•
وقتی سر می زنم
مرا می برد
تا کوچه باغ اناری
با دیوارهای کاهگلی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۱ مهر ۱٣٨۹ -
٣ اکتبر ۲۰۱۰
دیوار رضا فرخفال
" دوباره جایی دیگر از خواب بیدار شدم"
به مغازه رفتم
احمد گفت:
" لیوان بزرگ داریم؟
رضا فقط چای لیوانی می خورد
امروز می فهمی چرا می گویم با همه فرق می کند
گرین را از من بهتر ترجمه کرده
مال من را نخوان"
دوباره جایی دیگر از خواب بیدار شدم
در دهی دور افتاده در شمال هلند
و تو نشسته ای کنار احمد
از آه استامبول می گویی
که تازه درآمده است
فقط می ماند این چای لیوانی سرد شده
بر میزی که دیگر نیست
در مغازه ای که سال هاست بسته است
و عالیجناب کیشوتی که ندارم
تا باز بخوانم
هم کابوس
هم بیگاه همدیگریم
و
در گردش های عصر
عیش ما
باران های ماست
دیوار سارا افضلی
وقتی سر می زنم
مرا می برد
تا کوچه باغ اناری
با دیوارهای کاهگلی
تا لباس های مرتب اول دبستان
و شرف پیشاهنگی
به آینه که نگاه می کنم
از خودم پر می شوم
تا این دیوار که می آیم
خالی
تا جایی که دلم می خواهد
لباس مرتب بپوشم
و مرتب از خودم بپرسم
" خوبی مودب , چه می کنی؟"
راستی تا یادم نرفته بگویم:
" سار پرنده ای اجتماعی است"
دیوار طاهر جام بر سنگ
خودش که خیلی کارش درسته
تازه آقاشون
آدمو می بره تو مستراح تابش می ده
بعد ام از آفتابه آبش می ده
و وقتی از دیوارش بر می گردی
تازه می فهمی هنوز تشنه ای
و دوباره می خوای برگردی
به این امید که یه برگردون تازه از آقا بخونی
دیوار تورج پارسی
دلتنگ پدر که می شوم
می روم تا این دیوار
که همچو او
نیکی ,ایمنی و آسایش می دهد
همیشه هم خرسند باز می گردم
که نیک چشم است
و بی گمان
و بی گمان روزی
در سلوک
طی زمان و مکان می کنیم
در خانه ی پدری
کنار دیواری
می زده
سرشک سرشک
آب
بر زمین می بیزیم
دیوار کامران بزرگ نیا
قرار بود سری بزنی
نیامدی
دست کم به دیوارت بیا
صفحه اول کتابت نوشتی:
" به یاد آن آتشی که نمیرد هرگز"
تا همیشه یادم بماند
زمستان را دیدی چه برفی بارید
نشستم کنار آتش و گرم نشدم
گفتی این خاک دامنگیر است
باورم نشد
دیوار پویا افضلی
هلندی ها می گویند:
" بهترین راه این است که نزدیک خودت بمانی"
شاید به همین خاطر است که فکر می کنم
سال هاست او را می شناسم
این دیوار مرا می برد
تا رومن گاری
بیژن جلالی
عکس یادگاری گاری میدان نقش جهان
و وضع بی مثال شیراز
با هر شعری هم که می خوانم
جایی می روم
که نه در زمین نه در هواست
جایی در ناکجاست
پهلوان زنده ی عصای دست ماست
یا شاید در یک زمان همه جاست
|