۹ سال داشت و از عمر ادبی او بیش از ۶-۵ سال نمیگذشت. از چاپ نخستین داستان او، تلخون، در سال ۱۳۴۲ که برگرفته از افسانههای مردم آذربایجان است، تا آخرین اثرش، ماهیسیاه کوچولو، که در سال ۱۳۴۷ به چاپ رسید، پنج سال فاصله است. در همین زمان کوتاه او چندین داستان زیبا برای کودکان، مجموعهیی از مقالهها و چند ترجمه و پژوهش در کارنامهی خود ثبت کرد؛ در همان حال که همواره معلم کودکان محروم روستاهای آذربایجان بود.
صمد در اصل نویسنده- معلم بود و آگاهی بخشیدن را هدف اصلی خود میدانست؛ چرا که در مقابل جهل و خرافاتِ جان سخت و گسترده ی دوران که حکومت ها و بنیان های سنتی نگهبانی میکردند چاره را در آگاه کردن کودکان می دید. هم از این رو حتی در داستان های خود معلمی است که به ترویج علم قلم گردانده است. تلاش های صمد در مقام آموزگار، و آثار او، نشان گر انسانی است در تب و تابِ انتشارِ آن چه می داند و سخت بی تاب برای روشن ساختن ذهن کودکان و دیگر مخاطبان خود. صمد، در زمانه ی بریدنِ زبان ها و جلوه فروشیِ بی مایگان، نه زبان در کام کشیدن را ضامن بقای خویش قرار داد و نه نام خواهی را هدف خود کرد. چه، به هر نام و به هر جای که توانست نوشت: "ص. آدام"، "ص. قارانقوش"، "چنگیز مرآتی"، "بابک"، "آدی باتمیش"، "داریوش نواب مراغه ای"، "افشین پرویزی"، "سولماز"، "داص" و . . . از جمله نام های ادبی او است که جان پناهی بود برای مصون ماندن از تیغ سانسور و ممنوعیت قلم.
اکنون، در شهریور سال ۱۳۸۹، چهل و دو سال از مرگ صمد بهرنگی میگذرد. اما او با دمِ سردِ مرگ خاموش نشد. در نزدیک به نیم قرن پس از او نیز، هر جا و هر زمان که دستگاه سانسور جلوگیری نتوانسته است، آثار او چاپ و منتشر شده و هنوز خواننده دارد؛ و این (به قول خودش) "درخت سنجدِ کج و معوج" هم چنان در عرصه ی ادبیات کودک ایران سبز و بلند است. البته نباید چندان خشنود و شادمان بود که صمد هنوز یکه گی می کند در ادبیات کودک ایران. زیرا چون نیک بنگریم به این پرسش تلخ می رسیم که دستگاه سانسور و نظارت دولت ها در نیم قرن اخیر چه بر سر ادبیات کودک آورده است که در برهوتِ آن، "درخت سنجد"، که صمد باشد، هنوز سرفرازی می کند؟
صمد بهرنگی شخصیتها و تیپهای تازهیی وارد ادبیات کودک ایران کرد که به شناختهشدهترین نامها بدل شدند: اولدوز، یاشار، کچل کفترباز، ماهیسیاه کوچولو، ... و شگفتا که زیباترین و شناختهترین قهرمان داستانهای صمد، ماهیسیاه کوچولو، بیشباهت به خود او نیست. ماهیسیاه کوچولو در رودخانه میزیست، در رویای دریا سفر کرد و هر جا رسید با جهل و خرافه و پلیدی و ستم جنگید. صمد نیز در رودخانهی ارس غرق شد و روانش به دریای جامعه پیوست. اگر شهریور ۴۷ یادآور صمد بهرنگی و ماهیسیاه کوچولو است، شهریور ۶۷ و پیش از آن، دهههای ۵۰ و۶۰، یادآور هزاران جوانی است که با داستانهای صمد بالیدند و در راه دفاع از آزادی و آگاهی خاکگیرِ گورستانهای بی نام و نشان شدند. یادشان پایدار و چهلودومین سالِ درگذشت صمد بهرنگی گرامی باد!
کانون نویسندگان ایران
۲۷ شهریور ۸۹
|