یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نگاه شوونیستی به مبارزات ضدآپارتاید ملت آذربایجان


آیدین تبریزی


• خواستهای ملت آذربایجان نه به کوچکی توقیف یک روزنامه که به بزرگی پایان بخشیدن به سیستم آپارتاید و فاشیسم مذهبی در ایران است که این خواسته ها را به صورت روشن در شعارهای خود بیان کرده اند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٨ خرداد ۱٣٨۵ -  ۲۹ می ۲۰۰۶


آقای کرامت در نوشتاری با عنوان "تظاهرات ناسیونالیستی تبریز و سطحی نگری اپوزیسیون" در سایت اخبار روز ۴ خرداد، که سرشار از تناقض و با پیش داوری های ذهنی شوونیستی است، چنان به مبارزات حق طلبانه ملت آذربایجان تاخته است که گویی می خواهد تروریست هایی همانند بن لادن و القاعده را رسوا کند! در حالیکه وانمود می کند که می خواهد یک نهضت فاشیستی را رسوا کنند، در همان ابتدای سخن چنان تلقی فاشیستی از مفهوم ملت و مذهب ارائه می دهد که باعث حیرت هر انسان آزادیخواهی است. عین جمله را دوباره بخوانید و با دقت بیشتری کنکاش نمایید! "ملت، درست مانند مذهب، یک قالب سیاسی برای تداوم حکومت عده ای! بر یک جامعه است."
معنی و مفهوم دقیق این جمله که در توضیحات بعدی آن نیز مشهود است، این است که مفهومهایی مانند ملت و مذهب تنها باید ابزارهایی در دست قدرتمندان برای تداوم حکمرانی خود بر جامعه باشند و هیچ ارزش و مفهوم مستقل دیگری ندارند؟! افکار شوونیستی ایشان بسیار عریان مطرح شده است، آنجا که از "ملت سازی" در عصر سرمایه داری سخن می گویند ناگفته پیداست که معتقدند باید "کارخانه ملت سازی" در کشور به راه انداخت و از مواد اولیه ترک، کرد، لر، عرب، بلوچ، ترکمن، گیلک و ... نژاد پاک! آریایی و پارس تولید کرد؟!
ایشان از میان صدها شعار حق طلبانه و آزادیخواهانه مردم آذربایجان در راهپیمایی های اخیر از جمله "مدرسه به زبان مادریم" "زبان ترکی باید رسمی شود"   "مرگ بر آپارتاید"   "اگر قفسم از طلا باشد همچنان هوس آزادی دارم" "مرگ بر فاشیسم" و ... تنها به معدود شعارهایی که در هر تجمع غیر رسمی و خودجوشی امکان سر داده شدن آن وجود دارد تکیه کرده اند و چنان نتایج عجیبی گرفته اند که می توان آن را در راستای همان تفکر شوونسیتی و فاشیستی ایشان تعبیر کرد. این نتیجه گیری که ترکها به بمب هایی بر علیه اقوام غیر خودی تبدیل خواهند شد، در حالیست که ملت آذربایجان در طول تاریخ خود ثابت کرده است که حتی در بدترین شرایط و در اوج ظلم و خفقان حاکمان ستمگر، هرگز دست به اعمال تروریستی و خشونت آمیز نزده است و این را مقایسه کنید با سایر ملیتهای تحت ستم ایرانی یعنی کردها، بلوچ ها و عربها و نمونه های دیگر بین المللی از عصیان خشونت آمیز اقلیت ها مانند پ ک ک. البته این نباید توهینی به سایر ملیتها تعبیر شود زیرا دلیل اصلی آن تفاوت در این است که ملت آذربایجان خود را نه یک اقلیت که اکثریتی اقلا هم وزن با فارسها در ایران می داند و به صورت مسالمت آمیز خواستار احقاق این جایگاه طبیعی و قانونی خود در ایران است.
اما من نمی دانم چرا ایشان از شعار "فریاد، فریاد، من ترکم" این چنین برآشفته اند! طبیعی است ملتی که هویتی جعلی و ساختگی در "کارخانه ملت سازی" شوونیزم فارس برایش بافته شده، با تمام وجود هویت حقیقی خود را فریاد بزند و خواستار به رسمیت شناخته شدن هویت واقعیتی خود شود. این سیاست شوونیستی که ترکان آذربایجان را آذری و شاخه ای از نژاد پاک آریایی! معرفی می کند، سیاستهای سابق کشور ترکیه را به یاد می آورد که کردها را ترک کوهی می نامید! اما امروزه کشور ترکیه که هر روز خود را بیشتر به استانداردهای اروپایی نزدیک می کند، این سیاست غلط را به کنار گذاشته و هویت کردی کردها را به رسمیت شناخته است. ملت آذربایجان هویت ترکی خود را برای فخر فروشی فریاد نمی زند بلکه برای رسوا کردن کسانی که نژاد پاک! آریایی را مایه مباهات و فخر فروشی قرار داده اند، با تمام وجود فریاد می زند که علی رغم سمپاشی های وسیع شوونیست ها در تحقیر و توهین به نژاد ترک و وحشی خواندن آنها و به عرش اعلا بردن نژاد پاک! آریایی، هویت حقیقی خود را با تمام وجود حفاظت و پاسداری خواهد کرد و همه ناچار به پذیرش آن هستند.
آقای کرامت در ادامه به دلیل فراموش کاری تعمدی خود، نقش برجسته ترکان آذربایجان و بویژه تبریز را در تمام نهضت های آزادی بخش صد سال اخیر از نهضت مشروطه گرفته تا انقلاب ۵۷ به کلی از یاد می برد (که متاسفانه همه این حرکتها در نهایت از اهداف اصلی خود منحرف شدند) و چنین ادعا می کند که تنها ایده ناسیونالیسم، ملت آذربایجان را به حرکت وا می دارد و آنها نسبت به سایر تبعیضات اجتماعی خاموش و حتی راضی هستند؟! این توهینی آشکار و حتی بالاتر از توهین کوچک روزنامه ایران است. فقط ایشان را کمی به تفکر دعوت می کنم تا با خود بیندیشند که در جریان اعتراضات ۱٨ تیر در کوی دانشگاه، غیر از تبریز، کدام شهر ایران به حرکت و خروش آمد و به حمایت از دانشجویان بی پناه دانشگاه تهران به پا خاست. واقعا انصاف هم خوب چیزی است!
در ادامه به استاندارد دوگانه در برخورد با آزادی بیان اعتراض می کنند در حالیکه خود ایشان همین استاندارد دوگانه را در برخورد با شعار احساسی تعدادی از جوانان آذربایجانی، که جو ملتهب اعترضات خیابانی، آنها را به مقابله به مثل با توهین روزنامه ایران وادار کرده بود یعنی شعار "فارسی زبان سگ است" به کار می بندند. یعنی در حالیکه در برابر تشبیه زبان ترکی به زبان سوسکی آن هم با آن تعبیرهای شنیع و زننده و در یک روزنامه رسمی دولتی، ژست دمکرات منشانه گرفته و آن را معادل آزادی بیان عنوان می کنند، در برابر شعار مقابله به مثلی که در یک جو احساسی و ملتهب توسط برخی داده شده است، چنان بر می آشوبد که حرکت ملی آذربایجان را با جنبش حماس (که دستش به ترور کور انسانهای بی گناه و غیر مسلح آلوده است) و طالبان و تمام جنبش های منفور جهان (و شاید القاعده را فراموش کرده باشند؟!) قابل مقایسه می داند بدون آن که زحمتی به خود بدهد و وجه تشابه های این همه حرکتهای متعدد و متضاد را با حرکت ملی آذربایجان نشان دهد!
در پایان نیز همانند حکومت فاشیست حاکم بر ایران، ریشه تمام این اعتراضات مدنی و مسالمت آمیز را که توسط عمال رژیم، وحشیانه به خاک و خون کشیده می شود به دشمن خارجی یعنی آمریکا نسبت می دهد و ادعایی دروغین را مطرح می کند که گویا آذربایجانیان شهروندان منتسب به اقوام و ادیان دیگر را به گلوله می بندند و پیاده نظام لشکر متجاوز خارجی هستند؟!
من شخصا به عنوان یک ترک آذربایجانی در عین حالی که از توهین غیر قابل انکار روزنامه ایران نسبت به ترکها و زبان ترکی (آنجا که می گوید سوسک (ترک)، زبان آدم حالیش نمیشه و دستور زبان سوسکی (ترکی) آنقدر سخته که ٨۰ درصد خود سوسکهام بلد نیستند و ترجیح می دن به زبونهای دیگه (فارسی!) حرف بزنن) ناراحت هستم، اما توهین های آقای کرامت را به شعور و آگاهی ملت آذربایجان و نهضت آزادیخواهانه و ضد آپارتاید آنان، بسیار فراتر از توهین سخیف روزنامه ایران می دانم و از ایشان دعوت می کنم به همین دلیل از ملت بزرگ آذربایجان پوزش بخواهند.
همچنین به نظر من توقیف یک روزنامه به دلیل یک اهانت (هرچند هم این اهانت بزرگ باشد) جریمه متناسبی نیست و چون روزنامه ایران یک روزنامه دولتی است، می تواند با تغییر مدیرمسئول و سردبیر دوباره منتشر شود. البته مدیر مسئول و سردبیر و نویسنده مطلب می بایست در یک دادگاه صالح محاکمه شوند و در صورت اثبات جرم به صورت متناسب (نه کمتر از معمول و نه بیشتر از آن) مجازات شوند. در واقع خواستهای ملت آذربایجان نه به کوچکی توقیف یک روزنامه که به بزرگی پایان بخشیدن به سیستم آپارتاید و فاشیسم مذهبی در ایران است که این خواسته ها را به صورت روشن در شعارهای خود بیان کرده اند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست