روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۴ آبان ۱٣٨۹ -
۲۶ اکتبر ۲۰۱۰
«چه بهتر از این ؟!»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛
۱- ابتدا به چند نمونه از اخبار و گزارش هایی که رسانه های فارسی زبان بیگانه و سایت های اینترنتی وابسته به آنها درباره سفر تاریخی و حماسی رهبر معظم انقلاب به قم منتشر کرده اند توجه کنید. این نمونه ها از رادیو فردا- ارگان فارسی زبان سازمان سیا- رادیو آمریکا، رادیو بی بی سی
- متعلق به وزارت خارجه انگلیس- رادیو اسرائیل، رادیو زمانه- وابسته به وزارت خارجه هلند و تحت مدیریت الیزابت چنی، دختر دیک چنی معاون وقت جرج بوش- شبکه تلویزیونی العربیه متعلق به پادشاهی سعودی، سایت جرس- حلقه ماسونی لندن و تحت مدیریت MI۶ انگلیس- سایت بالاترین، متعلق به منوشه امیر، سایت گویا نیوز که با بودجه «سیا» اداره می شود و چند سایت و شبکه رادیویی و تلویزیونی فارسی زبان و مشابه دیگر طی چند روز اخیر استخراج شده است؛
- «یک منبع موثق از قم به خبرنگار رادیو آمریکا گفت؛ آیت الله شبیری زنجانی، از مراجع بزرگ قم حاضر به حضور در محل ملاقات آیت الله خامنه ای و دیدار با رهبر ایران نبود ولی ماموران حکومتی به محل درس آقای شبیری زنجانی می روند و با حالتی که به آدم ربایی شبیه است ایشان را وسط درس غافلگیر کرده و با تهدید به دیدار آیت الله خامنه ای می برند. آیت الله شبیری که به شدت عصبانی بود در دیدار با آقای خامنه ای به ایشان اعتراض می کند... گزارش های دریافتی از قم نشان می دهد که با بعضی دیگر از مراجع و علمای روحانی مخالف رژیم نیز همین رفتار حیله گرانه را داشته اند.»!!
- «گزارشی که دقایقی پیش برای رادیو فردا مخابره شد از فشار عوامل حکومتی و آخوندهای وابسته به بیت رهبری بر آیت الله صافی گلپایگانی حکایت دارد. بر پایه این گزارش عوامل حکومتی اصرار دارند آیت الله صافی گلپایگانی در محل اقامت آیت الله خامنه ای با وی ملاقات کند ولی ایشان تاکنون با این درخواست موافقت نکرده است، اما بعید نیست با افزایش فشارها آیت الله صافی گلپایگانی هم مانند آیت الله شبیری زنجانی به ملاقات با آیت الله خامنه ای وادار شود.»!!
- «در قم بسیاری از مقلدان مراجع تقلیدی که به ملاقات آیت الله خامنه ای رفته بودند به نشانه اعتراض، در گروه های چندنفره به مساجد معروف قم از جمله مسجد چهارمردان و مسجد اعظم رفتند و رساله های مراجع خود را به صحن این مساجد پرتاب کردند. یک منبع آگاه که از ترس تعقیب وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران حاضر به افشای نام خود نشده است خبر می دهد هم اکنون در صحن مسجد چهارمردان و مسجد اعظم تعداد زیادی از رساله های این مراجع که روی هم انباشته شده است دیده می شود و ماموران حکومتی با مسدود کردن راه ورود به این دو مسجد، با عجله در حال جمع آوری رساله ها هستند.»!!
- «به گزارش خبرنگاران مستقل و شاهدان عینی از قم، میلیون ها نفر از پاسداران، طلاب، بسیجی ها و کارگران و کارمندان با هزینه دولت از تهران و اصفهان و اراک و شهرها و روستاهای مجاور قم برای استقبال از رهبری به این شهر منتقل شده و در هتل ها، حسینیه ها، مساجد و پارک ها اسکان داده شده اند.»!!
- «همکاران افتخاری رادیو زمانه از شهر مذهبی قم خبر می دهند چند میلیون کیک و ساندیس در میان جمعیت استقبال کننده از آیت الله خامنه ای توزیع شده است به طوری که روزهای دوشنبه و سه شنبه که روز استقبال و روز قبل از آن بود در بسیاری از مغازه ها و سوپرمارکت های قم و شهرک های اطراف و همچنین در برخی از نقاط تهران و اصفهان، کیک و ساندیس یافت نمی شد... علاوه بر کیک و ساندیس و غذا که در ظرف های یکبار مصرف بین جمعیت استقبال کننده توزیع شده، به هریک از آنها نیز مبلغ قابل توجهی پول و بن حبوبات داده اند... برای کارگران و کارمندان شرکت کننده در مراسم هم حق ماموریت در نظر گرفته اند.»!! و... این قصه سر دراز دارد!
۲- نزدیک به ۲ سال قبل خبرنگار شبکه تلویزیونی CNN که برای تهیه گزارش درباره انتخابات ریاست جمهوری دهم به ایران آمده بود، نظر نگارنده را درباره شبکه های فارسی زبان ماهواره ای و سایت های اینترنتی متعلق به اپوزیسیون- که هنوز به گستردگی امروز نبود- جویا شد و پاسخ این بود که؛ «اگر به جای دولت بودم و بودجه ای در اختیار داشتم علاوه بر تامین هزینه سایت ها و شبکه های اپوزیسیون، سایر مخالفان انقلاب و جمهوری اسلامی را هم به این کار تشویق می کردم و هزینه مورد نیاز آنها را بی کم و کاست می پرداختم» خبرنگار CNN با تعجب گفت؛ «سوال من جدی است» و پاسخ شنید که «جواب من هم جدی است، اگر شما هم می دانستید یک دشمن احمق تا چه اندازه ارزش دارد، نه فقط در حمایت از او کمترین تردیدی نمی کردید بلکه برای تکثیر آنها، سر از پا نمی شناختید و هرچه بودجه در اختیار داشتید برای تولید انبوه «دشمن احمق» هزینه می کردید.»
٣- اکنون، بار دیگر نمونه هایی از اخبار و گزارش رسانه های بیگانه و سایت های ضد انقلابی و حامی فتنه که در صدر این نوشته آمده است را به خاطر آورید. آیا می توانید در این واقعیت کمترین تردیدی داشته باشید که «دشمن احمق» یک موهبت الهی است؟ و امام سجاد علیه السلام، چه حکیمانه خدای سبحان را به خاطر برخورداری از نعمت «دشمنان احمق» سپاس گفته است.
می گویند و می نویسند؛ «عوامل حکومت میلیون ها نفر را از سراسر ایران با زور و تهدید برای استقبال از رهبر انقلاب به قم منتقل کرده اند»! و «میلیون ها کیک و ساندیس و غذا در ظروف یکبار مصرف در میان آنها توزیع کرده اند»! بنابراین بدون آن که کمترین مبلغی برای تبلیغ به نفع جمهوری اسلامی ایران دریافت کرده باشند، به صراحت اعتراف می کنند که میلیون ها نفر در مراسم استقبال از رهبر معظم انقلاب شرکت کرده اند. گفته اند و حکیمانه گفته اند که «الفضل ما شهد به الاعداء... فضل آن است که دشمنان نیز به آن گواهی دهند».
نوشته و گفته اند که «میلیون ها کیک و ساندیس همراه با مبالغ قابل توجهی پول به هریک از شرکت کنندگان در مراسم استقبال از آیت الله خامنه ای]حفظه الله تعالی[ پرداخت کرده اند.»! در این گزاره نیز علاوه بر اعتراف به حضور جمعیت چند میلیونی در استقبال از رهبر معظم انقلاب، به مدیریت بی نظیر و شگفتی آفرین نظام اسلامی نیز اشاره کرده اند. چگونه؟! خب! آیا توان مدیریتی و قدرت سازماندهی یک نظام حکومتی که می تواند میلیون ها کیک و ساندیس و پاکت های حاوی پول نقد را در میان میلیون ها استقبال کننده توزیع کند و هیچ رد پای آشکاری هم باقی نگذارد، قابل تقدیر و تحسین نیست؟! شما که در هر ۲ جمله از نوشته ها و گفته های خود ٣ بار جمهوری اسلامی ایران را به ناتوانی در مدیریت متهم می کنید! این قدرت عظیم و بی نظیر مدیریتی نظام را چگونه توضیح می دهید؟!
دشمنان نادان، این موهبت های بزرگ الهی که خداوند تبارک و تعالی آنان را مفت و مجانی برای حرف مفت زدن در اختیار نظام مقدس جمهوری اسلامی گذارده است با گزارش ها و خبرهای جعلی یاد شده، مردم شریف این مرز و بوم را آماج وقیحانه ترین و زشت ترین تهمت ها قرار داده اند. از نظر آنها- با عرض پوزش از ملت فهیم و فداکارمان- مردم ایران - نستجیربالله- مردمی هستند که برای دریافت یک کیک و ساندیس و یک پرس غذا، همه باورها، اعتقادات و استقلال و آزاداندیشی خود را زیر پا می گذارند!! اگر اینگونه بوده و هست که آنان می پندارند، چرا آمریکا و اسرائیل و انگلیس و در یک کلمه نظام سلطه بین الملل برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران و همین مردم که کانون اصلی قدرت نظام هستند، تمامی توان مالی، نظامی، سیاسی و تبلیغاتی خود را به میدان آورده و به قول حضرت امام(ره) هیچ غلطی نتوانسته اند بکنند؟!
راستی اگر مردم شریف ایران از بصیرت عمیق و مثال زدنی برخوردار نبودند، راه اندازی صدها شبکه رادیو و تلویزیونی، هزاران سایت اینترنتی و تهیه و توزیع میلیون ها نسخه کتاب و جزوه برای فریب آنان- جنگ نرم- از سوی آمریکا و متحدانش چه ضرورتی داشت؟! مگر در همین فتنه ٨٨، آمریکا، اروپا، اسرائیل، برخی از کشورهای منطقه، و همه گروه ها و گروهک های دست ساز آنها در داخل و خارج نظیر جبهه اصلاحات، منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، مارکسیست ها، کلان سرمایه داران و همه دشمنان ریز و درشت اسلام و انقلاب و نظام اسلامی با همه توان برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به میدان نیامدند؟ و مگر نه این که امروزه همه آنها دست از پا درازتر و با شکست و رسوایی جارو شده اند؟!....
۴- به اصطلاح از قول منابع موثق!! گزارش کرده اند که مراجع عالیقدر و بزرگواری نظیر حضرت آیت الله شبیری زنجانی و یا حضرت آیت الله صافی گلپایگانی و... با زور و تهدید به ملاقات آقا رفته اند؟! آیا این دروغ بافی ها، اهانت به ساحت محترم مراجع گرانقدر نیست؟ آیا مثلا حضرت آیت الله شبیری زنجانی- به قول رادیو آمریکا- از سوی عوامل حکومت با حرکتی ربایش گونه!! از محل درس ایشان به محل اقامت رهبر معظم انقلاب منتقل شده است؟! و... شما از شخصیت علمی، دینی، شجاعت و درایت مراجع عالیقدر تقلید چه تصوری دارید که اینگونه ژاژ می خائید؟! و چرا شخصیت برجسته و عالیقدر مراجع تقلید را با ماهیت ذلیلانه خود به مقایسه می نشینید؟!
درباره انگیزه الهی مراجع بزرگوار تقلید و استقبال مثال زدنی آن عزیزان از حضور رهبر معظم انقلاب در شهر خون و قیام، گفتنی های دیگری هست که فصل جداگانه ای می طلبد.
۵- و بالاخره این نکته نیز گفتنی است که رسانه های غربی برای حفظ پرستیژ و موقعیت خود از انتشار اینگونه دروغ های شاخدار و خنده دار پرهیز می کنند و انجام این ماموریت ها را برعهده عوامل بی شخصیت و اجاره ای خود می گذارند.
مثلا رادیو آمریکا در اخباری که به زبان اصلی پخش می کند، دست به انتشار دروغ های مورد اشاره نمی زند و یا بخش انگلیسی رادیو تلویزیون بی بی سی- BBC WORLD- پخش اینگونه اخبار و گزارش های جعلی را خدشه جدی به اعتبار خود تلقی می کند و یا مقامات رسمی آمریکایی و اروپایی علی رغم آن که هزینه راه اندازی سایت ها و اداره رادیوهای فارسی زبان را تامین می کنند، هرگز حاضر نیستند با اظهارنظرهای کذایی، موقعیت خود را به خطر اندازند.... سال گذشته، معاون وزارت خارجه هلند درمقابل اعتراض تعدادی از ایرانیان فراری که از رادیو زمانه- وابسته به وزارت خارجه هلند- اخراج شده بودند، با صراحت خطاب به آنها گفته بود؛ شما بردگان ما هستید و در مقابل پولی که می گیرید باید آنچه را که ما می خواهیم، بخواهید.
مردم سالاری:جنگ ارزها جنگی از نوع هزاره سوم
«جنگ ارزها جنگی از نوع هزاره سوم»عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم عباس محتشمی است که در آن میخوانید؛در روزگاران کنونی قرن ۲۱ که دنیا به سرعت برق آسایی در حال رشد و پیشرفت و در حال فراهم نمودن یک نظام هماهنگ جهانی در اقتصاد یا همان جهانی شدن اقتصاد می باشد; بایستی انتظار تنش های متفاوتی را بین کشورها از نوع هزاره سوم نیز داشت.
تنش ها یا همان جنگ هایی که از نظر ماهیت و ظاهر تفاوتهایی بس آشکار با جنگ های دنیای گذشته دارند.
یکی از این جنگ ها که این روزها دنیا را تحت تاثیر خود قرار داده، جنگی تحت عنوان جنگ ارزهاست.
همان عنوانی که این روزها در جهان جدی ترین محوری شده که جنگی از نوع اقتصادی و حتی سیاسی - تبلیغاتی میان کشورها و قطب های اقتصادی را به همراه داشته است.
تضاد و تعارض میان یوآن چین از یک طرف و دلار آمریکا، ین ژاپن و یورو اتحادیه اروپا از سوی دیگر تا حدی پیش رفت که محور اصلی نشست سران گروه ۲۰ در کره جنوبی قرار گرفت.
گیدو مانتگا وزیر دارایی برزیل اولین کسی بود که در ۲۷ سپتامبر از عبارت جنگ ارزها استفاده کرد. آمریکا و اروپا برای اولین بار درباره یک موضوع اقتصادی به توافق رسیدند و از کشورهایی که برای مهار ارزش پول خود مداخله می کنند، به شدت انتقاد کردند. تیموتی گایتنر، وزیر خزانه داری آمریکا از وسعت مداخله برخی کشورها در بازارهای ارز به منظور جلوگیری از افزایش ارزش پول خود، اظهار تاسف نمود و ژان کلود ژونکر رئیس وزیران دارایی ناحیه یورو هم تاکید کرد اروپا از ارزش فعلی یوان واحد پول چین راضی نیست.
همه این اظهارات نوعی خط و نشان کشیدن اقتصادی کشورهای قدرتمند جهان برای یکدیگر است. آمریکایی که نظام مالی خود را پر از نقدینگی می کند، اروپایی که تحت فشار سیاست بودجه ای خود است، ژاپنی که برای پایین آوردن ارزش ین مداخله می کند و چینی که ذخایر ارزی خود (و گاهی هم به صورت طلا) را انباشته کرده تا ارزش یوان پایین بماند و...
کاهش ارزش پول یعنی افزایش نرخ ارز و افزایش کمیت های پول داخلی درمقابل یک واحد ارز خارجی و هدف از کاهش ارزش پول، کاهش سطح قیمتها در داخل بر اساس ارز خارجی است. این سیاست در واقع در حالت وجود کسری در ترازپرداختها اتخاذ می شود.
وقتی ارزش پول داخلی کاهش پیدا نموده و قیمت ارز خارجی گران می شود، صادرات کشور برای خارجی ها ارزان و واردات کالا از دیگر کشورها برای اتباع داخلی، گران می شود.
یعنی افزایش صادرات کالاهای ساخت داخل به سایر کشورها و افزایش ارزآوری و کاهش واردات کالاهای ساخت خارج و کاهش خروج ارز از کشور که افزایش ترازپرداختهای خارجی و لذا افزایش تولید ملی را نتیجه می دهد.
افزایش تولید داخلی به عنوان یک هدف والا، تقاضای کالاهای ساخت داخل را افزایش و تقاضای شرکتهای داخلی برای نیروی کار را بیشتر می نماید.
بنابراین اشتغال در کشور بهبود یافته و نرخ بیکاری در سطح جامعه کاهش می یابد. کاهش بیکاری، کاهش فساد، افزایش سلامت جامعه و ... را به همراه خواهد داشت. لذا به نظر می رسد کاهش ارزش پول ملی ترفندی باشد که برخی کشورها برای حل معضلات و مشکلات اقتصادی موجود در کشور خود در پی می گیرند.
اما باید یادمان باشد درصورتی که پشتوانه پول (تولید ملی) ضعیف باشد، کاهش ارزش پول ملی ممکن است تورم و گرانی در داخل را هم به ارمغان بیاورد.
مثلا وقتی ریال در مقابل دلار تضعیف شود، اجناس گران تر شده; اما از سوی دیگر در ارتباط بین المللی باعث کاهش قیمت تمام شده کالای صادراتی شده و مزیت نسبی برای خریداران خارجی ایجاد می شود.
لذا باید گفت هدف از سیاست کاهش ارزش پول، خیلی ساده است. کشورها می خواهند ارزش واحد پول خود را پایین نگاه دارند تا کار صادرکنندگان شان را آسان نمایند و شرکت های خارجی را برای فروش کالا در کشور با مانع مواجه نمایند. (هرچند این هدف برای تولیدکنندگان داخلی یک مزیت بوده; اما این با اصولی که جهانی شدن اقتصاد در حال فراگیری آن بوده، همخوانی ندارد.)
برخی کشورهای غربی، دولت هایی همچون چین را متهم می کنند که با دخالت در تعیین ارزش برابری ارزهای خود در برابر ارزهای خارجی، تعادل بازارهای جهانی را برهم زده اند. در همین حال، حتی در جبهه متحدین واشنگتن هم تعارضات معنی داری میان ژاپن با آمریکا و اروپا از یک طرف و آمریکا با اروپا از طرف دیگر وجود دارد که بعید است از دید چینی ها پنهان مانده باشد.
در واقع به طور همزمان یک جنگ پرتلفات میان یوآن با دلار، یوآن با ین ژاپن، یوآن با یورو، دلار با یورو، ین با دلار و ین با یورو در جریان است که هر یک از طرفها سعی دارند از یک طرف مسائل و مشکلات خود را به سایر کشورها و سایر ارزها منتقل نموده و با صدور بحران از مشکلات خود بکاهند و ازطرف دیگر مانع نقش آفرینی سایر ارزها برای اقصاد ملی خود شوند.
کشورهایی نظیر آمریکا معتقدند که کاهش ارزش یوان به ضرر رشد و توسعه تجارت آزاد در عرصه بین المللی است. آنها معتقدند که چینی ها هم اکنون در حال دستکاری در ارزش واحد پول خود هستند و مانند برخی کارهای دیگرشان، این کار را هم در مقیاسی بسیار گسترده انجام می دهند.
اما در ایران وضع تاحدودی فرق می کند. چراکه از سالهایی نرخ برابری ریال و دلار نزدیک به ۷۰ ریال در برابر هر دلار امریکا بوده و هم اکنون که این نرخ تا رکورد ۱۰۵۰۰ ریال و بلکه بالاتر در برابر هر دلار ثبت شد، با کاهش ارزش پول ملی، حجم واردات در این مدت افزایش چشمگیری داشته است. به عبارت بهتر کاهش شدید ارزش ریال در این مدت تاثیری بر کاهش واردات و افزایش صادرات ایران نداشته; بلکه روند واردات کالاهای مختلف به داخل کشور تسهیل و تقویت نیز گردیده است. همچنین در این مدت نیازمندی دولت به درآمدهای نفتی افزایش داشته است. بنابراین باید گفت در ایران و طی سالهای گذشته، کاهش شدید ارزش ریال نه توان صادراتی ما را افزایش داده و نه موجب کاهش واردات شده است.
در پایان باید گفت به هر حال رهبران مالی گروه ۲۰ متعهد شدند برای جلوگیری از تضعیف ارزهایشان، صادرات را افزایش داده و اجازه ندهند ارز خارجی، بازار را تصاحب کند. به نظر می رسد این کار از بروز تنش در اقتصاد جهانی بطور فزاینده ای کم کرده و جنگ به وجود آمده را پایان دهد. کارشناسان معتقدند که توافق رهبران مالی گروه ۲۰ نشان داد که برای مقابله با برخی کشورها همچون چین که به دنبال کاهش ارزش پول خود به منظور افزایش صادرات بوده، یک بلوک اتحادی (هرچند کوتاه مدت باشد) شکل گرفته است. این توافق به برخی کشورها اجازه نمی دهد تا نرخ ارز خود را بدون نگرانی کاهش دهند. اما به هر حال جنگ ارزها، قیمت های ارز را تحت تاثیر قرار داده، علاوه بر آن باعث شده تا قیمت طلا، فلزات گرانبها و نفت نیز تحت تاثیر قرار گیرد.
رسالت:بسیج و عقلانیت اسلامی
«بسیج و عقلانیت اسلامی»عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛عقل سلطان دل است. کسانی که از آن بهرهای ندارند اجازه میدهند دلشان جولانگاه "وهم"، "خیال" و "وسوسه" شود.
اگر عقل بر دل سلطنت کند انسان را به مرزهای راستین عشق و پرستش رهنمون میسازد. عقل، تنها وسیلهای است که با آن خداوند را عبادت میکنیم. عقل و عقلانیت ملاک تشخیص حق، حقانیت و راه درست است. عقلانیت خمیر مایه بصیرت و آگاهی و بیداری است. عقل بیدارهوش و عقل ایمانی از دل مراقبت میکند تا انسان جز حق را متابعت نکند. قلب پاک حاکمیت عقل را قبول میکند. عقل، پیامبردرونی است.
کسانی که این پیامبر را به تمسخر بگیرند و در درون خود بکشند. حتما دست خود را به کشتن پیامبران و مصلحان در بیرون از خود آلوده خواهند کرد. تاریخ مملو از جفا و خیانت و ستم به پیامبران و مصلحان و مومنان است. مقام معظم رهبری در بیانات خود در دیدار بسیجیان قم روی واژه "بصیرت"، "اخلاص" و "عمل بهنگام" به عنوان شاخص حرکت بسیج انگشت تاکید نهادند.
بصیرت، اخلاص و عمل بهنگام سه محصول اصیل عقل در توفانهای فکری و فتنه انگیزیهای دشمن است. بسیج در فتنه سال ٨٨ با این راهبرد در صراط عقل و حق باقی ماند و توطئه دشمنان اسلام را که با سلاح "وهم"، "خیال" و "وسوسه" به میدان آمده بودند نقش بر آب کرد. دشمن مدام روی "چهرهها"ی موجه و "اشخاص" به عنوان حق تاکید میکند. اما بسیج با خواندن دست دشمن و افشای برنامه و دستور کار آنها جلوی تبهکاریهای افراد غافل، جاهل و مغرض را گرفت و با کمترین هزینه فتنه سال ٨٨ را که میرفت به صورت یک بحران در آید کنترل کرد.
آنچه امروز به عنوان واقعیت درکشور میگذرد، تصویری از کارآمدی نظام در تضمین وحدت ملی است. عقلانیت اسلامی حاکم بر حرکت مردم و رهبری و بویژه در میان بسیجیان به خوبی مشهود است. پاسداشت این عقلانیت با روشنگری و بیداری و حرکت در مسیر ولایت فقیه است. امروز بسیج با پرچم بصیرت در برابر هر گونه تبهکاری و سیاه نمایی و وارونه جلوه دادن واقعیات ایستاده است.
امروز به تعبیر مقام معظم رهبری بسیج عرصههای مجاهدت خود را در حوزههای سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع وحتی عرصههای بینالمللی بسط داده است.
رئیس جمهور قدرت نرم انقلاب را در لبنان به رخ قدرتهای جهانی بویژه آمریکا کشید. موج این نمایش عظیم تمامی رسانههای جهان را در نوردید و پژواک صدای آن در اقطاب عالم شنیده شد.
این اقدام بسیجی گونه و متهورانه آقای دکتر محمود احمدینژاد مصداق یک عمل بهنگام و توام با بصیرت در عرصه بینالمللی بود این سفرنشان داد مشروعیت دولت جمهوری اسلامی مرزهای جغرافیایی ایران را در نوردیده است و رئیس جمهور ایران میتواند به پشتوانه میلیونها جوان بسیجی با قدرت و با صلابت علیه قداره بندان جهان در مرز رژیم صهیونیستی با صدای بلند از حقوق ملت لبنان و مردم فلسطین دفاع کند.
استقبال عظیم مردم لبنان از رئیسجمهور به صورت نمادین نقطه پایانی بر تبلیغات دروغین انزوای ایران در منطقه و جهان بود.
تهران امروز:بصیرت راه گریز از فتنه
«بصیرت راه گریز از فتنه»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم حمیدرضا ترقی است که در آن میخوانید؛معنا و مفهومی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان از بصیرت ارائه کردند، آنقدر جامع و روشن بود که جای پرسش و یا ابهامی برای کسی باقی نگذاشت. بدین اعتبار ضروری است که برای رسیدن به بصیرت و دست یافتن به آن، رهنمودهای مقام معظم رهبری بهطور جدی در دستور کار قرار گیرد و همه افراد، جریانها و چهرههای سیاسی بر این مبنا، بازتعریفی از راهبردها و راهکارهای موجود ارائه دهند.
به نظر بنده، اگر بخواهیم مفهوم این کلمه را تبیین کنیم، باید دقت داشته باشیم که بصیرت در حقیقت، قدرت تزکیه، تبیین و واقعبینی انسان است و با برخورداری از این قدرت، انسان میتواند بین حق و باطل تمییز قائل شود و به سرعت خود را از گردابها نجات دهد.
در فتنه اخیر نیز در شرایطی که فضا و جو مهآلود شد، عدهای که از بصیرت برخوردار بودند راه خود را به سرعت از افراد بیبصیرت جدا کردند و به آغوش نظام و اسلام بازگشتند. حال آنکه افرادی بودند که با بیبصیرتیشان تیشه به ریشه خود زدند و راه خود را به دلیل نداشتن بصیرت از فتنهگران جدا نکردند. این مصداق روشن و عبرتآموز، به خوبی نشان میدهد که بصریت در فضای مهآلود، همچون چراغ مهشکن عمل میکند و قادر است راه حق را از باطل و درست را از غلط تشخیص دهد.
در واقع همانگونه که حضرت آیتالله خامنهای به این مطلب اشاره داشتند، باید از این روایت درس گرفت که اگر حق را بشناسیم، اهل حق را هم به خوبی میتوانیم بشناسیم. این روایت برای افرادی به کار میرود و درسآموز است که نمیدانند، حقشناسان چه کسانی هستند؟ در حقیقت این روایت، خیلی شفاف و قاطع بیان میکند که ملاک تشخیص حقشناسان از آنانی که بیبصیرتند و حق را نمیشناسند، همان حق است.
مقام معظم رهبری هم فرمودند انسانهایی که دارای بصیرت هستند هرگز به دنبال تابلوها و نشانههایی برای تشخیص حق از باطل نمیگردند، بلکه با شناخت حق، راه را از بیراه، تشخیص میدهند. البته در این میان شاخصها و محکهای تشخیص حق نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.
به عنوان مثال، یکی از شاخصهای مهم در تشخیص این امر، الهیبودن امر است، یعنی اینکه تا چه اندازهای در انجام عمل، خدا و رضایت خداوند در نظر گرفته شده است. بدیهی است که اگر رضایت خداوند، ملاک و مبنای کار باشد، دعوتهای دنیوی نمیتواند ما را از مسیر منحرف سازد.
در وجهی دیگر باید دقت کرد که توجه به کلام برآمده از نیات الهی و صادقه نیز میتواند یک شاخص مهم در افزایش بصیرت و یافتن حق باشد. در وضعیت کنونی کشور، دقت نظر در محورهای فرمایشات مقام معظم رهبری و مولفههای مدنظر ایشان که در حقیقت نوعی توجه و عمل به آرمانهای انقلاب اسلامی است، شاخص مهمی در این راستاست و بر این اساس میتوان اهمیت نقش و محوریت ولایت فقیه را بهویژه در هنگامههایی که فضا مهآلود و وضعیت مبهم است، بهتر فهمید و تبیین کرد.
نکته بعد اینکه، باید توجه داشت که شناخت راه حق منحصر به یک حوزه خاص نیست و این امر صرفا از فعالان حوزه سیاست انتظار نمیرود و باید در همه عرصهها، جویندگان حق به سلاح بصیرت مجهز شوند. این دربرگیری همگانی، نخستین پیامدش بستن راه ورود دشمن در همه حوزههاست.
به عبارت سادهتر، زمانی که بصیرت فراگیر شود، نقشههای دشمن در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و... امکانی برای عملیشدن نمییابند و علاوه بر آن، بستر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی لازم برای پیادهسازی و محققشدن آرمانهای انقلاب اسلامی فراهم میگردد. از این منظر، به روشنی هویداست که فواید و پیامدهای فراگیری بصیرت، منحصر و محدود به یک واقعه یا حادثه سیاسی مانند فتنه٨٨ نیست و میتواند بیمهگر راه و آرمانهای انقلاب باشد و در واقع، از این منظر است که میتوان راز تاکید ویژه مقام معظم رهبری در این باره را بهتر درک کرد و البته، در عملیکردن این خواسته مهم، اهتمامی مضاعف ورزید.
ابتکار:سیلیهایی که هم آبدار است و هم نان دار
«سیلیهایی که هم آبدار است و هم نان دار»عنوان سرمقالهی روزنامهی ابتکار به قلم غلامرضا کمالی پناه است که در آن میخوانید؛مدتی است که صدای سیلیهای آبدار برخی مسئولان و نمایندگان کشور در گوش جامعه پیچیده است. تازه ترین نمونه آن، کشید ه جانانهای بود که نماینده مردم شیراز از همکار خویش در مجلس دریافت کرد.
جای شگفتی است که ضارب در توجیه این عمل ( چه بنامیم؟) تعصب اصولگرایانه خود را بهانه کرده و آن را ریشه در عقاید خویش به شمار آورده است.مع الاسف در جامعه ما یک رویه ناپسند و غیر اخلااقی باب شده است که هر کس از روی نادانی،خشم یا انتقام شخصی به عملی نادرست دست مییازد برای تطهیر آن و توجیه رفتار ناپسندش باورهای پسندیده یا تکیه گاههای قدرتمند را پیش میکشد و فورا برچسب مطمئنی بر کردارش میزند تا در حاشیه امن قرار گیرد.
البته فرقی نمیکند که این سیلی تهمتی باشد که بر جان آبروی افراد وارد شود یا ضربه دستی که بر صورت جسم بنشیند.
واقعیت این است که این بدخوییها ریشه تاریخی و فرهنگی دارد. همه ما داستان« حسنک وزیر» را در تاریخ بیهقی کم و بیش خوانده ایم.به گفته نویسنده بوسهل « زعارت و شرارتی داشت» که در ذات وی استوار شده بود. حسنک مخالف پادشاهی امیر مسعود غزنوی و مدافع سلطنت برادرش بود. وقتی مسعود به پادشاهی رسید، بوسهل فرصت مناسبی برای گرفتن انتقام شخصی از حسنک پیدا کرد. زیرا در زمان صدارت حسنک، روزی یکی از خادمان وی، بوسهل را تحقیر کرده بود و اورا بیرون انداخته بود. به همین علت مدام در امیر میدمید که حسنک را بردار کند. امیر مسعود هم میگفت برای کشتن وی باید حجت و عذری باشد. بوسهل پاسخ داد،چه حجتی بهتر از اینکه حسنک قرمطی است. در آن زمان هرگاه میخواستند از کسی انتقام بگیرند زود به وی برچسب «قرمطی» بودن یعنی بی دین بودن را میزدند.
خلاصه روزگار به کام بوسهل زوزنی شد.هنگامی که حسنک را بازداشت کردند آدمهای بوسهل، در خلاء و ملاء به آزار و اذیت او میپرداختند و دشنامهای بسیار زشت به او میدادند. بیهقی که خود شاهد ماجرا بوده مینویسد که حتی عامه مردم بوسهل را لعنت میکردند چه برسد به خواص . حتی روزی که وزیر مسعود یعنی خواجه احمد و سایر بزرگان کشور جلسهای تشکیل دادند تا مثلا از حسنک امضاء بگیرند که املاکش را به سلطان فروخته؛ بوسهل در آن مجلس بدترین حرفها رابه حسنک زد.تا جایی که وزیر بر آشفت و بو سهل را ملامت کرد.جالب است وقتی گزارش این جلسه به سلطان رسید،امیر مسعود بو سهل را گوش مالی داد وبه او گفت :گیرم به خون این مرد تشنه ای، چرا حرمت مجلس ما را نداشتی؟بهانه بوسهل شنیدنی است.
وی در پاسخ گفت:ازآن خویشتن نا شنا سی که حسنک در حق امیر کرد،یاد کردم ونتوانستم خودم را نگه دارم.اما همه میدانند حکایت چه بوده،وی به نام امیر ولی به کام خود انتقام میگرفت و به گفته بیهقی،باز جستی نبود حال افراد را،امروز خوشبختانه جایگاه ولایت،دین و نظام ارزشها با ایمان مردم پیوند خورده و دامن ارزشها از چنین روشهایی مبراست.هیچ ارزشی را با روشهای غیر ارزشی ماندگار نیست.منطق نظام ارزشهای ما بر گرفته از قرآن شریف است که همواره بر جدال احسن تاکید دارد و الگوی آن پیامبر رحمت است که او را به مکارم و اخلاق شناخته اند.
آن روز سایتها،رسانهها،ماهواره ها،موبایل و مطبوعات و....نبودولی امروز همانند پیچیدن صدای رعد در کوه،آهنگ اعمال ناشایست در رسانهها میپیچد وگوش جامعه را میخراشد.بنابر این انعکاس رفتارهای نا مطلوب در جامعه پیامدهای ناگواری دارد.
حرکات ناپسند و غیر اخلاقی اگر در دفاع از "عقاید درست"هم باشد،اثرات آن بر باورها و عقاید در نزد افکار عمومی ناخوشایند است.
یک دوست نادان با دفاع ناپسندش چنان ضربهای میزند که هزار دشمن از انجام آن عاجز هستند.بنابر این قوه قضاییه ومسئولین اگر به خوشنامی نزد افکار عمومی و حفظ حد اقلهای اخلاقی جامعه میاندیشند،در چنین مواردی باید دامن خود را از رفتارهای دوستان نادان و مغرض بر چینند و عمل آنها را مجرمانه به حساب آورند واز حیث جنبه عمومی جرم تعقیب نمایند .یک پند برای کسانی که به این رفتارها رو میآورنداز پدر بزرگ ناصح ایرانی یعنی سعدی شیرازی
نگه دارند دو عاقل تار مویی همیدون جاهلی و آزرم جویی
اگر بر هر دو جانب جاهلانند اگر زنجیر باشد بگسلانند
هیچگاه دو عاقل به کتک زدن روی نمیآورند. سعی میکنند تار مویی که میان آنهاست پاره نشود.همچنین این تار مو میان یک عاقل و یک جاهل پاره نمیشود.هرچه جاهل میکشد عاقل هم به دنبال او میرود تا پاره نشود،هر چه جاهل دشنام دهد،آزرم جو (عاقل)به نرمی سخن میگوید تا کار به خشونت کشیده نشود،اما اگر هر دو طرف نادان باشند،مو که سهل است،حتی زنجیر را هم پاره میکنند.
سیاست روز:شانزده راه رفته
«شانزده راه رفته»عنوان سرمقالهی روزنامهی سیاست روز به قلم مدیر مسئول روزنامه است که در آن میخوانید؛دیروز هفدهمین جشنواره مطبوعات به روایت تابلوها ی تبلیغاتی کلید خورد. این جشنواره اگرچه هفدهمین پاییز خود رامی ببیند اما فاقد پختگی و مجربی سن هفده سالگی است.
اینکه یک برنامه ثابت و یک نواخت پس از شانزده بار تکرار دارای کمترین ناهماهنگی و خلاء باشد انتظار بزرگی نیست که خانواده مطبوعات حسرت آن را بخورند هر چند در این مقال مجالی برای پرداختن به مصادیق و بایدها و نبایدهای اجرایی نیست و بنا نداریم همه کاسه و کوزهها را بر سر متوالیان کنونی برگزاری بشکانیم چراکه این پدیده نامیمون ناهماهنگی قدیمی است ونمونه های آنرا در بسیاری از عرصههای اجرایی و در حوزههای گوناگون میتوان مشاهده کرد و درد کهنهای است که باید بالاخره یک روز آن را درمان کرد.
اینکه تجارب یک مدیر و مجموعهاش در هر حوزهای مستند و به قول غربیها داکیومنت نمیشود تا خلفای بعدی بتوانند از آن تجارب بهرهبرداری کنند و راههای رفته را تکرار نکنند و آزموده را نیازمایند همان درد قدیمی است از آن می نالیم. و الا اگر بهعنوان مثال در هر جشنواره مطبوعات در سنوات گذشته فقط ۱۰ درصد از نارساییهای جشنواره قبلی اصلاح شده بود باید اکنون شاهد وضعیت متفاوتتری باشیم.
به هر حال یادآور میشود از مقدمه فوق کسی به خود نگیرد که این مشکل سر دراز دارد و مسئولین کنونی کم تقصیر. علیهذا مراد نگارنده از سطور فوق و ذیل متوجه فلسفه وجودی جشنواره مطبوعات است با این سوال که آیا قرار است هر ساله انرژی و هزینه بسیار زیادی از سوی متولیان معاونت مطبوعاتی و اصحاب رسانه مصروف یک کار شکلی و سمبلیک شود یاقرار است محصولی دیگر از چنین فرصتهایی درو کنیم.
امید است همه دستاندرکاران برگزاری به علاوه شرکت کنندگان با نیم نگاهی به راهبرد و فلسفه وجودی اینگونه نمایشگاهها چند روز پیش رو را سپری کنند.
علی ایحال چند هدف زیر میتواند قسمتی ازفلسفه جشنواره تعریف شود.
۱- بازخوانی مطالبات و انتظارات آحاد جامعه از رسانهها
۲- جذب و دستیابی مستقیم به انتقادات و پیشنهادات مخاطبان
٣- بررسی نوع نگاه مسئولین به مطبوعات با رویکرد ارزیابی آنان از بعد کارشناسی و وزن تولیدات رسانهها
۴- بررسی موانع پیش روی رسانهها در دستیابی به جایگاهی که شایسته آن است.
۵- هم افزایی اهالی رسانه و بهرهبرداری از تجارب موفق و روش های مناسب یکدیگر در حوزههای فنی و تحریریه
۶- بررسی موانع پیش روی یک رسانه مستقل و آزاد
۷- چگونگی تامین امنیت روانی و شغلی خبرنگار در راستای جایگاه حرفهای این شغل و بعد تخصصی خبرنگاری
٨- بررسی نرخ مطالعه مطبوعات و راهکارهای افزایش آن
۹- بررسی نقش رسانه ها در نمایندگی افکار عمومی و انتقال دیدگاه و نگاه واقعی مردم به مسئولان و بالعکس
۱۰- بازتعریف وظایف حاکمیتی در عرصه رسانهها و یادآوری تکالیف قانونی
آفرینش:معضلی به نام چک برگشتی
«معضلی به نام چک برگشتی»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن میخوانید؛« این واقعیت که آمار چکهای برگشتی در کشور به رقم بیسابقهای رسیده است و تنها مشابه آن را در سال ۵۷ داشتیم، باید ما را بیدار کند که در شرایط ویژه قرار داریم » سخنان فوق را چندی پیش محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی ایران درباره روند نامیمون چک های بر گشتی کشور گفته بود. روندی که به نظر میرسد تداوم داشته باشد و میل به گسترش آن اکنون بسیاری از کارشناسان اقتصادی را نگران نموده است.
در واقع روند صعودی رشد چک ها برگشتی در کشور که از سال ٨۷ آغاز شده و از ابتدای سال جاری سرعت بیشتری به خود گرفته است در این بین این رشد اکنون نشان میدهد که ارزش چکها برگشتی در ۵ ماه اول سال جاری ۱۰ هزار میلیارد تومان است که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ٣۷ درصد رشد داشته است که بی شک بیانگر رقمی است که بر اساس آمارهای بانک مرکزی در تاریخ سی ساله اقتصاد ایرانی بیسابقه بوده است .
در این بین قابل مشاهده است که روند افزایشی چکهای برگشتی نشان میدهد هر ماه بیش از ۲ هزار میلیارد تومان بر تعداد چکهای برگشتی افزوده میشود که نشان دهنده حرکت مداوم و رو به رشد افزایش برگشت چک در کشور است و عملا زنگ خطری برای برنامه ریزان ومسئولان دولتی و اقتصادی کشور محسوب میشود .زنگی که در صورت بیتفاوتی و بکار نگرفتن سیاست های لازم برای مقابله با این روند بویژه در شرایط سیاسی واقتصادی کنونی کشور میتواند دامنه تاثیرات گوناگونی را بر اقتصاد و جامعه کشور داشته باشد و به چند بعدی کردن چالشهای کشور کمک کند.
در واقع کارشناسان دلایل متعددی را برای روند رو به افزایش چک های بر گشت خورده اعلام کردهاند که شامل طیفی از رکود اقتصادی و نبود رشد اقتصادی طی سه سال، تغییر قانون چک و لغو مجازات کیفری از صدور چک بیمحل، نگاه غلط و رایج در جامعه نسبت به استفاده از چک، بدهیهای دولت به پیمانکاران و همچنین به بانکها و... را ذکر کرده اند که شاید بتوان رکود اقتصادی را از جمله مهمترین ان هابر شمرد رکودی که میتواند دامنه بحران چک ها را به زنجیره ای بدل سازد که از یک سو به تداوم برگشت چک ها در کشور کمک کرده و از سوی دیگر پیامد هایی منفی نظیر کاهش اعتماد عمومی، کاهش سرمایهگذاری و پذیرش ریسک، آسیب به بازار پول و سرمایه به علت ترس از آینده، کاهش توسعه فعالیتهای اقتصادی بزرگ واصناف و دهها پیامد منفی دیگر است .
در این راستا آنچه مشخص است واقعیتی انکار ناپذیر به نام موج مداوم چک های برگشتی در کشور است که جدا از علل بروز و پیامدهای گریبانگیر ان بر کشورو اقتصاد باید در جستجوی راهی برای برون رفت ازآن بود راهی که بتواند در کوتاه مدت از پیامدهای منفی این مو ج کاسته ودر میان مدت به ثبات اقتصادی و رفع این معضل یاری رساند.
آرمان:اس ٣۰۰ ، برگ برندهای در دست روسها
«اس ٣۰۰ ، برگ برندهای در دست روسها»عنوان سرمقالهی روزنامهی آرمان به قلم دکتر حسین علایی است که در آن میخوانید؛ سامانه دفاع موشکی اس ٣۰۰ مجموعهای از سیستمهای راداری و پدافند هوایی موشکی است که قادر است با هواپیماهایی که در ارتفاع بلند پرواز میکنند و با موشکهایی که در سطوح مختلف پروازی میتوانند به سمت هدفی پرتاب شوند درگیر میشود.
این سامانه را روسها در مقابل هواپیماهای آمریکایی طراحی کردند و جزو سامانههای استراتژیک در دفاع هوایی محسوب میشوند. این سیستم در اختیار روسیه بوده و کمتر در اختیار دیگر کشورها قرار میگرفته است. در دوران جنگ سرد این سامانه فقط در اختیار شوروی قرار داشت و این کشور در رقابت با آمریکا این سامانه را تولید کرده بود. به همین دلیل ایران در سال ۲۰۰۵ به خرید این سامانه موشکی از روسیه اقدام کرد که روسیه پس از چند بار تاخیر در نهایت اعلام کرد که این سامانه را در اختیار ایران قرار نمیدهد. باید به این نکته توجه داشت که نگاه روسیه به ایران متفاوت از نگاه ایران به روسیه است.
روسیه از یک سو به دنبال استفاده از برگ ایران برای حل مسائل خود با آمریکا بوده است و از سوی دیگر به دنبال انعقاد قراردادهای مختلف در حوزه هستهای و نظامی با ایران بوده است. چرا که روسیه نمیخواسته ایران به طرف رابطه با آمریکا گام بردارد. چرا که هر نوع رابطه ایران با آمریکا به ضرر روسیه تلقی میشود. از این رو هر گونه کاهش خصومتها بین ایران و آمریکا برخلاف سیاست روسیه محسوب میشود.
بنابراین به این دو دلیل روسیه تمایل داشت با ایران ارتباطاتی را برقرار کند که هم مطمئن شود ایران در حوزه دوری از آمریکا باقی میماند و هم این که از طرف دیگر ظرفیتی را برای خود ایجاد کند که از این ظرفیت برای حل چالشهای روسیه با آمریکا استفاده کند و ما میبینیم که ظرف سالهای گذشته چنین اتفاقی افتاده و روسیه توانسته برخی از مشکلات خود با آمریکا را حل کند. از جمله روسیه در مورد گسترش ناتو به شرق توانست آمریکا را قانع کند که دست از این سیاست بردارد و یا در مورد استقرار سپر موشکی در چک و لهستان هم روسیه موفق شد که این برنامه را منتفی کنند. همچنین در حوزه افغانستان روسیه توانست از مسیر تقابل به مسیر همکاری با آمریکا برسد.
بنابراین طی سالهای گذشته روسیه توانسته از رابطه با ایران برای حل چالشهای خود با آمریکا استفاده کند و در زمانی که قطعنامه ۱۹۲۹ به تصویب رسید روسیه برای نشان دادن همکاری بیشتر خود با آمریکا اعلام کرد که از تحویل سامانه دفاع موشکی به ایران خودداری میکند. در حالی که به نظر میرسد انعقاد این قرارداد از قبل به منظور معامله با آمریکا و نه برای واگذاری اس ٣۰۰ به ایران بوده است.
بنابراین در چند سال گذشته روسیه تصمیماتی در راستای منافعش با آمریکا اتخاذ کرده است. به نظر میرسد که در سالهای گذشته تلاش شده است روسیه از برگ ایران امتیاز بزرگی برای حل مشکلاتش با آمریکا فراهم کند و تاکنون در مسائل نظامی و هستهای از این موضوع برای گرفتن امتیاز از آمریکا بهره برده است.
پس از منتفی شدن این قرارداد، ایران اعلام کرده است که به دنبال تولید این سامانه دفاع موشکی در داخل خواهد بود. در مورد ساخت جنگ افزارهای نظامی از دو بعد اهمیت حائز اهمیت است یکی از بعد فنی و یکی از بعد اقتصادی. بسیاری از کشورها ممکن است از لحاظ فنی امکان تولید جنگ افزاری را داشته باشند ولی چون برای نیاز داخلی تعداد محدودی از یک جنگ افزار مورد استفاده قرار میگیرد بنابراین از نظر اقتصادی به صرفه نیست که هر کشوری هر نوع جنگ افزاری را تولید کند مگر این که بازاری برای صادرات آن داشته باشد.
پس تولید جنگ افزارها ممکن است به لحاظ اقتصادی به صرفه نباشد ولی این به این معنی نیست که قابلیت فنی آن در آن کشور وجود نداشته باشد یا امکان برنامه ریزی برای به وجود آوردن آن قابلیت فنی وجود نداشته باشد. بنابراین در شرایطی که جنگ افزاری در سیستم نظامی کشوری اهمیت خاصی برای آن کشور داشته باشد به تولید این جنگ افزارها اقدام میکند و مسئله اقتصادی چندان اهمیت پیدا نمیکند.
با این حال عموما کشورها به دلیل بحث اقتصادی ترجیح میدهند که به خریداری تجهیزات نظامی مورد نیاز خود اقدام کنند. این که در مجموعه سیاستهای دفاعی و نظامی ایران، ساخت این سامانه دفاعی چه جایگاهی دارد و این که آیا تولید آن ضرورت دارد یا خیر بستگی به ارزیابی به نیاز ایران به این سامانه از سوی مسئولین بر میگردد که آیا برای ایران به صرفه است که دست به تولید این جنگ افزار بزند یا خیر.
جهان صنعت:من چه خوشبختم
«من چه خوشبختم»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم ا. عطارپور است که در آن میخوانید\ صندوق بینالمللی پول با اعلام اینکه ذخایر ارزی کشورمان با یک افزایش ۱۱ میلیارد دلاری به مرز ۹۰ میلیارد دلار میرسد ما را غرق در شادی کرد چراکه برآورد رسمی وجود ندارد و آنچه در افواه است بسیار کمتر از این است.
البته برای اولینبار نیست که صندوق بینالمللی ما را خوشحال میکند. حتی این بار قدری کملطفی کرد زیرا ظاهرا همین هفته پیش بود که گفته بود ما یکصد میلیارد دلار داریم. رییس کل بانک مرکزی هم آمد همین عدد را اعلام کرد. حتی برای اینکه در آمار و حسننیت صندوق بینالمللی پول شک نکنیم، گفت: یکصد میلیارد رقم کمی نیست.
اینها را باید به فال نیک گرفت بهخصوص همه در حول و حوشی است که رییسجمهور گفته است آماری که احساس بدبختی بدهد، منتشر نشود.
دنیای اقتصاد:بورس، یارانهها و سرمایهگذاران احساسی
«بورس، یارانهها و سرمایهگذاران احساسی»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم علیرضا کدیور است که در آن میخوانید؛بورس تهران این روزها حال و روز چندان مساعدی ندارد. افت بیش از ۹۰۰ واحدی شاخص کل طی ۱۰ روز گذشته و افت چشمگیر ارزش معاملات روزانه سهام جملگی حکایت از نگرانی سهامداران دارد.
در همین حال افت ارزش معاملات روزانه سهام در شرایطی رقم میخورد که با توجه به کاهش معنادار قیمت سهام شرکتها طی روزهای گذشته، قیمتهای فعلی باید جذابیت زیادی برای خریداران و سرمایهگذاران داشته باشد؛ اما برخلاف این منطق عقلایی، روز به روز به حجم صفهای فروش افزوده میشود.
به بیان دیگر از یکسو در پی افت قیمت سهام، فروشندگان جدیدی به صف فروشندگان قبلی افزوده میشوند و از سوی دیگر خریداران نیز با مشاهده سیل عرضه سهام، از خرید امتناع میکنند. وضعیتی که جوی منفی توام با ابهام را در بورس تهران ایجاد کرده است.
اما دلیل اصلی بروز رفتار فوق از سوی سرمایهگذاران و فعالان بورس تهران به دو عامل درونی و بیرونی باز میگردد. در بخش عوامل درونی، علت اصلی واکنشهای احساسی، هیجانی و بدون تحلیل سرمایهگذاران به محدودیتهای حاکم بر معاملات سهام در بورس باز میگردد. محدودیتهایی همچون حجم مبنا و گره معاملاتی که تنها در بورس تهران مورد استفاده قرار میگیرند و در هیچ بورس دیگری محلی از اعراب ندارند. همچنین فارغ از محدودیتهای انحصاری بالا، بورس تهران به لحاظ دامنه نوسان روزانه، در زمره محدودترین بورسهای دنیا طبقهبندی میشود که این موضوع در کنار محدودیتهای فوقالذکر، سهامداران را به سمت رفتارهای بدون تحلیل و بهطور عمده مبتنی بر صفهای خرید و فروش سوق داده است.
بر این اساس، بورس تهران در اکثر روزهای معاملاتی شاهد حجم عظیمی از صف است که ماهیت خرید یا فروش بودن این صف به برآیند عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بینالمللی، تاثیرگذار بر بورس مرتبط است؛ اما در بخش عوامل بیرونی که به نظر میرسد طی روزهای گذشته نقش بسزایی در رفتارهای صفمحور ایفا کرده است، نزدیک شدن به زمان اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها در رتبه نخست قرار میگیرد.
هرچند با واریز نقدی یارانه به حساب خانوارها شمارش معکوس برای اجرای این طرح آغاز شده است، اما به دلیل مهم بودن نحوه اجرا به لحاظ میزان افزایش نرخ هر یک از حاملهای انرژی و شیوه حمایت از صنایع پس از اجرای طرح، فعالان اقتصادی و از جمله سرمایهگذاران بورس تهران تصویر روشنی از تاثیر اجرای این طرح بر شرکتهای بورسی ندارند. در این میان علاوه بر ابهامات اجرای طرح، اعلام اجرای ناگهانی این طرح از سوی مسوولان اقتصادی نیز بر ابهامات و نگرانیهای اثرات اجرای طرح افزوده است.
به بیان دیگر، بورس تهران که در شرایط عادی نیز مملو از رفتارهای هیجانی و بدون تحلیل سرمایهگذاران است، این روزها با ابهام دیگری به نام طرح تحول دست و پنجه نرم میکند. طرحی که به اعتقاد اکثر کارشناسان اقتصادی علاوه بر اثرات هزینهای بر شرکتهای بورسی، به دلیل افزایش نرخ تورم، توازن بین بازارها را بر هم خواهد زد.
در این شرایط به نظر میرسد اعلام سریعتر قیمتهای جدید حاملهای انرژی و نحوه اجرای طرح برای واحدهای تولیدی از سوی دولت تا حد زیادی میتواند نگرانی ایجاد شده در بورس به واسطه اجرای طرح تحول را از میان ببرد.
منبع: جام جم آنلاین
نظرات خوانندگان
|