روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۷ مهر ۱٣٨۹ -
۱۹ اکتبر ۲۰۱۰
«امروز اقتصاد ایران ورق میخورد»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم
سیدجواد سیدپور است که در آن میخوانید؛از امروز که مصادف با خجسته زادروز میلاد امام رضا(ع) نیز هست، پرداخت نقدی یارانهها در حساب سرپرستهای خانوار در برخی استانها واریز میشود و این یعنی آنکه اقتصاد ایران بعد از سالها انتظار اکنون میرود تا پوستاندازی کند.
از نقطه نظر اقتصادی، امروز یکی از مهمترین روزهای اقتصاد ایران در طول تاریخ معاصر قلمداد میشود. آغاز جراحی بزرگ با پرداخت نقدی یارانهها، تمام نگاهها را به امروز معطوف ساخته و تاریخ فردا بدون شک از ۲۷ مهرماه سال ٨۹ بهگونهای دیگر یاد خواهد کرد. اینکه این یادواره چگونه خواهد بود منوط و مربوط به عملکرد همه ملت ایران است و اینگونه نیست که هیچکس به جز دولت در این موفقیت یا شکست سهمی نداشته باشد. هر شخصی در هر جا و به قدر خود میتواند سهمی مثبت یا منفی در این جریان و جراحی عظیم تاریخ اقتصاد ایران داشته باشد.
گردنه سختی است ولی عبور از آن لازم و حیاتی است و این است که حساسیتها را دوچندان و نگرانیها را بیشتر ساخته است. در طول سالهایی که از تغییر وضعیت یارانهها سخن رفته، تمرکز اصلی روی رفتار و نحوه اعمال سیاستهای اجرایی دولتها بوده و کمتر از لزوم تغییر رفتار اقتصادی شهروندان سخن گفته شده و برای آن فکری اندیشیده شده است، حال آنکه اصلیترین، مهمترین و حساسترین بخش انجام درست این طرح را مردم به دوش میکشند.
این طرح مهم، ملی و تاریخی در صورتی به موفقیت نائل میشود که همشانه تغییر الگوی اقتصادی دولت، مردم نیز به تناسب آن در کنش اقتصادی خود اصلاحاتی صورت دهند. هر چه بین این دو متغیر، به لحاظ زمانی و از جهت اهداف، هماهنگی و همسانی بیشتری وجود داشته باشد، موفقیت نزدیکتر و انحرافات کمتر خواهد شد در غیر این صورت هر گونه اعوجاجی میتواند تبعات منفی بسیاری به بار آورد.
بدون شک اصلاح الگوی مصرف که سال گذشته رهبر معظم انقلاب مطرح کردند شاهکلید موفقیت این طرح است. همه ما باید در سبد مصرفی خود تجدید نظر کنیم، آحاد شهروندان از این پس و در حد و حدودی که یارانههای نقدی مشخص میسازند، در سود یا زیان خود نقش اصلی را خواهند داشت. هر شخصی میتواند مدیریت منابع ناشی از درآمد عمومی و ملی را خود انجام دهد. اگرچه شاید این پول زیاد نباشد ولی قطعا در بخشهایی میتواند بسیار موثر هم واقع شود. با این حال مهم است که بدانیم در این تغییر وضعیت شرایط اقتصادی، مردم باید بیش از پیش متغیرهای اقتصادی را رصد کنند و مبتنی بر آن رفتار خود را تنظیم نمایند.
این مسئله البته نافی مسئولیتهای مدیران اجرایی نیست. آنان نیز به نوبه خود باید بیش از پیش دغدغه مردم و جامعه و مخصوصا اقشار آسیبپذیر و دهکهای کمدرآمد را داشته باشند تا در این جریان متحمل آسیبهای بیشتر نشوند و عدهای سودجو و فرصتطلب وضعیت را بر آنان سخت نسازند.
اکنون قطار نقدیسازی یارانهها به راه افتاده، دولتمردان لکوموتیوران و همه مردم مسافران این قطارند، قطاری که باید هدفمند و روی ریلهای گذاشته شده حرکت کند تا به مقصد مطلوب برسد. هرگونه خطایی میتواند تبعات نامشخصی برای کشور داشته باشد. پس ضروری است، با این طرح ملی، ملی و میهنی برخورد کرد و از هرگونه رفتار جناحی، حزبی و غیر اقتصادی پرهیز نمود زیرا دود هرگونه رفتار سوئی نه تنها امروزیان که بسا فرزندان فردای ایران را نیز متاثر سازد. باشد که تاریخ به سربلندی از این مقطع یاد کند.
کیهان:آن نفس ها چرا حبس شد ؟!
«آن نفس ها چرا حبس شد؟!»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛
۱- یادداشت امروز درباره طرح هدفمندی یارانه هاست ولی دو ماجرای زیر می تواند ورودیه درخور توجهی برای آن باشد، یا لااقل این که نگارنده چنین تصوری دارد.
الف: همزمان با حضور احمدی نژاد در میان جمعیت انبوه مردم ضاحیه در سفر حماسی اخیر که به استقبال وی آمده بودند، نیروهای مقاومت براساس یک سنت دیرینه، صدها تیرهوایی شلیک کردند. در این میان، گلوله ای که از یک ضدهوایی شلیک شده و عمل نکرده بود در بازگشت به زمین روی بدن یکی از رزمندگان حزب الله که در جمع متراکم و بی نظیر استقبال کنندگان ایستاده بود فرود آمد و براثر شتاب ناشی از سرعت سقوط، بخشی از سینه وی را شکافته و در آن جای گرفت.
رزمنده حزب الله اگرچه از درد به خود می پیچید ولی زبان به کام گرفت و نه فقط فریادی به نشانه درد که واکنشی طبیعی و قابل انتظار بود، نکشید، بلکه صدایی نیز برنیاورد. چند دقیقه بعد در حالی که احساس می کرد رو به بی هوشی می رود، تلاش کرد به آرامی از میان جمعیت بیرون برود و... در این هنگام بود که اطرافیان متوجه ماجرا شدند و با مشاهده رگه های خون که روی پیراهنش دویده بود او را به بیمارستان رساندند و خوشبختانه خیلی زود مداوا شد. وقتی از این رزمنده حزب الله پرسیدند که چرا بلافاصله بعد از اصابت گلوله عکس العملی نشان نداده بود تا بی وقفه به بیمارستان منتقل شود؟ در پاسخ گفته بود؛ رخداد بزرگی در حال وقوع بود. واقعه ای که تمامی بافته های دشمنان علیه مقاومت لبنان را نقش بر آب می کرد. و من بیم آن داشتم که فریادم از درد، توجه حاضران را از آن رخداد عظیم به یک «ماجرای فرعی»! جلب کند و...
ب: چند سال پیش، در هفته دفاع مقدس، خاطراتی همراه با تصاویر مستند رزمندگان اسلام که در عملیات والفجر٨ - عملیات منجر به فتح «فاو» - شرکت داشتند از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد. عملیات با عبور بسیجیان غواص از پهنه پرخروش اروند و در تاریکی شب آغاز می شد. این عبور شبانه بایستی در سکوت کامل صورت می پذیرفت. یکی از رزمندگان بعد از عبور از اروند به حالت درازکش در ساحل فاو مستقر شده بود که دو تن از نگهبانان بعثی بی آن که او را دیده باشند به محل استتار وی نزدیک شدند. یکی از آنها پای خود را روی انگشتان دست بسیجی غواص گذاشت. معلوم بود که متوجه حضور او نشده اند. گپ و گفت دو نظامی عراقی چند دقیقه ای به طول انجامید در حالی که دست از سرما کرخت شده رزمنده بسیجی زیرسنگینی وزن نگهبان بعثی قرار داشت و بسیجی از درد به خود می پیچید، اما نه فقط کمترین صدایی به نشانه درد از دهان مقدسش بیرون نیامد، بلکه از کوچکترین حرکت دست نیز خودداری کرد... مجری برنامه یا تهیه کننده آن- دقیقاً به خاطر ندارم- از این بسیجی دلاور و پاکباخته که مصداق «و منهم من ینتظر» است علت تحمل درد و سکوت آن شب وی را پرسید؛ و او در پاسخ گفت؛ عملیات سرنوشت سازی در پیش بود و اگر صدایم درمی آمد و یا کمترین حرکتی می کردم، عملیات لو می رفت و...
۲- هدفمندی یارانه ها در یک کلمه، یعنی «توزیع عادلانه بیت المال» یعنی «بلندترین گام در ساماندهی اقتصاد سالم» یعنی «رساندن یارانه به کسانی که حق آنان است و پیشگیری از اسراف و تبذیر در بیت المالی که متعلق به همه مردم ایران است» و بالاخره، هدفمندی یارانه ها برخلاف آنچه که برخی به غفلت و شماری به شیطنت تبلیغ می کنند؛ «حذف یارانه ها» نیست، بلکه «ساماندهی یارانه ها و برخورداری همگان از یارانه های دولتی به تناسب درآمد آنها» است. دشمنان بیرونی اگرچه برای سوءاستفاده تبلیغاتی از مراحل اولیه اجرای طرح هدفمندی یارانه ها که به طور طبیعی با اندک دشواری های آغازین همراه است، گوش خوابانده اند و علاوه بر بوق های تبلیغاتی غرب، دنباله های داخلی خود را نیز به کار گرفته اند ولی نه فقط اقتصاددانان آمریکایی و اروپایی، بلکه مقامات سیاسی و مراکز استراتژیک غرب، نظیر «آمریکن اینترپرایز»، «شورای روابط خارجی آمریکا» و لابی صهیونیست ها در آمریکا- آیپک- نیز انکار نمی کنند که «جهش اقتصادی» و «گام بلند در ساماندهی و بهینه سازی مصرف» نتیجه قطعی اجرای این طرح خواهد بود.
دومینیک گیلوم، اقتصاددان برجسته و بلندآوازه غربی با اشاره به منابع و ذخایر سرشار کشورمان می گوید «ایران با برخورداری از ثروت فراوان ملی و بدهی اندک خارجی، هفدهمین اقتصاد بزرگ دنیاست ولی این ثروت انبوه آنگونه که باید، مدیریت نمی شود.» گیلوم در ادامه تحلیل خود که در سایت آنلاین صندوق بین المللی پول- IMF- آمده است، به طرح هدفمندی یارانه ها اشاره می کند و آن را گامی بلند برای مدیریت علمی و روزآمد ثروت ملی در جمهوری اسلامی ایران نامیده و می نویسد «با هدفمندی یارانه ها در ایران، اگرچه قیمت برخی کالاها و از جمله حامل های انرژی در مرحله اول افزایش می یابد ولی بعدها با افزایش قیمت های بین المللی که شامل حامل های سوخت نیز خواهد شد، اقتصاد ایران و برخورداری مردم از آن رونق می گیرد.» وی در ادامه تحلیل اقتصادی خود می نویسد «طرح هدفمندی یارانه ها در ایران به گونه ای هوشمندانه تدوین شده و مولفه های قانونی قابل اجرا و قابل قبولی در آن پیش بینی شده است» و می افزاید «۵۰درصد درآمد حاصل از هدفمندی یارانه ها در همان سال اول اجرای این طرح به خانواده ها باز گردانده می شود و جای خالی ناشی از کاهش برخی از یارانه ها به طور کامل جبران می شود و خانواده ها برخلاف گذشته که اختیاری در هزینه کردن یارانه ها به دلخواه خود نداشتند، می توانند انتخاب کنند که این مبلغ را به خرید چه چیزی و چه کالا و یا خدماتی اختصاص دهند».
توضیح بیشتر آن که، قبل از طرح هدفمندی یارانه ها، به عنوان مثال؛ همه مصرف کنندگان بنزین، از یارانه مساوی دولتی و از کیسه بیت المال برخوردار بوده اند. در این حالت آن بخش از توده های عظیم مردم - چه شهری و چه روستایی- که اتوموبیل شخصی ندارند، بی آن که بخواهند و یا راضی باشند، هزینه بنزین دارندگان خودروهای شخصی را پرداخت می کنند، یعنی از بیت المال که متعلق به آنهاست پرداخت می شود. آیا عادلانه است؟!... چرا باید فلان کشاورز روستایی و یا کارگر و اقشار مستضعف، هزینه بنزین فلان ثروتمند را که مثلاً چند خودرو در اختیار دارد، پرداخت کنند؟ البته، در این هدفمندی، بنزین مصرفی خودروهای عمومی مستثنا شده است.
به آمار زیر توجه کنید؛
- ۹درصد سوخت جهان در ایران که دارای یک درصد جمعیت جهان است، مصرف می شود. و به قول «رومان زیتک» یکی از اقتصاددانان آمریکایی، از جیب کسانی که خودرو ندارند بیرون آمده و به هدر می رود. رومان زیتک می گوید؛ «برای درک این ناهنجاری ، کافی است در خیابان های تهران و یا برخی دیگر از شهرهای بزرگ ایران حضور پیدا کنید، وقتی در تهران قدم می زنید از فراوانی خودروهای تک سرنشین تعجب می کنید. پدیده ای که برای جمعیت ۱۲ میلیونی تهران- که اکثر آنان اتوموبیل ندارند- فقط آلودگی غیرقابل تحمل هوای تنفسی آنها را به ارمغان می آورد... برخی از روزها، شما حتی نمی توانید، کوههای زیبای اطراف تهران را تماشا کنید». این سهم توده های مردمی است که خودرو ندارند ولی هزینه بنزین دیگران را می دهند!
- مصرف سرانه انرژی در ایران با جمعیت ۷۰ میلیونی، برای هر نفر بیش از ۵ برابر مصرف سرانه اندونزی با ۲۲۵ میلیون جمعیت، ۴ برابر هند با جمعیت یک میلیارد و ۱۲۲ میلیون نفر و ۲ برابر چین با یک میلیارد و ٣۰۰ میلیون جمعیت است!... مابه التفاوت این آمار و ارقام را به تناسب میزان جمعیت محاسبه بفرمائید مغزتان سوت می کشد .حالا این مابه التفاوت را به تومان تبدیل کنید... این مبلغ کلان و نجومی از بیت المال هزینه می شود. یعنی از کیسه ای که متعلق به ۷۰ میلیون ایرانی است و فقط یک اقلیت از آن بهره می برند. کدام انسان عاقل، دلسوز ، مردمی و خواهان پیشرفت و سربلندی این مرز و بوم می تواند با ادامه این ناهنجاری موافق باشد؟!
٣- بنزین فقط یک نمونه است و انتخاب این نمونه در یادداشت پیش روی به این علت است که سهمیه بندی بنزین بخشی از طرح هدفمند کردن یارانه ها بوده و خوشبختانه با موفقیت نسبتاً چشمگیری روبرو شده و نتیجه آن می تواند زمینه ای برای ارزیابی ادامه طرح مورد اشاره باشد. اکنون به ارقام زیر توجه کنید؛
- با اجرای طرح سهمیه بندی بنزین از تیرماه ۱٣٨۶ تا پایان اسفندماه سال ۱٣٨٨ به طور متوسط، روزانه ۲۰، ۲۲ و ٣۴ میلیون لیتر و در مجموع بیش از ۲۷ میلیارد لیتر بنزین صرفه جویی شده است.
- اگر سامانه هوشمند سهمیه بندی بنزین اجرا نمی شد، میزان مصرف این حامل انرژی در سال جاری به ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیون لیتر در روز می رسید.
- قبل از سهمیه بندی بنزین، تعداد قابل توجهی از شرکت های خصوصی، حجم فراوانی از بنزین را به منظور تبدیل آن به فرآورده های دیگر تحویل می گرفتند ولی بعد از سهمیه بندی هنگامی که دولت از آنها خواست با ارائه فاکتور و شفاف کردن موارد مصرف برای ادامه دریافت بنزین مورد نیاز مراجعه کنند، تنها چند شرکت حاضر به مراجعه شدند و بررسی های بعدی نشان داد که بنزین های دریافتی به بهای قبل از سهمیه بندی -بخوانید به بهای مفت- را به جای تبدیل به فرآورده های اعلام شده، به کشورهای دیگر قاچاق می کرده اند. یعنی مردم کوچه و بازار و مخصوصاً اقشار مستضعف سهم خود را از بیت المال مسلمین به قاچاقچیان بنزین تحویل می دادند!! گفتنی است که مابه التفاوت حاصل از پیشگیری این غارتگری معادل ۵/۱ میلیارد تومان در روز بوده است.
به گزارش موسسه امنیت جهانی آمریکا- IAGS- توجه کنید؛ در این گزارش آمده است، «جمهوری اسلامی ایران با طرح هدفمندی یارانه ها در بخش انرژی و مخصوصاً بنزین، به مقابله با تحریم های اقتصادی آمریکا برخاسته و باید اعتراف کرد که پیروز این مقابله بوده است».
۴- اکنون به دو نمونه یاد شده در صدر این یادداشت باز می گردیم. و این پرسش را پیش می کشیم که آیا طرح هدفمندی یارانه ها به اعتراف دوست و دشمن، اولین گام ضروری برای یک جهش اقتصادی و به نفع ملت نیست؟ اگر چنین است- که هست- آیا حمایت این طرح و کمک به دولت برای عملیاتی کردن آن وظیفه شرعی، ملی و منطقی همه مسئولان و تمامی دلسوزان و مردم دوستان نیست؟! مگر نه این که اجرای این طرح، خواسته بر زمین مانده همه دولت ها طی سه دهه اخیر بوده است؟ این خواسته اگرچه در دهه اول انقلاب به علت مسائل خاص مربوط به جنگ فرصت عملیاتی شدن نداشت ولی دولت های سازندگی و اصلاحات ضرورت اجرای آن را نه فقط انکار نمی کردند، بلکه بر این ضرورت تاکید نیز داشتند، اما متاسفانه بنا به عللی - که همه آنها منطقی نبود- پای در میدان عمل نمی گذاشتند و انجام این وظیفه خطیر به دولت کنونی واگذار شده است. دولتی که نشان داده است منافع ملی را در صدر اهداف خود دارد و آن جا که پای خدمت به ملت در میان باشد نه فقط از وسوسه خناسان بیرونی و نق زدن دنباله های داخلی آنها نمی هراسد، بلکه آن وسوسه ها و این نق زدن ها را به فرموده حضرت امام راحل(ره) و خلف حاضر او، نشانه کارآمدی کار تلقی می کند.
۵- و بالاخره در این میان نباید و نمی توان از ضرورت همکاری صمیمانه همه قوا و تمامی مسئولان، لزوم توجه به پیشنهادات دلسوزان- هر چند منتقد-، روشنگری برای مردم و مخصوصاً مقابله جدی با سوءاستفاده کنندگان و اخلال گران، غفلت ورزید.
آن هم در حالی که دشمنان تابلودار بیرونی و فتنه گران داخلی وابسته به آنها، از هیچ تلاشی برای توهم پراکنی و کارشکنی در اجرای این طرح شکوفایی آفرین دریغ نمی ورزند. بدیهی است که مردم از دشمنان بیرونی و درونی انتظاری ندارند، اما به یقین، ناهمراهی کسانی را که از آنان توقع همدلی دارند و ناهمدلی آنانی که باید همراه باشند و... را نمی پسندند و انتظارشان از همه مسئولان دلسوز آن است که اگر در برخی از زمینه ها با دولت اختلاف نظر هایی دارند - که می تواند طبیعی و منطقی نیز باشد - در این مقطع حساس، نظرات را به دست اندرکاران اجرای طرح منتقل کنند و برای تحقق این طرح کارآمد، به دولت یاری برسانند.
مردم سالاری:برای اس٣۰۰ ها حق دلا لی نپردازیم
«برای اس٣۰۰ ها حق دلا لی نپردازیم »عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم علی ودایع است که در آن میخوانید؛شانزدهمین سفر هوگوچاوز به تهران طی ۱٣ سال گذشته که وی ردای ریاست جمهوری برتن کرده است دیشب آغاز شد. ایران به پای ثابت سفرهای خارجی رئیس جمهور و نزوئلا تبدیل شده است. چاوز از آن سیاستمدارانی است که دست به هرکاری می زند تا تیتر یک مطبوعات جهان باشد. گر چه برخی مواضع او قابل تمجید است اما برخی مواضع پوپولیستی وی، اورا تا حد یک سیاستمدار تازه کار تقلیل داده است.
اظهارات جالب درباره نحوه استحمام مردم و نزوئلا ، ابراز علا قه به بیوه هالیودی و مواردی از این دست، حاشیه هایی از زندگی مرد سرخ آمریکای لا تین است. پس از روی کارآمدن دولت نهم، ایران و ونزوئلا به عنوان دو متحد مهم و استراتژیک شناخته شده اند.یک برادر در خاورمیانه و یک برادر در آمریکای لا تین.
نخستین دیدار دکتر احمدی نژاد درمقام رئیس جمهور ایران با چاوز، نه در تهران و نه در کاراکاس، که در قلب نیویورک بود. شهریور ٨۴ که احمدی نژاد یک ماه قبل از آن مراسم تحلیف خود را انجام داده بود در حاشیه اجلا س سازمان ملل با وی ملا قات کرد.
محمود احمدی نژاد تا کنون ٣ باربه کاراکاس سفر کرده است و چاوز برای بار نهم میهمان احمدی نژاد خواهد بود. روابط تهران- کاراکاس شاهد سرمایه گذاری هنگفت ایرانی هاست. راه اندازی کارخانه تراکتورسازی، احداث شهرک های مسکونی توسط ایران، خط تولید ایران خودرو، گسترش همکاری های کشاورزی و معدنی و نفتی از مهمترین آنهاست.
در این بین سرنوشت فعالیت بانک مشترک ایران و ونزوئلا مشخص نیست و ثمره سرمایه گذاری های طرف ایرانی مشخص نشده است. اما مساله قابل ذکر آن است که کشور ونزوئلا یک وزنه قابل اتکا و برش در عرصه دیپلماسی بین المللی نیست و گرچه به عنوان یک متحد منطقه ای برای ایران می تواند مفید باشد اما سود و ثمره آن به اندازه بهایی که ایران می پردازد نیست.
چاوز پیش از آن که وارد ایران شود میهمان روسیه بود; کشوری که تا چندی پیش متحد استراتژیک ایران بود اما با تکرار سابقه تاریخی خود به ایران خیانت کرد. او در مواضع جدیدی در کرملین اعلا م کرد روسیه در قلب من جای دارد و از سقوط اتحاد جما هیرشوروی با عنوان یک فاجعه بزرگ یاد کرد اما با اعتماد به نفس اعلا م کرد اتحاد جماهیر شوروی محو نشده است و روح آن حکومت به نسل جدیدی از مردم منتقل شده است. چاوز که با تاریخ شوروی مشعوف می شود به رغم داشتن روابط حسنه با ایران، از سامانه موشکی که سروصدای زیادی به پا کرده است سخنی به میان نیاورد و با لبخند خود را صاحب این پدافند که برای ایران ساخته شده است دید.
کاراکاس و مسکو قرارداد نظامی به ارزش ۲ میلیارد دلار امضا کردند. در برخی محافل گفته شده است آن مرد که با سمند سرخ آمد، پدافند اس ٣۰۰ را با خود می آورد تا یک واسط برای انتقال سامانه دفاعی باشد که روس ها از تحویل آن امتناع کردند. امام موضوع مهم این است که اگر قرار باشد از کانال ونزوئلا ما به اس ٣۰۰ ها برسیم مبادا هزینه های گزاف برای دلا لی یا حق واسطه گری به کاراکاس پرداخت شود و از منافع ملی در این زمینه هزینه شود. در رابطه با برخی کشورها مانند کومور متاسفانه بعضا برخی اصول نادیده گرفته شده که می تواند موجب لطمه خوردن جدی منافع ملی ایران اسلا می با در نظرگرفتن این موضوع، می توان به منافع ملی کشور، عنایت بیشتری داشت.
رسالت:تجلی نشاط دینی و ملی
«تجلی نشاط دینی و ملی»عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت به قلم سید مسعود علوی است که در آن می خوانید؛جشنهای دهه کرامت توسط آستان قدس رضوی در ٣۰ کشور جهان و ۱۷ استان ایران برگزار شد. ایجاد شور معنوی و تبیین ابعاد شخصیت امام رضا (ع) با محوریت علم و رأفت ایشان از جمله اهداف برگزاری این جشنها بود. دهها برنامه متنوع فرهنگی تبلیغی در قالبهای مختلف همزمان با دهه میلاد حضرت رضا (ع) در صحن و سرای حرم مطهر رضوی اجرا شد.
برگزاری نمایشگاه عکس مسیر حرکت امام رضا (ع) از مدینه تا مشهد مقدس در دهه کرامت تحت عنوان «راه ولایت»، توزیع پوستر تصاویر مجموعه حرم مطهر رضوی با نام شکوه رضوان و تهیه پرچم با نام مبارک امام رضا(ع) و اهدا به هیئتهای مذهبی از برنامه های این ایام بود. این برنامه ها برای زائران ایرانی و غیر ایرانی تدارک دیده شده بود. جشنها، جشنواره ها، همایشها و نشستها و... برپا گردید و شور و اشتیاق زاید الوصفی در میان عاشقان ولایت رضوی به چشم آمد.
در ایام میلاد رضوی هر شب جشن شکوه رضوان با حضور سخنرانان برجسته کشوری و مداحی مداحان عزیز در رواق امام خمینی (ره) برگزار گردید. نشاط ، طراوت و شادابی در برگزاری برنامه ها و جشنهای ایام میلاد رضوی مشهود بود. برنامه های ایام میلاد رضوی بر اساس تعمیق باورها و سنت و سیره حضرت رضا (ع) و اخلاق رضوی تدوین شده بود. نقش نشاط آمیز مردم در برگزاری برنامه ها و جشنهای میلاد رضوی بسیار مهم و چشمگیر بود.
نشاط و نورانیت مردم عزیز ایران در ایام دهه کرامت، یادآور استقبال تاریخی ایرانیان مسلمان از وجود جودآگین حضرت ثامن الحجج (ع) در شهر نیشابور بود. ورود امام رضا (ع) به نیشابور یک حماسه غرورآفرین دینی و ملی بود، با توجه به این نکته که مسیر حرکتی ایشان هم کاملا کنترل شده بود. در واقع نیشابور و مردم آن نمادی از همه مردم ایران بودند. در حقیقت، تنها مردم نیشابور نبودند که به استقبال
امام (ع) آمدند، بلکه همه ایران به استقبال ایشان آمد. علویان و شیعیان از زمانی که خبر حرکت امام رضا (ع) به مرو را شنیدند، حرکت خود را به سوی نیشابور که مسیر قطعی عبور ایشان بود، آغاز کردند. از این رو خراسان به کانون حضور اهل بیت (ع) تبدیل شد و به واقع قلب همه مردم ایران، به سمت خراسان بزرگ آن روز متمایل شد.
طبیعتا مردم نیشابور به عنوان افرادی فرهیخته و صاحب علم و کمال با پیشینه تمدنی بزرگ که در منابع تاریخی بسیار از عظمت آن نقل شده، نمادی از همه مردم در استقبال از مقام ولایت بودند. اصولاً هویت ما ایرانیان هویتی دو وجهی مبتنی بر هویت دینی و ملی است. آنچنان که ما ایرانیان به اهل بیت (ع) علاقه مند بودیم، بدون شک اهل بیت(ع) هم به ایرانیان علاقه داشتند.
امروز شهر مقدس قم، مزار خواهر بزرگوار امام رضا (ع)، میزبان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است. استقبال گسترده مردمی از ورود موفور السرور مقام معظم رهبری، استقبال بی نظیر و تاریخی مردم ایران از حضرت رضا (ع) را تداعی می کند. استقبالی که روزهای متمادی، مردم معظم قم، بی صبرانه برای انجام آن روزشماری کردند و تپش دلها و تلاش بی شمارشان نمودار این التهاب و بی قراری بود.
این استقبال با شکوه مردمی نشان از پیوند دیرینه و ناگسستنی ملت مکرم ایران با ولایت و حکایت از ارادت بی شائبه به ساحت مقدس پیامبر اعظم و ائمه اطهار علیهم السلام دارد که گذشت زمان و توطئه دسیسه گران داخلی و خارجی از حرارت خورشید آسای آن نمی تواند بکاهد و هر روز، شراره های این محبت و ارادت به نقاط دیگر دنیا نیز افشانده می شود. استقبال بی بدیل مردم قم، تجلی نشاط دینی و ملی ایرانیان در نگاه مردم جهان است.همان گونه که دیدیم مردم عزیز لبنان در استقبال از رئیس جمهور کشورمان چه شکوه و شرافتی را به نمایش گذاشتند و خشم سلطه جویان کاخ سیاه و غاصبان صهیونیستی را برانگیختند. دکتر احمدی نژاد در واقع سفیر وحدت و اقتدار اسلامی در کشوری بود که سالهاست انسجام آن از کثرت احزاب و گروههای سیاسی، خدشه دیده است. استقبال از وی، استقبال از اسلام و انقلاب و وجود وحدت بخش ولی امر مسلمین بود و سطوت و صلابت و قدرت ایمانیان را در معرض دیدگان جهانیان آورد.
امروز، ملت مسلمان ایران، بسان حدیث مقدس سلسله الذهب که بر زبان مبارک حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در شهر نیشابور، جاری گشت، با شرط ولایتمداری، به حصن حصین توحید وارد شده و در کرانه امن رحمت خداوندی هستند؛ «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی بشرطها و شروطها و انا من شروطها». ما مردمان ایران زمین با عمل به این حدیث قدسی، به اثبات رسانده ایم که کلمه توحید و توحید کلمه فقط با تمسک به ولایت معصومین علیهم السلام و به تبع آن ولایت فقیه - که در این دوره مصداق اتم و اکمل آن حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی است - به دست می آید و عزت و اقتدار و وحدت آحاد مسلمین در سایه سار توحید و ولایت، ممکن و میسور است و آنانی که از این نور توأمان به دور افتاده اند جزء خذلان و ستم پذیری نصیبشان نگشته است.
ابتکار: ترافیک دیپلماتیک در تهران
«ترافیک دیپلماتیک در تهران»عنوان سرمقالهی روزنامهی ابتکار به قلم سید علی محقق است که در آن میخوانید؛دیروز و دیشب فرودگاه مهرآباد و مسیرهای منتهی به پاستور ترافیک فشردهای از سفرهای دیپلماتیک به مقصد تهران را تجربه کرد. نوری المالکی نخست وزیر عراق و هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا در فاصله کوتاهی از هم وارد تهران شدند.چند سالی است تهران به مقصد سفرهای تکراری مرد لباس قرمز ونزوئلا مبدل شده است. برای سران بغداد بعد از صدام هم تهران به هیچ وجه شهرغریبهای نیست و هر ازگاهی یکی از چهرههای سیاسی و حکومتی این کشوربه طور رسمی ویا غیر رسمی وارد فرودگاه مهرآباد میشوند.
آنچه که ترافیک اخیر سفرهای دیپلماتیک کشورهای هم پیمان تهران را به ایران متفاوت کرده است بیش از هرچیز ریشه در شرایط کنونی و خاص کشورهای مبدا و مقصد این سفرها دارد. این دو مسافر، یکی کسب موافقت و تمدید همپیمانی همسایه جغرافیایی اش برای بازگشت به کاخ نخست وزیری عراق را میطلبد و دیگری در تدارک پیش دستانه برای تمدید ریاست جمهوری اش درچندماهه آینده است و میداند که راه موفقیت دوباره اش در انتخابات از تمدید همپیمانی با همسایگان معنوی اما دوری مانند ایران روسیه و چین و تجدید دشمنی با همسایه جغرافیایی اش یعنی آمریکا میگذرد.
یکی از کاخ سبز بغداد آمد و آن یکی دوست دارد سرتاپای کشورش را سرخ ببیند. یکی از راه مسکو و کاخ کرملین یعنی مخالف امروز ایران به تهران رسید و دیگری از راه امان و کاخ سلطنتی پادشاه اردن یعنی منتقد همیشگی تهران در خصوص مسائل خاورمیانه. مالکی راه موفقیت خود را در حفظ تعادل و بالانس جایگاه خود در میان کشورها و گروههای سیاسی داخلی و خارجی موثر درعرصه سیاسی کشورش جستجو میکند. چاوز اما بر عکس به خوبی میداند راه تداوم توفیقات سیاسی اش از رادیکالیزم شعارگونه و چپ گرایانه و افزودن شکاف میان کشورش با آمریکا میگذرد. و از قضا علیرغم همه تلاشهای غرب برای انزوای ایران، مالکی تعادلگرای عراق و چاوز تندروی ونزوئلا برای نیل به اهداف داخلی خود همزمان به تهران رسیده اند.
حاکمیت سیاسی در ونزوئلا چندسالی است که به مدد کاریزما و تهور مرد قرمزپوش و چپ گرا، تحولی درمناسبات سیاسی کشورهای آمریکای لاتین بوجود آورده است. چاوز و ونزوئلا عملا نقش کاسترو و کوبای دهه ۶۰ و ۷۰ را در این منطقه بر عهده گرفته اند. ونزوئلای چاوز همچون عراق مالکی بر روی بستری از ذخایر نفتی آرام گرفته است. هرچقدر که اقتصاد نفتی ونزوئلا بواسطه امتداد لولههای نفتی اش به اقتصاد آمریکا و وال استریت گره خورده و یکی شده است به همان میزان به لحاظ سیاسی روز به روز چاوز کاراکاس را از واشنگتن دور و دورتر ساخته است.
این سوتر و در همسایگی جغرافیایی ایران، عراق مدعی داشتن یکی از بزرگترین ذخایر نفتی جهان مانند ونزوئلا به لحاظ اقتصادی کاملا وابسته و متکی به اقتصاد و دلارهای آمریکایی است و در عین حال در ماههای اخیر و با خروج سربازان آمریکایی دوری هرچه بیشتر از آمریکا را به لحاظ امنیتی و نه سیاسی تجربه میکند. تحلیلگران خروج سربازان آمریکایی از عراق و فاصله گرفتن تدریجی کاخ سبز از کاخ سفید را به نوعی حاصل مطالبات مردمی در وهله اول و سماجت و شگردهای خاص سیاسی و ملی گرایانه مالکی در یکی دو سال اخیر ارزیابی میکنند.
این روزها بغداد با پیچیده ترین معادله سیاسی پس از سرنگونی رژیم صدام دست و پنجه نرم میکند. حدود هشت ماه از برگزاری انتخابات پارلمانی این کشور گذشته است و نتایج این انتخابات و مناسبات گروهها و فهرستهای سیاسی، موضوع انتخاب نخست وزیر و سایر روسای قوا درعراق را روز به روز پیچیده تر از قبل کرده است.
نوری مالکی که ائتلاف قانون را فارغ از جناحهای شیعی مرسوم عراق حائز اکثریتی نسبی در مجلس این کشور کرده است خود را جدی ترین گزینه کسب مجدد نخست وزیری میداند. اما این همه ماجرا نیست و او برای رسیدن به این کرسی میان دو تندروی متناقض همسویی با آمریکا و ضدآمریکایی در داخل کشور گیرافتاده است. در آخرین تحول آمریکاییها نسبت به حمایت از مالکی تردید کردهاند و ظاهرا حمایت جریان تندروی مقتدی صدر از مالکی و توافقات این دو، اصلیترین دلیل قطع حمایت کاخ سفید از مالکی است.
آن سوتر در ونزوئلا، حاکمیت چاوز چپ گرای مخالف آمریکا و همفکرانش در تازه ترین آزمون انتخاباتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری تا حدودی از سوی گروههای سیاسی مخالف متزلزل گردید. چاوز که جایگاه داخلی اش را متزلزل یافته است بار دیگر یاد متحدانش افتاد. او روز شنبه در مسکو بود و آنجا گفت: «روسیه در قلب من است» و امروز را درتهرانی خواهد بود که چند سال قبل گفته بود«ایران در قلب من است».
مسکو تا همین چند وقت پیش، متحد استراتژیک ایران و نقطه اتصال تهران و کاراکاس محسوب میشد اما امروز رئیس جمهور این کشور پیشقراول اجرای تحریمها علیه ایران شده است.
این تغییر برخورد را اما در اظهارات چاوز قبل از ورود به تهران هم میتوان پیدا کرد. موضعگیریهای روزهای اخیر او و قراردادهای منعقد شده میان روسیه و ونزوئلا نشان میدهد که چاوز یا قلبی بسیار وسیعی دارد یا به توصیه روسها سعی در فاصله گرفتن نسبی از تهران دارد. چاوز در این سفر به قراردادن روسیه در قلبش بسنده نکرد و با شرکت در کنفرانس «دو قرن استقلال آمریکای لاتین» در مسکو، سقوط اتحاد جماهیر شوروی را یک فاجعه خواند.
تکمله این علاقه مفرط اما ماجرای خرید اس ٣۰۰هایی است که ایران قبلا آنها را پیش خرید کرده بود اما به جای تهران قراراست راهی کاراکاس شوند تا مسکو از فسخ معامله با ایران متضرر نشود. چاوز امروز صبح در تهران قطعا بازهم لبخند خواهد زد و احمدی نژاد را به گرمی در آغوش خواهد فشرد. باید منتظر ماند و دید آیا چاوز فقط برای تجدید همپیمانی با دشمن مشترک یعنی آمریکا که رای آوری در انتخابات آتی کشورش را به دنبال دارد به تهران آمده است یا این دو دوست صمیمی روابط و مناسبات را باز هم در قالب توافقات و قراردادهای جدید بالا و بالاتر خواهند برد.
جمهوری اسلامی:نقطه عطف در انسجام امت اسلامی
«نقطه عطف در انسجام امت اسلامی»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛سخنان تاریخی شیخ احمد الطیب، شیخ الازهر مصر که با اشاره به وجود توطئههای سنگین برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان، با صراحت اعلام کرد ما اختلافی با شیعیان نداریم و پشتسر شیعیان نماز میخوانیم، سرآغاز فصل جدیدی از روشنبینی علمای اهل سنت در موضوع وحدت شیعه و سنی محسوب میگردد و نقطه عطفی در انسجام امت اسلامی است.
شیخالازهر، که مدت کوتاهی است به این سمت برگزیده شده، در مصاحبه با روزنامه لبنانی "النهار" گفت: "در حالی که امروز ما به وحدت امت اسلامی نیاز داریم، شاهد طراحی توطئههائی علیه جهان اسلام هستیم در حالی که وحدت برای جهان اسلام یک ضرورت است و بدون آن هرگز نمیتوانیم با سربلندی زندگی کنیم." شیخ احمدالطیب، با عبور از این نکته کلی و انگشت گذاشتن بر روی یک مصداق روشن و بارز توطئه، یعنی صدور حکم تکفیر شیعیان توسط افراطیونی که این روزها با عناوینی از قبیل تکفیریها و وهابیون شناخته میشوند، گفت: "چنین اقدامی غیرقابل قبول است و ما هیچ توجیهی برای این کار در اسلام نداریم و در قرآن و سنت رسول خدا هیچ مستندی برای آن وجود ندارد."
نکته مهم دیگری که در اظهارات تاریخی شیخالازهر وجود دارد مهر بطلان زدن بر تهمتی است که در مورد وجود قرآنی غیر از قرآن مورد قبول اهل سنت به شیعیان وارد میکنند و یا سخن از وجود مغایرت میان قرآن مورد قبول شیعه و آنچه در دست اهل سنت است به میان میآورند. شیخ احمد الطیب در این زمینه گفت: "برخلاف برخی شایعات، قرآن دومی در میان شیعیان وجود ندارد و اگر چنین چیزی صحت داشت خاورشناسان، که در صدد پیدا کردن بهانهای برای دامن زدن به اختلافات میان شیعه و سنی هستند، قطعا با دقت این مسأله را مورد بررسی قرار میدادند و این طعمه خوبی برای آنها میشد."
شیخ احمدالطیب، برای برداشتن گامهای عملی در زمینه نشان دادن اعتقاد راسخ به وحدت امت اسلامی نیز اعلام آمادگی کرد و با بیان این واقعیت که "میان شیعیان و اهل سنت هیچ اختلافی که موجب خروج یکی از دو طرف از دایره اسلام شود وجود ندارد" برای سفر به عراق و هر نقطه دیگری که مسلمانان در آنجا حضور دارند ابراز تمایل نمود و گفت: "زمانی که به عراق بروم به زیارت نجف خواهم رفت".
شجاعت شیخ الازهر، که در بیان این مطالب نمایان شده، واقعا ستودنی است. این اظهارات از این نظر اهمیت دارد که این روزها فشارهای زیادی از چند ناحیه به علمای اهل سنت و از جمله علمای الازهر و به ویژه شیخ آن وارد میآید تا علیه شیعیان موضعگیری کنند و آتش تنور برافروخته اختلاف میان سنی و شیعه، که عدهای نادان یا اغفال شده و مزدور از دو طرف در آن هیزم میریزند، را شعلهورتر نمایند. تازهترین نمونه را میتوان در اقدام دیوانهوار یک باصطلاح روحانی شیعه مقیم لندن و یک روحانی سنی عرب مشاهده کرد که تحت عنوان "مباهله" از طریق یک کانال تلویزیونی مصری انجام شد و برخلاف مصالح امت اسلامی در صدد بود به اختلافات کهنهای که مطرح ساختن آنها نتیجهای غیر از شعلهور ساختن آتش کینه دو طرف علیه یکدیگر ندارد دامن بزند. خوشبختانه در برابر این قبیل نادانیها و یا نوکریهائی که برای استعمار و به سفارش استعمارگران و قدرتهای شیطانی انجام میشود، هوشیاری علمای شیعه و سنی به میدان آمد و شمشیر تیز شده توسط عوامل بیگانه و دوستان نادان و دشمنان دانا را کند و بیاثر کرد.
هرچند این قبیل فتنهانگیزیها و تفرقهافکنیها برای تضعیف بنیه امت اسلامی و باز کردن راه برای سوءاستفاده دشمنان اسلام، دارای سابقهای طولانی است، لکن آنچه باید توجه همه مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، را به خود جلب نماید اینست که در سالهای اخیر این توطئه در قالبها و بستهبندیهای جدیدتری که فریبندگی بیشتری دارند عرضه میشوند و رسانههای متنوع جهان امروز نیز به کمک توطئهگران شتافتهاند. امکانات فراوان مالی، فنی و اطلاعاتی که اکنون در اختیار توطئهگران قرار دارد بسیار بیشتر از گذشته است و به همین نسبت نیز کارائی توطئهها بیشتر از هر زمان دیگری میباشد.
خوشبختانه، سرمایه بزرگی که در این عصر در اختیار مسلمانان قرار دارد، ترکیبی از تجربه گرانبهای گذشته و هوشیاری علمای فریقین است. این سرمایه، قطعا از همهی امکانات مالی، فنی و اطلاعاتی دشمنان قویتر و دارای کارائی بیشتر است. آنچه طی هفتههای اخیر از سرتاسر جهان اسلام و از زبان علمای شیعه و سنی در زمینه وحدت امت اسلامی و هشدار علیه اختلاف و تفرقه و توطئههای دشمنان شنیده شده است، بخشی از بازدهیهای همین سرمایه عظیم است.
برای آنکه از این قدرت و توان بالقوه حداکثر بهرهبرداری بعمل آید، بزرگان علمای شیعه و سنی باید از محدوده اظهارنظر فراتر رفته و با سازماندهی نیروهای دانشمند، باتجربه و باانگیزه تلاش گستردهای را به منظور به فعلیت رساندن سرمایه عظیمی که در اختیار امت اسلامی است آغاز کنند. این، همان کاری است که شیخ شلتوت از مصر و آیتالله بروجردی از ایران آغازگر آن بودند و ثمرات زیادی برای امت اسلامی به بار آورد. در شرایط کنونی امت اسلامی به این تلاش سازماندهی شده بیش از گذشته نیازمند است.
هرچند مجموعهها و تشکلهائی برای نزدیک ساختن مذاهب اسلامی در حال فعالیت هستند، ولی کاملا قابل درک است که این تحرکات در سطحی پائینتر از آنچه مورد نیاز است و کمتر از آنچه متناسب با امکانات موجود است قرار دارد. تردیدی نیست که نیروها، امکانات و سرمایههای عظیم جهان اسلام بسیار بیشتر از میزانی است که هماکنون مورد بهرهبرداری قرار گرفته است.
نکته مهمتر فقدان تشکیلات منسجمی است که تحرکات دشمنان را رصد نماید و قبل از آنکه توطئهها شکل بگیرند و به فعلیت درآیند، آنها را در نطفه خفه کند. ما معمولا بعد از آنکه توطئهها شکل میگیرند و یا به انجام میرسند وارد میدان مقابله با آنها میشویم. این، یعنی برخورد انفعالی، برخوردی که اگر موفق باشد فقط میتواند لطمات وارده را جبران نماید. نیاز امروز امت اسلامی، پیشگیری از توطئههاست که اولا مانع وارد آمدن لطمه و ضربه و خسارت میشود و ثانیا نیروهای مسلمان را همواره منسجم و فعال و پیشتاز نگه میدارد. بزرگان جهان اسلام باید برای رسیدن به این نقطه تلاش کنند، نقطهای که برای امت اسلامی قابل دسترسی است.
ایران:سلطان جانان
«سلطان جانان»عنوان یادداشت روز روزنامهی ایران به قلم امید معنوی است که در آن میخوانید؛بر سر دوراهی ماندهام، از کدام دروازهها وارد شوم، اینجا اذن دخولش عالمی دارد!
از باب الرضا داخل شوم یا باب الجواد. خدایا! خودش فرمود هر وقت با من کار دارید، مرا به جان جوادم قسم بدهید. تصمیم گرفتم قدمها را به سمت باب الجواد عاشقانه بردارم. عاشقانه دست بر سینه و با دلی لرزان از عشق اوست، با صدایی بغضآلود گفتم: سلام مهربان من. سلام رئوف خوب. با شمایم پاره پیکر مصطفی. با شمایم سلطان عشق. خواستم صدایت زنم غریبالغربا. ولی دیدم شما که غریب نیستید. غریب به آن کس گویند که تنهاست و کسی دور و برش نیست. آقا! من که هر بار آمدهام به سختی دستم به ضریحت رسید،بعضی وقتها هم که اصلاً نرسید.
امام ضامن! جان جوادت مرا یادت نرود. شما خود فرمودید به زیارتم بیایید تا من سه بار این زیارت شما را پس دهم. جانان من، نگین کشورم ایران! اکنون میخواهم دست نوازشت را امروز بر سرم بکشی و بگذاری مثل تمام وقتها زیر سایهات نفس بکشم. روز ولادتت تحفهای ندارم، تقدیم خوبیهایت کنم. فقط یک دل شکسته دارم که همنوا با نقاره خانهات آرام زمزمه میکند. رضا، رضا، رضا...
راستی کاسهای از آب سقاخانهات مرا میهمان نمیکنی. همان سقاخانهای که آب حیات دارد. آقاجان! یکی میگفت «خودتم مثل همون گنبد زرد طلایی» نگاهی به وجود پر از گناه من که سنگ شده بینداز و آن را طلا کن. ولادت با سعادت امام خوبان، ضامن غریبان، مولای مهربان، سلطان ایران و جانان دو جهان امام علی بن موسی الرضا علیهالسلام بر مسلمانان و شیعیان جهان تبریک و تهنیت.
دنیای اقتصاد:جنگ ارزی با عواقب پیچیدهتر از تشدید رکود
«جنگ ارزی با عواقب پیچیدهتر از تشدید رکود»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم محسن کریمی است که در ان میخوانید؛در شرایط رکود اقتصادی اولین راهکاری که ممکن است در نظر یک سیاستگذار برای خروج از آن راهگشا جلوه کند، جلوگیری از واردات کالای خارجی در حمایت از تولید و اشتغال داخلی است. این سیاست در صورتی که سایر کشورهای طرف تجاری در رونق اقتصادی باشند، میتواند در کوتاه مدت موثر باشد؛ اما اگر تمام کشورهای طرف تجاری با رکود و بیکاری مواجه باشند و بخواهند از این راهکار برای خروج از رکود استفاده کنند، نه تنها راهگشا نیست بلکه تشدید کننده رکود نیز خواهد بود. چنانچه از سال ۲۰۰۷ در اجلاسهای بینالمللی از جمله اجلاسهای سالانه گروه ۲۰ که به منظور کم اثر کردن رکود جهانیترتیب داده شده است، «بازداشتن کشورها از حمایتهای داخلی» ترجیعبند بیانیههای پایانی بوده است.
ناکارآمدی سیاست مذکور از دید هیچ اقتصاددانی پوشیده نیست و همه تصمیمگیران اقتصادی در کشورهای مختلف، یکدیگر را از بهکارگیری چنین سیاستی در شرایط رکود فراگیر پرهیز میدهند. هر چند که با وجود سازمان تجارت جهانی (WTO) و قواعد سختگیرانه برای کشورهای عضو، حمایت از تولید داخل به بهانه رکود داخلی میسر نیست، اما کشورها همیشه سعی میکنند به بهانههای مختلف و در پوششهای گوناگون دسترسی تولیدکنندگان خارجی به بازارهای خود را محدود و راه را برای حفظ و گسترش بازارهای خارجی خود هموار کنند.
در واقع، وجود قواعد دست و پا گیر برای کشورها در حمایت از تولید داخلی در مقابل رقبای خارجی باعث نشده است که کشورها در شرایط رکود دست از سیاستهای حمایتی بردارند، کما اینکه بر اساس مطالعات انجام شده در مورد ۱۶ کشور عمده صادرکننده جهان در جریان بحران اخیر و در دورهای کمتر از یک سال، ارزش واقعی صادرات این کشورها به طور متوسط به میزان ۲۰ درصد تنزل کرد؛ در حالی که تولید ناخالص داخلی همین کشورها در همین مدت فقط ۴ درصد کاهش یافت.(۱) این واقعه نشان میدهد که در این مدت کشورها از هر ابزاری برای حمایت از تولید داخل در مقابل رقبای خارجی استفاده کردهاند.
اخیرا قدرتهای اقتصادی و کشورهای بزرگ صادرکننده، به منظور اعمال سیاستهای حمایتی خود به ابزاری رو آوردهاند که در صورت فراگیر شدن، نه تنها بر شدت رکود میافزاید، بلکه اصلاح عواقب ناشی از آن نیازمند تغییر در ساختارهای کنونی نظام پولی جهانی و چندین سال گذر زمان است. در حال حاضر کاهش ارزش پول ملی در مقابل ارز کشورهای طرف تجاری به عنوان یک سیاست حمایتی که هیچگونه منع قانونی برای کشورها ندارد به طور فزایندهای اعمال میشود.
با کاهش نرخ برابری پول ملی یک کشور، کالاهای داخلی برای مصرفکنندگان خارجی ارزانتر میشود و صادرات تسهیل میگردد. در همین حال، بالا رفتن نرخ ارز، کالاهای خارجی را برای خریداران داخلی گرانتر میسازد و نفوذ تولیدکنندگان خارجی به بازار داخلی را دشوارتر میکند.
از آنجا که امکان استفاده از ابزارهای متداول همچون وضع تعرفه، اعطای وام و کمکهای مالی به تولیدکنندگان داخلی به راحتی امکان پذیر نیست، بسیاری از کارشناسان مدتها است از این موضوع باخبرند که تعداد زیادی از کشورها به این نتیجه رسیدهاند که کاهش ارزش پول ملیشان، راهی سریع برای تحرک بخشیدن به اقتصاد مبتلا به رکود آنها است. اما این موضوع زمانی رسانهای شد که چند روز گذشته -۲۹ سپتامبر ۲۰۱۰- وزیر دارایی برزیل سخنانی را بر زبان آورد که طی روزهای اخیر به یکی از داغترین موضوعات مورد بحث رسانههای اقتصادی جهان تبدیل شده است. به گفته مانتگا، کشورها هماکنون در بحبوحه یک «جنگ ارزی» جهانی قرار دارند.
به گفته وی «گزارشهای اخیر نشان میدهد که ژاپن، کره جنوبی و تایوان در حال کاهش ارزش پول خود هستند و ارزش دلار در برابر واحد پول برزیل نیز طی سال جاری ۲۵ درصد کاهش یافته است و این موضوع صادرات برزیل در بازار آمریکا را تحت تاثیر قرار میدهد.» (۲) همچنین در روزهای اخیر رییس صندوق بینالمللی پول (IMF) به اقتصادهای بزرگ هشدار داده است برای پیشگیری از جنگ جهانی ارزی تلاش کنند.
دومینیک استراوس کان، رییس صندوق بینالمللی پول در سخنرانی خود در یک کنفرانس اقتصادی در شهر «یالتا» در سواحل دریای سیاه گفت: «ما در نتیجه هماهنگی اقتصادی به ویژه سیاست پولی و محرکهای مالیاتی در جلوگیری از وقوع یک بحران بزرگتر موفق بودیم. اما امروز وجود کاهش میل به توافق و همکاری تهدید دیگری است و ما اکنون در جهان امکان شروع جنگ ارزی را شاهد هستیم.» استراوس کان متذکر شد: «سیاستگذاران اقتصادی نیازمند بازگشت به گذشته و گفتوگو در مورد همکاری، بحث در مورد ارزش ارزها، سعی بر تنظیم آنچه که باید بشود و مبارزه علیه عدم تعادل جهانی هستند.» وی هشدار داد: «اگر این کار صورت نگیرد، بحران جدیدی رخ خواهد داد.»(٣)
اظهارات بیپرده وزیر دارایی برزیل از جریان داشتن یک «جنگ ارزی» و اینکه رییس صندوق بینالمللی پول در مورد خطرات جنگ ارزی هشدار داده است، ناشی از گسترش بیسابقه این سیاست است. مساله این است که هر کشوری که در این جنگ وارد نشود و ارزش پول خود را کاهش ندهد مزیت صادراتی خود را از دست میدهد.
برزیل، ترکیه، تایوان، کره جنوبی و ژاپن دیگر نمیتوانند شاهد از دست رفتن مزیت رقابتی خود باشند لذا سیاست مقابله به مثل را در پیش گرفتهاند. با توجه به حجم عظیم پولهای سرگردان که عمدتا ناشی از واکنش آمریکا و اروپا به بحران مالی و تزریق چندین تریلیون دلار به بازار بوده است، هر کشوری که عرضه پول خود را بیشتر نکند و نرخ بهره خود را تنزل ندهد، ارزش پولش افزایش مییابد.
در ترکیه فقط طی ۵ ماه گذشته ارزش لیره نسبت به دلار ۱۲ درصد تغییر کرده است. بانک مرکزی این کشور نیز با خرید روزانه دلار و عرضه بیش از پیش پول ملی خود رسما وارد جنگ ارزی شده است.(۴) با همه این احوال پایان بینتیجه اجلاس سالانه صندوق بینالمللی پول در جلوگیری از وقوع جنگ ارزی نگرانیها را در این خصوص افزایش داده است.
شکی نیست همگانی شدن سیاست کاهش ارزش پول ملی با هدف ایجاد مزیت رقابتی و خروج از رکود، همانند فراگیر شدن سیاست جایگزینی واردات، ناکارآمد است و موجب تشدید بحران میشود؛ اما آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد این است که استفاده ابزاری از اعتبار پول ملی برای اعمال سیاست حمایت از تولید داخل یا به عبارتی شرکت در مسابقه کاهش ارزش پولهای ملی برای از بین بردن مزیت کالاهای خارجی موجب خدشهدار شدن اعتبار پول نزد مردم میشود.
در روزهای اخیر صعود روزانه قیمت طلا تقریبا نسبت به تمام ارزهای جهانی شاهدی است بر اینکه ارزش پولهای ملی در حال کاهش است. آحاد اقتصادی وقتی با کاهش روزانه ارزش پول در مقابل داراییهای ثابتی همچون طلا و زمین مواجه میشوند انگیزهای برای فعالیت اقتصادی و استفاده از پول نخواهند داشت و سعی خواهند کرد با تبدیل انواع پول و نقدینگی به چنین داراییهای ثابتی، دارایی خود را از خطر کاهش ارزش حفظ کنند.
این واکنش مردم نسبت به کاهش ارزش پول به طور فزایندهای به بیارزش شدن و خروج پول از گردونه اقتصاد دامن میزند.از آنجا که مسابقه کاهش ارزش پول بین بانکهای مرکزی کشورها، همچون یک بازی (GAME) میماند که تعادل پایدار ندارد، چرا که استراتژی غالب برای همه بازیگران، حفظ سیاست کاهش ارزش پول است؛ لذا بانکهای مرکزی ناگزیرند روز به روز ارزش پول خود را کاهش دهند تا بازنده این بازی نباشند، اما از سوی دیگر اگر بانک مرکزی یک کشور به عنوان نهاد متولی ایجاد و انتشار پول، از این مسابقه خارج نشود، ناگزیر خواهد بود برای جلوگیری از صعود وحشیانه قیمت طلا و مختل شدن همه کسب و کارهای دیگر با عرضه بیشتر طلا، پول ملی را از اقتصاد داخلی جمعآوری کند، اما در شرایط پیش رو برای کشوری که واحد پول آن جهان روا نیست، این اتفاق قطعا به خواست بانک مرکزی صورت نمیگیرد، چرا که در شرایط رکود، خروج نقدینگی از اقتصاد باعث کند شدن مبادلات و تشدید رکود میشود.
در واقع خروج نقدینگی از اقتصاد در این شرایط ناشی از یک سیاست پولی نیست، بلکه بهدلیل نگرانی از بی اعتبار شدن پول نزد آحاد اقتصادی است که با فلسفه وجودی بانکهای مرکزی در تعارض است و از آنجا ناشی میشود که بانکهای مرکزی باید نسبت به اعتبار پول خود نزد مردم توجه داشته باشند. همه کارکردهای پول منجمله کارکرد مبادلاتی آن مرهون اعتبار، ثبات ارزش و اعتمادی است که آحاد اقتصادی به آن دارند. اگر پول نزد مردم بیاعتبار شود و مردم آن را پس بزنند، نقدینگی از اقتصاد مکیده میشود، چرخهای اقتصاد به کندی روی هم میلغزند و در حالت حدی تداعیکننده اقتصاد مبادله پایاپای است.
در مورد کشوری که برای واحد پولی آن فقط در اقتصاد داخلی تقاضا وجود دارد، اگر نتوان گفت که بیارزش کردن پول ملی و سپس جمعآوری پولهای مازاد منتشر شده در اقتصاد داخلی به اعتبار بانک مرکزی نزد مردم خدشه وارد میکند، حداقل میتوان گفت که باعث بیاثر شدن سیاست حمایت از تولید داخل است؛ اما در مورد اروپا و آمریکا وضع به گونه دیگری است؛ چرا که واحدهای پولی منتشره از سوی بانک مرکزی اروپا و فدرال رزرو سالها است که مورد اعتماد سایر کشورها و مرتفع کننده نیاز مبادلاتی به پول بینالمللی بوده است.
در واقع آمریکا و اروپا با کاهش ارزش پولهای خود در واکنش به رکود اخیر اقتصادی به گونهای عمل کردهاند که باید سایر کشورها هزینه رکود داخلی آنها را بپردازند و اگر سیاست مقابله به مثل از سوی سایر کشورها ادامه یابد و جنگ ارزی فراگیر شود، میتوان گفت چنان شرایطی بر اقتصاد بینالملل حاکم خواهد شد که از امروز پیش بینی تحولات اساسی در ساختار نظام پولی بینالملل بسیار ساده خواهد بود و نشانههای بروز و ظهور پولهایی دیده خواهد شد که متعلق به هیچ کشوری نباشد و بانک مرکزی هیچ کشوری نفعی در کم ارزش کردن آن نداشته و صرفا کارکرد تجاری در عرصه بینالملل داشته باشد. پولهایی که به جای دلار و یورو وظیفه تامین نیاز مبادلاتی کشورهای جهان به پول بینالمللی را بر عهده گیرند و هیچ گونه رانت اقتصادی و سیاسی برای هیچ کشوری ایجاد نکنند.
منبع: جام جم آنلاین
|