ابهاماتی که در انفجار مهاباد وجود دارد
فواد حقیقی
•
چرا دولت ایران در شناسائی عوامل این انفجارات سریع عمل می کند، اما در مهار یا مقابله با آنها ناتوان است؟. این مسئله ای است که اقدامات دولت بعد از انفجاراتی که در ایران روی می دهد را زیر سوال می برد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲ مهر ۱٣٨۹ -
۲۴ سپتامبر ۲۰۱۰
انفجارهائی که ظاهرا بایستی مناطق کردنشین نیز دیگر به آنها عادت کند. اغلب این قبیل انفجارها تاکنون در مناطق بلوچ نشین روی می داد. اما حالا دامنه ی آن به کردستان هم رسیده است. خیلی ها می گویند این ترفند دولت دیگر تکراری شده است. به گفته ی آنها این قبیل اقدامات به منظور سرکوب و نظامی کردن این مناطق صورت می پذیرد. اما مسئولین جمهوری اسلامی اقدام صورت گرفته در مهاباد را محکوم، و مثل بیشتر انفجارات دیگر در مناطق دیگر ایران، از شناسائی عوامل آن خبر داده اند، که حتی در کوتاه ترین زمان ممکن آنها را به سزای عمل خود می رسانند. روندی که در ابهام کامل طی می شود. متهم کیست؟ چه کاره است؟ با حمایت چه کسی به این عمل دست زده است؟ به چه منظوری این کار را انجام داده؟ تا چه اندازه فرصت دفاع به او داده شده؟ وکیلش کی بوده؟و ... .
همه ی این ادعاها و اقدامات جای تأمل دارد. در اینجا سوالی به میان می آید و آن اینکه چرا دولت ایران در شناسائی عوامل این انفجارات سریع عمل می کند، اما در مهار یا مقابله با آنها ناتوان است؟. این مسئله ای است که اقدامات دولت بعد از انفجاراتی که در ایران روی می دهد را زیر سوال می برد.
دولت ایران، با به وقوع پیوستن این انفجارات ـ چه توسط خود دولت رخ دهند یا مخالفین ـ سعی در تعقیب دو هدف دارد: اولا، با توجه به سرعت و اشتهایی که برای دستگیری عوامل آن دارد، سعی می کند سطح نگرانی، مسئولیت پذیری و جدی بودن خود در مقابل اقداماتی که امنیت شهروندان را به مخاطره می اندازد، را به نمایش بگذارد. اما غافل از اینکه موجب بی اعتمادی نسبت به دولت در تأمین امنیت شهروندان می شود،و همچنین در سطح جامعه ایجاد شبهه خواهد کرد. با این مفهوم که اگر دولت بر اوضاع آنچنان مسلط است که تنها در ظرف چند روز می تواند عوامل این انفجارات را شناسایی و دستگیر کند، چرا در حفظ امنیت کوتاهی کرده، یا نتوانسته اقدامات پیشگیرانه را با موفقیت به اجرا بگذارد، تا مانع بر هم زدن نظم عمومی شود؟
ثانیا، اقدامات امنیتی را در سطح جامعه گسترش دهد، رویکردی که بیشتر مدنظر و مورد پسند مقامات امنیتی، نظامی و حتی دولتی ایران است. و در لوای برخورد با عوامل این اقدامات خرابکارانه دست به قلع و قمع فعالین سیاسی، مدنی، فرهنگی و غیره بزند. برای همین در اینگونه مواقع سطح نگرانی های فعالین مدافع حقوق بشر هم افزایش می یابد.
اما نسبت دادن این گونه اقدامات در مناطق کردنشین به مخالفین جمهوری اسلامی در سطح جامعه کمتر مقبولیت دارد. زیرا در این مناطق که احزاب کردی مخالف حکومت ایران فعال هستند مدتها پیش از اقدمات مسلحانه دست برداشته اند، و حتی زمانی هم که به چنین اقدماتی مبادرت می ورزیدند در مناطق مدنی بمب گذاری نمی کردند. حتی به گفته ی خود آنها در اوایل انقلاب که جمهوری اسلامی همه ی توان خود را برای بازپس گیری مناطق کردنشین از دست احزاب کرد به کار بست، این گروهها به منظور پیشگیری از قتل عام مردم عادی مناطق مسکونی را ترک گفتند. و گروههای مذهبی ای هم که اکنون در داخل کردستان ایران فعالیت دارند آنچنان قدرتمند نیستند که بتوانند به اینگونه اقدامات دست زنند. گرچه فعالیتهای خود این گروه ها تا حد زیادی تحت نظارت اطلاعات ایران قرار دارد.
اگر با این اتهام مخالفین کرد جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه این انفجار را عوامل دولتی انجام داده اند، موافق باشیم، احتمال بر این بوده که گروه حزب حیات آزاد کردستان "پژاک" مسئولیت آنرا برعهده خواهد گرفت، و این کار دولت را برای تصفیه حساب با حدود بیست نفر محکوم به اعدام کرد که اکنون در زندانهای ایران منتظر اجرای احکام خود هستند و برخورد با فعالین دیگر را، که دولت بهانه ای برای سرکوب و ساکت کردن آنها در دسته نداشته، توجیه خواهد کرد، و بنابراین از این اقدام، که شهروندان عادی قربانی شوند، به نفع خود استفاده کند. اقدامات تروریستی و خشونت آمیزی که بالاخص در مناطق قومی ایران روی داده همیشه موعد سرکوب و حاکم کردن فضای امنیتی بیشتر و رعب و وحشت در سطح جامعه بوده است.
اما محکومیت این اقدام بطور وسیع و سریع توسط احزاب کردی و حتی پژاک نشان از آن دارد که حتی آنها هم این اقدام را به صلاح خود نمی بینند. چرا که موجب تنفر جامعه ی کردی از آنها و تضعیف پایگاه آنها خواهد شد.
از سویی دیگر خشونت را با خشونت نمی توان ریشه کن کرد. اگر در سیستان و بلوچستان انفجار، اقدامات مسلحانه و آدم ربائی رخ می دهد، زمینه های این اقدامات فراهم است، پس بایستی زمینه های آنرا از بین برد. ایجاد رعب و وحشت، جامعه را جریحه دارتر می کند و باعث گسترش خشونت خواهد شد.
این قبیل اقدامات هر از چند گاهی در مناطق قومی به وقوع پیوسته است. و هر بار هم موجب شدت بخشیدن به اقدامات امنیتی و دستگیری های نسبتا وسیعی شده است.
البته در حالت آماده باش نگه داشتن نیروهای مسلح نیز هدف دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. دولت کنونی ایران رویکردی کاملا نظامی دارد و همین باعث شده تا به نیروهای مسلح اهمیت بیشتری داده شود، و با توجه به تهدیداتی که اکنون متوجه ایران است آمادگی مدوام این نیروها، که با وجود دشمنی ضعیف یا فرضی امکان پذیر است، امری ضروری به نظر می رسد.
|