یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بیانیه جمعی از فعالین دانشجوئی و سیاسی مازندران پیرامون وضعیت سید ضیاء نبوی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۶ مهر ۱٣٨۹ -  ۲٨ سپتامبر ۲۰۱۰


بیانیه جمعی از فعالین دانشجوئی دانشگاه ها و ستاد ٨٨ استان مازندران پیرامون وضعیت سید ضیاء نبوی

"جهان سوم جائی است که هر که بخواهد کشورش آباد شود خانه اش ویران می شود و هر که بخواهد خانه اش را آباد کند باید در ویرانی مملکتش بکوشد."
پروفسور حسابی

چه بد روزی است امروز. امروز شنیده ها از غل و زنجیر بر پای جگر گوشه ی ما، شیر بیشه ی مازندران، سید ضیاء نبوی در زندان اهواز یاری فریاد از ما ستانده. چشم ها خیره ، مات و مبهوتیم امروز. نمی دانیم امروز از این همه جفا به کجا پناه بریم؟
امروز به انسان جفا می کنند ، به کشور جفا می کنند، به دین جفا می کنند. امروز به خدا هم نمی شود پناه برد چرا که امروز بیشتر از همه به خدا جفا می کنند. امروز استبداد برای به خاک و خون کشیدن مازندران کمر به کین شیرانش بسته است. امروز هدف نابودی ضیاء نیست. امروز انسانیت را هجمه قرار دادند و کجایند نهادهای حقوق بشری که امروز ما را ببینند و از اعماق سکوتمان فریادمان را بشنوند که ما از هر آنچه بر ما رفت گذشتیم. پاره تن ما را دریابید که شب رفتنش ستارگان اوین در فراغش، های های گریستند. کجایند تا ببینند امروز مجنون قدرت پرست دیوانه وار شمشیر بر شاخه های این درخت می زند غافل از ریشه تنومندش.
امروز نیز مثل دیروز باید بی ضیاء با نگرانی اش به کلاس درس رویم و چه کنیم که وظیفه ما همین رفتن است. امروز هم می رویم بی سنبل انسجام و صبرمان. امروز چه درس ها که نمی دهند. درس بی وفائی، درس خیانت، درس بی وجدانی، درس خود فروشی.
امروز همه فهمیدند که ضیاء برای انسانیت و وجدانش صفر شد. امروز همه می دانند که ضیاء برای آبادی ایران آشیانه اش زندان شد. آه که ساده و شیرین است گرفتن این بیست ها. ولی ما همه را صفر شدیم و تک ستاره کارنامه ما بیستی سبز از درس ضیاهاست.
بیچاره استبداد فهمیده چه خوب این درس را از بریم و این جنونش را بیش از پیش می کند. امروز سنگینی پایش را دیگر بر گلویمان احساس می کنیم. امروز اصلا روز نیست، یکسره شب است. تاریک و سیاه به مانند اعماق کهکشان ها و ما با بیم و امید پنجه در پنجه یکدیگر می فشاریم و همچون سید ضیای همیشه خندان می خندیم چرا که فردا می آید.
آری فردا می آید و حسرت یک آخ از این همه تازیانه که خوردیم بر دل استبداد مانده است.
فردا می آید چه ضیاء باشد چه نباشد چرا که آنچه امروز ضیاء را ضیاء کرد و از ازل انسان را انسان کرده بود، امروز در گوشت و پوستمان رخنه کرده است.
فردا می آید و استبداد تنها و تنها تر می شود و دیگر توان مقاومت در برابر لبخندهایمان را نخواهد داشت.
فردا می آید و غرش شیران مازندران از لابلای کوهسارانش ندای سبز امنیت و آزادی در سرتاسر ایران زمین طنین انداز می کند.
و فردا می آید، شیرین تر از تمام تلخی هائی که چشیده ایم.
پس ایستاده ایم محکم تر از همیشه، به امید دیدن فجر با لبخند ضیاء بر لب.
جمعی از فعالین سبزاندیش
۱. دانشگاه مازندران
۲. دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل
٣. ستاد ٨٨ مازندران
۴. دانشگاه علوم و فنون بابل
۵. دانشگاه علوم پزشکی ساری
۶. دانشگاه علوم پزشکی بابل
۷. دانشگاه پیام نور مازندران
٨. دانشگاه آزاد اسلامی مازندران
دانشگاه کشاورزی ساری


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست