یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شعبده ی نمایش - سید حسین جاودانی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ٨ آبان ۱٣٨۹ -  ٣۰ اکتبر ۲۰۱۰


سال گذشته دکتر سروش در نامه ای به آقای خامنه ای او را تذکار داد که این جمله ی وی که وقایع بعد از انتخابات موجب هتک حرمت نظام شد موجب ابتهاج آزادیخواهان را فراهم کرد و رهبر ایران احتمالا ناخواسته به دهشتناکی رویدادهای پس از انتخابات و رفتار تاسف برانگیز نظام جمهوری اسلامی اشاره کرده بود.
این روزها که شبکه های رادیو و تلویزیونی ایران از اخبار و تصاویری سرشار است که همان رهبر را در میان وادارانش نشان می دهد و در حجمی عظیم و کم نظیر، مردم ایران را زیر بمباران تبلیغاتی عجیب خود گم کرده است، بیشتر از گذشته سخن فیلسوف علم ایرانی شنیدنی است.
نمایش ارادت ورزی مردم به رهبرانشان البته در این سرزمین قدمتی دیرینه دارد،اما شاید چنین حجمی از تولید خبر و پوشش رسانه ای حتی در دوران پس از انقلاب ۵۷ نیز بی سابقه باشد.
نمایندگان مجلس، وزرا، مدیران و همه کسانی که صدا و سیمای ایران با آنان مصاحبه می کند و ما باید باور کنیم نماینده ی همه ی مردم ایران هستند! از اهمیت سترگ این سفر در تاریخ سخن می گویند و بلاهت تاسف انگیز اینکه رئیس مجلس که دانش آموخته ی فلسفه است و منطقا در پاسداشت رشته ی که خوانده باید اصولی سخن بگوید ازتاثیرات این سفر بر جهان سخن می راند!
رادیو و تلویزیونی که ذکر مستحب روزانه اش نمایش بدیهای جهان غرب است و از جمله آن بدیهای خود ساخته این است که رسانه های غربی مردم را اسیر هجمه های تبلیغاتی گسترده خود می کنند و اجازه تفکر به آنان نمی دهند، خود بالغ بر یک ماه است که آنچنان سفر معمولی یک مقام سیاسی به شهری در ۲۰۰ کیلومتری پایتخت را _ که البته وظیفه اوست _ خارق العاده جلوه می دهد که گویی تحولی شگرف، جهان را در خواهد نوردید و مردمان و جهانیان باید دست به دعا بردارند که هرچه زودتر این سفر شگفت انگیز ادیسه وار رخ دهد!! حیرت انگیز و البته شاید اندوه وار آنکه به تعبیر شنیدنی آن شاعر چیره دست خودشان از گفته ی خویش خنده می کنند و بر هنرمندی خود غبطه می خورند!
به واقع هیاهوی تبلیغاتی عظیمی که این روزها جمهوری اسلامی به راه انداخته- صرف نظر از ماهیت اصلی این سفر که بنا بر پاره ای تحلیلها به منظور تحت فشار قرار دادن روحانیون مخالف و متنفذ صورت پذیرفته است - در تاریخ حکومتهای ایدئولوژیک معاصر کم نظیر است و شاید اوج دستگاه استالینیستی شوروی سابق در دهه ٣۰ و ۴۰ را بتوان همتای آن برشمرد؛زمانی که رهبران شوروی که به ندرت به جایی سفر می کردند در سفری الهام بخش _ به تعبیر روزنامه های کمونیستی _ طبقه ی پرولتاریا را مدیون خود می کردند!
طرفه اینکه جناب پناهیان که سالهاست لقب کارشناس دینی را نیز یدک می کشد در توجیه به راه افتادن جمعی از قمیان! در استقبال از رهبری که بنا بر حدیثی متواتر و در شباهتی تاریخی امام اول شیعیان به شدت از این کار نهی کرده است و آن را وسیله ذلت دنیا و آخرت قلمداد نموده، میگوید: که قبح آن کار در آن زمان به خاطر آن بوده است که ایرانیان آنروز آنرا سنت خود می دانسته اند و ایرانیان امروز در استقبال از ولی الهی این چنین به خیابان می ریزند و اگر علی هم بود آنرا مجاز می شمرد؟!
این چنین سخنان تهی مایه و شگفت انگیز و مضحکی است که به تعبیر سروش بهجت زاست و نشان میدهد که پایه های استدلال نظامی که روزگاری بر اندیشه شریعتی و مطهری و طالقانی و یزدی و... بنا نهاده شده بود اینچنین چوبین و سخت شکننده شده است که از قیاسشان خلقی را خنده خواهد آمد.
اما اکنون به نظر همان ابتهاج گفته ی سروش انسان را فرا می گیرد.گویی دیگر یار با اینان همراه نیست و هرچه اصرار و ابرام دارند که بگویند ما و رهبرانمان محبوبیم! باز تاریخ راه خود را می رود و کار خود را می کند و گرنه چه نیازی است که این چنین هر بامداد و شامگاه و بر سر هر کوی و برزن فریاد ما خوبیم بزنند؟!
اساسا ما در وضعیتی ناساز و تحیرانگیز زندگی می کنیم و دو وجه تراژیک و کمیک زندگی هر دو ما را احاطه کرده است.وقتی که حدادعادل رئیس کنگره جهانی فلسفه ای میشود که ذات آن آزاداندیشی و نقادی است دیگر چه جای شکوه از سخن پناهیان است؟
آرامش دوستدار _ با همه ی انتقاداتی که به نامه ی وی به هابرماس وارد است _ به درستی به شعبده بازی ما ایرانیان اشاره کرده است؛ شعبده بازی که ما هم بازیگر و هم تماشاگر آن هستیم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست