یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در کنفرانس های جانبی شورای حقوق بشر - گزارش جلسه ی سوم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۴ آبان ۱٣٨۹ -  ۲۶ اکتبر ۲۰۱۰


بررسی وضعیت حقوق بشر ایران
در کنفرانس های جانبی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد

اخبار روز - گزارش دریافتی: روز سوم از نشست های جانبی شورای حقوق بشر سازمان ملل در ارتباط با حقوق بشر در ایران، بیست و هفتم سپتامبر ۲۰۱۰ در مقر سازمان ملل متحد در ژنو ادامه یافت. در این نشست محمد مصطفایی، عفت ماهباز، مسیح علی نژاد و هوشنگ اسدی سخنرانی داشتند که شرح مختصری از آن را در ادامه می خوانید.   

محمد مصطفایی؛ وکیل دادگستری و فعال حقوق کودکان
صدور حکم اعدام برای کودکان زیر هجده سال قانونی نیست.
آقای مصطفایی بر لزوم مبارزه برای لغو اعدام کودکان تاکید کردند. از نظر ایشان هر چند مجازات مرگ خود چالش برانگیز است، اما مبارزه با اعدام کودکان زیر هجده سال که از بلوغ فکری برخوردار نیستند اهمیت بیشتری پیدا می کند. آقای مصطفایی اشاره کردند که گرچه چند ماه پیش در همین مکان جمهوری اسلامی به خاطر اعمال مجازات اعدام کودکان مورد نقد قرار گرفت، همچنان شاهد اعدام کودکان در ایران هستیم و در آخرین مورد کودکی به نام محمد به خاطر جرمی که در پانزده سالگی مرتکب شده بود در هفده سالگی اعدام شد. پس از اعدام خبرساز بهنود شجاعی، جمهوری اسلامی تلاش کرده است تا اعدام ها را به صورت پنهان انجام دهد. به گفته ی آقای مصطفایی صرف نظر از ناعادلانه بودن دادرسی کودکان، در ایران متهمین کودک حق داشتن وکیل را ندارند و مراجع قضایی سعی می کنند امکان حضور وکیل را به ویژه در مرحله ی تحقیقات مقدماتی سلب کنند. بنابراین مجازاتی که برای کودکان در نظر گرفته می شود براساس آیین دادرسی نامشخص و ناعادلانه و براساس یک سیستم قضایی اشتباه است. آقای مصطفایی در مدتی که برای کودکان کار می کرد هجده نفر را، یا از طریق دادرسی و دفاع در پرونده یا از راه جلب رضایت شاکی و خانواده ی مقتول، از مرگ نجات داد. آقای مصطفایی افزود با توجه به اینکه ایران کنوانسیون حقوق کودک را در سال ۱٣۷۲ امضا کرده و این کنوانسیون به تصویب مجلس و سپس تایید شورای نگهبان رسیده است، براساس ماده ی ٣۷ این کنوانسیون که اعدام و حبس ابد را برای کودکان به صراحت منع می کند، و با توجه به ماده ی ۹ قانون مدنی که معاهدات بین المللی را در صورت تصویب هم سطح قوانین داخلی می شناسد، اعدام کودکان زیر هجده سال در ایران غیرقانونی است. در پایان آقای مصطفایی خواستار تغییر قوانین و پایان دادن به اعدام کودکان در ایران شد.

عفت ماهباز؛ نویسنده و فعال حقوق زنان
ما نمی دانیم چرا، در چه تاریخی و به چه جرمی کشته شدند و وصیت نامه هایشان کجاست.
خانم ماهباز خود را صدای کسانی معرفی کرد که در کشتارهای دسته جمعی ۶۷ اعدام شدند و یا به خاطر فشارها ساکت ماندند. خانم ماهباز معتقد است قتل های سال های ۶۰ نه تنها در جوامع بین المللی به رسمیت شناخته نمی شود بلکه در داخل ایران نیز بازتاب کمی داشته است. در حالیکه به گفته ی آیت الله منتظری ۱۵۰۰ نفر و به گفته ی نیروهای چپ بیش از ٣۵۰۰ نفر در این سالها در ایران اعدام شدند و بی هیچ نشانی در گورهای دسته جمعی در خاوران دفن شدند. به گفته ی خانم ماهباز که خود از سال ۶٣ در زندان بود و همسر و برادرش در این سالها اعدام شدند، این کشتار از پیش برنامه ریزی شده و حمله مجاهدین به غرب کشور تنها بهانه ای برای اعدام های دسته جمعی بود. خانم ماهباز با یادآوری شکنجه ها و پنج نوبت شلاق در زندان همراه با صدای اذان و نوحه از شکنجه به عنوان ابزاری برای شکستن شخصیت انسانی زندانی و اعلام انزجار وی از سازمان و گروه فکری اش نام برد. او دلیل آزادی خود و هشتاد زن دیگر را فعالیت های ایرانیان خارج از کشور، سازمان ملل و عفو بین الملل دانست و بر لزوم پایداری انعکاس صدای قربانیان در ایران تاکید کرد.   

مسیح علی نژاد؛ روزنامه نگار و فعال در زمینه ی آزادی بیان
جایگاه مردمی که قربانی دیکتاتوری هستند زیر چتر آزادی بیان کجاست؟
مسیح علی نژاد می گوید: " آزادی بیان ترکیب دو کلمه است. آزادی و بیان. اما در ایران برای آزادی لگام زدند و برای بیان قاعده ای جز لجن پراکنی ننوشتند." او به عنوان یک خبرنگار از رنج هایی که در یکسال اخیر از نزدیک با آن در تماس بوده سخن گفت. از داستان غمبار قربانیان و کسانی که زندگی شان را به واسطه ی سرکوب آزادی بیان در ایران باخته اند. اما در لابه لای داد و ستد های بین المللی گم شده اند. او کودکان ایرانی را قربانیان غیر مستقیم اما واقعی محدودیت آزادی بیان دانست و گفت در حالیکه لایه هایی مانند دانشگاه، احزاب و خیابان نمود خبری بیشتری پیدا کرد هیچ بررسی ویژه ای در مورد کودکان کسانی که مورد شکنجه قرار گرفتند، زندانی و یا حذف شدند انجام نگرفته است. و از آنجا که هنوز در خود ایران هیچ آمار رسمی از تعداد کشته شده ها، زندانی ها و تبعیدی ها ارائه نشده مشخص نیست چه تعداد کودک قربانی سرکوب آزادی بیان در ایران هستند. او با اشاره به پلمب کمیته ی پیگیری وضعیت آسیب دیدگان و دستگیری اعضای آن و جمع آوری اطلاعات مربوط به خانواده های زندانیان و کشته شدگان توسط وزارت اطلاعات از تهدید به سکوت خانواده های قربانیان توسط ماموران امنیتی سخن گفت که باعث شده است بسیاری از واقعیت های زندگی آنان رسانه ای نشود. مانند پسر نه ساله ای که تهدید به مرگ شد تا خبر کشته شدن عضوی از خانواده اش انعکاس نیابد. یا دختر نوجوان یکی از کشته شدگان انتخابات که تهدید به تجاوز شد تا خانواده اش در باره ی کشته شدن برادرش با هیچ خبرنگاری مصاحبه نکنند. او با اشاره به افسردگی کودک هفت ساله ی مهدی محمودیان روزنامه نگاری که کهریزک رو افشا کرد، وضعیت نابه سامان دو پسر نوجوان عبدالله مومنی دانشجوی معترضی که در نامه ای به آیت الله خامنه ای شکنجه هایش را افشا کرد، نگین دختر هفت ساله ی مادر جوانی که توسط ماشین نیروی انتظامی در روز عاشورا کشته شد، و دوری فرزندان احمد زیدآبادی روزنامه نگار منتقد رهبری که نزدیک به یکسال و پنج ماه است که به مرخصی نیامده، از زندگی رنجبار کودکانی سخن گفت که هیچ علاقه ای به مسائل سیاسی ندارند اما قربانیان واقعی سرکوب آزادی بیان در ایران هستند.
مسیح می گوید: " در یک چنین حکومتی مردم دستشان را به سختی به سمت خبرنگاران و منادیان آزادی بیان در کشورهای آزاد دراز می کنند. گاهی وقت ها آزادی بی حد و حصری که در دنیای غرب وجود دارد من را دچار تناقض می کند. چتر آزادی بیان در کشورهای دموکراتیک انقدر گسترده است که حتی دیکتاتور را هم در برمی گیرد. و دیکتاتور می تواند در مقابل دوربین های تک تک رسانه های معتبر دنیا بنشیند و مرگ آدم های کشورش را انکار کند. سوال اینجاست که ملتی که قربانیان همین دیکتاتور هستند جایگاه شان زیر این چتر کجاست؟"
او در پایان از جامعه ی بین المللی درخواست کرد تا هیئتی نه برای کار سیاسی که تنها برای بررسی وضعیت کودکان قربانی عازم ایران شوند. هم چنین خواستار استفاده از آزادی رسانه های غربی برای بررسی وضعیت کودکان قربانی شد.

هوشنگ اسدی؛ نویسنده و روزنامه نگار
این سقوط یک دولت است که حتی از حد ایدئولوژیک هم پایین تر آمده و به حد اوباشی گری رسیده است.
آقای اسدی دو دوران متفاوت از شکنجه در زندان را بررسی کردند. نخست شکنجه ی ایدئولوژیک در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی که در این سالها مخالفان هجده ساله تا دکتر جودت هشتاد و چهار ساله و مریم فیروز هفتاد و شش ساله از سقف آویزان می شدند و براساس سیستم شکنجه ی ایدئولوژیک مذهبی برای تهی کردن شان از انسانیت و شکستن شخصیت شان شکنجه می شدند. او می گوید در آخرین مرحله از شکنجه اش که در کتاب اش با عنوان "نامه هایی به شکنجه گرم" که به زبان انگلیسی منتشر شده نیز آمده، مدفوع اش را به او خورانده اند و او به جاسوسی همزمان برای شوروی، سیا و انگلیس اعتراف کرده است. اما در طول سالیان بعد، شکنجه گرها جایگاه حکومتی پیدا کرده اند. به طوریکه شکنجه گر وی با نام برادر حمید عضو بنیاد باران محمد خاتمی و سفیر ایران در تاجیکستان می شود. و در نتیجه آن سیستم بازجویی ایدئولوژیک تبدیل به بازجویی می شود که اسدی نام آن را اوباشانه می گذارد. او معتقد است که سیستم فیزیکی تقلیل پیدا کرده و سیستم اوباشانه قدرت بیشتری پیدا کرده است. در آن دوران به دختران مجاهد شب قبل از اعدام تجاوز می کردند و حالا به دختران پس از دستگیری تجاوز می کنند. چون اوباشان قدرت امنیتی را در دست گرفته اند که علاوه بر کسب اطلاعات و شکستن انسان ها، در پی لذت حیوانی نیز هستند. و در چنین سیستمی هیچ کس حتی از خود حکومت نیز مصون نیست.
او به عنوان نویسنده و روزنامه نگار یک خواسته از ارگان های جهانی داشت که آزادی ایران وجه المصالحه ی داد و ستد های بین المللی و وجه المصالحه ی اقتصاد قرار نگیرد. وی افزود کسانی که در پی حفظ این نظام هستند تا اتاق های سازمان ملل هم خواهند آمد و همه ی مردم جهان را به گند خواهند آلود. آقای اسدی خواست تا جامعه ی بین الملل این واقعیت را بفهمد و در کنار مردم ایران بایستد که دیر یا زود این حکومت را از راه خود کنار خواهند زد.

نشست های جانبی درباره ی وضعیت حقوق بشر در ایران در روز بیست و هشتم سپتامبر نیز ادامه یافت.   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست