یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۹ مهر ۱٣٨۹ -  ۱ اکتبر ۲۰۱۰


 سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد مطلبی است با عنوان سهم ما از جام جهانی مشابه برداشت از پارس جنوبی به قلم مهدی نصرتی که متن آن بشرح زیر است: «حدوداً تا دو ماه آینده فیفا میزبان نهایی جام‌های جهانی ۲۰۱٨ و ۲۰۲۲ را معرفی خواهد کرد. در این میان کشور قطر یکی از گزینه‌های اصلی برای تصاحب میزبانی جام‌جهانی ۲۰۲۲ به شمار می‌رود. اما سوال اینجا است که کشوری با جمعیت کمتر از یک میلیون نفر و مساحتی کمتر از استان کهکیلویه خودمان و قدمتی کمتر از باشگاه پرسپولیس و استقلال چطور می‌تواند هزینه‌های هنگفت پدیده‌ای چون جام جهانی را تأمین کند؟ پاسخ ساده است: از طریق منابع مالی هنگفت ناشی از میدان مشترک گازی پارس‌جنوبی!
درباره وضعیت پارس‌جنوبی رئیس محترم کمیسیون انرژی مجلس اخیراً گفته ‌است «با گذشت حدود ۲۰ سال از کشف این حوزه گازی، از نظر پروژه و سرمایه و نیز بهره‌برداری از آن از قطر بسیار عقب هستیم و در حالی که تأسیس پالایشگاه‌ها و حفاری توسط قطر به اتمام رسیده، ایران هنوز در این زمینه به نصف هم نرسیده است و لذا در این مورد ضرر می‌دهیم، زیرا هر کس بیشتر برداشت کند موفق‌تر است.»
البته در این میان تلاش‌های ارزنده‌ای از سوی مسئولان کشورمان در حال انجام است و خبرهای امیدوارکننده‌ای نیز منتشر شده ‌است، از جمله این که قرار است تا پایان سال آینده با افزایش ظرفیت تولیدی ایران، برداشت ایران و قطر مساوی شود. هرچند که در مصاحبه اخیر رئیس محترم کمیسیون انرژی مجلس با خبرگزاری ایلنا تردیدهای جدی در مورد زمانبندی تحقق پیش‌بینی‌ها و تردیدهای فنی در این خصوص ابراز شده‌ است.
در همین حال نکته آزاردهنده این است که در برخی نقل قول‌ها عنوان شده است که در حال حاضر قطر گاز این میدان را در برخی از مواقع با قیمت‌هایی پایین‌تر از هزینه تولید به فروش می‌رساند و همین امر باعث کاهش ذخایر این میدان و عدم سوددهی به دو کشور می‌شود. به هرحال پارس جنوبی کیسه‌ای است که همسایه کوچولوی ما در حال بذل و بخشش و دست و دل‌بازی از آن است. البته ناگفته نماند مسئولان فیفا هم به کوچک و کم جمعیت بودن این کشور برای جام‌جهانی ایراد گرفته‌اند.
برای حل این مشکل می‌توان به کشور دوست و برادر، قطر پیشنهاد داد تعدادی بلیت بازی‌های جام جهانی برای مردم ما ارسال کند تا هم مردم به بخشی از حق‌السهم خود از پارس جنوبی برسند و هم ورزشگاه‌های این کشور خالی از تماشاگر نماند! پیشنهاد دیگر این است که مشابه جام جهانی ۲۰۰۲ کره ـ ژاپن این جام هم با نام ایران- قطر برگزار شود تا معلوم شود که ما هم در تأمین هزینه‌ها سهیم بودیم. البته این پیشنهاد بعید است مورد قبول مسئولان ورزش کشور ما واقع شود؛ چون مواضع و سیاست‌های کشور قطر (با وجود دوست و برادر بودن) چندان با کشور ما همراستا نیست!»

حذف روز ملی گفتگوی تمدن‌ها
حذف روز ملی گفتگوی تمدن‌ها عنوان سرمقاله روزنامه شرق است به قلم دکتر صادق زیباکلام که در آن نوشته است: «حذف روز «گفتگوی تمدن‌ها» از تقویم از جانب شورای فرهنگی روزها و مناسبت‌ها، هم به نوعی مضحک بود، هم تراژیک و تأسف‌آور. مضحک بود چون مدت‌ها می‌شد که اساساً گفتگوی تمدن‌ها بیش از نامی و یادی از یک تاریخ چیز دیگری نبود. ظرف پنج سال گذشته که اصولگرایان بر سر سبیل قدرت بوده‌اند، کدام گام را برای گفتگوی تمدن‌ها برداشتند و کدام فعل را محض یادآوری و تجلیل از آن به عمل آوردند؟ فی‌الواقع برخورد اصولگرایان با موضوع گفتگوی تمدن‌ها به گونه‌ای بوده که ایشان فکر نمی‌کند این ایده محصول ذهن و فکر رئیس جمهور قبلی ایران بوده و به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل مطرح شده و مورد تصویب قرار گرفته و سال ۲۰۰۰ به عنوان سال گفتگوی تمدن‌ها ثبت شده است. آنقدر اصولگرایان نسبت به ایده گفتگوی تمدن‌ها سرد، بی‌تفاوت و منفی برخورد کردند که ایشان تصور می‌کند این ایده در کشور دیگری و توسط قوم و گروه دیگری ابداع شده است، نه توسط مسئولان قبلی ایران. به راستی اگر به جای اصلاح‌طلبان فکر گفتگوی تمدن‌ها از جانب خود اصولگرایان مطرح شده بود هم این‌گونه رفتار می‌شد؟ بعید به نظر می‌رسد و خیلی هم بعید به نظر می‌رسد که اگر خود اصولگرایان فکر گفتگوی تمدن‌ها را مطرح کرده بودند و صاحب این ایده در دنیا و در ایران معرفی شده بودند، به این آسانی آن را کنار می‌گذاشتند. متأسفانه جریانات سیاسی در ایران آنچنان غرق خط و خط‌کشی‌های سیاسی و خطی خودشان هستند که حتی یک مسأله و موردی مثل گفتگوی تمدن‌ها را که نه هزینه‌ای دارد، نه خرج و باری دارد،‌نه علیه شرع است و نه در تقابل با عرف، نه کسی مدعی شد که علیه شریعت است و نافی مکتب، معذلک آن را کنار گذاشتند. بودن عنوان گفتگوی تمدن‌ها در یک روز در تقویم‌های ایران چه بار و چه هزینه سنگینی بر دوش اصولگرایان گذاشته بود که به جز حذف آن چاره دیگری نداشتند؟ آیا این غایت تنگ‌نظری و جناحی و سیاسی و خطی دیدن هر پدیده‌ای نیست؟ آیا فکر و ایده گفتگوی تمدن‌ها دست‌کم به اندازه منشور کوروش هم ارزش نداشت؟ چطور می‌شود که از کوروش و منشورش می‌توان بهره‌برداری سیاسی کرد اما از ایده گفتگوی تمدن‌ها نه؟ بماند که این ایده در دوران خود اصلاح‌طلبان هم جدی نبود. در آن دوران هشت ساله بیشتر اصلاح‌طلبان به رغم برخورداری از امکانات نسبتاً قابل توجهی که داشتند نتوانستند فکر گفتگوی تمدن‌ها را خیلی به جلو ببرند. ایده گفتگوی تمدن‌ها پادزهری بود در برابر حجم انبوهی از ادبیات و تبلیغات که علیه ایران اسلامی است. در برابر دیگرانی که علی‌الدوام ما را متهم به طرفداری از تروریسم می کند. ما را متهم به طرفداری و جانبداری از بنیادگرایی و رادیکالیسم می‌کند؛ ما را متهم به طرفداری از خشونت می‌کند، ما را متهم به در پی ساخت سلاح هسته‌ای بودن می‌کند، ایده گفتگوی تمدن‌ها ولو اینکه در اسم و عنوان هم بود، باز یک بابی بود در برابر آن همه تبلیغات و آن همه ساز مخالف. اما اصولگرایان این را هم برنتابیدند. اینکه چه کسی در پی این نظر بوده و آن را مطرح کرده، کمتر در خاطر کسی مانده است. چه تعداد از افراد دنیا که امروزه ایده گفتگوی تمدن‌ها را می‌شنوند، می‌دانند که این فکر از آن رئیس جمهور پیشین ایران بوده؟ دنیا به جای خود، چه تعداد از مردم ایران بالاخص نسل جوان که ۱۲سال پیش خردسال بودند، می‌دانند و آگاهند که ایده گفتگوی تمدن‌ها از آن کیست؟ ایده گفتگوی تمدن‌ها می‌توانست تعلق به ایران اسلامی، به تمدن اسلامی داشته باشد. ایده گفتگوی تمدن‌ها موضوعی ملی بود؛ موضوعی که تعلق به ایران و ایران اسلامی داشت. طراح این ایده چند سال دیگر زنده است؟ اصلاح‌طلبان چند صباح دیگر بیشتر نیستند، اما این ایده می‌توانست برای
خیلی سال‌های دیگر به عنوان نقطه مثبتی در پرونده ایران اسلامی بماند. از عملکرد اصولگرایان تأسف‌آورتر، واکنش اصلاح‌طلبان بود. آنان هیچ فغانی، هیچ اعتراضی برنیاوردند که چرا این روز حذف شد. تو گویی حالا که خود در اداره و مدیریت آن نبودند خیلی هم دیگر برایشان مهم نبود که این روز، این فکر، این ایده، دیگر باشد یا نباشد. درست است که کار زیادی نمی‌توانستند انجام دهند و همه قدرت و همه امکانات در دست اصولگرایان است ولی لااقل اعتراض می‌توانستند بکنند که آن را هم از خیرش گذشتند. حذف گفتگوی تمدن‌ها در عین حال حکایت از میزان توسعه‌یافتگی سیاسی و اجتماعی جامعه ما هم می کند. یکجورهایی نشان می‌دهد که برای ما مصالح و منافع ملی چقدر اهمیت دارد و مصالح و منافع خطی و جناحی چقدر مهم هستند.»

موانع و انگیزه‌های چین و روسیه برای اتحاد علیه ایران
روزنامه آرمان سرمقاله خود را اختصاص به مطلبی داده است با عنوان موانع و انگیزه‌های چین و روسیه برای اتحاد علیه ایران به قلم مهدی سنایی نماینده مجلس و رئیس مرکز مطالعات قفقاز و آسیای مرکزی که متن آن در پی آمده است: «طبیعتاً سفر مدودف به چین حکایت از راهبردی بودن روابط میان روسیه و چین دارد و این دو کشور که زمانی در دوران جنگ سرد رقیب جدی یکدیگر به حساب می‌آمدند، در چند دهه اخیر به عنوان دو همکار در عرصه بین‌المللی ظاهر شده‌اند. اهمیت روابط دو کشور در سه سطح قابل بررسی است. در سطح دوجانبه طی چند ساله اخیر شاهد افزایش بسیار چشمگیر حجم مبادلات بودیم. این مبادلات در چند سال اخیر سالانه سی درصد افزایش داشته و روسیه به صراحت از چین با عنوان شریک راهبردی خود نام می‌برد و حجم مبادلات دو کشور هم به نزدیک ۱۲۰ میلیارد دلار رسیده که این حجم قابل توجهی است. در سفر اخیر هم در حوزه انرژی گام‌های بلندی برداشته شده است. هم بحث خطوط انتقال نفت روسیه به چین تکمیل شده و هم قراردادی برای ایجاد یک پالایشگاه مشترک در چین امضا شده است و هم توافقی انجام شده مبنی بر اینکه ۱۵۰ میلیارد بشکه نفت در سالهای آینده از روسیه به چین فروخته شود. با توجه به این که روسیه بزرگترین تولیدکننده نفت و چین بزرگترین مصرف‌کننده انرژی در منطقه هستند، این قراردادها در حوزه نفت و انرژی قابل توجه هستند. پیشنهادهایی هم در مورد انتقال گاز روسیه به چین مطرح شده است. این توافقات می‌تواند تحولاتی بنیادین در حوزه انرژی در منطقه هم به شمار آید. یعنی وابستگی روسیه را از صادرات نفت به اروپا و وابستگی چین را از واردات نفت از ایران به شکل واضح کاهش می‌دهد. این توافقات در حوزه انرژی می‌تواند تحولات بنیادینی در عرصه انرژی در منطقه ایجاد کند. در بحث منطقه‌ای هم همکاری‌های روسیه و چین حائز اهمیت است و به نظر می‌رسد که هم به لحاظ وجود سازمان همکاری‌های اقتصادی شانگهای و هم به لحاظ همکاری‌هایی که روسیه و چین با کشورهای منطقه دارند، و در مسائل مختلف در زمینه توافقات مرزی و امنیتی و مسائل مختلف در زمینه همکاری‌های دفاعی در منطقه آسیای مرکزی و اوراسیا اشتراکاتی میان دو کشور وجود دارد. در عرصه بین‌الملل هم با توجه به این که از سازمان همکاری‌های شانگهای به ناتوی شرقی تعبیر می‌شود، بدون تردید وقتی گرایش ناتو به شرق شدت می‌گیرد، این سازمان هم وجهه امنیتی بیشتری به خود می‌گیرد و نوعی توافق پنهان میان چین و روسیه برای مبارزه با جهان تک‌قطبی و یک‌جانبه‌گرایی امریکا وجود دارد. اما در هر سه عرصه یاد شده چالش‌هایی هم وجود دارد. در بحث روابط دوجانبه علیرغم اشاره مدودف به این که روابط روسیه و چین با خون آبیاری شده زمانی که در جنگ جهانی دوم در رابطه با ژاپن با هم مقابله کردند و دفاع کردند و اشاره کرده به استراتژیک بودن این روابط، در عین حال یک بدبینی تاریخی در روسیه نسبت به چین وجود دارد به خصوص در شرق روسیه. مرزهای شرقی روسیه که خالی از سکنه است، به طور جدی مورد تهدید مهاجرت و جمعیت چین است. در بعد منطقه‌ای هم رقابت بر سر انرژی و منابع آن در آسیای مرکزی و همین طور رقابت در خلیج فارس بر سر منابع انرژی و همکاری‌ها در مورد آن از چالش‌های مطرح میان دو کشور است. بنابر این شاهد نوعی مسابقه بین روسیه و چین در منطقه هستیم و این دو کشور به عنوان رقیب تلقی می‌شوند. به خصوص این که روسیه منطقه آسیای مرکزی و قفقاز را حیاط خلوت خود می‌داند و اختلافات مرزی که بین چین و تاجیکستان و قرقیزستان ولو این که تا حد زیادی حل شده وجود دارد، همه این عوامل باعث می‌شود که چالش‌هایی در این منطقه شکل بگیرد. در بعد بین‌المللی در رویکرد روسیه نسبت به غرب با رویکرد چین نسبت به غرب تفاوت‌هایی وجود دارد و تنها در صورت تهدید مشترک هست که این دو کشور تا حدی به هم نزدیک می‌شوند و در غیر این صورت نگاه‌ها درباره همکاری با کشورهای اروپایی و امریکا در دو کشور تا قدری متفاوت است. اما در مورد ایران باید گفت که همکاری‌های دوجانبه روسیه و چین می‌تواند به طور جدی در بحث انرژی، ایران را تحت تأثیر قرار دهد چون چین خریدار انرژی ایران است و روسیه رقیب ایران در صادرات انرژی. اگر چه ما معتقد هستیم که در روابط بین‌الملل بازی با حاصل جمع جبری صفر صورت نمی‌گیرد و کشورها می‌توانند منافع مختلفی را کسب کنند و همه برنده بازی باشند اما این اقتضا می‌کند که دستگاه سیاست خارجی ما هم به طور جدی این تغییرات را رصد کند و اقدامات لازم را صورت دهد. در بحث منطقه‌ای هم پویایی ایران در حضور سازمان‌های منطقه‌ای و پویایی در تنظیم روابط با روسیه و چین می‌تواند بسیار در عقب نماندن ایران از سیر همکاری‌های منطقه‌ای تأثیر داشته باشد. در روند پرونده هسته‌ای هم طبیعتاً روسیه و چین تا به حال نوعی مقاومت نشان دادند و سعی کردند که فشارها بر ایران را کاهش دهند اما در چند ماهه اخیر شاهد بودیم که مواضع این دو کشور تا حدی با یکدیگر متفاوت است و البته در گذشته روسیه همکاری بیشتری در حوزه‌های استراتژیک با ایران داشته، در حالی که همکاری‌های چین بیشتر جنبه‌های تجاری و اقتصادی داشته است. همکاری‌های روسیه بیشتر نظامی ‌و استراتژیک بوده و طبیعتاً فشار بر روسیه هم بیشتر است. ضمن این که در روسیه هم تغییر رویکرد نسبی در سیاست خارجی روی داده در حالی که سیاست خارجی چین تداوم داشته است. بنابر این احتمال هرگونه تعامل میان روسیه و چین در مورد پرونده هسته‌ای ایران محتمل و ممکن است و جمهوری اسلامی‌ ایران باید تلاش کند که این تعامل در بخش مشترک و مقابله با تحریم‌ها و فشارها باشد و باید یک دیپلماسی فعال و پویا در زمینه همکاری‌های جدید با چین و روسیه و همین طور فرصت سازی بیشتر در عرصه سیاست خارجی در پیش گرفته شود. طبیعتاً چین و روسیه دو حوزه همکاری با هم دارند. یکی کاهش تحریم‌ها و مقابله با حضور بیشتر غرب در منطقه که تضعیف ایران در این چارچوب به نفع چین و روسیه نیست. اما از طرفی هم از ایران هسته‌ای هراس نسبی دارند و روسیه هم تعاملاتی با غرب دارد که ممکن است تلاش شود که در این حوزه چین را هم به خود نزدیک کند و دو کشور موضع مشترکی در قبال ایران داشته باشند. هر چند این موضع مشترک در این بخش به راحتی به دست نخواهد آمد چون چین منافع متنوع‌تری در ایران دارد و منافع تجاری و اقتصادی گسترده‌تری را در ایران دارد.»

یکه‌تازی دلا ر و طلا
روزنامه مردم‌سالاری در سرمقاله خود مطلبی دارد با عنوان یکه‌تازی دلار و طلا به قلم کوروش شرفشاهی که در آن نوشته است: «چند روزی است که به نظر می‌رسد بازار طلا و ارز کار خودش را می‌کند و مسئولان هم کار خودشان را انجام می‌دهند و گرانی‌های سرسام آور اخیر در این بازار حکایت از آن دارد که بازار در جهت عکس سیاست‌های ضد تورم دولت حرکت می‌کند.از آنجا که در این روزهای اخیر قیمت سکه و ارز به دقیقه و شاید هم ثانیه تعیین می‌شود و در آخرین قیمت، سکه طرح قدیم ٣٨۵ هزار تومان و هر دلار آمریکا ۱۲۵۰ تومان بوده است.
البته باید این نکته مورد توجه قرار گیرد که چرا چنین رشد که چه عرض کنیم، چنین تورمی را شاهد هستیم؟ بی‌شک تورم عوامل متعددی دارد که از آن جمله می‌توان به عملکرد غلط برخی مسئولان در مدیریت بر منابع مالی، تأثیرات جهانی، وجود نقدینگی سرگردان در جامعه، نبود برنامه مشخص و موارد دیگری که در حوصله بحث نمی‌گنجد. اما تجربه ثابت کرده که عامل اصلی تورم و گرانی در ۲ گزینه سوءمدیریت و نقدینگی سرگردان بوده است.
بدین معنا که هر لحظه در کالا یا خدماتی نمود کرده و متورم می‌شود. با نگاهی به گذشته می‌توان پی برد که در یک مقطع خاصی، قیمت مسکن چند برابر شده و در مقطعی دیگر تورم را در برنج، شکر و... شاهد بوده ایم. جالب این که دولت هر گاه با چنین تورم‌هایی روبه رو شده از وجود باندهای مافیایی خبر داده که علیه دولت دست به کار می‌شوند تا مدیریت را زیر سوال ببرند اما آیا واقعیت همین است؟
باید بپذیریم که امروزه نقدینگی سرگردان در جامعه بسیار بوده است و دلیل اثبات این ادعا در سپرده‌های کوتاه‌مدت و بلند مدت بانک‌هاست که از رشد قابل توجهی برخوردار بوده و دایم بانک‌ها تبلیغ می‌کنند که حاضرند سودبیشتری به سپرده‌های مردم بدهند، البته سپرده‌های بانکی از سوی کسانی اتفاق می‌افتد که حاضر به ریسک و حضور در آشفته بازار اقتصاد نیستند نمونه این را اکنون در بحران طلا و ارز شاهد هستیم. امروز همه به هم می‌گویند که اگر پول داری طلا یا دلار بخر و اگر کسی به این سفارش اعتنا کرده و تنها چند روز قبل دلار می‌خرید اکنون سود قابل توجه ۲۵ درصدی را تجربه می‌کرد. اما سوال اینجاست که چرا امروز از سوی مسئولان اقتصادی اعلا م می‌شود که سکه و دلار به بازار تزریق خواهند کرد و چرا همواره از پیش‌بینی‌ها عقب هستیم اما عواقب این خواب‌زدگی‌ها چیست و تاوان آن را چه کسانی می‌دهند و سود را چه کسانی می‌برند؟ سوال جالبی است که به پاسخ نیاز دارد.
البته اصل این مشکل گاه در بی‌توجهی به اجرای کامل قوانین است. هنگامی که برای کشور سند چشم‌انداز ۲۰ ساله می‌نویسند و کارشناسان اعلا م می‌کنند از این سند عقب هستیم، هنگامی که سند برنامه چهارم توسعه نوشته می‌شود و بر مبنای اعلام برخی نمایندگان مردم در خانه ملت تنها ٣۰درصد این برنامه اجرایی شده و ۷۰ درصد آن رها شده است باید هم یک شبه قیمت طلا چنین بشود زیرا برنامه‌های اقتصادی که باید چراغ راه مان باشد به صورت کامل اجرایی نشده است.
در این شرایط نشانه‌های اقتصادی حکایت از آن دارد که تفکر دلالی جایگزین تفکرات تولیدی شد، و هر لحظه نقدینگی کشور در یک قسمت از بازار هجوم می‌آورد.»

هزینه سنگین تنظیم بازار از خزانه
بانک مرکزی‌
روزنامه جهان صنعت در صفحه اول خود یادداشتی دارد با عنوان هزینه سنگین تنظیم بازار از خزانه بانک مرکزی‌ به قلم مریم باستانی که در آن آمده است: «سکوت دولت نسبت به افزایش افسارگسیخته قیمت ارز سرانجام شکست و با اعلام اینکه از امروز عرضه ارز و طلا برای تنظیم بازار صورت می‌گیرد به متقاضیان اطمینان داده شد که به اندازه کافی ارز در دولت وجود دارد و نیاز بازار تامین می‌شود. با این حال معاون اول رئیس‌جمهور و مسئولان بانک مرکزی نگفتند که برای پایین آوردن قیمت دلار یک هزار و ۲۲۰ تومانی چه میزان ارز به بازار تزریق می‌شود تا قیمت ارز به یک‌هزار و ۵۰تومان برسد. دخالت دیرهنگام دولت در تنظیم بازار ارز سبب شده تا خریداران اوراق مشارکت و سرمایه‌های سرگردان از بانک‌ها روگردان شده و به سوی بازار ارز و سکه هجوم بیاورند. این گریز سرمایه‌ها بی‌تردید چراغ قرمزی برای دولت است، چه آنکه به روشنی نشان می‌دهد سیستم‌های کنترلی دولت جوابگو نیست و باید منتظر آوار سنگینی از نقدینگی به بخشی از اقتصاد باشیم که این بار به سوی بازار ارز هجوم آورده است. کارشناسان هشدار می‌دهند خرج منابع ارزی کشور در بازار ارز به زیان دولت و ذخایر ارزی بانک مرکزی است و هزینه سوداگری می‌شود. بی‌تردید برای بازگرداندن نرخ ارز به یک‌هزار و ۵۰ تومان با عرضه ۲۰ میلیارد دلار هم سامان نمی‌یابد. معلوم نیست نقش بانک مرکزی در این آشفته بازار چیست که نه‌تنها قادر به کنترل بازار ارز نیست بلکه هر روز یک بحران از گوشه و کنار حوزه پولی بیرون می‌زند.»

دفاع مقدس فرهنگ مانای ماست
یادداشت اول روزنامه تهران امروز مطلبی است با عنوان دفاع مقدس فرهنگ مانای ماست به قلم سیدجواد سادات رضوی که در ‌آن آمده است: «دیرزمانی است که دشمن درصدد بازآرایی نبرد نوین در قالب تحریم علیه ملت ایران است و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کند. دشمن هر کاری که بتواند می‌کند تا به یک نتیجه برسد، «ملت ایران را در تنگنا قرار دهد» تا از خواسته بحق خود چشمپوشی کند. برای مقابله با چنین حجم انبوهی از کینه‌توزی‌ها بود که رهبر فرزانه انقلاب از ضرورت توجه به «اقتصاد مقاومتی» سخن گفتند و تاکید کردند که «ایران تحریم‌ها را دور خواهد زد.» دشمن اتو کشیده امروز که قصد دارد بدون شلیک یک گلوله به پیروزی برسد از جنایتی که با این کار علیه بشریت مرتکب می‌شود ابایی ندارد زیرا از نظر آنان جان کودکان و فرزندان ایرانی چندان محل نگرانی نیست، چنانکه در زمان جنگ تحمیلی نیز نبود. رئیس‌جمهور آمریکا رسماً و علناً از آن سخن می‌گوید که باید ملت ایران را تحت فشار قرار داد و از این گفته خویش نیز هیچ پروایی ندارد. این البته خود بی‌ریاترین پیام‌آور درماندگی است و نشانه کاملی است از عجز و استیصال سیاستمداران و سیاستگذاران آمریکایی که نتوانسته‌اند در جبهه سیاسی به نتیجه برسند و از هر سو تیر کینه را به سمت ملت نشانه رفته‌اند. همان‌ها که امروزه به تحریک صهیونیست‌ها دوره افتاده‌اند که بتوانند فشار بیشتری بر ایران وارد سازند تا ایران ایستادگی نکند و از مقاومت اسلامی و بیداری ملت‌ها دست بشوید. آنان البته از یک نکته غافلند و آن اینکه ایران معاصر تجربه‌هایی بس گران‌بها در مواجهه و مقابله با بحران‌ها داشته است. تجربه‌ای بی‌نظیر که ملتی را در برابر جهانی به پیروزی رساند و خود زمینه‌ساز ظهور و بروز نسلی از جوانان پرانرژی، خلاق و توانمند برای کشور شد.
آن هم چیزی نیست جز تجربه هشت سال دفاع پرافتخار ملتی که در مقابل دنیایی ایستاد. از این نظر دفاع مقدس تنها یک «یادبود» نیست که در هفته‌ای آغاز و به اتمام برسد،‌بلکه دفاع مقدس یک فرهنگ پویا، مانا و زاینده است که از دل ایمان راسخ به خداوند و باور به وعده‌اش نشو و نمو یافته و در مسیر حق امتداد می‌یابد.
فرهنگ زاینده دفاع مقدس به این ملت آموخته که برای عزت و شرف خویش ایستادگی را بیاموزد و از وعده الهی ناامید نشود. همان دست پنهان و یار مددکار ملت در مواجهه با کفر که در جبهه‌ها خاکریز به خاکریز دشمن را عقب راند و سرود فتح و ظفر خواند، اکنون نیز می‌تواند ملتی را دوباره یار و یاور باشد و چنین نیز هست به شرط آنکه کسی نتواند بین صفوف ملت خدشه‌ای وارد سازد و بذر اختلاف بکارد و خرمن تفرقه بچیند.
فشاری که آمریکا به ناحق بر جامعه جهانی روا داشته تا اضافه بر حد و حدود تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل قدم بردارند و ایران را در مضیقه قرار دهند، نشانه‌ای است از کینه‌توزی و عنادپیشگی دشمنان قسم‌خورده ملت که به انتهای ناتوانی رسیده‌اند. اما باید به نیکی دانست که انتهای ناتوانی آنها آغاز دوباره توانمندی‌های ماست چرا که برآمدن از ایستادگی یعنی گردن به عزت برافراشتن و دشمن خویش را خار ساختن. روزی که هیچ دور نیست و وعده الهی نزدیک و قطعی است.»


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست