یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتخاب سیاه
تولد لیبرال دموکراسی ایرانی با چشم انداز همکاری با جمهوری اسلامی؟


ف. تابان


• آقای داریوش همایون چه می گوید؟ آیا قرار بر این شده است «لیبرال دموکراسی» حزب مشروطه ی ایران جدا کردن سرنوشت خود از سرنوشت پادشاهی در ایران را با داغ ننگ همکاری با جمهوری اسلامی (حکومت خامنه ای – احمدی نژاد – سپاه) همراه کند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۱ مهر ۱٣٨۹ -  ٣ اکتبر ۲۰۱۰


کنگره ی حزب مشروطه ی ایران که اخیرا در برلین برگزار شد، با افزودن نام «لیبرال دموکرات» به نام قبلی حزب، رسما این جریان را یک جریان لیبرال دموکرات در ایران اعلام کرد. این نامگذاری که به دنبال بحث های طولانی و چند ساله در این حزب انجام گرفت، وقتی با این تاکید همراه شد که حزب مشروطه ی ایران دیگر قصد ندارد سرنوشت خود را با سرنوشت سلطنت و هواداران پادشاهی در ایران گره بزند، می توانست اتفاق خجسته ای باشد و به شفاف شدن فضای سیاسی کشور و تقویت روندهای دموکراتیک در بین احزاب سیاسی کشور منجر شود.
این تغییرات اما با اظهارنظرهایی از سوی اقای داریوش همایون که تاثیر بی چون و چرایش بر حزب مشروطه و لیبرال دموکراسی مورد دفاع آن بر کسی پوشیده نیست، همراه شده است که سرنوشت این حزب و جهت گیری تازه اش را در هاله ای از ابهام قرار داده است.
تاکیدات مکرر آقای همایون در بعد از این کنگره و اصرار شدید او – علیرغم مخالفت برخی اعضای حزب مشروطه – که این حزب را در برابر خطر آن چه تجزیه طلبی و جنگ می نامد، در کنار جمهوری اسلامی بنشاند، سرنوشت حزب مشروطه را در یک بازی بسیار خطرناک به مخاطره جدی افکنده است.
اگر صرفا «اعلام موضعی» برای «روز مبادا» بود، می شد به اشاره بسنده کرد و گذشت. اما موضوع ظاهرا از نظر آقای همایون جدی تر از «اعلام موضع» است و او در چندین مقاله و مصاحبه ی اخیر خود، مهم ترین مساله ی «لیبرال دموکراسی» خود را موضوع تمامیت ارضی ایران و خطر جنگ و تجزیه اعلام کرده و اصل اول و اساسی حزب مشروطه را به همین موضوع تبدیل کرده است.
در مورد «در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن»، در روزهای اخیر مقالات مختلفی نوشته شده و جنبه های خطرناک این تفکر کم و بیش مورد اشاره قرار گرفته است و من قصد ندارم این مسائل را دوباره تکرار کنم.
پس در این یادداشت روی یک نکته ی به نظر من اساسی مکث می کنم و امیدوارم مشروطه خواهانی که حقیقتا قصد دارند سرنوشت و آینده ی خود را از «پادشاهی» در ایران جدا کنند این سرنوشت را به یک نیروی سیاه تر و مرتجع تر گره نزنند.

هشداری که نشنیدند
آن چه من از تعقیب مواضع آقای همایون می فهم، هراس ایشان از مساله ی تجزیه طلبی در ایران است و موضوع جنگ و حمله ی نظامی آمریکا به عنوان شیرین کننده ی این موضع تلخ مطرح می شود و باز چنانچه پیداست تجزیه طلبی در بینش آقای همایون معنای تجزیه طلبی نمی دهد و به هر تلاش برای احقاق حقوق ملی در ایران اطلاق می شود. حملات بی وقفه و مستمر ایشان به فدرالیسم – به عنوان یک کفر زندیق و به عنوان شکلی از تجزیه طلبی که حتی گفتگو بر سر آن جایز نیست- ناشی از همین موضوع است.
تا آن جا که من اطلاع دارم به جز گروه های بسیار افراطی وابسته به ملیت های مختلف در ایران که احتمالا وابستگی به دولت های همسایه هم دارند، کسی از نیروها، جریانات و احزاب سیاسی در کشور که از حقوق ملی در ایران دفاع می کند خواستار تجزیه کشور نیست و در میان طیف گسترده ی نیروهای سیاسی کشور نیز کسی موافق تکه پاره کردن ایران نمی باشد. در این مورد هم در بین بسیاری از نیروهای دموکرات در کشور اتفاق نظر وجود دارد که همین برخوردهای افراطی نظیر برخوردهای آقای همایون است که به افراطی های آن طرف میدان می دهد و چاقویشان را تیز می کند.
دو سال پیش وقتی آقای همایون برای اولین بار موضوع همکاری با جمهوری اسلامی را مطرح کرد، من در دو مقاله ضمن اعتراض به این موضع تاکید کردم برای حل مسائل ملی – قومی در ایران راه سومی وجود ندارد، یا گفتگو و دیالوگ است و یا جنگ و لشکرکشی و متاسفانه به نظر می رسد حالا اقای همایون به همین راه حل دوم آن هم با کمک توپ و تانک جمهوری اسلامی علاقه پیدا کرده است.

سلاحی علیه همه و هر کس
پرسش اساسی اینجاست: متر و معیار آقای همایون برای «تجزیه طلب» خواندن دیگران چیست؟ به تجربه و با مراجعه به مقالات و نوشته های متعدد هواداران این تفکر می توان نشان داد که آن ها اساسا هر گونه صحبت از حقوق ملی در ایران و از جمله فدرالسیم را نشانه ی تجزیه طلبی در ایران تلقی می کنند، همه ی احزاب ملی - منطقه ای را تجزیه طلب می خوانند. در این مکتب تجزیه طلبی «داغی» است که می تواند بر پیشانی هر کسی بخورد و همکاری با جمهوری اسلامی علیه او را توجیه کند.
جنبه ی خطرناک آن چه آقای همایون می گوید در اینجاست. اگر قرار بود ایشان با ایده هایی که از حقوق ملی در ایران دفاع می کنند مخالف باشند و در این مخالفت فکر را در برابر فکر و قلم را در برابر قلم قرار بدهند، موضوع خطرناک نمی شد و می شد آن را به عنوان یکی از بیشمار اختلافات در میان نیروهای اپوزیسیون ایران مطرح است تلقی کرد که باید از طریق دیالوگ و گفتگو توسط خود آنان حل شود و ضرورتی به دخالت جمهوری اسلامی ایران در این اختلافات نباشد.
اما از نظر رایزن حزب مشروطه ایران مساله اساسا از مقوله ی دیگری است. او می خواهد اختلاف خود با نیروهای طرفدار حقوق ملی در ایران را با کمک جمهوری اسلامی ایران حل و فصل کند. نتیجه ی این سیاست این است که آقای همایون در «کنار جمهوری اسلامی» قرار می گیرد، علیه کی؟ علیه بخش عمده و تعیین کننده ی نیروی چپ ایران و علیه بخش بزرگی از نیروهای دموکرات کشور و مردم تحت ستم در مناطق ملی. این یک انتخاب سیاه است. بین نیروهای دموکرات ایران در مورد مسائل بسیاری اختلاف هست، اما کسی تا به حال نگفته است و نخواسته است که این اختلافات را به کمک جمهوری اسلامی ایران حل کند. بعید است آقای همایون نداند دارد چه می گوید.
اگر من در این تصویرپردازی اغراق می کنم بیایند و به طور مشخص بگویند امروز در میان نیروهای سیاسی ایران کدام یک را تجزیه طلب می دانند و کدام را تجزیه طلب نمی دانند؟ علیه چه کسانی می خواهند در کنار جمهوری اسلامی ایران قرار گیرند؟

شروع شده است؟
اشتباه خواهد بود اگر تصور شود آن چه آقای همایون می گوید و به حزب مشروطه ی ایران پیشنهاد می کند، موضوعی است مربوط به آینده. وقتی در صحبت ها و گفته های ایشان موضوع «حفظ ایران» به طور مصنوعی به الویت اول تبدیل شده است و هر سخن با همین موضوع شروع و با آن تمام می شود، وقتی الویت های اساسی جنبش دموکراتیک مردم ایران نظیر دموکراسی و حقوق بشر با این قید همراه می شود که «اول باید کشوری باشد» تا دنبال حقوق بشر و دمواسی در آن رفت، آن گاه بسیار ساده انگارانه است اگر تصور شود آن چه داریوش همایون در مورد «در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتن» مطرح می کند موضوعی مربوط به اینده و شرایط خاص و نامعین است. جطور می توان ثابت کرد که این روند از همین امروز شروع نشده است؟
آیا قرار بر این شده است «لیبرال دموکراسی» حزب مشروطه ی ایران جدا کردن سرنوشت خود از سرنوشت پادشاهی در ایران را با داغ ننگ همکاری با جمهوری اسلامی (حکومت خامنه ای – احمدی نژاد – سپاه) همراه کند؟


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست