یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

به مناسبت کنفرانس جهانی آب وهوا در هنگ کنگ
تغیرات آب وهوا، محدودیت های توسعه و
ضرورت سوسیالیسم


مینگی لی - مترجم: نوید شادی


• نظام سرمایه داری، همیشه در تامین غذا، تحصیلات و مراقبتهای بهداشتی حداقل میلیون ها تن از مردم ناموفق بوده است. اگر برای بحران اکولوژیکی جهانی چاره اندیشی نشود در آنصورت نظام سرمایه داری تمامی بشریت را با شکست مواجه خواهد ساخت. آیا انتخاب راه به اندازه کافی روشن نیست؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۱ آذر ۱٣٨۹ -  ۲ دسامبر ۲۰۱۰


       گزارش ارزیابی سال 2007، توسط هیئت منتخب دولتهای سازمان ملل در مورد تغییرات آب و هوا (I.P.C.C )،نقش فعالیتهای بشر را( با مصرف سوختهای فسیلی و مسائل توسعه ای) در گرم شدن جهان از زمان انقلاب صنعتی تا کنون مورد تایید قطعی قرار می دهد. با روند جاری اقتصادی واجتماعی، جهان در مسیر فاجعه بی سابقه اکولوژیکی به پیش می رود .[1]وقتی گزارش I.P.C.Cمنتشر می شد ،مدارک وشواهد جدیدی دال براینکه تغییرات آب وهوایی با گامهای خیلی سریعتر واحتمالا با نتایج مدهش تر از گزارش I.P.C.Cبه پیش میرود ،پدیدار گردید .
         مدارک جدید آشکار می سازد که اقیانوس منجمد شمالی تا سال 2013 در فصل تابستان تقریبا یک قرن زودتر از مدل پیش بینی I.P.C.C خالی از یخ خواهد شد. با ذوب شدن کامل یخ تابستانی اقیانوس منجمد شمالی ،فرو پاشی ورقه های یخی کشور گریلند، ممکن است که تهدید بالا آمدن سطح آب دریاها به اندازه 5 متر یا بیشتر دراین قرن اجتناب نا پذیر گردد . حدود نصف جمعیت پنجاه شهر بزرگ جهان در معرض خطر و صدها میلیون از انسانها آواره وبی پناه خواهند گشت[2].
          دمای زمین هشت دهم سانتیگرادگرمتر از زمان صنعتی شدن و در محدوده یک درجه سانتیگراد بالاترین متوسط دمای جهانی در طی یک میلیون سال گذشته است. دمای زمین با نرخ دو دهم درجه سانتیگراددر هر دهه افزایش می یابد و با تداوم انتقال گازهای گلخانه ای در دراز مدت شش دهم درجه در دهه خواهد رسید. بهرحال، با از دست رفتن یخ های تابستانی اقیانوس منجمد شمالی، جذب حرارت اقیانوس بیشتراز انعکاس حرارت تشعشعی آن خواهد شد که این امر ممکن است موجب افزایش دما به اندازه سه دهم درجه سانتیگراد علاوه بر افزایش های قبلی ناشی از نشر گاز های گلخانه ای گردد. با احتساب این روند، تغییرات دمای زمین به دو درجه سانتیگرادبالاتر در مقایسه با زمان صنعتی شدن خواهد رسید که این مرز بحران در تغییرات آب وهوائی محسوب می شود[3].
         دو درجه سانتیگراد گرم شدن زمین منجر به خشکسالی گسترده و بیابان زایی در آفریقا ،استرالیا ،اروپای جنوبی و غرب ایالا ت متحده ،از بین رفتن یخ بندان در آسیا و جنوب آمریکا، تجزیه و فروپاشی ورقه های یخ قطبی در مقیاس وسیع، انقراض15 الی40 درصد گونه ها ی حیوانی و گیاهی می گردد. بدتر از همه دو درجه گرم شدن زمین باعث بازخورد اساسی آب و هوا یی، نظیر بالا رفتن آب اقیانوسها، از بین رفتن جلگه های یخی و آزاد سازی گاز متان و فرو پاشی سیکل های کربنی خاک واقیانوس گردیده و تغییرات آب وهوایی از کنترل انسان خارج می شود.
          طبق نظر جیم- لاولاک، یکی از دانشمندان سیستم زمین شناسی: اگر دمای متوسط جهانی حدودسه درجه سانتیگراد بالاتر از زمان صنعتی شدن و تراکم دی اکسید کربن در اتمسفر به حدود ppm 500 برسد ،اقیانوسها وجنگل ها خود به منتشرکنند گان گازهای گلخانه ای تبدیل خواهند گشت. در این صورت متوسط دما ی جهانی می تواند تا 6درجه سانتی گراد افزایش یابد که اکثر نقاط کره زمین را غیر قابل سکنی برای افراد بشر خواهد ساخت و آب دریا ها حداقل 25 متر بالا آمده و موجب انقراض 90% گونه ها ی موجودات و جمعیت کره زمین 80%کاهش خواهد یافت[4].
       جیم هاسن، مدیر مطالعات فضانوردی ناسا و یکی از دانشمندان هوا شناسی جهان می گوید: برای اجتناب از بالا آمدن ویرانگر سطح آب دریاها و از بین رفتن بر گشت ناپذیر یخ های گریلند و آنتارگتیتا و همچنین انقراض وسیع گونه های زیستی، دنیا بایستی طوری برنامه ریزی شود که دمای آن یکدرجه سانتیگراد گرمتر نسبت به سال 2000 نگردد. طبق مدل موجودI.P.C.C، مفهوم آن این است که تمرکز گازهای دی اکسید کربن در اتمسفر نبایستی بیشتر از ppm 450 گردد. بهر حال در مطالعات اخیر،هاسن استدلال می کند که در مدل I.P.C.C پتانسیل های مختلف بازخوردهای آب وهوایی مورد محاسبه قرار نگرفته است. مدارک مربوط به هوا شناسی نشان میدهد که، اگربشریت می خواهد سیاره زمین را مشابه آنچه زندگی در آن بوجود آمده و تمدن در آن تو سعه پیدا کرده است نگهداری نماید، تمرکز گازدی اکسید کربن در اتمسفر بایستی بهPPM 350 کاهش پیدا کند. مقدار گاز دی اکسید کربن در اتمسفر هم اکنونPPM 387 بوده وسالانه PPM2 به آن افزوده می شود[5].
         کاملا مبرهن است که بقاء بشریت و تمدن انسانی خیلی مشروط می باشد. بسته به شرایط، اغلب مردم (شامل بعضی ها که ادعای دیدگاه سیاسی سوسیالیستی دارند) امید به اصلاحات اکولوژیکی در سیستم نظام سرمایه داری دارند و اصرار می کنند که چنین اصلاحاتی در توان تکنیکی و ساختاری سیستم موجود اجتماعی وجود دارد. سوال فوری و اجتناب ناپذیر سیاسی این است: برای سیستم موجود اجتماعی یعنی سیستم سرمایه داری جهانی در تمام اشکال ممکنه اش، آیا این امکان وجود دارد که بطور موثرتغییرات شرایط آب و هوایی جهانی را هدایت و جلو پیامد های فاجعه آمیز آن را بگیرد؟ اگر جواب منفی است .حداقل ملزومات سیستم اجتماعی جایگزین که دارای ظرفیت سازمانی لازم برای ممانعت از بحران باشد چیست ؟ اگر بحران قابل پیش بینی نیست روش یاری به تمدن بشری برای از سر گذراندن این بحران جیست؟ اینها سوالاتی هستند که هر فرد جدی در رابطه با بحران اکولوژیکی جهانی به طرق مختلف با آن مواجه می باشد.

پایدار سازی آب و هوا: نکات تکنیکی

       برای ممانعت و یا کم کردن از بیشتر گرم شدن جهان، انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از فعالیتهای بشری (بویژه انتشار دی اکسید کربن ناشی از سوخت های فسیلی ) بایستی بصورت وسیعی کاهش داده شود. مقدار انتشار دی اکسید کربن به شدت انتشاردر انرژی مصرفی (مقدار انتشار دی اکسید کربن به ازاء واحد انرژی مصرفی )،شدت انرژی در تولید اقتصادی (انرژی مصرفی به ازاء واحد تولید ) و سطح تولید اقتصادی (که با تولید نا خالص داخلی سنجیده می شود G.D.P ) بستگی دارد. بنابر این :
      
مقدار انتشار دی اکسید کربن به ازاء واحد انرژی ضربدر انرژی مصرفی به ازاء واحد تولید اقتصادی ضربدرسطح تولید اقتصادی = انتشار دی اکسید کربن
          نظام سرمایه داری یک سیستم اقتصادی مبتنی بر دنبال کردن سود و انباشت سرمایه می باشد. در بازار جهانی سرمایه داری، سرمایه داران خصوصی، شرکتها و دولت – ملت ها به رقابت شدید و دائمی در برابر یکدیگر، ترغیب می شوند. برای بقاء و چیره شدن در این رقابت و برای رسیدن به سود کلان مورد نظر و یا رشد اقتصادی سریع، سرمایه داران خصوصی، شرکتها و دولت –ملت ها بر گسترش تولید و انباشت سرمایه در مقیاس وسیع به حرکت در می آیند. بنابراین تحت نظام سرمایه داری، تولید اقتصادی بجز در موارد بحرانهای اقتصادی منجر به رشد می شوند .
             در روی کاغذ، اگر شدت انرژی برای رشد اقتصادی سریعاً کاهش یابد، در این حالت میزان انرژی مصرفی نبایستی رشد پیدا کند. ولی تمامی فعالیتهای اقتصادی بطور اجتناب ناپذیر دارای تبدیلات شیمیائی و فیزیکی هستند که بایستی مقداری انرژی مصرف شود (این موضوع نه تنها در تولید مواد بلکه در بخش خدمات نیز صادق است ). در یک فعالیت اقتصادی مشخص، یکسری محدودیت های فیزیکی برای پایین آوردن مقدار شدت مصرف انرژی وجود دارد .
          با سازوکار ی که بازار سرمایه داری کار می کند، هر گونه کاهش شدت مصرف انرژی منجر به تولید ارزان محصولات انرژیبر می شود و تقاضای کوتاه مدت برای انرژی نسبت به عرضه آن کاهش می یابد. محصولات ارزان در دراز مدت مردم را تشویق به مصرف بیشتر می کند. بدین ترتیب کاهش شدت مصرف انرژی (بالا بردن راندمان مصرف انرژی ) تبدیل به انباشت سریع سرمایه (رشد اقتصادی ) ودر نتیجه به ندرت منجر به کاهش مطلق در انرژی مصرفی می گردد[6].
         در عمل، رشد اقتصاد سرمایه داری معمولا همپای با افزایش انرژی مصرفی می باشد. از سال 1973، علیرغم نسبتاً کند رشد اقتصادی، انرژی مصرفی جهان با نرخ 2%رشد پیدا کرده است که با این نرخ رشد، انرژی مصرفی جهان تا سال 2050، یکصد وسی درصد رشد پیدا خواهد کرد. با این روند، برای اینکه امیدی به کاهش انتشار دی اکسید کربن به یک سطح مناسب وجود داشته باشد، شدت انتشار ناشی از انرژی مصرفی جهان بایستی بطور موثر قطع ویا مقیاس تولید اقتصادی بطور قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کند .
         در تولید انرژی الکتریکی سه چهارم انرژی اولیه مصرفی، سوخت های فسیلی می باشند. برای کاهش انتشار دی اکسید کربن در تولید انرژی الکتریکی،سه امکان تکنیکی وجود دارد. جذب کربن و ذخیره کردن آن، برق هسته ای و تولید برق از منابع تجدید پذیر (نظیر زمین گرمایی، باد، خورشید، جزرو مد، امواج، جریانهای اقیانوسی )
       مقدار انتشار از نیروگاه هایی که سوخت فسیلی استفاده می کنند، با جذب کربن منتشر شده در فرایند تولید برق و ذخیره کردن آن در زیرزمین می تواند کاهش پیدا کند. جذب وذخیره کردن بطوراساسی قیمت نهایی تولید برق را افزایش وراندمان انرژی را کاهش می دهد. ممکن است مکانهای آب بندی شده ذخیره سازی برای مقدار گسترده کربن وجود نداشته باشد. تکنولوژی این کار اثبات نشده و اعمال آن به نیروگاه های موجود امکان پذیر نمی باشد. در بهترین شرایط اعمال این روش بطور قابل توجه در نیروگاه ها به دهه ها زمان نیاز دارد.[7]
          برق هسته ای مشکلات ایمنی و زیست محیطی جدی دارد و مقدار زیادی ضایعات رادیو اکتیو تولید می کند. نیروگاه هسته ای اورانیوم استفاده می کند که یک منبع معدنی تجدید ناپذیر می باشد. یک گروه انرژی آلمانی اشعار می دارد که منابع شناخته شده اورانیوم دنیا، به مدت 70 سال تقاضای جاری دنیا به آن را کفاف می دهد و دنیا با محدودیت تامین اورانیوم بعداز سال 2020مواجه خواهد شد. با توجه به زمان بر بودن طرح و ساخت نیروگا ههای اتمی، جاگزین کردن نصف نیروگاههای موجود هسته ای که طی دو دهه آینده از مدار خارج میشوند با مشکل انجام خواهند شد[8] .
         تولید برق از منابع تجدید پذیرعلاج مسائل زیست محیطی نیست. تجهیزات و ساختمان مورد نیاز برق تجدید پذیر، نیازمند بخش صنعتی است که از منابع انرژی تجدید ناپذیر مصرف می کنند. در مقایسه با برق تولیدی مرسوم، برق تولیدی از منابع تجدید پذیر گرانتر تمام می شود. باد وخورشید دو منبع مهم انرژی تجدید پذیر بصورت متناوب در دسترس می باشند، بنابراین برای تامین بار پایه (base load) نمی توانند مورد استفاده قرارگیرند و برای پشتیبانی بطور اساسی به برق مرسوم نیازمند می باشند[9].
         به استثناء بیوماس، انرژی تجدید پذیر فقط می تواند برای تولید برق بکار رود[10] .تولید برق کمتر از 40%عرضه انرژی اولیه جهان و فقط 20%مصرف نهایی انرژی به حساب می آید. حدود یک سوم مصرف اولیه سوختهای فسیلی برای مصرف الکتریکی استفاده می شود ولی دو سوم آن بعنوان سوخت مایع ،گاز و سوخت جامد در حمل ونقل ،صنعت ، کشاورزی ، خدمات وبخش ساختمان مورد استفاده قرار می گیرد.
         از کل مصرف نهایی سوختهای فسیلی، حدود40% در بخش حمل ونقل،24% در بخش صنعت،23%در کشاورزی،خدمات و بخش ساختمان و13% بعنوان مواد خام در صنایع شیمیایی بکار می روند. واضح است که برق نمی تواند جایگزین سوخت های فسیلی در صنایع شیمیایی گردد. بعلاوه خیلی مشکل و یا غیر ممکن است که برق جایگزین سوخت های فسیلی در حمل ونقل دریایی و هوایی، حمل ونقل باربری در جاده ها، فرایندهای صنعتی با دمای بالا، راه اندازی تجهیزات صنعتی سنگین وسازه ها، و بخش کشاورزی شود . از آنجاییکه از لحاظ تکنیکی امکان جایگزینی خودرو های سوخت فسیلی با خود رو های برقی وجود دارد ولی این تکنولوژی توسعه نیافته است و ممکن است دهه ها طول بکشد تا خودروهای برقی به بازار حاکم شوند .
       بهر حال، از آنجاییکه در حال حاضر انرژی الکتریکی حدود سه چهارم انرژی اولیه خود را از سوخت های فسیلی بدست می آورد و حدود سه واحد زغال برای تولید یک واحد برق مورد نیاز می باشد. برقی کردن حمل ونقل ،صنعت و سایر بخش ها منجر به افزایش انتشار دی اکسید کربن بجای کاهش آن خواهد شد. به منظور پایدار سازی شرایط آب و هوایی، برقی کردن این بخش ها کمکی به حل مسئله نخواهد کرد مگر اینکه برق تولیدی با کربن زدایی از آن همراه شود. ( تکنیک جذب کربن ،برق هسته ای ،تولید برق با منابع تجدید پذیر ).
         حتی اگر تمامی مشکلات اقتصادی و تکنیکی بحث شده در فوق مرتفع شوند. دهه ها تبدیل انرژی الکتریکی جهان و استفاده آن در صنایع و حمل و نقل، طول خواهد کشید که تا آن زمان فاجعه اکو لوژیکی جهان اجتناب ناپذیر خواهد بود .
       بیوماس تنها منبع انرژی تجدید پذیر می باشد که بعنوان سوخت مایع و گاز می تواند مورد استفاده قرار گیرد[11] . بهر حال، به علت محدودیت خاک وآب تازه، بیوماس نمی تواند بجز مقدار کمی از تقاضا برای سوخت گاز و مایع را تامین کند. مطالعات اخیر با احتساب فرسایش خاک و آمایش زمین نشان می دهد که سوخت های ساخته شده از بیوماس عملا بیشتر از سوخت های مرسوم فسیلی گاز های گلخانه ای منتشر می کنند[12].

تغییرات آب وهوایی و موانع توسعه :

          بر اساس گزارش I.P.C.C، برای محدود کردن گرم شدن جهان به 2الی4/2 درجه نسبت به دمای قبل از صنعتی شدن، لازم است مقدار دی اکسید کربن معادل در اتمسفر (با احتساب اثرات کلی دی اکسید کربن و سایر گازهای گلخانه ای ) در حدود PPM490- 445 باشد .
       انتشار جهانی دی اکسید کربن از سال 2000 با نرخ رشد 3% بوده است. اگر روند رشد کنونی ادامه یابد در سال 2010 انتشار جهانی دی اکسید کربن از مقدار آن در سال 2000 به اندازه 33% بیشتر خواهد شد. برای ثابت نگهداشتن مقدار دی اکسید کربن معادل در سطحPPM 490 -445، انتشار گازهای جهانی نسبت به مقدار آن در سال 2010به اندازه 89-63% بایستی کاهش داده شود .
         آیا این هدف (کاهش این مقدار انتشار گازهای جهانی ) در لوای سیستم جهانی سرمایه داری با توجه به گرایش دایمی این نظام به انباشت سرمایه و رشد اقتصادی قابل دسترسی است؟ جدول (1)سناریوهای مختلف کاهش انتشار گازها، کاهش شدت مصرف انرژی و رشد اقتصادی مربوطه را (برای اینکه 63 % انتشار گازها کاهش یابد تا دی اکسید کربن معادل در سال 2010 در مقدارPPM 490 متعادل شود) نشان می دهد . این سناریوها، بر اساس خوشبینانه ترین فرضیات، تغییرات لازم برای پایدار سازی سطح انتشار دی اکسید کربن را بصورت مایوس کننده ای به نمایش می گذارد و نشان می دهد که عمل پایدار سازی تحت شرایط رشد اقتصادی وانباشت سرمایه امکان پذیر نمی باشد .
         همانطوری که قبلا ذکر شد، در خیلی از موارد جایگزینی مصرف مستقیم سوخت های فسیلی با برق امکان نا پذیر است. بهر حال در تمامی سناریوها، فرض شده است که 50% مصرف نهایی سوخت فسیلی در سال 2050برق خواهد بود و همچنین علیرغم محدودیت های متد های جذب کربن، انرژی هسته ای و برق تجدید پذیر، در سناریو های مختلف بطور خوشبینانه فرض شده است که 50 ،75 یا 100% تولید برق فعلی در سال 2050با تکنیک جذب کربن انجام خواهد شد (این درصد ها مربوط به کاهش شدت انتشار متوسط 1، 1.7 یا 2.7 در سال می باشند.)
         شدت مصرف انرژی فرض شده است که 33 ، 45 یا 55% در سال 2050 کاهش پیدا کند. (این درصد ها مربوط به1، 1،5 یا 2% متوسط کاهش شدت مصرف انرژی می باشند .) 33%کاهش شدت مصرف انرژی معادل این است که متوسط شدت مصرف انرژی کشورها ی جهان به سطح متوسط راندمان انرژی کشورهای پیشرفته سرمایه داری کنونی برسند. 45 یا 55% کاهش معادل این است که کلیه تکنولوژی های پیشرفته کشور های سرمایه داری کنونی به کشورهای پیرامونی برسد. در این جا سوالی پیش می آید که آیا این سطح از تکنولوژی قابل انجام در کشورهای پیرامونی می باشد؟ همچنین حائز اهمیت است که سه فاکتور فرض شده در این سناریو ها، شدت انتشار گازها ، شدت مصرف انرژی و رشد اقتصادی لزوماً فاکتورهای مستقل از یکدیگر نمی باشند. بهر حال در این سناریوها کلیه این عوامل بصورت خوشبینانه ای صرفنظر شده اند.
         با دانستن مقدار کاهش شدت انتشار ومیزان کاهش شدت مصرف انرژی می توان نرخ رشد اقتصادی ماکزیمم مربوط به آنها را محاسبه نمود. بعنوان مثال، در سناریو1، فرض کنید که 50% انرژی الکتریکی که در حال حاضر سوخت فسیلی استفاده می کنند در سال 2050به سیستم جذب کربن مجهزشوند (با اعمال کاهش شدت انتشار متوسط سالانه 1%) واینکه شدت مصرف انرژی 1% در سال کاهش یابد. در این صورت برای کاهش مقدار انتشار به میزان 63% از سال 2010 تا سال 2050، متوسط نرخ رشد سالانه اقتصادی نبایستی از 4/0- % تجاوز نماید. یعنی رشد اقتصادی بایستی کاهش پیدا کند. به همین طریق در سناریو9، فرض کنید که 100% انرژی الکتریکی که در حال حاضر سوخت فسیلی استفاده می کنند در سال 2050 به سیستم جذب کربن مجهز شوند (با اعمال کاهش شدت انتشار متوسط سالانه 2.7%) واینکه شدت مصرف انرژی 2% در سال کاهش یابد. متوسط نرخ رشد اقتصادی نبایستی از 2.3% تجاوز نماید. واضح است که مقادیر فرضی کاهش های شدت انتشار و شدت مصرف انرژی در جدول (1) در برابر عملکرد تاریخی سیستم اقتصادی سرمایه داری جهانی ،رویائی می باشد. بهر حال در اکثر سناریوها، رشد اقتصاد جهانی، بایستی دارای ایستایی اساسی و در یک سناریو عملا دارای رشد منفی باشد. این شرایط با فرض کاهش انتشار و شدت مصرف انرژی بمراتب بیش از عملکرد تاریخی متوسط بدست آمده اند. با در نظر گرفتن رشد یک درصدی جمعیت در جهان، فقط خوشبینانه ترین سناریو ها ،منجر به رشد اقتصادی مثبت در جهان خواهند شد.    حتی با خوشبختانه ترین سناریو ها در پایدار سازی کربن اتمسفر، طبق بر آورد I.P.C.C جهان تا دمای 4/2درجه سانتیگراد نسبت به زمان انقلاب صنعتی گرمتر خواهد شد. در واقع پروژه I.P.C.C مسائل توسعه ای که اخیرا اتفاق افتاده به حساب نیاورده است. یخ تابستانی اقیانوس منجمد شمالی تقریبا نا پدید شده است بنابراین حرارت بیشتری را جذب خواهند نمود. تمرکزPPM 490 دی اکسید کربن معادل دراتمسفر، احتمالا منجر به بالا رفتن دمای جهانی به 7/2 درجه سانتیگراد بجای 4/2 درجه سانتیگراد اعلان شده بوسیله گزارش I.P.C.C   خواهد شد که نزدیک به 3درجه سانتیگراد می باشد. طبق نظر جیم -لاولاک این درجه حرارت منجر به خود کشی دسته جمعی بشریت خواهد شد.
جدول (1): پایدار سازی دی اکسید کربن در اتمسفر درPPM 490 در فاصله زمانی 2050-2010
سناریو ها: بر اساس کاهش های مختلف در شدت انتشار ،شدت مصرف انرژی و مقدار ماکزیمم مجاز رشد اقتصادی
منبع: اعداد مربوط به عملکرد تاریخی از بانکئ جهانی –شاخص های توسعه جهانی 2008 .



به منظور پایداری تمرکز دی اکسید کربن اتمسفر درPPM 445 بجای PPM490، نیاز به کاهش 89 درصدی انتشار بجای63% خواهد بود. در445PPM دمای جهان هنوز 2 درجه سانتیگراد بالاتر از میزان متوسط آن نسبت به قبل از انقلاب صنعتی خواهد بود که فاجعه های اکولوژیکی اساسی اجتناب ناپذیر و باز خوردهای خطرناک آب وهوائی می توانند تحریک شوند .
          جدول (2) سناریو های جایگزین را برای کاهش مقدار انتشارو رشد اقتصادی را در رابطه با 89% کاهش شدت انتشار، نشان می دهد. بقیه فرضیات مشابه جدول (1) می باشند.همانطوریکه ملا حظه می گردد در تمامی سناریوها ماکزیمم نرخ رشد اقتصادی مجاز منفی است. بعنوان مثال: برای سناریو های 1تا 3که مقادیر کاهش درمقدار شدت انتشار و شدت مصرف انرژی نسبت به عملکرد تاریخی سرمایه داری جهانی خوشبینانه است، اقتصاد جهانی بعد از سال 2010 برای عملی شدن عینی کاهش مقدار انتشار،بایستی از 3/2تا 4/3 رشد منفی پیدا کند.
          نتایج جداول (1)و(2)دلالت به این دارد که تحت هیچ شرایط قابل قبولی، توسعه بی پایان اقتصاد جهانی سرمایه داری، سازگار با عینیت بخشیدن به پایداری آب وهوائی نمی باشد. بهر حال سیستم اقتصادسرمایه داری ذاتاٌ بدون رشد عملی نیست چه رسد به اینکه رشد منفی داشته باشد .

جدول(2): پایدار سازی دی اکسید کربن در اتمسفر درPPM 450 در فاصله زمانی 2050-2010
سناریو ها: بر اساس کاهش های مختلف در شدت انتشار، شدت مصرف انرژی و مقدار ماکزیمم مجاز رشد اقتصادی
منبع: اعداد مربط به عملکرد تاریخی از بانک جهانی – شاخص های توسعه جهان 2008.



سیاستهای تغیرات آب و هوایی و ضرورت برای سوسیالیسم:

         آیا نگارنده بدبینانه به مسئله نگاه می کند؟ ابتکار، نوآوری، سازگاری وانعطاف پذیری نظام سرمایه داری ناچیز شمرده شده است؟ سخن گویان اصلی حرکت زیست محیطی نظیر لستربراون (نویسنده طرح B ومدیر موسسه سیاست گذاری های زمین) و آموری لویس (همراه با پال هاوکن و هانتر از مدافعان و دوستاران سرمایه داری طبیعی ) تقلا می کنند تا مارا متقاعد سازند که تکنولوژی های منطقی و معقول رهایی بخش بوجود خواهند آمد . قیمت پانل های خورشیدی پایین خواهد آمد، راندمان انرژی ده برابر خواهد گشت، انتشار گازهای گلخانه ای و سایر آلودگیها بطور موثر کاهش خواهند یافت، در حالیکه تولید نا خالص داخلی به شکل انفجاری بالا می رود. از نظر آنها، ما بین تولید سرمایه داری بخاطر سود وانباشت، سرمایه از یک طرف و سیستم پایداری اکولوژیکی از طرف دیگر تضاد اساسی وجود ندارد.
          خط اصلی استدلال آنها چنین است: تکنولوژی اغلب در دسترس می باشد وآنچه مورد نیاز است، خواست سیاسی توسط سیاستمدان می باشد. البته آنها در این خواست سیاسی موضوع را به چیزی نظیر دگردیسی و تغییرات اساسی اجتماعی ارجاع نمی دهند، بلکه برای حل مسئله در مورد اصطلاحات قانونی و توافقات بین المللی در چارچوب نظام سرمایه داری صحبت می کنند. دربهترین حالت، آنها خواستارتغیرات محدود در الگوی مصرف هستند .
       تعلقات طبقاتی خط اصلی حرکت زیست محیطی، اساساً مربوط به اقشار بالای خورده بروژوازی نظام سرمایه داری می باشد. آنها شامل اساتید دانشگاه، مهندسین، تکنسین ها، تحلیل گران مالی و سایر پروفسورها هستند. اگر چه آنها نوعاٌ، به مقدار زیادی از تولید سرمایه داری بهره مند نمی شوند ولی درعملکرد مدیریتی و تکنیکی نظام سرمایه داری، رل و نقش مهمی بازی کرده ودر مقایسه با طبقه کارگر از مزیت های مادی اساسی بر خوردارند .
          در زمانهای اوج گیری وضعیت انقلاب نظیردهه 1960، برخی از آنها به سرعت رادیکال وبه انواع مختلف "ماوراء چپ "تبدیل می شوند. در زمانهای افت وضعیت انقلابی برخی از آنها به هم پیمانان مهم طبقه حاکم در یورش به منافع طبقه زحمتکش تبدیل می شوند. در دهه های 1980 و 1990 اقشار بالای خورده بورژوا زی ، پایه های اجتماعی مهم در خیلی از کشورها برای نئو لیبرالیزم بودند وآنها نقش قاطع در بازگرداندن نظام سرمایه داری در روسیه،شرق اروپا و چین بازی کردند.
          وقتی بحران اکولوژیکی جهانی ژرفترمی شود، خیلی از اقشار بالای خورده بورژوازی احساس و تشخیص می دهند که الگوی زندگی سرمایه داری موجود، دارای اشکال اساسی وجدی است و نمی تواند پایدار بماند. هنوز آنها قادر نیستند و یا نمی خواهند چیزی ماورای سیستم سرمایه داری که امتیاز نسبی مادی آنها به آن وابسته است، تصور کنند وهنوز حاضر به دست کشیدن از حمایت ضمنی خود از طبقه سرمایه دار نیستند. شرایط وتجربه آنها خیلی زیاد از طبقه کارگر جدا شده است. برای آنها خیلی مشکل است که درک کنند: فقط با سازماندهی وحرکت گسترده طبقه کارگر، امید دگردیسی اجتماعی مورد نیازبرای پایداری اکولوژیکی می تواند عملی شود. در نتیجه زیست محیطی های اقشار بالای خورده بورژوازی، بایستی باور یا امید وصول نشدنی خود به معجزه تکنولوژی را در یک دست و قدرت تشویق اخلاقی (که امیدوارند طبقه سرمایه دارمتقاعد به رفتار منطقی و اخلاقی خواهد شد.) را در دست دیگر خود نگهداری نمایند.
         بهر حال، مستقل از تمایلات فردی و برخلاف آرزوهای اقشار بالای خورده بورژوازی، قوانین حرکت سرمایه داری به عملکرد خود در سیستم سرمایه داری ادامه خواهد داد. دیر یا زود، زیست محیطی های با وجدان، بایستی مابین تعهد واقعی به پایداری اکولوژیکی ویا سر سپردگی به سیستم استثمار گرانه و ظالمانه سرمایه داری یکی را انتخاب کنند. بهر حال با ژرفش بحران اکولوژیکی جهانی و بحران عمومی نظام سرمایه داری، ممکن است بزودی، برای سیستم سرمایه داری مشکل باشد تا خود را با شرایط همزمان امتیاز دهی به اقشار بالای خورده بورژوازی و رسیدن به تولید سود و انباشت سرمایه بالا، همساز نماید.
         همانطور که بحث شد، موانع تکنیکی زیادی در کربن زدایی از سیستم انرژی دنیا وجود دارد. براون ولویس در پتانسیل های تکنیکی مبالغه می کنند. حتی اگر، هم اکنون تکنولوژی بالای استفاده از انرژی های تجدید پذیر در دسترس باشند، کاربرد آنها در کشورهای سرمایه داری به خاطر موانع ذاتی توسعه تکنولوژی با تاخیر همراه خواهد شد. در یک سیستم اقتصادی مبتنی بر تحصیل سود، تکنولوژی جدید یک خاصیت تجریدی است. مردم یا کشورهایی که توان پرداخت هزینه های بالای آن را ندارند، از بکار گیری آن اجتناب خواهند نمود. حتی امروز صدها میلیون انسان در جهان دسترسی به برق ندارند، چقدر طول خواهد کشید تا به خودروهای خورشیدی دسترسی پیدا کنند؟
          کربن زدایی از سیستم انرژی جهانی، مستلزم دگردیسی اساسی در ساختاراقتصادی جهانی است. مفهوم اساسی آن این است که روی آوری به کربن زدایی ، حتی تحت شرایط ایده ال، نمی تواند سریعتر از نرخ استهلاک دارایی های ثابت با طول عمر زیاد باشد. (سناریوهای مختلف کربن زدایی که فوق العاده خوشبینانه در جداول 2و 1نشان داده شده اند). از نکته نظرتکنیکی صرف، راه حل ساده تر و مستقیم بحران تغییرات آب و هوایی این است که فوراً رشد اقتصادی متوقف و مصرف مواد جهانی به طریقی پایین آورده شود تا انتشار گازهای گلخانه ای به یک سطح قابل قبولی برسد. عملی کردن این کار با تکنولوژی موجود امکان پذیر می باشد. اگر تمامی پتانسل ها تکنولوژی موجود کربن زدایی جاری هر چه زودتر به تمامی نقاط جهان اعمال شود، جهان هنوز ظرفیت تولید مادی برای تامین نیازهای اساسی جمعیت دنیا با یک اقتصاد کوچک را دارا می با شد. (سناریوها ی1تا 3 جدول (2) مربوط به استاندارد های مادی زندگی در دهه 1960می باشند ).
         بهر حال، تحت شرایط سیستم سرمایه داری، مادامیکه سرمایه دار تولید و ارزش افزوده آن را تصاحب می کند، سرمایه دار کشش به استفاده از بخش اعظم ارزش افزوده جهت انباشت سرمایه دارد. برای عدم انباشت سرمایه،هیچ راهی بجز تحت کنترل در آوردن اجتماعی ارزش افزوده وجود ندارد. بعلاوه، با توزیع نابرابر شدید در آمد وثروت تحت نظام سرمایه داری، چگونه اقتصاد سرمایه داری جهانی می تواند به اندازه تامین نیاز های اساسی مردم، کوچک سازی برنامه ریزی شده اقتصادی را مدیریت نماید. رشد اقتصادی سرمایه داری برای آلام تضاد اجتماعی ذاتی آن ضرورت دارد.
         پروتکل کیوتو اعلام می دارد که کشورهای صنعتی، انتشار دی اکسید کربن خود را از سال 1990الی
2012تا 5% کاهش دهند. شکل (1)انتشار گاز دی اکسید کربن، از سال 1990 تا 2005در اقتصاد های بزرگ جهان را نشان می دهد ]14[. ایالات متحده از امضاء پروتکل خود داری کرد. درصد انتشار دی اکسید کربن ایالات متحده 22% از سال 1990تا 2005رشد پیدا نمود. از زمان امضاء پروتکل، انتشار ژاپن 16% ،انتشار اروپا از اواسط دهه 1990شروع به افزایش نمود. انتشار انگلستان بخاطر جای گزینی سوخت زغال با گاز دریای شمال در یک روند ثابت باقی مانده است.
       روسیه تنها کشور بزرگ اقتصادی است که انتشار آن از سال 1990 بطور اساسی کاهش پیدا کرده است . در طی یک دوره که هم تولید اقتصادی و هم جمعیت آن سیر نزولی داشته و نرخ کاهش 7/2درصدی را از سال 1990تا 2005تجربه کرده است. اگر اقتصاد دنیا تجربه روسیه را سه بار یعنی چنان نزول اقتصادی وبه تناسب آن کاهش انتشار آنرا از سال 1990 تجربه کند در آنصورت تا سال 2050 انتشار جهان تا دو سوم کاهش می یابدکه به دنیا اجازه می دهد تمرکز دی اکسید کربن معادل خود را در مقدار PPM490 متعادل کند ،همانطوری که بحث شد مقدار بالاهنوز نزدیک به آن چیزی است که دنیا به آن نیاز دارد.



شکل (1): انتشار دی اکسید کربن، کشورهای منتخب (میلیون تن )
منبع: بانگ جهانی ،شاخص های تو سعه اقتصادی

         
          از سال 1990، انتشار چین و هندوستان بیش از دو برابر شده است و چین به عنوان بزرگترین انتشار دهنده گازهای گلخانه ای، دارد از آمریکا سبقت می گیرد. بااین روند، انتشار چین در ده سال آینده دوبرابر و انتشار هندوستان در کمتر از 15سال دو برابر خواهد شد. اروپا متعهد شده است تا سال 2020انتشار خود را 20% کاهش دهد. تمامی این کاهش ها، با یک سال رشد انتشار چین معادل است. با توسعه سرمایه داری عظیم ،چین اکنون در هر هفته دو نیروگاه با سوخت زغالی راه اندازی می کند، مفهوم آن این است که درهرچهار سال چین معادل کلیه نیرو گاههای سوخت زغالی آمریکا، نیروگاه زغالی خواهد داشت. با این روند انباشت دیوانه وار سرمایه، برای پایداری آب و هوایی، چه امیدی می توان داشت؟ چه نوع منطق تکنو لوژیکی می تواند این سرمایه داری را پایدار کند ؟
          باید اشاره کرد که کار گران و دهقانان چینی از ا ین روند سود آوری سرمایه داری، منتفع نمی شوند . شرکتهای فرا ملیتی (که چین را به عنوان بازار کار استفاده می کنند) ونخبگان سرمایه داری چین از این روند استفاده سرشاری می برند وبه مقدار کمتری، اقشار بالای خورده بورژوازی در کشور های پیشرفته سرمایه داری نیز از خدمات و کالاهای ارزان قیمت چینی، هندی و سایر کشور های پیرامونی بهره مند می گردند.
       نیازهای تکنیکی برای پایداری آب و هوایی واضح و روشن هستند. ساختار انرژی و همچنین اقتصاد جهانی ،نیاز به تغییر بر مبنای انرژیهای تجدید پذیر دارد. سیستم کشاورزی بایستی از اصول پایدارعدم وابستگی ماشین آلات کشاورزی به سوختهای فسیلی پیروی کنند. کل سیستم حمل و نقل بایستی تحت قوانین محکم به سیستم برقی با مصرف انرژی تجدید پذیر، تجدید ساختار دهند. مقیاس اقتصاد جهانی برای کاهش عملی انتشار گازها بایستی کوچک سازی شود. تمامی این تحولات با مد نظر قرار دادن نیازهای اساسی جمعیت جهان بایستی صورت پذیرند.
         مبرهن است که نظام سرمایه داری نمی تواند این کارها راانجام دهد. اگر ما نمی خواهیم شرایط اکولوژیکی را که بقاء تمدن به آن وابسته است از بین ببریم، در آنصورت چه چیز دیگری بجز سوسیالیسم با مالکیت عمومی همراه با طرحهای تولید دمکراتیک، می تواند مارا به این اهداف برساند.
       آنچه که" سوسیالیسم بازار" نامیده می شود نمیتواند راه حل مد نظر باشد. هم تئوری هم تجربه تاریخی نشان داده است که "سوسیالیسم بازار"منجر به سرمایه داری خواهد شد. آنهاییکه با برنامه های سوسیالیتی مخالفند ممکن است ادعا نمایند که تجربه سوسیالیزم تاریخی نشان می دهد که برنامه های سوسیالیستی غیر کار آمد خواهد بود .                  

            در مقابل این سوال که آیا سوسیالیزم آینده از لحاظ کار آمدی اقتصادی و دموکراسی از سوسیالیسم تاریخی بهتر عمل خواهد کرد؟ با توجه به بحران اکولوژیکی فوق العاده حاد، مسئله کار آمدی به موضوع بحث مربوط نمی شود. سوال اساسی این است: آیا سوسیالیزم قادر است که غذا، تحصیلات و بهداشت را برای تمامی افراد بشر تامین نماید؟ می دانیم که سوسیالیزم تاریخی در انجام این کارها موفق بوده و کوبای سوسیالستی هنوز هم با منابع مادی محدود این کار را انجام می دهد.
       نظام سرمایه داری، همیشه در تامین غذا، تحصیلات و مراقبتهای بهداشتی حداقل میلیون ها تن از مردم ناموفق بوده است. اگر به بحران اکولوژیکی جهانی چاره اندیشی نشود در آنصورت نظام سرمایه داری تمامی بشریت را با شکست مواجه خواهد ساخت. آیا انتخاب راه به اندازه کافی روشن نیست؟

منبع: مانتلی ریویو


Notes
1.   Intergovernmental Panel on Climate Change, “Summary for Policymakers of the Synthesis Report of the IPCC Fourth Assessment Report,” November 2007, http://www.ipcc.ch.
2.   David Spratt, “The Big Melt: Lessons from the Arctic Summer of 2007,” October 2007, www.carbonequity.info
3.   David Spratt and Philip Sutton, Climate Code Red (Friends of the Earth, 2008), http://www.climatecodred.net.
4.   David Spratt and Philip Sutton, Climate Code Red; Jonathan Leake, “Fiddling with Figures while the Earth Burns,” Times Online, May 6 2007, www.ecolo.org James Lovelock, The Revenge of Gaia (New York: Basic Books, 2006), 15–38.
5.   James Hansen et al., “Target Atmostpheric CO2: Where Should Humanity Aim?” (abstract), April 2008, (accessed May 2008). Also see John Bellamy Foster, “The Ecology of Destruction,” Monthly Review 58, no. 8 (2007): 1–14.
6.   This is known as the Jevons Paradox, named after the nineteenth-century British economist William Stanley Jevons who first took note of this perverse effect. See Brett Clark and John Bellamy Foster, “William Stanley Jevons and The Coal Question,” Organization & Environment 14, no. 1 (2001): 93–98; John Bellamy Foster, Ecology Against Capitalism (New York: Monthly Review Press, 2002), 94–95.
7.   Ted Trainer, Renewable Energy Cannot Sustain A Consumer Society (Dordrecht, Netherlands: Springer, 2007), 110–11.
8.   Energy Watch Group, “Uranium Resources and Nuclear Energy,” EWG-Series No.1/2006 (December), http://www.energywatchgroup.org.
9.   Michael H. Heusemann, “The Limits of Technological Solutions to Sustainable Development,” Clean Technology and Environmental Policy 5 (2003): 21–34. A recent experiment sponsored by the Germany government intends to show that a network with 61 percent of electricity from wind, 14 percent from solar photovoltaics, and 25 percent from biomass, can meet up to 100 percent of electricity demand (“Renewed Energy,” The Guardian, February 26, 2008). But as discussed below, biomass is very problematic and could emit more greenhouse gases than fossil fuels. Thus, the experiment suggests a 75 percent limit to de-carbonization of electricity generation.
10. The energy statistics discussed here and in the following paragraph are from: International Energy Agency, Key World Energy Statistics 2007.
11. Although there has been much talk of developing a “hydrogen economy,” hydrogen itself is not a primary energy source (i.e., there are no natural stores of hydrogen to be exploited). Hydrogen fuel is produced from water, a process which requires energy input. Thus, hydrogen is simply an energy storage mechanism (much like a battery), and its environmental consequences depend on the source of energy that is used to produce it.
12. Joseph Fargione, et al., “Land Clearing and the Biofuel Carbon Debt,” Science 319, no. 5867 (2008): 1235–38; Timothy Searchinger, et al., “Use of U.S. Croplands for Biofuels Increases Greenhouse Gases Through Emissions from Land-Use Change,” Science 319, no. 5867 (2008): 1238–40.
13. According to Key World Energy Statistics (see footnote 9), in 2005, measured by 2000 U.S. dollars, the energy intensity of OECD countries was 37 percent below the world average, France 41 percent below world average, Germany 44 percent below world average, and UK 56 percent below world average.





اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست