سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کودکان کار و خیابانی زائیده فقر وعدم حمایت دولتمردان


پرویز داورپناه



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۱ مهر ۱٣٨۹ -  ٣ اکتبر ۲۰۱۰


شکرانه بازوی توانا
بگرفتن دست ناتوان است
سعدی

بر اساس گزارش سازمان خواروبار جهانی در حالی که افزایش قیمت غذا مانع جدی برای کاهش گرسنگان جهان است، هر ۶ ثانیه یک کودک در دنیا به واسطه گرسنگی می‌میرد و این در حالی است که با هزینه ای بسیار اندک این امر قابل پیشگیری است.
سازمان خواروبار جهانی (فائو) در تازه ‌ترین گزارش خود اعلام کرد: ۹۲۵ میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی مزمن رنج می‌برند و در هر ۶ ثانیه یک کودک به واسطه گرسنگی می‌میرد.مدیرکل فائو در این زمینه گفت: با مرگ هر ۶ ثانیه یک کودک به دلیل سوء تغذیه، همچنان این موضوع بزرگترین تراژدی و افتضاح ننگ‌بار دنیا خواهد بود، این واقعاً باور نکردنی است.
یونیسف اعلام داشته، که تنها با اختصاص ۵ دلار برای هر کودک می‌توان جان ۹۰% از کودکانی را که سالانه می‌میرند نجات داد و برای بهبود چشمگیر زندگی کودکان جهان‌سوم کافی است که همان مبلغ در یک سال خرج شود و این مبلغ تنها معادل بودجه ۶ هفته تسلیحاتی جهان است
کودکان زیادی به دلیل فقر و فلاکت روز افزون خانواده ها مجبور به کار میشوند. و این همه در حالی است که طبق نظر کارشناسان، تنها با یک درصد از درآمد جهانی می توان فقر را به کلی ریشه کن کرد.
در پیام یکی از بنیانگذاران روز جهانی کودک آمده است:
   «بزرگترهای ما عقاید ثابتی دارند. آنها ما را دوست دارند چون بچه‌هایشان هستیم اما آیا آنها می‌دانند که چه دنیایی را برای ما بوجود می‌آورند. اگر کمترین اشتباهی در ماشین هسته‌ای آنها رخ دهد ما هرگز شانسی برای رشد نخواهیم یافت. ما امکانی برای رشد و پرورش می‌خواهیم.»   
در حالی که سالانه هزینه‌های غیرقابل تصوری صرف تولید انواع سلاح‌های هسته‌ای و غیر هسته‌ای می‌شود، کودکان بسیاری از گرسنگی و عدم امکانات بهداشتی و ... می‌میرند.
کودکان، آسیب پذیرترین گروه در هر جامعه هستند و از هیچ چیز آنان از جمله غذا، پوشاک و نیازهای دیگرشان نباید کاست.
کودکان کار در ایران، متولی ندارند و کوکان بی‌پناه، سرگردان در چرخه قانون و نا هماهنگی‌های آن گرفتار می‌شوند. آری، طفل‌های معصوم و بی‌گناهی که از بیم پس‌لرزه‌های اعتیاد والدین و طلاق و فقر، لاجرم رفتارهای شیرین کودکانه را از یاد می‌برند و مرگ رویاهاشان را در کف خیابان می‌بینند. بسیاری می‌پرسند جامعه ایران در سال‌های قبل با پدیده کودکان خیابانی مواجه نبود. چه شده که اینک سر هر چهارراه و زیر هر پل، تعدادی بچه درحال فال‌فروشی، شیشه پاک‌کنی، یا فروش آدامس دیده می‌شوند؟ آیا طلاق، اعتیاد والدین، مهاجرت یا بیکاری سبب رشد چشم‌گیر کودکان کارو خیابان شده است؟
کودکان کار و خیابانی چه کسانی هستند؟
سازمان جهانی بهداشت، کودکان خیابانی را به چهار گروه مختلف دسته بندی کرده است:
۱ - کودکانی که در خیابان‌ها زندگی می‌کنند و اولین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه است.
۲ - کودکانی که از خانواده خود جدا - شده‌اند و موقتاً در مأمنی مانند خانه‌های متروک و سایر ساختمان‌ها، پناهگاهها و سرپناه‌ها زندگی می‌کنند و یا از منزل یک دوست به منزل دوست دیگر می‌روند.
۳ - کودکانی که تماس با خانواده خود را حفظ می‌کنند ولی به علت فقر، پرجمعیت بودن خانواده و یا سوءاستفاده جنسی و جسمی از آنان در بعضی شب‌ها و اکثر ساعات روز را در خیابان‌ها به سر می‌برند.
۴ - کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری می‌ شوند اما قبلاً در وضعیت بی‌خانمانی به سر می‌برده‌اند و در معرض خطر برگشت‌ به همان وضعیت هستند.
فقر و نداری آمار ندارد و کودکان کار و خیابانی در ایران که تعدادشان به هزاران هزار می رسد با زباله‌گردی، دست‌فروشی یا گدائی در سر چهارراه‌ها روزگار می گذرانند و عده‌ای هم پنهان و آرام تلف می‌شوند. در میان همین جان کندن‌های بی‌وقفه کودکان، کسی اشاره‌ای به وضعیت کودکان کار ، قربانیان جنسی، کودکان حمل‌کننده مواد مخدر و .... نمی‌کند. با وجود فقر آماری در ایران در هر حوزه از جمله کودکان کار، همچنان راه انکار این معضل به روی مسوولان باز گذاشته شده است.
در شهرهای کاشان، قم، نائین و تبریز کودکان کار با انگشتان کوچک، اما ماهر خود بهترین قالی دست‌باف را می‌بافند. در روستاهای دورافتاده، اکثر کودکان در کارگاه‌های کم‌نور و مرطوب قالی می بافند و با تحمل غرولندهای صاحب‌ کار، در آخر کار هم حق‌الزحمه‌ آنها با پدرشان تسویه می‌شود و باز در عین نان‌آوری، نان‌خور محسوب می‌شوند. اکیپ دسته‌جمعی آنها از صبح تا شب جان می‌کند تا رضایت صاحب کار را به دست آورد. کودکی آنها پشت دار قالی مخفی مانده است.
مریم پناهی عضو کانون فرهنگی ـ حمایتی کودکان کار در گفت‌وگو با ایلنا به تحقیقی پیرامون ۲۰ مورد از انواع کار کودکان اشاره می‌کند و می‌گوید: کودکان کار جنسی، کودکان گل‌فروش، کودکان حمل‌کننده موادمخدر، کودکان بزرگ‌راهی، کوره‌پزخانه‌ها، کودکان کار خانگی، کارخانه‌ها، مزارع، دامداری‌ها و کودکان ازدواج کرده از جمله مواردی هستند که مورد بررسی قرار گرفته و شرایط آنها سنجیده شده است.
او در پاسخ به سئوالی پیرامون آمار مربوط به این کودکان، ادامه می‌دهد: بزرگترین معضل مربوط به این قبیل کودکان خلاء آماری است؛ چرا که کار کودک در خانه‌ نادیده گرفته شده و تعداد بی‌شماری از کودکان در شرایط بسیار نابسامان کاری و دور از چشم مردم و مسوولان مشغول به کار هستند.
پناهی می گوید: روستاهای تبریز، بالاترین آمار مربوط به کودکان کار در قالی‌باف‌خانه‌ها و یا کارگاه‌ها را دارند که بهترین قالی‌ها را با ارزان‌ترین قیمت می‌بافند؛ چرا که گره‌های در هم تنیده شده توسط انگشتان ریز کودکان به خوبی بافته می‌شود. سختی کار کودک در روستاهای زابل، زاهدان، سیستان و بلوچستان، بسیار چشمگیر بوده و این مساله بیشتر شامل دختران کار است که بیشتر در معرض انواع آسیب‌های جسمی، جنسی، روحی و عاطفی قرار دارند.
کودکان کار نه تشکیلات و صنفی دارند و نه با حقوق خود آشنا هستند. تنها امید آنها به تعدادی از انجمن‌های حمایتی است که این انجمن‌ها هم با بی‌عنایتی مسوولان مواجهند.
علی دوازده ساله، کودک گل‌فروش جاده بهشت‌زهرا آرزو دارد وقتی بزرگ شد با زهرا که شیفت صبح گل می‌فروشد، ازدواج کند و می‌خواهد آن‌قدر پول جمع کند تا شاید روزی بتواند زهرا را از زیر مشت‌ و لگدهای ناپدری‌اش راحت کرده و او را با خود به دنیای آرامش ببرد. کودکان کار نمی‌دانند که مطابق ماده ۷۹ قانون کار کودکان و نوجوانان، به کار گماردن افراد کمتر از پانزده سال تمام، ممنوع بوده و نزدیک به هفت سال نیز از پیوستن ایران به مقاوله‌نامه ۱٨۲ سازمان بین‌المللی کار مبنی بر منع بدترین اشکال کار برای کودکان می گذرد.
متاسفانه کودکان کار تشکیلاتی ندارند که منافع خود را در چارچوب اتحادیه‌ها حفظ کنند، در حالی که باید برای کودکان کار نوجوان در سنین ۱۵ تا ۱٨ سال، جایگاهی در نهادهای غیردولتی در نظر گرفته شود تا بتوانند مشکلات خود را مطرح کنند. چرا که این نوجوانان با نداشتن اتحادیه و ارگان نظارتی از بسیاری حقوق مسلم، محروم می‌شوند.
از ناحیه قانون هم به کودکان اجحاف می‌شود چرا که تنها در دنباله قانون کار بزرگسالان، چند ماده به کودک کار اشاره کرده و از دیدگاه قانونی تدبیری برای کودکان کار نشده است و زمان کار کودکان تنها نیم ساعت با کار بزرگسالان تفاوت دارد، در حالی که نیم ساعت مشکلی از معضلات عدیده کودکان کار کم نمی‌کند و در طی نیم ساعت نمی‌توانند مهارتی یاد بگیرند و کودکی کنند.
گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر در باره کودکان کار در کوره پز خانه های شهر ری چنین است:
«کوره پزخانه های محمود آباد، جایی در حاشیه تهران است که برای ساختن برج های بلند تهران آجر می سازند. بافت کویری جنوب تهران، منطقه مناسب و مساعدی را برای آجرپزی مهیا کرده است .از دور که به کوره ها نزدیک می شوی، از میان دشت های بی آب و علف، برج های کوره خودی نشان می دهند. برج های آجری که در گذشته برای تامین اکسیژن کوره ها استفاده می شدند و اینک تنها به کار فیلم های پرسوز و گداز و جایزه بگیر می آیند.
کوره ها اینجا هرکدام اسمی دارند. کوره عاطف، کوره متین، و کوره… . در هر کوره ۱۰ الی ۱۵ خانوار زندگی می کنند. محل زندگی کوچه ای ست به عرض ۲ متر که در هر دو طرف کوچه اتاق های ۶ تا ۱۲ متری قرار دارند و جلوی درب هر کدام از اتاق ها، پیت نفت و بند لباس و لانه مرغ و خروس و دمپایی های کوچک و بزرگ و رنگارنگ را می شود دید. هر اتاق خانواری ۶ و ۷ نفره را در خود جای می دهد. اغلب ساکنان کوره ها، مهاجران افغانی هستند که به صورت غیر مجاز و به این امید که ایران شانس بهتری برای زندگی در اختیار آن ها قرار می دهد به اینجا آمده اند.»
«تمام اعضای خانواده از کودک ۵ ساله تا پیرمرد و پیرزن ۷۰ ساله کار می کنند. تابستان ها زیر آفتاب سوزان کویر آجر می پزند و زمستان ها دامداری می کنند اما کار مشترک تمام فصول بازیافت است که در کنار کوره ها قرار دارد.
اما در این بین کودکان وضعیتی وخیم تر از دیگران دارند. چرا که آن ها در سنین تفریح و کنجکاوی، مشغول لگد کردن خشت هستند و به واسطه جسم نحیف و رنجورشان مستعد پذیرش اقسام بیماری ها. بیماری های جسمی و روحی که هر کدام به نوبه خود برای کودک و خانواده او دردسرهای فراوانی ایجاد می کنند.»
«این است سرگذشت مردم کوره پزخانه محمود آباد، وصف حال مردمی که زنده به گور شده اند و کشان کشان خود را به حیات وصل کرده اند. معدود کسانی آن ها را به یاد دارند. آن ها حاشیه نشینان تهران بزرگ با برج های سربرافراشته اند که نه از حقوق اولیه انسانی خود نصیب برده اند و نه مفهومی به نام حقوق شهروندی را می شناسند.»
شایان ذکر است که استان‌های خراسان، تهران، لرستان و کردستان، استان‌هایی هستند که به ترتیب بیشترین کودکان کار در آنجا وجود دارند. بر طبق آمار رسمی، ۹۰ درصد این کودکان دارای والدین هستند، ۸۰ درصدشان مهاجرند که ۴۲ درصد آنها از روستاها و شهرهای دیگر کشور و ۳۸ درصد از کشورهای دیگر آمده‌اند و از نظر جنسیت نیز ۷۸ درصد آنها مذکر و در فاصله ۵ تا ۱۸ سالگی قرار دارند.
بیشتر کودکان و نوجوانان کارگر زیر پوشش هیچ بیمه‌ای نیستند. ضمن این که در ایران به دلیل غیرقانونی بودن کار کودکان و نیز اشتغال آنها در کارگاه‌ها که جزو مشاغل تعریف شده به حساب نمی‌آیند، این مساله به صورت پنهان وجود دارد. برخی آمارهای غیررسمی حکایت از آن دارد که که کودکان کار به ازای روزانه ۱۲ ساعت کار، دستمزدی معادل یک صد تا یکصد و پنجاه هزار تومان دریافت می‌کنند.
علاوه بر تمام مواردی که نقض حقوق بنیادی کودکان است، بسیاری از این کودکان در محل کار خود و یا در خیابان‌ها، مورد آزار و سواستفاده جنسی نیز قرار می‌گیرند.
ناهماهنگی در دستگاه‌های دولتی سبب شده تا بحث حمایت و ساماندهی کودکان کار همچنان متولی مشخصی نداشته باشد از این‌رو نمی‌توان آماری دقیق در این‌باره ارائه داد. زهرا بناساز مدیر عامل انجمن حمایت از کودکان کار با بیان این مطلب به خبرنگار آفتاب گفت: کودک کار، تنها مختص به ایران نیست و در بسیاری از کشورهای دنیا شاهد این پدیده هستیم.
اما تفاوتی که در اینجا نسبت به کشورهای دیگر وجود دارد، نبود حمایت‌های درست از سوی دولتمردان در این زمینه است. متاسفانه تاکنون هیچ سازمان یا ارگانی آمار درستی از تعداد کودکان کار در ایران نداده است. گهگاه بهزیستی یا شهرداری آمارهایی را ارائه می‌دهند، که درست نیست. وی ادامه داد: معمولا آمار ارائه شده از سوی شهرداری یا بهزیستی فقط مختص به کودکان جمع‌ آوری شده از سطح خیابان است. بعضی در آمار آنها کودکانی که در کارگاه‌ها و بسیاری از نقاط دیگر کار می‌کند نامعلوم می‌ماند.
بناساز با اشاره به بی‌توجهی دستگاه‌های دولتی به انجمن‌های مردمی فعال در این‌خصوص تصریح کرد: سال گذشته طرحی را به وزارت رفاه‌ ارائه کردیم که بر اساس آن مراکزی در نقاط پرجمعیت شهر که محل تجمع کودکان کار بود در نظر گرفتیم تا به راحتی بتوانیم آنها را مورد حمایت قرار دهیم. اکنون یکسال از ارائه طرح ما به وزارت رفاه می‌گذرد و تا به امروز پاسخی دریافت نکرده‌ایم. مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان کار افزود: کودک کار در ایران وضعیتی نابسامان دارد که مهمترین دلیل این نابسامانی متوجه دولت است. در کشورهای غربی کار کودک تنها در جهت توانمندسازی و آموزش قبول مسئولیت وجود دارد، اما در ایران و برخی کشورهای جهان سوم کودک از روی اجبار کار می‌کند. بناساز با اشاره به مشکلات انجمن‌های مردمی که در این خصوص فعالیت می‌کنند، گفت: طی ۴ سال گذشته بهزیستی تنها ۲۰ میلیون تومان به انجمن کمک کرده است. در واقع انجمن با کمک‌های مردمی به کار خود ادامه می‌دهد و دولت تاکنون کمک قابل توجهی نکرده است. وی با بیان اینکه انجمن حمایت از کودکان کار ٣۷۰ کودک را تحت پوشش قرار داده اظهار امیدواری کرد: اگر متولی ساماندهی و حمایت از کودکان کار در ایران مشخص شود آن وقت طرح‌های ناموقت قبلی، مدون‌تر اجرا می‌شود.از این‌رو می توان شاهد ارتقاء وضعیت اجتماعی و رفاهی کودکان کار باشیم.
«جاوید سبحانی» از اعضای هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران معتقد است: «بحث کودک خیابانی را ما نمی‌توانیم تنها در حوزه روابط خانوادگی تحلیل کنیم. بحث ما این است که اقشاری از جامعه در تحولات جمعیتی، در تله‌ای گیر کردند به نام تله جمعیتی فقر. اکثر این بچه‌ها، عضو خانواده‌های پرجمعیت هستند. تحولات پس از انقلاب باعث شد که جمعیت خانواده‌های فقیر بسیار بالا برود. در دوره بعد این خانواده‌ها هیچ‌گونه دریافت ایمنی و حمایتی از سوی دولت نداشتند و به حال خود در مکانیسم بازار و تورم رها شدند. این خانواده‌ها جزو کسانی هستند که پدر یا والدین شان بیکارند یا مشاغل کاذب دارند. هیچ تور امنیتی یا چتر حمایتی برای این خانواده‌ها وجود ندارد.»
فزون بر فقر، سوءرفتارهایی که در خانواده با بچه‌ها می‌شود و داشتن سرپرست نامناسب چون پدر یا مادر معتاد و بزهکار، دلیلی است بر فرار بچه‌ها از خانه. محیط خیابان در درجه نخست برای کودکی که به شکل اعتراضی خانواده را ترک می‌کند، محیطی است جذاب که آزادی بالقوه‌ای به او می‌دهد. اما چندی نمی‌گذرد که کودک در حلقه‌ای از آسیب‌های اجتماعی چون افتادن در دام باندهای بزه و انحراف، گرفتار می‌شود.
روز و هفته کودک در دومین هفته اکتبر می‌تواند فرصت مناسبی برای طرح معضلات و کاستی‌های مربوط به کودکان کار باشد چرا که ایران در سال ٨۰ به مقاوله‌نامه ۱٨۲ حقوق بنیادین کار پیوسته و کنوانسیون حقوق کودک را در سال ۷۰ امضا کرده است. تمام قوانین با تمام کاستی‌ها و ضعف در اجرا برای آن است که شاید فشارهای وارد آمده بر کودکان که نشات گرفته از فقر است، جبران شود.
کودکان کار باید بتوانند سهمی از حق خود برای کودکی را ادا کنند و مانند سایر شهروندان از حقوق انسانی مانند آموزش، بهداشت، تغذیه مناسب، اوقات فراغت، تامین اجتماعی و ... برخوردار شوند نه آنکه به واسطه فقر و شرایط نامناسب کاری با سایر معضلات مانند اعتیاد، آزار جنسی و ... دست و پنجه نرم کنند و مشکلی به معضلات آنها افزوده شود.

دکتر پرویز داورپناه
۱۰ مهرماه ۱٣٨۹ برابر ۲ اکتبر ۲۰۱۰


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست