نگاه غیر اصولی اکبر گنجی به جنبش و برخی عملکردهای آن
مهیار فرآورده
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۵ آبان ۱٣٨۹ -
۶ نوامبر ۲۰۱۰
آقای اکبر گنجی در این اواخر نظرات تازه ای در مورد جنبش آزادیخواهی که به جنبش سبز شهرت یافته ابراز کرده و در گفتگو با برنامه روی خط کانال تلویزیونی صدای آمریکا – سه شنبه 11 آبان – نیز آنها را تکرار نموده که در بیشتر موارد غیر اصولی و یا متناقض بنظر می رسند.
وی در پاسخ به پرسش: «آیا اعتراض های پس از انتخابات را می شود در قالب جنبش دسته بندی کرد یا خیر»، می گوید: «اگر مطابق تعاریف کلاسیک، رهبری تثبیت شده و سازمان یافته گی جنبش را در نظر بگیریم و تشکیلات داشتن جنبش را در نظر بگیریم و اعتراضات سیاسی را در نظر بگیریم، ما می توانیم بگوئیم جنبش نداریم»!
آنچه از تعریف بالا به دست می آید اینست که چون اعتراض ها، رهبری تثبیت شده ندارد و سازمان یافته نبوده است و دارای تشکیلات سازمانی نیست، پس نمی توان آنرا جنبش تلقی کرد.
پاسخ بالا این پرسش را بوجود می آورد؛ پس اعتراض های سراسری پس از خرداد 88 چه ماهیتی داشتند؟ آیا غیر از این بود که مردم در اعتراض به حقوق سیاسی پایمال شده خویش به خیابان ها ریختند؟
آقای گنجی باید روشن کند اگر حرکت های اعتراضی و آزادیخواهی در جامعه ما - از پایتخت گرفته تا شهرهای کوچک – که باعث یورش نیروهای امنیتی به خانه های مردم در تمام سطوح فکری و عقیدتی و بازداشت آنها می شود در قالب جنبش نمی گنجد، پس ایشان باید نام و قالب دیگری برای حرکت مردم پیشنهاد کند.
و اگر بازداشت های اشاره شده در بالا، انعکاس مبارزه و اعتراض مستمر مردم به سیستم سیاسی موجود نیست، پس زندانی های سیاسی باید جرم دیگری مرتکب شده باشند، چون به زعم آقای گنجی «ما الان شاهد این اعتراض سیاسی نیستیم»!
تناقض این اظهار نظرها آنجا بچشم می خورد که آقای گنجی بر اساس معانی دیگری که راجع به آنها توضیحی نمی دهد، داشتن "چیزی بنام جنبش" را یک "احتمال" تلقی می کند! ولی همزمان، در سراسر گفتگوی خود حرکت مردم را "جنبش" می نامد، و حتی برای آن مطالباتی نیز قائل است که از سوی مردم عنوان شده:
"حقوق مدنی و شهروندی، حق آزادی انتخاب سبک های مختلف زندگی، آزادی های اجتماعی، حق عدم تعرض دولت در حوضه خصوصی و عمومی و آزادی های حقوق سیاسی، از جمله حق تجمع، حق آزادی بیان، حق اعتراض، حق اعتصاب، حق برخوردای از انتخابات آزاد رقابتی..."
نکته دومی که آقای گنجی بر آن اصرار می ورزد اینست: «ما هیچ دلیلی نداریم که بگوئیم آقای موسوی بالای 20 میلیون رای آورده». با اینحال ایشان معتقد است که: «این آرا را این نظام بدون شمارش به حساب محمود احمدی نژاد ریخته و تقلب بحث 5 میلیون و 7 میلیون نیست. قطعن تعداد تقلبات بالاتر از اینست»!
آقای گنجی در اینجا دچار یک اشتباه گردیده و در محاسبه خویش سرگردان شده است. خود "نظام" تعداد آرای داده شده به آقای موسوی را 12 میلیون اعلام کرده، و اگر به زعم آقای گنجی تقلب از 7 میلیون هم فراتر رفته باشد، بنابراین میر حسین موسوی باید20 میلیون رای آوره باشد که با دیگر گفته گنجی همخوانی ندارد. چون ایشان معتقد است برنده انتخابات باید 20 میلیون رای میاورد که تعداد آرای آقای موسوی به 20 میلیون نرسیده!
به دیگر سخن، در شرایطی که بگفته گنجی «نظام آرا را شمارش نکرده» و «کسی نمیداند آرا ریخته شده به صندوق ها چه میزان بوده»، پس ایشان از کجا می تواند اطمینان داشته باشد که آرای هیچکدام از رقبا به 20 میلیون نرسیده و انتخابات به دور دوم می کشید؟
مطلب سومی که آقای گنجی طرح می کند اینست که: «هیچکدام از آنها [آقایان موسوی و کروبی] از پیروزی قطعی موسوی در انتخابات سحن نگفتند». و این خلاف واقع است. ویدئویی از سوی جنبش سبز انتشار یافت که میرحسین موسوی را پیش از اعلام نتایج شمارش آرا توسط صدا و سیما، پشت یک میز کوچک که فکر می کنم میکرفن روی آن قرار داشت نشان می دهد و او در آنجا برنده بودن خود را اعلام می کند. علاوه بر این، در همان روزها خبری منتشر شد که خامنه ای پیش از اعلام نتایج گفته بود؛ موسوی را برنده اعلام کنید، اما سروصدا راه نیندازید!
اکبر گنجی برای اثبات ادعای خویش به دو مورد متوسل می شود. یکی مصطفی تاج زاده را مثال می زند که «بجای تقلب [در انتخابات] از کودتای مخملی استفاده کرده» و دیگری «موسوی در نامه سال گذشته خود به شورای نگهبان از ابطال انتخابات سخن گفته نه از پیروزی خود» که البته هیچکدام از این دو نمی تواند دلیلی بر ادعای گنجی باشد.
در مورد نخست، اصطلاح "کودتای مخملی" بمراتب بار منفی بیشتری از "تقلب در انتخابات" دارد و در مورد دوم، طبیعی است که چون میرحسین موسوی دسترسی به صندوق های رای نداشت، یعنی سندی در دست او نبود، ناچار از ابطال انتخابات سخن گفت و نه از برنده شدن خود در انتخابات.
مطلب چهارمی که می توان در موردش به نظرات آقای گنجی ایراد گرفت اینکه؛ گرچه وی معتقد است «آن چه ما در کشور با آن مواجه هستیم یک نارضایتی گسترده عمیق نهادینه شده در مردم است نسبت به وضعیت و نظام سیاسی موجود»، اما بدنبال آن می گوید: «کسانی ادعا می کنند ما یک جنبش داریم و این جنبش بصورت شبکه ای در کل کشور بسط پیدا کرده نهادینه شده، عمیق شده گسترده شده. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد باید بتوان از این میلیون ها رای بگونه ای در اعتراض سیاسی از آن استفاده کند و ما الان شاهد این اعتراض سیاسی نیستیم.»
این سخن گنجی را می شود به دو بخش تقسم کرد.
1- انتقاد وی از "کسانی" که ادعا می کنند جنبش داریم و این جنبش بصورت شبکه ای در کشور بسط پیدا کرده.
2- اینکه در جامعه اعتراض سیاسی مشاهده نمی شود.
گرچه نه آقای گنجی توضیح بیشتری در مورد آن "کسان" می دهد و نه مجری برنامه این پرسش را مطرح می نماید، اما آدرسی که گنجی می دهد آخرش به به اینجا می رسد که نحستین بار آقای موسوی از جنبش بصورت "یک شبکه" نام برد و وبسایت کلمه در روز اول مهرماه سال جاری خبرنامه خود را زیر عنوان: "«کلمه» برای همسایه، همکلاسی (+) (1)"، جهت پرینت و توزیع آن بین مردم منتشر کرد. نزدیک به 300 دیدگاه در زیر این مطلب دیده می شود که اغلب اعلام آمادگی برای توزیع آن کرده اند.
انتقاد گنجی در بخش یک آنست که: اگر "کسانی" گفتند ما یک جنبش داریم و این جنبش بصورت شبکه ای در کل کشور بسط پیدا کرده، این تنها یک ادعاست و جنبش بطور شبکه ای در کشور بسط پیدا نکرده، چون اگر چنین چیزی بود باید در اعتراض سیاسی منعکس می شد.
در این مورد، نظر آقای گنجی را به عکس یک نامه (2) که از سوی حراست مدیریت آموزش و پرورش تهران به مراکز آموزشی تابع منطقه 2 فرستاده شده جلب می کنم که دوشنبه سوم آبان در وبسایت خبرنگاران سبز منتشر شد. در این نامه، حراست آموزش و پرورش در مورد توزیع نسخه های چاپی روزنامه کلمه در مدارس، به مدیران مراکز آموزشی هشدار می دهد و از آنها می خواهد «در صورت مشاهده ی روزنامه ی فوق، ضمن جمع آوری فوری آن و شناسائی مبادی ورود آن به مدرسه، بلافاصله موضوع را به صورت مکتوب به کارشناسی حراست منطقه اطلاع دهند»!
علاوه بر این به گزارش مهر، معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش توزیع نشریه برخی از جریانات سیاسی در بعضی از مدارس کشور را تایید نمود. این حرف موید آنست که نشریه کلمه تنها در مدارس تهران توزیع نشده، بلکه گستره کار در سطح کشور بوده است! (+) (3)
اگر سخن آن "کسان" تنها یک ادعا بود و نتیجه ای در اعتراض های سیاسی جنبش نداشت، امروز این نامه به بیرون درز نمی کرد و معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش توزیع نشریه کلمه را در سطح کشور تایید نمی نمود!
بنابراین اعتراض ها در جامعه جریان دارد و اگر آقای گنجی نمی بیند، یا بدلیل دوری ایشان از ایران و کم اطلاعی وی در این زمینه است و یا واکنش "بغض"ی است که وی در اعتراض به "لجن مالی" گروهی در جنبش دارد. گروهی که بگفته وی «بنام سبز بدنبال درست کردن دیکتاتوری هستند». در پایان این مطلب بیشتر به آن خواهم پرداخت.
او در بخش دوم می گوید: «ما الان شاهد این اعتراض سیاسی نیستیم». بهتر بود ایشان نخست تعریفی از "اعتراض سیاسی" می دادند. زیرا اگر دیوارنویسی و اسکناس نویسی های مداوم، اعتراض های کارگری، اعتصاب های اینجا و آنجا، اعتراض های دانشجویی که با وجود سرکوب شدید همچنان جسته و گریخته ادامه دارد، نامه های سرگشاده زندانیان سیاسی، پیگیری مادران داغدیده در رابطه با قتل فرزندان خویش، دفاع وکلا از پرونده های پرخطر و بازداشت شدن برخی از آنها، و ده ها نوع اعتراض دیگر که می توان شمرد، اگر این اقدامات "اعتراض سیاسی" نیستند، پس چه هستند؟!
کلیه این اعتراض ها در حالی انجام می شود که بگفته خود آقای گنجی: «... رژیم سرکوبگر بصورت جنایت باری با این مردم برخورد کرد آنها را بدستور شخص رهبر به گلوله بست و مطابق آمار خودشان 4000 نفر بازداشت کردند. شکنجه کردند سرکوب شدید کردند همه روزنامه ها و رسانه را بستند همه احزاب را تعصیل کردند و حتی وضعیت را به اینجا رسانده اند که آقای کروبی می خواهد برود به دیدن آقای موسوی در منطقه پاستور نمی گذارند...»
البته می شود به چگونگی رهبری جنبش انتقاد کرد، اگر بشود گفت رهبر جنبش کیست. چراکه آقایان موسوی و کروبی خود را همراهان و نه رهبران جنبش می دانند و بزعم اکبر گنجی هم همینگونه است. اما نگاه غیر اصولی آقای گنجی به جنبش و عملکردهای آن، این پرسش را مطرح می کند که منظور او از این گونه حرف ها واقعن چیست؟
مطلب پنجمی که آقای گنجی عنوان می کند و در بالا اشاره کوتاهی به آن شد، موضوع رشد یک لایه از افرادی در جنبش است که به گفته وی «از هم اکنون بنام سبز بدنبال درست کردن دیکتاتوری هستند» و «می گویند فلان حرف را که به مصلحت نیست نباید زد، الان وقتش نیست».
با توجه به شواهدی که وجود دارد این گفته ایشان درست است. عده ای سعی دارند با استفاده ترفندی از همان "مصلحت"ی که حکومت اسلامی 32 سال بر کشور حکومت کرد، از فاش شدن مسائل گذشته همچون اعدام های دهه 60 جلوگیری کنند. شواهدی که به آن اشاره شد، به تشریح در این مقاله (4) به آن پرداخته شده که در اینجا از تکرار آن خودداری می شود و خواننده را به آن رجوع می دهم.
1- www.kaleme.com
2- www.greencorrespondents.com
3- mehrnews.com
4- www.akhbar-rooz.com
|