با رویش جوانه ها چه می کنید؟
امیر جواهری لنگرودی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۱ خرداد ۱٣٨۵ -
۱ ژوئن ۲۰۰۶
گیرم که می زنید، گیرم که می ُبرید، گیرم که می کُشید، با رویش ناگزیر جوانه چه می کُنید؟
با اقدام مشترک اعتراضی ما در سطح جهان ، آزادی همه دستگیر شدگان را ممکن گردانیم!
در ایران همه فعالیت ها، اقدامات ، تحرکات آزادی ستایانه وبرابری خواهانه را به ببهانه «دخالت بیگانه » مثله می کنند و بزندان می کشانند۰ موج وسیع دستگیری ها از شمارش فزون گشته و رژیم با همه نیرو در برابر هرگونه اعتراضی با سرب داغ پاسخ می گوید!
می توان گفت: در ایران هیچ چیز عوض نشده، هر لحظه آزادی را ببهانه « جدایی طلبی » سر می برند! و جدایی طلبان پان ترکیست خود آبشخور این بهانه قصابانه نظام آدمی خوارند۰
رژیم جمهوری اسلامی در طول تمامی۲۷ سال حاکمیت سیاهش، خواست ها ومطالبات وانتظارات همین مردم را به بهانه جدایی خواهی نیروی معینی، به خون کشیده است۰ فاشیسم مذهبی حاکم، هم اینک در کنار عافیت طلبان عظمت طلب در این شرایط که هزاران هزار تن به خیابان آمده اند، صحنه را برای حیات نباتی خود غنیمت یافته اند و شعار برتری قومی سر می دهند : « فارس ، روس ، ارمنی ، دشمنان ترک آذری » تا سیر واقعی مبارزات آزادیخواهانه مردمان ایران را به انحراف بکشانند و همین عمل، تیغه سرکوب رژیم را تیزتر می سازد تا همه چیز را به یکباره دژم گونه در نوردد و موج کشتار نقده و دستگیری غیر قابل شمارش شهرهای : تبریز ــ ارومیه ــ اردبیل ــ نقده ــ زنجان ــ ماکو – خوی- سلماس – مشکین شهر- زنجان و۰۰۰۰۰تهران را به پیش گیرد
۰
به گزارش ایلنا، غلامحسین الهام، سخنگوی دولت در نشست هفتگی خود با خبرنگاران داخل کشور، پیرامون حوادث هفته های پیش ( اعزام یکانهای پیاده و سواره به نوار نواحی مرزی استان سیستان و بلوچستان ) به این سو ومسائل چندی صحبت کرد که ماجرای آذربایجان و دستگیری های اخیر برجسته ترین آن بوده است ۰ وی بیان داشت : « حضور بیگانگان در مرزهای جنوبی به ناامنیهای موجود دامن زده و این امر باعث به هم ریختن امنیت منطقه شده است.» وی گفت: « با توجه به گستردگی مرزها و تحریکات متعدد دشمنان، برقراری امنیت در کشور کار چندان سادهای نیست.» سخنگوی دولت در رابطه با ناآرامیهای چند روز اخیر در مناطق آذری زبان، گفت: « همانگونه که از سوی بیگانگان نیزاعلام شده، اعتبارات خاصی برای این امر اختصاص یافته و ماهوارههایی نیز به دنبال تحریک گروههای ایران برای برهم زدن نظم و وحدت ملی بودهاند.
وی با بیان اینکه رویکرد این گروهها تفرق هویتی در کشور ماست» گفت:«اسناد و نشانههای متعددی داریم مبنی بر اینکه مرکز هدایت این رویکرد وابسته به بدخواهان ملت ما است.» سرانجام وی تیر خود را از تیرکش رها ساخت ودستگیری ها، سرکوب و کشتار روزهای اخیررا به نام مردم آذربایجان به خبرنگاران قبولاند وادامه داد وگفت : « دشمنانی که به دنبال ایجاد تفرقه بین قومیتها هستند، بدانند راهی که می روند مشت بر سندان کوبیدن است و نمیتوانند به اهداف خود دست یابند.... البته دولت نیز نسبت به افراد و گروههایی که بخواهند باعث سلب امنیت مردم شوند، واکنش نشان میدهد گرچه خود مردم جلوی این نظم شکنان را میگیرند.» پرسیدنی است آیا موج وسیع دستگیری های چند روز اخیر در سطح وسیع دانشگاهها از جمله : بازداشت و دستگیری وربودن عابد توانچه و یاشار قاجار ودستگیری های ؛ فرانک فرشباف دانشجوی دانشگاه تربیت معلم، رضا بابایی، ، قهرمان خدابنده، محمد باقر جعفری، دانشجویان دانشگاه بهشتی، مجید حسینی دانشگاه پلی تکنیک، حیدر شادی، یوروش (آیت) مهرعلی بیگلو، رامین صدیقی، آرش قلی زاده، فرزاد خجسته نیا، عیسی برقی، فرشاد فرشید فر، ساسان ضحاک، روشن فاخری ، جعفر صفری، امیر نوری، داوود شیردل، ارسلان جعفری، صدرالدین موسوی، زهره مظلومی ، هاجر سلطانی ، محمد احمدی ، مرتضی نادری ،علی نورمحمدی ، اکبر حسین زاده ، و یزدان اشرفی دو دانشجوی دانشگاه حصارک کرج ، سید رسول سمیعی نژاد، احمد مهاجری ، تئلناز نعمتی ، ثریا بخشی ،عباس بیگ زاده ، رضا بیگ زاده و همسرش، امیر مقیم، هاجر کریم نژاد، زینال آل اوغلو که تعدادی از آنها مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند. و یورش دزدانه به منزل زهره وفایی روزنامه نگارومدیریت انتشارات زینب پاشا در تبریز و دستگیری عیوض طاها مدیر نشریه یاپاق، رضا کاظمی مدیر اجرایی ، یونس صفدری و بابک اجاق نویسنده نشریه یارپاق توسط اداره اطلاعات مغان در استان اردبیل . دستگیری علی نظری مدیر نشریه آراز و وحید درگاهی نویسنده نشریه آوای اردبیل ، دکتر احمد رضایی نویسنده واستاد دانشگاه، منوچهر عزیزی روزنامه نگار، مهندس غلامرضا امانی روزمانه نگار، چنگیز بختاور روزنامه نگار در تبریز، اروج امیری در مرند و امین موحدی در مشگین شهر بازداشت شدند. اینها همه « واکنش مردم ، جلوی این نظم شکنان »ادعایی سخنگوی دولت احمدی نژاد می باشند ؟ که این چنین فضاحت بار در روز روشن آدم میکشید ، دستگیر می سازید، وفرزندان مردم را از مادران، پدران و کودکان و همسرا شان جدا می سازید؟ بی جهت نیست که وزیر کشور پورمحمدی بر زبان میراند :« در تجمع مردم اردبیل دشمنان ما و از جمله آمریکا، عده ای را فرستادند تا نسبت به تخریب اموال عمومی و شکستن شیشه ها اقدام کنند.» و ریئس قوه قضاییه شاهرودی گفت: « در تحرکات اخیر مشخص شد که عناصر زیادی از دستگیرشدگان از عوامل گروهک ها و عامل خارجی بوده اند.» برای ما که زخمی همین نظام هستیم ، آشکار است که سرکوب و تارومارهرحرکت مردم در : ترکمن صحرا- کردستان – اهواز – سیستان و بلوچستان و آذربایجان از دیر باز تا به امروز به بهانه توطئه های « دشمن خارجی » و« عوامل بیگانه » « گروهک » ها سرکوب گشته اند و این برای ما تازگی نداشته و ندارد . آنچه در این میان به غلظت ادعای رژیم یاری میرساند ، به انحراف کشاندن سطح مبارزه جدی و جاری مردمان کشور، در برجستگی یافتن ناسیونالیسم قومی وعربده کشی آنها علیه آزادی بیان وحرمت اندیشه غیر است که به حکومت گران کمک می رساند تا هر اقدامی را سرکوب و منکو ب نمایند .
حق تعیین سرنوشت ملل با بیداری و آگاهی یکایک ملل و اتحاد داوطلبانه آنان در همزیستی با ملل دیگر معنی می یابد . ملی گرایی ملت زیر ستم با ملی گرایی ملت ستمگر یکی نبوده و نیست . جنبش کارگری در کشور ما نمی تواند با ناسیو نالیسم ملیتهای زیر ستم با همان حدّ ت و به همان شیوه های مبارزه کند که با ناسیونالیسم ملت های غالب . زیرا اینها دست کم در حال حاضر، عمدتا خصلت واکنشی دارند و با از بین رفتن ستم ملی و تضعیف ناسیونالیسم ملت غالب، حتما تضعیف خواهد شد . ما بویژه ناگزیم ؛ همیشه این قانون زندگی را بیاد داشته باشیم که هر ملیتی که ملت دیگری را سرکوب می کند ، زنجیره های خود را محکم تر می سازد. میزان هر آزادی سیاسی با میزان آزادی مخالفان آن سنجیده می شود. در مورد حق تعیین سرنوشت ملی هم معیار پذیرش این حق ، پذیرش حق جدایی هم است و گر نه چگونه ممکن است ملتی را که از حق استقلال و حق تشکیل دو لت مستقل از ملت های دیگر بر خوردار نیست، ملتی برخوردار از حق حاکمیت دانست ؟
دمکراسی کسانی که حق تعیین سرنوشت ملیت های ایران را به شرط حفظ تمامیت ارضی کشور می پذیرند، به دمکراسی آنهایی شباهت دارد که آزادیهای مردم ایران را به شرط عدم مخالفت آنها با سلطنت یا ولایت مطلقه فقیه قبول دارند . مردم ایران این نوع « دمکراسی های » داخل گیومه را تا به امروز به حد کافی تجربه کرده اند و در تمام طول تاریخ معاصر این کشور برای آزدی هایی جنگیده اند که در این دمکراسی ها، جز آزادی خیانت نام دیگری نداشته اند . امروز در ایران و هر کجای جهان ، کسی که حق جدایی ملل را می پذیرد، در مقابل این سئوال پاسخ دمکراتیک و متمد نانه ای داشته و دارند . آن اینکه :
ملت مزبور از طریق یک انتخابات آزاد ، اراده خود را بیان می کند و نتیجه انتخابات هر چه که باشد ، محترم شمرده می شود. اما کسی که حق جدایی را قبول ندارد، جز توسل به جنگ و برادر کشی و سرکوب اراده یک ملت ، چه پاسخ دیگری می تواند داشته باشد؟ البته این خشونت و سرکوب در یک روز فرضی در آینده ای دور و نامعلوم شروع نخواهد شد، بلکه می تواند از همین امروز و دقیقا امروز به راه افتد. چیزی که در طول همین حوادث اخیرآذربایجان نگرانی عمیق تمامی ما جانبداران آزادی خواهی را برانگیخت و هنوز هم به پایان نرسیده است . کافی است یک جریانی پیدا شود و مثلا در میان آذری ها، جدایی از ایران را تبلیغ کند. مخالفان حق جدایی و حق تعیین سرنوشت ، چنین کار و خواستی را منتهای خیانت می دانند و قاعد تا از سرکوب جریان جدایی طلب حمایت خواهند کرد. آنچه را که همه ما در طول روزهای اخیراز جانب حکومتگران و متحدان آنان شاهدش بودیم ، خود شاهد آشکار چنین شرایط نابهنگامی است .
این کار یعنی سرکوب ودستور حمله و قتل و عام مردم ، علاوه بر محدود سازی نا مشروع آزادی های سیاسی ، احتمالاّ نه فقط جدایی طلبی را تضعیف نمی کند ، بلکه با جریحه دار کردن آذری ها به فضای تفاهم و همگرایی میان ملیت های ساکن ایران نیز آسیب می زند . مخصوصا اگر جریان جدایی طلب از نفوذ قابل توجهی در میان مردمان آذری برخوردار باشد ، سرکوب آنها به سرعت ، می تواند به یک سرکوب توده ای تبدیل شود ، و این یعنی فاجعه ای برای دمکراسی و تحقق آزادی و برابری در سراسر ایران و فراهم ساختن زمینه نوعی مداخله برای آنانی که جهت پاره پاره ساختن ایران صد ها میلیون دلارتا به امروز هزینه کرده وانواع رادیو ها و تلویزیون های چند زبانه را راه انداخته اند وچکمه پوشانی را در دیواره مرزی کشورمان جای داده اند.
در ایران تنها با پذیرش حق تعیین سرنوشت و از جمله حق جدایی ملیت ها است که می توان تحقق دمکراسی را تضمین نمود . قبول و محترم شمردن این حق را باید یکی از معیارهای اصلی تعهد به دمکراسی در ایران چند ملیتی دانست و ملیت های ساکن کشور تنها با برخورداری بی قید و شرط از این حق است که می توانند به حقوق و فرصت های برابر دست یابند. بنابراین کسی که برا ی دمکراسی مبارزه می کند ، نمی تواند برای دستیابی ملیت های ایران به چنین حقی نجنگد و نمی تواند ازآزادی تبلیغ و تشکل جریان های ملی جدایی طلب پشتیبانی نکند . قبول این امر تایئد ناسیونالیسم ، ملیت های زیر ستم نیست بلکه تنها راه دمکراتیک و موثر بی اعتبار کردن هر نوع ناسیونالیسم وپرکردن دره افراطی گری و توهم زدایی ها و نشان دادن اصل برابری وحق شهروندی و تضمین همبستگی میان کار گران و زخمتکشان همه ملیت ها است . اگر کانادایی ها ، حزب جدایی طلب کبک را به اتهام خیانت، از همان روز اول سرکوب می کردند ، ما شاید چه اتفاق نا گواری در کانادا بودیم ؟ بیشک در بهترین حالت ، کبک با مردمش به یک ایرلند شمالی تبدیل می شد و بعد از همه کشت و کشتارهایی که در آن صورت به راه می افتاد. گرایش به جدایی نیز در میان کبک ها مسلماّ نیرومند ترازامروز می بود. گفته می شود ؛ آمریکا هم چنین در یک استان نفت خیز و پولدار کشور کانادا، آلبرتا همواره از حزب محافظه کار کانادا که در این استان از قدرت خاصی برخوردار است، حمایت می کند وآنها هم گاهگاهی برای خاراندن دولت فدرال که غالبا در این سالها لیبرالها بوده اند، از نغمه جدایی سخن می گویند . این حمایت های آمریکا از برخی سیاستمداران دست راستی در مواقع لزوم برا ی گرفتن امتیازات و فشارهای خاص بر دولت مرکزی و فدرال اعمال می شود. از اینرو شرط حق خود مختاری ملت ها و حتی فدرالیسم را می بایستی در چهارچوب فعل و انفعالات سیاسی قدرتمندان نیز دید . کشورهای ا مپریالیستی در مواقعی بر حفظ تمامیت ارضی تکیه می کنند ، چرا که منافع شان آنگونه اقتضاء می کند و زمانی همچون مقطع جنگ سرد به شقه شقه کردن کشورها می اندیشند و زمانی به طرح فدرا لیسم بمانند نقشه آقای مایکل لیدین و موسسه انترپرایز و جمع کردن سران عشایر و قبایل واقوام بدور میز مشاوره و رایزنی اش .... با این همه پرسش اساسی این استکه : آیا در یک ایرلند جهان سومی، دمکراسی می تواند ، کوچک ترین شانسی داشته باشد و خود را برای آبادانی زندگانی مردمانش به نمایش بگذارد ؟ بدون شک نه! همانگونه که در ایران تا به امروز و در هر دو نظام شاه و شیخ ، همیشه مردمی که از تحقیر و آزاد ، بی عدالتی و زورگویی ، تبعید و آواره گی ، بی خانه مانی ونداری و فقر برآشفته و به پا خواسته اند، توسط حکومت گران به بهانه « تحریک خارجی » و « بیگانه پرستی » و « نوکری اجنبی » منکوب شده اند. در واقع اینجا هم مردمی قربانی اصلی هستند که به پا خواسته اند و دراین میان ، کسانی نیز فر صت را غنیمت شمرده و با طرح شعارهای انحرافی و برتری طلبانه ، ودامن زدن به نفرت قومی، و حتی نارضایی ملی و تشدید نابرابری های ملی بین اقوام و ملیت ها ، خود را صحنه گردان ، فاشیسم مذهبی حاکم ساخته و مردم نیز قربانی این لجام گسیختگی افراطی گشته تا رژیم جمهوری اسلامی زمینه را برای سرکوبگری سبعانه ، جنبش اعتراضی مردم و جلوگیری از تجمعات، اجتماعات ، اعتصابات و پیشروی آنان سد نمایند و منکو ب شان سازند و با رعب و هراس آفریدن ، دست به کشتار زنند و این همه را نیز به نام « حفظ تمامیت ارضی » و« تشخیص مصلحت نظام » فراهم می سازند .
امروز چاره کار در برابر موج وسیع سرکوب ها، دستگیری ها، رگبار خیابانی، ربودن فعالان دانشجویی ، روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان و سخنگویان جنبش های اعتراضی در سطح استان آذربایجان و دانشگاهها ی تهران و مراکز استان ها، شکار چهره های شناخته شده از جمله : عابد توانچه و یاشار قاجار با سکوت پاسخ نمی گیرد ، بلکه اقدامات متحدانه، گسترده و بین المللی فعالان طرفدار آزادی و برابری و جانبداران حق سرنوشت مردم به شکل کارساز با مراجعه به احزاب – سازمانها – اتحادیه ها و سندیکای های کارگری – مراکز حقوق بشری – انجمن جهانی قلم – خبرنگاران بدون مرز – پزشکان بدون مرز – وکلای بین ا لمللی لازم و ضروری است! تمام دستگیر شده گان باید بی قید وشرط آزاد گردند و محیط دانشگاه از وضعیت پلیسی و اوباشگری چاقو کشان بسیجی – سپاهی – اطلاعاتی تهی گردد و استادان از کار بیکار شده بر سرکار باز گردند و دانشجویان بازداشتی رها و از تعقیب آنان مجدانه جلوگیری شود .
این سلسله کارها زمانی ممکن می گردد که کارزاری وسیع و گسترده ، در دستور کار فعالان سیاسی احزاب – سازمان ها و منفردین سیاسی آزادیخواه ، تشکل ها وانجمن های فرهنگی و اجتماعی سراسر جهان فراهم آید . برای چنین اقدامی ازامروز، ازهمه ظرفیت ها وتوانا یهای خود بهره بگیریم . فردا خیلی دیر است !
amirjavaheri@yahoo.com
|