یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دانشجو برای همه، همه بجای دانشجو


غلامحسین خدری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۱ خرداد ۱٣٨۵ -  ۱ ژوئن ۲۰۰۶


این روزها دگر بار دانشجو و دانشگاه تیتر اخبار شده است فارغ از دلایل ان و عواملی که مسبب چنین چیزی شده   باشد نشاندهنده زنده بودن و زنده ماندن دانشجو و دانشگاه است حتی اگر در زمانه ای باشیم که مردم را به تونل بی خبری رهسپار کرده باشند .
نمیخواهم زیاد به عقب برگردم و عقبه جنبش دانشجویی را ورق بزنم . از دانشجو و دانشگاه از زمان بازرگان و شریعتی عبور می کنم و به دانشگاه و دانشجو   در سالیان اخیر می پردازم .
قبل از بوجود امدن ۲ خرداد گهگاهی جرقه های دانشجویی چرت اشفته مقامات را پاره می کرد از مراسم یادبود شریعتی و بازرگان گرفته تا حمایت و پایبندی به سروش و ارای روشنفکران دینی همانهایی که در سالیانی مقامات دانشگاهی و حکومتی سعی بر فراموشی انان نزد دانشجویان داشته اند ماجرایی که در زمان حال به نوعی دیگر در حال تکرار شدن است .
اما زمینه دو خرداد و یا به تعبیری دیگر حرکت دوم خرداد میدانی دیگر برای ظهور و خودنمایی دانشجو و دانشگاه بود. البته شاید در این زمان فعلی کسانی باشند که دوست نداشته باشند بر تاثیر عظیم دانشجو و جنبش دانشجویی در پدید اوردن دو خرداد صحه بگذارند اما در این شکی نیست که در فضای انگونه ان سال و عدم شناخت مردم از محمد خاتمی در شهر ها و روستاها جنبش دانشجویی بر امده از متن جامعه محمد خاتمی را به شهری و روستایی شناساند و البته اگر نخواهیم بگوییم بیشترین تاثیر در بوجود امدن دوم خرداد از ان دانشجو و دانشگاه بوده اما بی انصافی است اگر نخواهیم تاثیر بسیار زیاد جنبش دانشجویی را در بوجود اوردن این حرکت نادیده بگیریم .
پس از بوجود امدن دوم خرداد و شروع دولت اصلاحات همه جا دانشجو شروع کننده و میداندار حرکت بود و به بیان دیگر شروع و تاب ل وی هر مراسمی از دانشجو و دانشگاه بر می خاست و بیگمان چشم و گوش جامعه در دانشگاه بوجود امده بود و از این رهگذر می توان به برگزاری جلسات مختلف با حضور افراد مختلف و به مناسبتهای گوناگون یاد کرد .
از برگزار کردن یادبودهای دوم خرداد تا حمایت از انتخابات شورای اول گرفته تا میتینگهای متنوع در دانشگاه و جهش امید و شور و شوق در دانشجو و انتقال ان به جامعه را می توان نام برد و در این بین از اقدامات گسترده مخالفان اصلاحات که دانشجو را مورد بی حرمتی قرار می دادند نباید گذشت اما باز دانشجویان جدی تر و مصصم ادامه می دادند .
و در ان سالها مشکلاتی چند برای اشخاص و یا حرکتها بوجود امد که همه نگاهی به دانشجو داشتند تا از انان حمایت کرده و یا اینکه خود دانشجو بر خود لازم میدید که انها را مورد حمایت قرار دهد .  
انتخابات اول شوراهای شهر و روستا و بعد از ان انتخابات مجلس ششم شاید گزینه مهمی بود که در ان سالها با حمایت دانشگاه گروهها و احزاب متوقع تا حدودی به اهداف خود رسیدند اما جاهای دیگری هم بود که خود دانشگاه به موازات احساس وظیفه در برابر کارشکنی ها ایستاد .
خوب بیاد می اورم در همان سالهای اوائل اصلاحات تعدادی از افراد که دستگیر شدند دانشگاه هیچوقت انها را تنها نگذاشت از کرباسچی گرفته که ماجرایی متفاوت از بقیه داشت تا دیگران. اما بخوبی بیاد می اورم جوی که به هنگام دستگیری محسن کدیور در دانشگاهها راه افتاد و در چند شهر   بزرگ قصد برگزاری تجمع را داشتند و با وجود اعلام تهدید ها و وحشت ها باز دانشجویان جمع شدند هر چند اجازه سخنرانی به سخنرانان داده نشد. و اشخاص دیگری که دانشجویان برای ازادی انها ازادی خود را به خطر انداختند از ماجرای عبدالله نوری گرفته تا ماجرای طرح جدید مطبوعات در مجلس پنجم و متعاقب ان ماجرای روزنامه سلام و واقعه کوی دانشگاه که دانشجویان هزینه های زیادی برای ان دادند تا ازادی هاشم اقاجری و همین اواخر در سکوت مدهوش مردم و جامعه برای اکبر گنجی همان عده قلیل دانشجویی بودند که میدان را خالی نکردند .
البته نمی توان در سکوت سالیان بعد ، دانشجو و دانشگاه را مقصر دانست زیرا دانشجو در همان شرایط سکوت هم در موقع لزوم به میدان امده است به مانند ماجرای هاشم اقاجری . اما بیگمان دلایل سکوت در پس شعارهایی نهفته بود که دانشجویان انتقال دهنده ان شعارها به سطح افکار عمومی جامعه بودند اما در به ثمر ننشستن ان شعارها جوابی نداشتند و توجیهات دیگران نه انها و نه افکار عمومی را قانع میکرد . حال قصد پرداختن به ان را ندارم و بحث چیز دیگری است .
با تمام احترامی که برای افرادی به مانند دکتر سروش و محسن کدیور و هاشم اقاجری تا افرادی به مانند عبدالله نوری و اکبر گنجی دارم البته اگر نخواهم از افرادی چون محمد خاتمی و موسوی خویینی ها نام ببرم ، زیرا امیدی به حمایت اینان نیست اما لاقل از بعضی اصلاح طلبان مشارکتی و خیل دوستان ملی مذهبی انتظاری داشتن چندان بیراه نیست اما سخن اینجاست در تمام مشکلات و خواستهای اینان ، دانشگاه میدان را خالی نکرد و دانشگاه ثابت کرد که در لحظات خموشی جامعه دیده بان گرفتاریهاست . حال لااقل انتظاری از اینان می رود که در چنین شرایطی که عرصه را بر دانشجو تنگ کرده اند این وظیفه اینان و حتی اساتید دانشگاه هم هست که در چنین شرایطی دانشجو را تنها نگذارند .
و البته اشخاصی که پست و مقام انان و جایگاهی که بدست اورده بودند هر چند دودستی تقدیم دیگران کردند از مجلس و دولت گرفته تا شورا بیگمان نمی توان از تاثیر همین دانشجو بسادگی بگذرند انتظار حداقل واکنشی می رود هر چند از بسیاری از انان توقعی نمی رود که حمایتی بکنند اما لااقل توقع این است که سنگی نیاندازند .
اما برگرفته از تمام ماجرا این نکته چندان بیراه نیست که گفته شود دانشجو برای همه به میدان امده است و انان را تنها نگذاشته است و هر چند الان همه بجای دانشجو قضاوت می کنند اما در موعدی که دانشجو نیاز دارد که دیگران میدان را برای انان خالی نکنند نوایی به گوش نمی رسد .
و با خود اینچنین می گویم و با نگاهی به تاریخ جنبش دانشجویی در این سالها هر چند هم که فضا را بر انان تنگ کنند باز دانشجو از راهی دیگر حرف خود را می زند و تاریخ سالیان پیش درس خوبی برای مقامات مسئول است و اینکه هر چقدر هم دایره انتخاب نمایندگان جنبش دانشجویی را تنگ تر کنند باز دگر روزی این دایره بوسیله خود دانشجو باز می شود و نمونه واضح ان سالیانی است که امثال شکوری راد نماینده جنبش دانشجویی بوده اند افرادی که تمام سابقه و افتخار و نام و اعتبار خود را از دانشجو و دانشگاه گرفته اند   اما حال خود به نوعی کمر به نابودی این جنبش بسته اند. اما سالیان بعد ناگزیر دانشگاه به افراد دیگری روی می اورد که امثال افشاری و مومنی و رضوی فقیه و میردامادی و موسوی خویینی از اینگونه اند که هنوز از دانشجو و دانشگاه به نیکی یاد می کنند و دانشگاه و جنبش دانشجویی را نه تنها ارثیه خود نمی دانند بلکه لااقل در نوشتاری و کلامی از احقاق حق دانشجو دفاع می کنند .
و در پایان شایسته است از تمام افرادی که ادعای ازادیخواهی دارند و انانی که فریاد جامعه مدنی سر می دهند در جهت به دست اوردن حق طبیعی   دانشجو   لااقل در حد امکان انان را یاری دهند و برای کمک به ازادی دانشجویان بازداشت شده از عابد توانچه و یاشار قاجار گرفته تا دانشجویانی که شاید نام و نشان انان ناشناخته باشند تا اینان نیز به سرنوشت رامین جهانبگلو و یا خیل عظیم دانشجویان زندانی از احمد باطبی و دیگرانی که چه نامهایی اشنا هستند و چه انان که نامشان به بیرون درز نکرده   گرفتار نشوند .


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست